پس از ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، توسط دولت اسرائیل در تهران و تهدیدات ایران به انتقام گیری و تحركات حزب الله و جریانات اسلامی در منطقه، دول غربی یك بار دیگر ریاكارانه به تكاپو افتادند و خواهان "خویشتن داری" طرفین و پرهیز از "تشنج" بیشتر در منطقه شدند. بایدن، با پرچم واقعی حمایت بی قید و شرط از دولت اسراییل و پرچم دروغین ״آتش بس״ در غزه و آزادی گروگانهای اسرائیلی، همراه مصر و قطر خواهان از سرگیری مذاكرات "صلح" شده اند. روسای دول حامی اسرائیل، از جمله بریتانیا، آلمان و فرانسه، که به روال همیشگی در مقابل تروریسم دولت اسرائیل سکوت مطلق کرده بودند، امروز با پرچم ״پرهیز از تشنج״ و دعوت به خویشتن داری، وارد صحنه شده اند.
خویشتن داری که البته هیچگاه شامل دولت اسرائیل و نسل كشی همه جانبه و جنون آمیز او علیه مردم فلسطین و میلیتاریسم و تروریسم دولتی دولت آمریكا نمیشود. این "صلح طلبان" ریاكار حتی برای یك بار هم به دولت فاشیست اسرائیل برای پایان دادن به كشتار دسته جمعی مردم فلسطین، برای پایان دادن به بمباران مدرسه و بیمارستان و اردوگاه آورگان، برای افسار كردن مشتی جنایتكار جنگی كه جنایت علیه مردم فلسطین برایشان مایه شادی و خنده است، نه هشدار داده اند و نه فشاری سیاسی وارد کرده اند. درست بدنبال تهدید جمهوری اسلامی مبنی بر حمله تلافی جویانه به اسرائیل، دولت بایدن رسما اعلام كرد در صورت هر حمله ای، از اسرائیل حمایت میكند و همزمان متعهد به پرداخت بودجه ای ۳ و نیم میلیارد دلاری برای خرید اسلحه و تقویت بنیه نظامی به اسرائیل شد. خطر حمله ایران توجیهی شده تا دولت بایدن با همه امكانات جنگی مدرن برای حمایت از اسرائیل ناوگانها و كشتی ها و زیر دریایی های جنگی بیشتری را به منطقه سرازیر كند و دول فخیمه غربی نیز در جوار و همراه آمریكا، با به رخ کشیدن قدرت نظامی ماشین جنگی خود و با تهدیدات میلیتاریستی، با پرچم دروغین دفاع از "حفظ امنیت جهان" به میدان آمدند. این نمایش شنیع دفاع از امنیت جهانی همانقدر تهوع آور و مشمئز کننده است که پرچم دروغین ״دفاع از مردم فلسطین״ جمهوری اسلامی و متحدینش!
افسار گسیختگی مطلق دولت اسرائیل بدون حمایت بی قید و شرط دول غربی به رهبری امریکا و قدرت میلیتاریستی آن ممکن نبود. از کار نیفتادن ماشین کشتار دستجمعی دولت اسرائیل طی ده ماه گذشته، حملات دائم به مدارس و بیمارستان و کشتار مردم بیگناه و آخرین نمونه آن حمله به مدرسه "تابعین"، پناهگاه آوارگان فلسطینی زیر نظارت سازمان ملل، و کشتار بیش از صد نفر، دستور تخلیه مناطقی از خان یونس توسط ״قصاب غزه״ و آوارگی دوباره دهها هزار آواره، در کنار مخالفت مجلس و دولت فاشیست و نژاد پرست اسرائیل با تشکیل دولت مستقل فلسطین، اعلام اینکه "کرانه باختری بخشی از سرزمین ماست. ما قصد داریم که در آن بمانیم. مخالف ایجاد دولت مستقل فلسطینی هستیم. اسرائیل باید بر این منطقه تسلط امنیتی و نظامی داشته باشد" توسط نتانیاهو و سکوت مطلق و شرم آور دول غربی، بیش از هر چیزی ریاکاری مدافع امنیت مردم در منطقه، ریاکاری دفاع از تشکیل دولت مستقل فلسطین و پایان دادن به مصائب تاریخی مردم بیگناه فلسطین را در مقابل جهانیان به نمایش میگذارد.
گستاخی و جنگ طلبی دولت اسرائیل، تلاش آن برای كشیدن پای جمهوری اسلامی و امریکا به جنگی مستقیم و رودررو، راه فرار و نجاتش از شكست نه تنها در غزه كه در جهان و در مقابل صدها میلیون انسانی است كه به توحش و بربریت و آدمكشی بی مرز و جنون آمیز فاشیستهای حاکم در اسرائیل نه گفته اند. دولت اسرائیل که در غزه عملا شكست خورده است و حتی وزیر دفاع آن به این شکست اذعان کرده است، حکومتی که در جهان مورد نفرت بشریت متمدن و انساندوست و آزادیخواه است، دولتی که در خاورمیانه منزوی شده است و در خود اسرائیل نیز با اعتراض هر روزه و بحران سیاسی عمیقی روبرو است، به آتش کشیدن منطقه را بعنوان تنها راه نجات خود انتخاب کرده است. مستقل از عکس العمل دولتها و قدرتهای ارتجاعی منطقه، از جمهوری اسلامی و حزب الله تا اردن، قطر و مصر و ...، امروز از منظر میلیونها انسان در سرتاسر جهان اسرائیل عامل اصلی تشنج، ناامنی، جنگ و جنایت در منطقه است.
هیچ دولتی جز اسرائیل در این منطقه خواهان گسترش جنگ نیست. چنین جنگی میتواند كل منطقه را وارد جهنمی كند كه كنترل آن دیگر از كسی ساخته نیست. اما جمهوری اسلامی تلاش میکند از فضای جنگی كنونی و تبلیغات جنگی برای تعرض به جامعه و مبارزات همه جانبه مردم محروم، برای مختنق كردن فضای جامعه و عقب راندن طبقه كارگر، زنان، نسل جوان واقشار محروم بیشترین سود را ببرد. به این اعتبار هر شلیكی از جانب اسرائیل به ایران، هر تروری از عناصر جمهوری اسلامی توسط اسرائیل، به ابزاری در دست جمهوری اسلامی برای خفه كردن مردم تبدیل خواهد شد. فضای پادگانی این مدت و پس از ترور هنیه در ایران، افزایش بی سابقه احکام اعدام، صادر كردن احكام اعدام به جرایم سیاسی، ادامه پرونده سازی و دستگیری فعالین كارگری، زنان، معترضین و آزادیخواهان، میوه فضای جنگی كنونی برای ایران است. سیاستی که تا امروز با مقابله طبقه کارگر، زنان، زندانیان سیاسی، جنبش ضد اعدام در زندانها روبرو شده و شکست خورده است.
خاصیت دیگر این اوضاع برای جمهوری اسلامی به شرطی كه به جنگ مستقیم و تمام عیار با ایران كشیده نشود، خریدن نفرت عمومی از جنایات و توحش اسرائیل علیه مردم فلسطین، در منطقه و خصوصا جهان عرب با پوشیدن ریاكارانه لباس "دفاع" از مردم فلسطین است. جمهوری اسلامی از این اوضاع برای تحكیم موقعیت منطقه ای خود بیشترین استفاده را میبرد. دامنه توحش اسرائیل، حمایت همه جنابه دولتهای غربی و شراكت مستقیم و غیر مستقیم آنها در این نسل كشی، معامله گری دولتهای عربی و مماشات آنها با اسرائیل و غرب، فرجه ای برای كل جریانات مرتجع اسلامی و مخالف اسرائیل و آمریكا و در راس همه جمهوری اسلامی فراهم كرده است كه موقعیت خود را با پرچم "ضدیت" با نسل كشی اسرائیل، در منطقه تحكیم كند.
جهان اما صرفا میدان تاخت و تاز دول ارتجاعی و فاشیست و دیپلماسی ریاکارانه آنان نیست. اوضاع جهان را فقط قدرتهای ارتجاعی جهانی و منطقه ای رقم نمیزنند. ده ماه گذشته بشریت متمدن و انساندوست در سرتاسر جهان قدرت خود را به کل ارتجاع جهانی نشان داد. جنبشی جهانی در دفاع از مردم فلسطین، مستقل از همه نیروها و دولتهای ارتجاعی مدعی مدافع فلسطین، و علیرغم تمام سرکوبهای خشن عرض اندام کرد.
واقعیت این است كه تنها حامی جدی مردم فلسطین، همین نیروی وسیع مردم انسان دوستی است كه در سراسر جهان علیه نسل كشی و توحش اسرائیل و علیه دولتهای غربی و حامی او در میدان اند. به هر میزان سطح این اعتراضات و دامنه فشار این جنبش وسیع تر و همه جنابه تر شود، به هر میزان طبقه كارگر در سطح جهان علیه جنایات اسرائیل و حامیان غربی او دست به عمل مستقیم از تجمع و اعتصاب تا فشار به دولتهای خودی جهت قطع هر نوع حمایتی از اسرائیل، بزند، راه سوءاستفاده دول مرتجع منطقه از جمله ایران از معضل مردم فلسطین، بسته خواهد شد.
این جنبش اكنون در میدان است و این تنها امید مردم فلسطین و تنها پرچمدار واقعی، پایان كشتار و جنایت اسرائیل و تامین صلح و امنیت در منطقه و جهان است. تقویت این جنبش و تبدیل طبقه كارگر در خاورمیانه و جهان به ستون فقرات آن، تضمین افسار كردن فاشیسم حاکم در اسرائیل و عقب راندن ارتجاع و میلیتاریسم غرب و كاهش خطر جنگ در منطقه و بعلاوه كوتاه كردن دست ارتجاع منطقه است.