پس از "انتخابات" ریاست جمهوری و پیروزی مسعود پزشكیان، روز چهارشنبه دهم مرداد ۱۴۰۳ مراسم تحلیف او در مجلس شورای اسلامی با حضور طیفی از روسای جمهوری اسلامی همراه با هیئتها و نمایندگانی از دولتهای مختلف برگزار شد. 

"انتخابات" كه پس از مرگ رئیسی انجام گرفت، انتخاب پزشكیان در این "انتخابات"، برنامه و پلاتفرمهای اعلام شده انتخاباتی توسط جلیلی و پزشكیان و قالیباف، وعده های آنها، از مستضعف پناهی جلیلی تا سوگند خوردن قالیباف به بهبود وضع كارگران و محرومان، تا وعده های پزشكیان و دعوت به آشتی جناحهای حكومتی، بیان دوره ای جدید از حیات جمهوری اسلامی است. دوره ای  كه مهر جنبش برابری طلبانه طبقه كارگر و مردم آزادیخواه ایران بر آن حك شده است. میزان مشاركت در "انتخابات" این دوره حتی بر مبنای ادعاهای رسانه های رسمی حكومتی، مستقل از درجه صحت و سقم  آن، پایین ترین سطح در تاریخ جمهوری اسلامی بود. 

پزشكیان و دولت "فرا جناحی" او، انتخاب عارف به عنوان معاول اول خود، واگذاری "معاونت راهبردی" به محمد جواد ظریف و تعیین محمد جعفر قائم مقام به عنوان معاون امور اجرایی و سرپرست نهاد ریاست جمهوری و دعوت از همه جناحهای جمهوری اسلامی برای مشاركت و همكاری با دولت، بیان تغییری در آرایش بالا برای كاهش تشنج و شكاف صفوف خود در در مقابل پایین جامعه است. متن سخنرانی پزشكیان در مراسم تحلیف خود در مجلس و اعلام اینكه همگی در یك كشتی نشسته ایم و دعوت به همكاری، بیان عقب نشینی كل نظام در مقابل مردم آزادیخواه ایران و نیاز بالا به همگامی و همكاری در مقابل جنبشی است كه سر تسلیم و ایستادن ندارد. جنبشی كه حاكمیت، همه مقامات و اتاقهای فكری آنها و هر كس سر سوزنی دور اندیشی دارد را وادار كرده است، خطر پایین را جدی بگیرد و برای ایجاد امكان بقا و خروج از وضع بحرانی كنونی، هرچند موقت ظاهر متحد به خود بگیرند. پزشكیان و انتخاب او به عنوان چهره ای كه مدعی فرا جناحی عمل کردن است و تلاش میكند دل همه را راضی نگهدارد، مستقل از توفیق و عدم توفیق او در تامین این همگامی، بیان این حقیقت است.

سخنان پزشكیان در مراسم تحلیف خود و انگشت گذاشتن بر برخی از معضلات كارگران و اقشار محروم، اشاره به فقر و محرومیت و تصمیم او برای كاهش آن، پدیده فشار به زنان و جوانان، بحث تبعیض و بی حقوقی و فساد در حاكمت و وعده رفع آنها و ادعای  تعلق دولت او به كل مردم ایران، بیان سایه سنگین جنبش اعتراضی بر حاکمیت، موقعیت ضعیف جمهوری اسلامی و ناكامی اش در به تسلیم کشاندن جامعه است. شعار "وفاق ملی" و تلاش کل هیئت حاکمه ایران و کشیدن افسار "تندروها"ی دو طرف، در کنار وعده های کمی بهبود اقتصادی و ذره ای گشایش اجتماعی، بیان عقب نشینی جمهوری اسلامی در مقابل مردم آزادیخواه به امید فرصت خریدن جهت بهبود موقعیت خود است. پزشكیان و دولت "وفاق ملی" او محصول این عقب نشینی است. تلاش بالا برای كشاندن همه جناحها به همگامی برای حفظ نظام، برای ایجاد امیدی در صفوف خودی ها، تامین اتحادی هرچند موقت و شکننده در بالا با هدف بالا بردن توان حاكمیت در مقابل پایین است. این بسته بندی در چه قالبی تحویل جامعه داده میشود و با چه وعده و وعیدهای پوچی به بازار عرضه میشود، امری ثانوی است. سوگند یاد كردن پزشكیان و تعهد به ادامه راه رئیسی، به قانون اساسی، اولویت منافع ملی بر هر امر دیگر و دنبال كردن "سند چشم انداز بیست ساله" و سیاست های مصوب "مقام معظم رهبری"، بیان این حقیقت روشن است كه پزشكیان مسیری را در پیش میگیرد كه بقیه رفته اند! 

پزشكیان راه دیگری نه میتواند و نه میخواهد در پیش بگیرد. خطر پایین از رگ گردن به جمهوری اسلامی نزدیك تر است و بالای جمهوری اسلامی به آن اذعان دارد و به همین اعتبار امروز تلاش برای اتحاد بالا در خدمت نجات سیستم كاپیتالیستی و كلیت نظام اولویت همگی شان است، چیزی كه پزشكیان هم بر آن تاكید میكند. جامعه ایران و فضای سیاسی و اعتراضی آن، امكان مانور جمهوری اسلامی در مقابل پایین جامعه را بشدت كاهش داده است. جنبش اعتراضی طبقه كارگر و جنبش آزادیخواهانه مردم محروم كه با پرچم رفاه عمومی و آزادی و عدالت در میدان است، امكان بازی و مانور جناحهای جمهوری اسلامی را كاهش داده است. پایین جامعه، با و بدون پزشكیان، برای تامین ابتدایی ترین مطالباتش راهی جز سرنگونی جمهوری اسلامی ندارد و این مهمترین معضل پزشكیان و دولت جناحی یا فراجناحی وی است. خواست سرنگونی به عنوان اولین قدم در راه دستیابی به جامعه ای قابل تحملتر و زندگی انسانی تر، نه تحلیل بلكه انتخاب اكثریت عظیم طبقه كارگر، زنان و اقشار كم درآمد جامعه است. بورژوازی ایران و سران و صاحب نظران جمهوری اسلامی به این حقیقت آگاهند. میدانند پایین جامعه دنبال فرصتی است و میخواهد خود را برای جنگ نهایی آماده كند و میكوشد موانع و مشكلات راه پیشروی و پیروزی خود را كنار بزند. این جنبش نه تنها خواهان رفتن و سرنگونی جمهوری اسلامی است كه بعلاوه تصویری عمومی از جامعه مد نظر خود را تا كنون اعلام كرده است و خواهان جامعه ای است كه در آن نه تنها رفاه  و آزادی و برابری كه بعلاوه صلح و امنیت و احترام به حرمت و كرامت انسانها جایگاهی دارد. 

لذا پزشكیان و دولتش، با همان معضلاتی روبرو هستند كه دولت های قبلی، روحانی و رئیسی، با آن دست به گریبان بودند. قول و قرار تكراری و وعده پوچ بهبود و رفاه و آزادی و... برای طبقه كارگر، برای زنان و برای اقشار محروم و نسل جوان بعد از بیش از چهار دهه حاكمیت آنها، نان و آب نمیشود. طبقه كارگر و زنان، بازنشسته و پرستار و نسل جوان در ایران منتظر هیچ معجزه ای از جانب پزشكیان و كابینه او با هر تركیبی از جناحهای جمهوری اسلامی نیستند. تغییر آرایش در بالا و تلاش برای وارد كردن افرادی از جناحهای مختلف در تركیب كابینه پزشكیان، آوردن عارف و جواد ظریف و بحث آوردن محجوب و گماردن او به عنوان وزیر كار و هر اقدامی از این قبیل، ممكن است جناح های جمهوری اسلامی و طیفی از هوادارن و حامیان حكومت را، كه دوره ای مورد بی لطفی قرار گرفته اند، را امیدوار كند، اما پایین جامعه كل این صف را دشمنان قسم خورده هر نوع بهود و امینت و آزادی میداند. پایین جامعه این تغییرات را تاثیر فشار جنبش رادیکال خود میداند كه كل جمهوری اسلامی را به چالش كشیده است. پایین جامعه بدرست از هر عقب نشینی بالا به عنوان فرصتی برای پیشروی خود، برای تمدید قوا و برای سازمان دادن و متحد كردن صفوف خود نگاه میكند. 

دوره كنونی نه دوره انتظار و توقع پایین از دولت پزشكیان، بلكه دوره جدال با اتكا به نیروی خود برای بهبود، برای حق زن، برای آزادی و رفاه عمومی، علیه اعدام و زندان و استبداد سیاسی و برای تحمیل عقب نشینی های بیشتر حاكمیت به نفع پایین است. پایین جامعه میكوشد جنبش اعتراضی خود برای آزادی و رفاه را حول اصلی ترین مطالبات مشترك متحد كند و چنین پدیده ای بزرگترین قدم در تغییر توزان قوا در دل مبارزات وسیع و سراسری جاری است. به این اعتبار دولت پزشكیان با دوره ای پر از تلاطم و كشمكش از طرف پایین جامعه دست به گریبان است.

اما شروع به كار دولت پزشكیان و مراسم تحلیف او همراه شد با ترور رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران، واقعه ای كه دامنه فضای جنگی را گسترده تر و اوضاع حساس و خطرناك منطقه را بشدت دگرگون كرد. تلاشهای ماجراجویانه و جنون آمیز و خطرناك اسرائیل برای كشاندن منطقه به جنگی بزرگ، گسترش ترور و تحریكات جنگی علیه ایران، با هدف وادار كردن جمهوری اسلامی به جنگ با اسرائیل و سرانجام دخالت امریكا و ناتو در چنین جنگی، دولت پزشكیان را در شرایط سختی قرار داده است. برای دولت فاشیستی اسرائیل، كشاندن پای آمریكا و ناتو به جنگ با ایران، راه نجات خود از انزا، بن بست و استیصال است. حمایت بی اما و اگر و همه جانبه امریكا و دول غربی از اسرائیل و چشم پوشی از تمام جنایتش در منطقه، دولت اسرائیل را در تلاش خود برای كشاندن منطقه به جنگی ویرانگر گستاخ تر كرده است. آمریكا دیروز رسما اعلام كرد همه جانبه از اسرائیل حمایت خواهد كرد و بر اساس اخبار رسانه ها  قرار است ۱۲ كشتی جنگی به خاورمیانه اعزام كند، چیزی كه اسرائیل را در جنگ طلبی و ماجراجویی جری تر میكند.

امروز هیچ دولتی در منطقه جز اسرائیل خواهان گسترش جنگ نیست. دول منطقه و از جمله ایران مطلقا چنین جنگی را به نفع خود نمیدانند. پرداختن به آینده این تخاصمات و مخاطرات آن برای مردم منطقه و كل بشریت، هدف این نوشته نیست. اما در این تردیدی نیست كه اولین قربانیان گسترش جنگ در منطقه مستقل از اینكه آینده آنرا نمیتوان پیش بینی كرد، مردم محروم هستند. جمهوری اسلامی هر چند خواهان جنگ نیست، اما این تحریكات و ترور و فضای جنگی كه اسرائیل زیر چتر حمایتی غرب راه انداخته است، را به عنوان فرجه و فرصتی، علیه طبقه كارگر و جنبش آزادیخواهانه در این جامعه مورد بیشترین استفاده قرار خواهد داد. طی همین چند روز اخیر، و خصوصا بعد از ترور اسماعیل هنیه در تهران، شاهد تلاش جمهوری اسلامی برای حاكم كردن فضای جنگی بر جامعه، شاهد اخطاریه ها و تهدید های وزارت دادگستری و مراكز امنیتی و اطلاعاتی علیه مردم و تهدید فعالین سیاسی و آزادیخواه هستیم. تحریكات و جنگ طلبی اسرائیل در منطقه و دامن زدن به فضای ترور و... بیشترین كمك به جمهوری اسلامی در جنگ با مردم آزادیخواه در ایران است. 

جمهوری اسلامی بسیار نقشه مند میكوشد، با اتكا به تحریكات جنگی و فضای ترور و نظامی ای كه دولت فاشیست اسرائیل برای نجات خود مبتكر آن در منطقه است، فضای ترس و رعب و امنیتی را در ایران گسترش دهد و با همه امكانات از این اوضاع به عنوان فرصتی برای عقب راند و شكست جنبش های برابری طلبانه و آزادیخوهانه استفاده میكند. همزمان و در سطح منطقه و با جنایت و توحش دولت فاشیست اسرائیل و تلاش برای كشاندن پای ایران به جنگ، جمهوری اسلامی میكوشد، در میان بخش ناآگاه مردم منطقه كه از غرب عموما و آمریكا و اسرائیل خصوصا به ستوه آمده اند، با پرچم ضدیت با اسرائیل و به نام "دفاع از فلسطین" برای خود اعتباری كسب كند. 

هر تروری كه اسرائیل به نام مبارزه با جمهوری اسلامی در ایران و یا منطقه انجام میدهد، هر تحریكات جنگی و فضایی كه طرفین علیه هم دامن میزنند، به شرطی كه ایران را مستقیم وارد جنگ نكند، بزرگترین كمك به جمهوری اسلامی و بهترین فرصت برای او علیه مردم ایران است. قطعا هر جنگی در منطقه فاجعه ای عظیم برای كل مردم منطقه و از جمله ایران است.

برای ما كمونیستها، برای رهبران و فعالین رادیكال در جنبش كارگری، در جنبش حق زن و در میان نسل جوان، در میان بازنشسته و معلم و پرستار و ... ، توجه به كل اوضاع و خطیر بودن آن مهم است. ما با دو پدیده در این دوره همزمان طرف هستیم. یكی جمهوری اسلامی و ادامه جدال ما با او و با كل بورژوازی ایران و تلاش برای تحمیل مطالبات خود، كسب پیروزی هایی جهت بهبود زندگی و همزمان قدرتمند كردن نیروی خود و متحد كردن و آماده كردن آن برای رهایی واقعی است. پدیده دوم اینكه در اوضاع كنونی كه ده ماه است مردم محروم فلسطین با یكی از خونبارترین جنایات تاریخ بشر توسط اسرائیل و با حمایت مستقیم آمریكا و دول غربی، طرف هستند، ما در كنار مردم آزادیخواه جهان، در كنار جنبش جهانی دفاع از مردم فلسطین و به عنوان حامی آنها بایستیم. چنین پدیده ای بزرگترین مانع در راه سو استفاده جمهوری اسلامی از مصائب مردم فلسطین برای تحكیم موقعیت خود و همزمان سد كردن تعرض او به امنیت مردم و گسترش فضای پلیسی به بهانه تخاصمات با اسرائیل است.