ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس و طرف مذاکره برای آتش بس در غزه ، ترور فواد شکر، فرمانده نیروهای نظامی حزب الله، و بمبارانهای اخیر بیروت، فصل جدیدی از گسترش تروریسم و خطر جنگ و ویرانی را در منطقه آغاز کرد. بازنده این تروریسم و جنگ طلبی مردم منطقه بویژه در ایران، سوریه، لبنان، فلسطین و اسرائیل اند که امروز بیش از هر زمانی سایه سیاه جنگ بر سرشان سایه انداخته است. تخلیه شهرها و روستاهای مرزی در سوریه، لبنان و اسرائیل اولین عکس العمل مردم به ترورها و عملیتهای ״موفقیت آمیز״ دولت اسرائیل بود. 

دولت اسرائیل با این ترورها و حملات نظامی سیاست روشن خود مبنی بر ادامه نسل کشی در نوار غزه و آمادگی خود برای به آتش کشیدن منطقه را به جهان اعلام کرد. این پیام را حتی کودن ترین سیاستمداران در جهان دریافت کردند. 

اینکه اگر ترور اسماعیل هنیه در تهران تیر خلاص دولت اسرائیل به هر تلاشی برای پایان دادن به نسل کشی و جنایت در نوار غزه است، انتخاب تهران بعنوان محل این ترور تلاشی برای تحریک جمهوری اسلامی و کشیدن جنگ به منطقه است، را دیگر حتی میدیای رسمی در غرب مخفی نمیکنند. مدتها است سیاست دولت فاشیست اسرائیل یعنی گسترش جنگ و ناامنی در منطقه، را بعنوان راه برون رفت از بحران سیاسی-اجتماعی داخلی و برای جبران شکست نظامی خود در نوار غزه و خروج از انزوای بین المللی، به شکست کشیده شده است. این امر حتی در میان مدافعین و متحدین دولت اسرائیل در غرب هم مورد مخالفت قرار گرفته است و اعتراض صهیونیستهای کمی ״لیبرال״ تر در هیئت حاکمه اسرائیل را بدنبال داشته است و آن را، بعنوان خطری برای ادامه حیات اسرائیل در منطقه، دانسته اند.  

دولت دست راستی و فاشیست اسرائیل مدتها است دست به قمار مرگ و زندگی خود، به بهای به خون کشیدن دهها هزار نفر در نوار غزه، به قیمت به‌ آتش کشیدن منطقه و گسترش تروریسم، زده است. فاشیستهای حاکم در اسرائیل برای نجات از استیصال و سقوط خود، امروز ارتجاعی ترین و متوحش ترین ظرفیتهای خود را  به کار انداخته اند. رها کردن افسار ارازل و اوباش فاشیستهای صهیونیست در خود اسرائیل برای عقب راندن مردم آزادیخواه در اسرائیل، با پرچم ״زنده باد کشتار مردم فلسطین״ و ״آزادی تجاوز به زندانیان فلسطینی״، تا دست بردن به تروریسم در منطقه، گوشه هایی از این توحش و ظرفیتهای خطرناک فاشیسم حاکم در اسرائیل است. 

جنایات دولت اسرائیل علیه مردم بیگناه فلسطین در نوار غزه، مدتها است صحنه سیاسی جهان را تغییر داده است. طی ده ماه گذشته و بر متن این نسل کشی آشکار، دوره مصونیت تاریخی دولت افسار گسیخته اسرائیل در مقابل زیر پا گذاشتن همه قوانین و قراردادهای بین المللی، از قوانین جنگی تا حقوق بشری که پشت به حمایت آمریکا دارد، را به پایان خود نزدیک کرده است. این مولفه از طرفی شکاف در ساختارهای بین المللی را تشدید کرد و از طرف دیگر ریاکاری نسبی بودن قوانین جنگی، حقوق بشر و قوانین و توافقات بین المللی، و "رعایت" کردن مقررات بازی سیاسی میان دولت ها،  و فریبکاری ״نظم جهانی متکی به نظم و قانون״ را لخت و عریان در مقابل چشم جهانیان قرار داد.  

بیداری سیاسی میلیونها شهروند در کشورهای غربی، تعمیق شکاف میان میلیاردها انسانی، که بیش از ده ماه است علیه این جنایت و نسل کشی به میدان آمده اند، با ساختار سیاسی موجود، رنگ خود را بر فضای سیاسی در جوامع غربی زده است. 

علیرغم عر و تیز دولت امریکا و متحدین آن، علیرغم هورا کشیدنهای نمانیدگان کنگره امریکا برای ״قصاب غزه״ و تعهد مجدد به حمایت بی قید و شرط از او، علیرغم چراغ سبز نشان دادن های آمریکا به سیاست ״گسترش تروریسم و شکار مخالفین و ״دشمنان״ به جای جنگ و کشتار جمعی مردم فلسطین״، امروز دول غربی با شکافهای تعمیق شده و بن بست در چگونگی پایان دادن به این نسل کشی با کمترین هزینه برای خود و دولت فاشیست اسرائیل، روبرواند. 

جنگ طلبی آشکار دولت اسرائیل، تحریکات نظامی، سیاسی و تبلیغاتی و گسترش تروریسم آن و بویژه ترور اسماعیل هنیه در تهران، این شکافها را تعمیق و برون رفت از این بن بست را سخت تر و پیجیده تر کرده است. همزمان، این تحریکات و ترورها به دولتهای ارتجاعی چون ایران و ترکیه امکانی داده است تا با پرچم دروغین دفاع از مردم فلسطین تلاش کنند مسائل و معضلات دیگر خود را، چه داخلی و چه منطقه ای و جهانی، حل و فصل کنند.   

ترور هنیه در تهران، در کنار تاثیرات جهانی و منطقه ای آن، تاثیرات جدی بر موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه و بر فضای سیاسی داخل ایران خواهد داشت. این ترور یکبار دیگر ضربه پذیر بودن سیستم امنیتی، دفاعی و نظامی جمهوری اسلامی را در مقابل دستگاه جاسوسی امریکا و اسرائیل نشان داد و موقعیت منطقه ای آنرا، چه بعنوان قدرتی غیر قابل حذف در مقابل رقبای خود و چه بعنوان رهبر یا سکاندار ״محور مقاومت״ به متحدین خود، را زیر سوال برده است! امری که بی تردید جمهوری اسلامی را برای بازسازی موقعیت خود در منطقه زیر فشار قرار میدهد. 

همزمان هر درجه از ضعف در ״دفاع از خود״ و ضربه پذیر بودن جمهوری اسلامی، در مقابل جامعه ای که مدتها است برای به زیر کشیدن آن  خیز برداشته است، مخاطرات جبران ناپذیری را برای ادامه حیات جمهوری اسلامی در بر خواهد داشت. ضعف و ضربه پذیر بودنی که خطر دست زدن به یک ضد حمله گسترده علیه جامعه و مردمی که برای به زیر کشیدنش دو سال است به میدان آمده اند، را از طرف جمهوری اسلامی دامن میزند. 

صادر کردن فرمان ״خونخواهی هنیه״ توسط خامنه ای، اعلام تعهد به جواب قاطع به اسرائیل برای ״عبور از خط قرمز تمامیت ارضی ایران״، تعهد پزشکیان به ״پاسخ درخور به صهیونیستها״ و.... تلاشی است برای متحد کردن ״محور مقاومت״ حول این خونخواهی و برای ترمیم موقعیت ضربه خورده رژیم در منطقه و نشان دادن قدرت ماشین جنگی خود!

اگر این وعده ها قرار است کشمکشها و جدالهای آتی میان قطبهای ارتجاع منطقه را طی هفته ها یا ماههای آتی ترسیم کند، خط و نشان کشیدنهای دادستانی کل کشور مبنی بر مجازات ״برهم زنندگان امنیت روانی جامعه״ و امنیتی و جنگی کردن فضای سیاسی جامعه، فشار به فعالین سیاسی و اجتماعی که ״دست و پای خود را جمع کنید״! و تلاش در عقب راندن اعتراضات اجتماعی در ایران، جواب امروز و فوری جمهوری اسلامی به مردم معترض و جنبش ازادیخواهانه آنان در ایران است. 

استفاده از تهدیدات خارجی، از خطر جنگ و تروریسم و ... دامن زدن به فضای جنگی تا به راه انداختن جنگ، ابزار همیشگی و سنتی دول ارتجاعی، برای مقابله با بحران های سیاسی داخلی و خیزشهای اعتراضی در جامعه است. جمهوری اسلامی نه فقط از این قاعده مستثنی نیست که تا امروز این تهدیدات و فضای جنگی بیشترین خدمت را به آن برای عقب راندن اعتراضات توده ای، سرکوب و دامن زدن به فضای ارعاب و وحشت کرده است. ترور هنیه فرصتی ״طلایی״ برای جمهوری اسلامی در منگنه گیر کرده و خلع سلاح شده، برای مقابله با جامعه در حال انفجار ایران بود. 

ترور هنیه اما خون تازه ای در رگهای نیروهای ناسیونالیست ایرانی در اپوزیسیون، از جناح راست و ناسیونالیستهای دو آتشه ایرانی تا جناح چپ آن یعنی "کمونیسم" حمید تقوایی، با تابلوی جعلی و ریاکارانه ״حزب کمونیست کارگری״ جاری کرد. 

گویی با این ترور دریچه امیدی بروی آنها باز شده است. نیروهایی که یا مشاورین و مشوقین هیئت حاکمه امریکا برای حمله نظامی، تشدید تحریمها و ״فشارهای حداکثری״ یا ״رژیم چینج״ بودند یا مانند حمید تقوایی و حزبش پرونده قطوری از حمایت از حملات نظامی امریکا و ناتو به نام "دفاع از انقلاب" و ״دخالت بشردوستانه״، با پرچم "ضدیت با اسلام سیاسی و تررویسم اسلامی" دارند، با شوق و ذوق در مدح تروریسم دولت اسرائیل، در بسته بندی ״عملیات موفقیت آمیز اسرائیل״، به صحنه آمدند. همگی از آن بعنوان ضربه کاری به جمهوری اسلامی و به نفع مردم آزادیخواه در ایران نام بردند و دست تروریستهای اسرائیلی را به گرمی فشردند. ظاهرا گذار از نیرویی ״پرو ناتویی״ به نیرویی ״پرو تروریسم غیر اسلامی״، چه امریکایی و چه صهیونیستی آن، گذار از مدافع ״دخالت بشردوستانه״ به ״تروریسم بشر دوستانه״، کار چندان دشواری برای این نیروها نیست. 

نگاهی به اظهار نظرهای شخصیتهای اصلی این نیروها بیندازیم. 

بیژن کیانی، مشاور امنیتی دولت ترامپ و از بنیان گذاران و مدیر "اندیشکده آوای آزادی"، که در دل خیزش انقلابی مردم ایران در سال ۱۴۰۱ به نیابت از "مردم ایران" اعلام کرده بود "مردم در ایران از ما خواسته اند راه سوریه را در پیش بگیریم" و "مانند آنها که "ائتلاف ملی سوریه" را تشکیل دادند، ما نیز "َشورای ایران آزاد" را تشکیل دهیم" و خواهان اجرای فصل هفت منشور ملل متحد (تحریم های همه جانبه و جنگ اقتصادی علیه مردم در ایران) و سپس اجرای تبصره ۴۲ (یعنی حمله نظامی) از شورای حکام سازمان ملل شده بود، در مصاحبه تلویزیونی خود تحت عنوان "توانایی ״دشمن״ یا ضعف جمهوری اسلامی" میگوید:

״ترور اسماعیل هنیه وقتیکه گروه انصار المهدی که وظیفه حفاظت از این میهمانان را به عهده داشتند با چنین فضاحتی شکست میخورد، چه پیامی میدهد؟ این پیام را میدهد که رهبران جمهوری اسلامی امن نیستند و خطر از رگ گردن به آنها نزدیکتر است. پیام دیگری که میدهد،.... اگر اسرائیل این عملیات را انجام داده باشد، این است که شما در تیررس ما هستید و امن نیستید. این پیامی است که مستقیما به جمهوری اسلامی در ایران داده شده است.״ 

این تمام تاثیرات داخلی و منطقه ای این ترور از جانب کیانی و ظاهرا نوری است که در انتهای تونل تاریک این جناح از بورژوازی روشن کرده است. از نظر کیانی اگر پروژه های حمله نظامی به ایران، ״سوریه ای کردن ایران״ یا ״رژیم چینج״ برای به قدرت رسیدن ״شورای آزاد ایران״ شکست خوردند، امروز تروریسم اسرائیل- امریکا دریچه جدیدی را برای این بخش از اپوزیسیون بورژوایی باز خواهد کرد. دیروز قرار بود دمکراسی را با اتکا به حمله نظامی امریکا و ناتو به ارمغان بیاورند و امروز وعده دمکراسی را با اتکا به تروریسم اسرائیل-امریکا، میدهند. بی دلیل نیست که این ها خواهان بی قید و شرط کم شدن ״شر خامنه ای״ توسط آمریکا و اسرائیل به همان شیوه کم شدن ״شر هنیه״ هستند! تا ״ایران را پس بگیرند״! هرچند بهای آن پاشاندن خون به سراسر ایران و تبدیل ایران به باطلاقی چون لیبی باشد! سناریویی که در ایران و در میان فعالین و جنبش های اعتراضی، خریداری ندارد. به افاضات این مشاور امنیتی بازگردیم! 

کیانی ذوق زده و نیشخند برلب از طرف دولت اسرائیل اعلام میکند که:

״عزم اسرائیل خیلی راسخ است که اول تکلیف حماس را روشن بکند، بعد تکلیف حزب الله را روشن بکند و بعد به قول قدیمی ها ״علی میماند و حوضش״ یعنی آقای خامنه ای و اطرافیان بسیار محدودش که بایستی خودش را حفظ کند.״

 

مشاور امنیتی ترامپ شیادانه وعده خلاصی میلیونها انسان از جهنم جمهوری اسلامی را از راه ترور ״خامنه ای و اطرافیان محدودش״ میدهد و به تروریسم بعنوان ابزاری در خدمت مبارزه آزادیخواهانه مردم در ایران مشروعیت میدهد. کیانی یا نادان است و متوجه نیست ترور هنیه نه فقط حماس و موقعیت آنرا در فلسطین و منطقه تضعیف نکرده است، که بهبود بخشیده، یا متوجه نیست ترور خامنه ای یا هریک از سران جمهوری اسلامی بلافاصله به تعرضی وسیع علیه جنبش آزدیخواهانه مردم در ایران تبدیل میشود، یا شارلاتانی است که  خود را برای ایفای نقش در به خون کشاندن زندگی و مبارزه میلیونها انسان در ایران آماده میکند. کیانی قطعا نادان نیست!

کیانی که از محکوم کردن این ترور توسط اتحادیه اروپا و کشورهای منطقه، دلخور است، به بیننده خود دلخوشی میدهد که نگران نباشند اولا جمهوری اسلامی عرضه و قدرت مقابله را ندارد، تهدیداتش ״طبل توخالی״ است و خودش هم ״ببر کاغذی״ است و دوما اینها ״دیپلماسی لوس״ و ״دوپهلو״ رایج در جهان است و قرار نیست کسی مانع گسترش تروریسم دولت اسرائیل یا جنگ افروزی آن شود و به مردم در ایران وعده میدهد که نگران نباشند ״کشورهای دنیا خود را برای کفن و دفن جمهوری اسلامی آماده کرده اند.״

درست زمانیکه سایه جنگ، ویرانی و ناامنی بر جامعه ایران سایه انداخته، درست زمانیکه حاکمیت تلاش میکند فضای امنیتی و سرکوب را در ایران حاکم کند، آقای کیانی باد در غبغب می اندازد و دلخوشی میدهد نگران نباشید ما، ناتو، دولت فاشیست اسرائیل، با بمب یا ترور جمهوری اسلامی را دفن میکنیم. همانگونه که صدام را در عراق و طالبان را در افغانستان دفن کردند! 

حمید تقوایی و دوستانش، که مدتها است در صندلی دست چپ کیانی نشسته اند، با همین درجه از حرارت از ״عملیات موفق آمیز״ اسرائیل میگویند و بر همین طبل میکوبند. 

مجری تلویزیون کانال جدید با شوق و دوق برنامه را با این شروع میکند که ״اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس در آغوش امن علی خامنه ای و در قلب تهران به هلاکت رسید.״ 

در ادامه به نمایندگی از دولت اسرائیل اعلام میکند که ״این اقدام دولت اسرائیل که در واکنش به حمله حزب الله به روستای مجل الشمس و کشته شدن حداقل ۱۲ کودک انجام شده״!

و حمید تقوایی در جواب به سوال در مورد اهداف این ترور میگوید:

״به نظر من این حمله دو هدف داشت. یکی کشتن خود اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس، و دیگری حمله به در واقع حیثیت و نیروی امنیتی جمهوری اسلامی. که در پایتخت خودش و در مراسم تحلیف پزشکیان یک همچین اتفاقی رخ میدهد. یعنی در شرایطی که جمهوری اسلامی ظاهرا بیشترین تمهیدات و اقدامات امنیتی را انجام داده بود برای حفظ جان مهمانانش، اسرائیل میتواند دست به ترور بزند. از این نقطه نظر به نظر من هم یک هدف سیاسی را در رابطه با جمهوری اسلامی اسرائیل از این حمله دنبال میکرد و هم یک هدف در رابطه با حماس را. خوب کشتن هنیه فقط قضیه این چند روز اخیر و حمله تروریستی حزب الله به بلندی های جولان و غیره، از اینجا ناشی نمیشود. این یک هدف استراتژیکتر اسرائیل بود. رهبران نظامی حماس را میزدند. چند نفر از آنها تا حالا  کشته شدن و الان رهبر سیاسی اش را ترور کرد اسرائیل. نفس اینکه این اتفاق در تهران افتاد در واقع حمله ای است به نقش جمهوری اسلامی، نقش جنایتکارانه جمهوری اسلامی در این جنگی که امروز در جریان است.״

این تحلیل و ارزیابی رهبری جریانی است که خود را به کمونیسم و سوسیالیسم منتسب میکند. در شرایطی که جهان از خطر گسترش جنگ در خاورمیانه میگوید، در شرایطی که حتی احزاب رسمی، ״صهیونیستهای لیبرال״، در اسرائیل خطرات این تروریسم و جنگ طلبی نتانیاهو را برای آینده و امنیت استراتژیک اسرائیل در منطقه هشدار میدهند و علیه آن به حرف امده اند، حمید تقوایی با پرچم دروغین ״ضدیت با اسلام سیاسی״ و ״تروریسم اسلامی״ و دولت ״جنایتکار جمهوری اسلامی״ شرمگینانه و دو پهلو به دفاع از این ترور و سیاستهای تروریستی دولت اسرائیل میپردازد. تاكید تقوایی بر "نقش جنایتکارانه جمهوری اسلامی در این جنگی که امروز در جریان است"، بدون حتی نام بردن از دولت اسرائیل، از تاکیدات رسانه های اسرائیل غیر واقعی تر و پرو اسرائیلی تر است. انگار نه انگار ۱۰ ماه است در غزه دهها هزار انسان، دهها هزار كودك توسط دولت نژادپرست و فاشیست اسرائیل نابود شده اند و تقوایی با یك شعبده بازی جای اسرائیل و ایران را عوض میکند. تقوایی نسخه کمی "خجول" کیانی است که بنام چپ و کمونیست، پشت ترامپ و ناتیاهو میرود! تعارفات او در مورد حق مردم فلسطین و .. را باید بعنوان چاشنی خوراندن موضع ارتجاعی خود بعنوان کمونیست، پذیرفت! 

حمید تقوایی بعنوان یک ناسیونالیست کوته بین، درست در شرایطی که جهان از انزوای بیشتر دولت اسرائیل پس از این ترورها، از مخاطرات آن برای مردم منطقه از ایران تا اسرائیل میگوید، به دفاع از ״تروریسم بشردوستانه״ دولت فاشیست اسرائیل میپردازد و به تاریخچه ״پرافتخار و موفق״ این تروریسم اشاره میکند و میگوید: 

״از همه این نظرها به نظر من اسرائیل اقدامی که انجام داده کاملا به نفع خودش است و به ضرر نیروهای اسلامی. اینکه در ادامه چه میشه و چه نتایجی میشه خوب میشه در موردش صحبت کرد. اما تا همینجا اسرائیل به اهداف خودش رسیده. اینرا هم در نظر بگیرید که این اولین بار نیست که اسرائیل دست به ترور در تهران و در ایران میزند. تا حالا چندین نفر، از دانشمندان اتمی جمهوری اسلامی گرفته تا مرد شماره دو القاعده، محمد المصری، که در تهران ترور شد با دخترش، و همچنین نیروهای دیگری که در تهران بوسیله اسرائیل ترور شده اند. این یک زنجیره فعالیتها است که نشان دهنده نفوذ اسرائیل در کل سیستم حکومتی در ایران است.״

لیدر ״حزب کمونیستی״ ما حتی به اندازه شیوخ مرتجع قطر حفظ ظاهر نمیکند و ترور طرف مذاکره برای آتش بس برای متوقف کردن دستگاه کشتار جمعی دولت اسرائیل در نوار غزه را محکوم نمیکند. اما این دفاع از تروریسم دولت اسرائیل مختص حمید تقوایی نیست. عضو دیگر رهبری این جریان مینویسد: ״اسماعیل هنیه بامداد روز چهارشنبه ۱۰ مرداد بسیار حرفه‌ای و مهیج به شیوه فیلم ״عملیات غیرممکن״ (mission impossible)، درست بغل گوش خامنه‌ای کشته شد״. 

این اظهارنظر ״شیطنت آمیر״ تنها یك ״زنده باد اسرائیل و ״ترورهای انقلابی آن״ كم دارد! 

عضو دیگر رهبری این جریان درست مانند کیانی مینویسد: ״قتل هنیه در تهران، در واقع هشداری به سران حکومت است که همه آنها در تیررس اسرائیل هستند و هرگاه که دولت اسرائیل اراده کند می‌تواند ضربات مهلکی به آنها وارد کند. چند سال پیش علی یونسی، وزیر اطلاعات پیشین جمهوری اسلامی درباره نفوذ موساد در ایران هشدار داد و گفت ״جا دارد همه مسئولان نگران جان خود باشند״!״.

امروز دفاع از ״تروریسم خوب و بشردوستانه״ سیاست رسمی نیرویی است که تا دیروز مدافع ״سوریه ای کردن ایران״ و ״دخالت بشردوستانه״ ناتو در ایران بود و شعارهای ״پس از سوریه نوبت ایران است״ یا ״پس از اسد نوبت خامنه ای است״ را سر میدادند و امروز در کنار مشاور امنیتی دولت ترامپ وعده میدهند ״پس از هنیه نوبت خامنه ای است״!

اینها دیروز پشت خشم و نفرت میلیونی مردم ایران از حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی و جدالشان برای به زیر کشیدن آن مخفی شدند، و امروز پشت شادی بخشی از مردم از این ترور و نا آگاهی آنان از عواقب مخرب آن بر زندگی و مبارزه شان علیه جمهوری اسلامی مخفی شده اند. اینکه مردمی به تنگ آمده از حاکمیتی سیاه، از هر ضربه ای به این حاکمیت و هرچه با آن تداعی میشود به شعف بیایند طبیعی است. حتی امید بستن به راه حلهای ارتجاعی برای به زیر کشیدن آن در شرایط افت مبارزه اجتماعی قابل درک است. اما تبدیل این امید بستن به سیاست، تبلیغ راه حلهای ارتجاعی بعنوان راه حلهای مشروع و دفاع از آنان، از طرف هر جریان یا نیروی سیاسی ارتجاع مطلق است. بخصوص که در بسته بندی معتبر کمونیسم و سوسیالیسم پیچانده شده باشد! 

هم مشاور امنیتی دولت ترامپ و هم لیدر "حزب کمونیست کارگری" که هر دو داعیه دفاع از امنیت در منطقه، مبارزه با جمهوری اسلامی و نماینده مردم آزادیخواه ایران را دارند، در مقابل تاثیرات ویران کننده تروریسم و جنگ طلبی دولت اسرائیل بر سرنوشت مردم بیگناه فلسطین، بر حل مسئله فلسطین و نسل کشی در غزه، بر تاثیرات آن بر رابطه مردم با جمهوری اسلامی و استفاده جمهوری اسلامی از این مسئله برای تشدید فشار به جامعه و گسترش فشار و سرکوب در ایران لام تا کام حرف نمیزنند و خفقان گرفته اند. 

پشت پرچم دروغین ״مبارزه با ارتجاع اسلامی״ و ״تروریسم اسلامی״ و ״دفاع از امنیت منطقه״ مبلغ و مدافع تروریسم غیراسلامی و ״خوب״ آن برای تضعیف دشمن خود اند. اینها سنتا با منطق "دشمن دشمن من، دوست من است" به استقبال هر نیرو و سناریوی ارتجاعی، از ناتو تا اسرائیل، رفته اند. 

مردم‌آزادیخواه در ایران بارها و بارها  در مبارزه و جدال خود برای آزادی، رفاه، برابری و امنیت، دست رد به سینه این نیروها زده اند و اعلام کرده اند که نیروهایی که چه با پرچم دمکراسی و چه با ردای ״سوسیالیسم״ چشم امید به دخالت ناتو، به "دخالت بشردوستانه" امریکا، یا "تروریسم بشردوستانه" اسرائیل بسته اند، جایی در مبارزه آزادیخوهانه و انقلابی مردم در ایران ندارند. 

امروز به یمن حضور و نفوذ نیروهای کمونیست در جامعه سدی محکم و قدرتمند در مقابل این نیروها بسته شده است. انزوای این نیروها در جامعه حاکی این واقعیت است. تا زمانیکه سوسیالیسم کارگر و چپگرایی سوسیالیستی در این جامعه ریشه دارد، تا زمانیکه ما کمونیستها در این جامعه حضور داریم میدانی برای موشدوانی این نیروها وجود نخواهد داشت.

۲ اوت ۲۰۲۴