کسی انتظار نداشت که انتخابات و معرکه رای گیری  پایان دعواها و کشمکش صفوف طبقه حاکم باشد، اما میدانداری  کیهان شریعتمداری و "مدعیان اصلاحات"، در دو قطبی "اسب زین شده" و "سرزمین سوخته" حکایت از عمق ماجراجویی و دشمنی دستجات حکومتی نسبت به مردم کارگر و زحمتکش دارد. ترسیم دو دوره از حکومت جمهوری اسلامی، یکی با ریاست روحانی و دیگری تحت ریاست ابراهیم رئیسی، هر دو از سیاه ترین سالهای تاریخ معاصر با آب و تاب و معیارهای توسعه و پیشرفت جز با خزعبلات و هذیان، جز با هیستری ضد کارگری ممکن نیست. این دقیقا همان چیزی است که در ستونهای رسانه های این جریانات بوفور به سوی جامعه پرتاب میشود.

کیهان و رقبای اصلاح طلب چیز زیادی در بضاعت ندارند که از خود و یا طرف مقابل بدست بدهند، اما هر دو با هم، مشترکا و با تمام قوا، زمینه های پسا انتخاباتی در حمله به کارگر و زحمتکش جامعه را آماده میکنند. حرف دهان یکدیگر میگذارند، سر خود را به  بزک کثیف ترین  پرونده های جنایی و مافیایی سازمان یافته  در قالب های "اقتصادی" و "پروژه های دولتی" شلوغ کرده اند و راه را برای دوره دیگری از حمله به طبقه کارگر هموار میسازند. آن جامعه هرگز با چنین مرزهایی از لجنزار بورژوایی، از رذالت  و با این درجه مالیخولیای بهره کشی و استثمار از انسان کارگر روبرو نبوده است.

عمق مسخرگی آنجاست که مجادله بر سر دوران ریاست جمهوری روحانی و ابراهیم رئیسی است که سیاستها، وزیران و بوروکراتها، روشها و موازین در بیشترین شباهت با یکدیگر؛ و در مقابله با اعتراض و توقعات کارگری در تکمیل یکدیگر تدوین شده و تحقق یافته اند. رئیسی جز با مقدمات از پیشی روحانی و وزیر کارش نمیتوانست در جنون کاهش دستمزد حداقل، حذف یارانه ها، زدن بیمه بیکاری، هیاهوی از سر گیری بیغوله های معادن و آهن پاره های بجامانده در بنگاه های وامانده برای نسل ها تف و لعنت را تضمین کند. نمیتواند اتفاقی باشد که شرافت و آتش انتقاد هیچ کدام از طرفین درگیر را به پرونده "بیمه پانصد هزار کارگر ساختمانی" نزدیک نمیکند؛ جلوی دماغشان ورشکستگی بیمه و درمان کارگران، حذف بازرسی ایمنی کارخانجات، سیل سرکوب اعتراضات کارگری را به روی مبارک نمیاورند؛ حالتان بهم میخورد زمانیکه تعداد لایحه ها و مصوبات هر دو ریاست جمهوری در سهولت بکارگیری پول و دلار و سوبسید مالیات و برق، و از همه مهمتر در اعزام سخاوتمندانه شلاق و چماق  دولتی برای خودشیرینی در آستان کارفرمایان علیه کارگران سر به آسمان کشیده است... آیا از این نویسندگان ستونهای صد تا یک غاز همانقدر پیش پا افتاده از شرافت بیهوده است که به شجره مشترک بازی با صندوقهای بازنشستگی، سرنوشت شکایت کارگران در زمینه بیمه ها و اخراجها توسط کارفرمایان سری زده باشند؟!

اما انصافا نباید در وصف فراغت خاطر ناشی از تماشای  این حضرات، از وفور آن کش و قوس و اطوار و بی قراری باسن های فربه  در مسابقه اظهار فضل در بسته بندی روحانی و رئیسی در زرورق های اقتصاد سیاسی، در محاسبات تورم و چاپ پول و شاخص تولید و توسعه و امثال آن  کوتاهی کرد. راستی جوهره خفه خون طرفین دعوا تا امروز از کجا آب میخورد؟ چرا این همه فضایل و شور حقایق حیاتی نه در بحبوحه انتخاب بلکه درست بعد از معرکه؟ افسوس بانک جهانی از نسخه انگلیسی مباحثه کیهان و رقبای اصلاح طلب بی اطلاع است تا دست از دسته بندی ایران در ته جدول  امنیت و فقر و  بحران دست بردارد؛ راستی حیف نیست، کارگر جماعت از کیهان و از فیض اقتصادی آن بی بهره میمانند  تا شیر فهم شوند که در ایران نه گرانی یا بیکاری یا بی مسکنی بلکه ارزانی و نعمت و شغل و بهداشت و دارو حکمفرما است؟! یکی نیست بلاخره یک روز صاحبان قلم در کیهان و رسانه های رقیب را آدم حساب کند،  با مطالعه اسناد و ارقام منتشره این حضرات لطف کند شر بیت رهبر و قلچماق های قوه قضائیه و انتظامی از سر کارگران کم کند تا  بروند در راه آبادی و توسعه ایران یقه حسن چاخان و باجناق ها و سیل تخلفات، دزدی، جعل و فساد و دزدی   را بگیرند؟!

از همه چیز به کنار، این دلقکها با همه حقارت، در تمام قامت و نقش خود جزء تفکیک ناپذیر سناریوی انتخاباتی طبقه حاکم در ایران را تشکیل داده اند. از این "انتخابات" تا نوبت بعدی تشخیص و امکان دخالت کارگر و توده زحمتکش را سد میکنند، تا حرف حساب را بعدا از زبان شریعتمداری و کیهان او توی بوق کنند. او از طرف جمهور اسلامی  دارد ابواب جمع حکومت را با افسار رئیسی برای تضمین سودهای بادآورده از استثمار کارگران به خط میکند.