"انتخابات" ریاست جمهوری ایران پایان یافت و مسعود پزشكیان جانشین رئیسی شد. در حاشیه این ماجرا موجی از تبلیغات و وعده پوچ از درون و بیرون حكومت، از صف اصلاح طلبان، طیف طرفدار رفسنجانی، بخشهای دیگری از نزدیكان نظام و تا بخشی از "اپوزیسیون" بورژاوایی ایران كه در طول تاریخ از ترس طغیان پایین دل به تحولات در درون حكومتی بسته اند، راه افتاده است. عده ای آرزو و امیدهای خود برای تغییرات میلی متری در فضای باز سیاسی و معضل زنان در جامعه را به نام وعده پزشكیان در بوق كرده اند و تلاش میكنند جامعه را منتظر اجرای قول های نگفته و نداده او كنند. عده ای میگویند مشكل "قومیتها" را قرار است حل كند و برای توافقات خود با جمهوری اسلامی از هم اكنون كیسه دوخته اند. كل این صف مستقل از حاكمیت و جناحهای حكومتی، از لیبرال و دگراندیش تا حزب اكثریت و نزدیكانش و تا ناسیونالیستهای كرد، لباس اصلاح طلب بر تن پزشكیان كرده اند و امیدوارند روزنه ای بر روی امیال آنها توسط این "امام زاده" باز شود. مستقل از اینكه اصلاح طلبان نه تنها وزنی نیستند و در هیچ دوره ای حتی زمانی كه در قدرت بوده اند، منشا هیچ تغییری به نفع پایین نبوده اند و نمی توانستند باشند، كه بعلاوه آویزان كردن اصلاح طلبی به گردن پزشكیان یك اتهام بیش نیست، چیزی كه پزشكیان هیچ وقت ادعای آنرا نكرده است. بعلاوه اصلاح طلبی به معنای لیبرالی و بورژوایی آنهم در ایران در این نظام یا هر سیستم كاپیتالیستی در ایران سرابی بیش نیست.
اما و مستقل از آرزوهای این اپوزیسیون كه بیش از جمهوری اسلامی از به میدان آمدن طبقه كارگر و جنبش سوسیالیستی این طبقه نگران است، پزشكیان نماینده بورژوازی ایران و كل حاكمیت است. دعوای درونی و اختلافات كم و بیش میان پزشكیان و جلیلی، قالیباب و روحانی و احمدی نژاد و خاتمی و بقیه، دعوای درونی بورژوازی ایران و یك جنبش ارتجاعی است كه ۴۶ سال است بر جامعه ایران حكم میراند. اختلافات جناحهای بورژوازی در ایران و صف بستن طیف های مختلف از نزدیكان و هواخواهان آنها در اپوزیسیون جمهوری اسلامی، امید ها و نا امیدی های آنها، سر سوزنی چیزی از این واقعیت كم نمیكند كه جمع آنها حتی با نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی، در حفظ بقا نظام كاپیتالیستی و در دشمنی طبقاتی با طبقه كارگر و تلاش برای ماندگاری بردگی مزدی سهیم هستند.
صحبت كاندیدهای ریاست جمهوری در تبلیغات انتخاباتی از پدیده كارگر و فقر و دل سوزاندن دروغین و مشمئز كننده برای محرومان جامعه و قول كاهش مشقات اقتصادی، بحث پدیده زن و ادعای كاهش فشار بر زنان، بحث نبستن اینترنت و پرداختن به معضلات نسل جوان، در دستور هیچ جناحی در جمهوری اسلامی نیست. اگر بود در ۴۶ سال فرصت قدمی برداشته بودند. این تغییرات در ماهیت آنها نیست و به نفع نظام كاپیتالیستی، به نفع سرمایه داران ایران حتی و با فرض نماندن بیت رهبری، نیست.
اما فشار پایین و جدال وسیع طبقه كارگر برای رفاه و آزادی، جنگ روزانه جنبش برابری زن و مردم علیه آپارتاید جنسی و جنگ روزانه نسل جوان برای آزادی و دفاع از حرمت و كرامت انسان، جدال روزانه بازنشسته و معلم و پرستار و اقشار محروم، بزرگتر از آن است كه بورژوزای ایران و نمایندگانش در حاكمیت به حساب نیاورند و مجبورند از آن دم بزنند. جمهوری اسلامی ۴۶ سال است دهها هزار انسان را اعدام كرده است، دهها میلیون خانواده كارگری را به تباهی و فقر و گرسنگی كشانده است، دهها میلیون جوان را به زور قوانین قرون وسطایی در زندانی به اسم "ایران" خفه كرده است، لذا هیچ آینده روشنی در انتهای این تونل نیست. پزشكیان نماینده این سیستم یكی از سخنگویان بورژوازی ایران است و به قول خود او راه رئیسی را ادامه میدهد و قول داده است "برنامه توسعه هفت ساله" ایشان را اجرا كند. برنامه ای كه قرار است آخرین رمق كارگر در خدمت نظام كاپیتالیستی را بگیرد و با حكم قانون نظام و با اتكا به دستگاه وسیع سركوب، با تحمیل فقر و گرسنگی و استصال به طبقه كارگر، سود سرمایه داران و حاكمیت آنها را تامین كند.
اما طبقه كارگر ایران و جنبش سوسیالیستی این طبقه، زنان و جوانان آزادیخواه، بازنشسته و معلم و پرستار قدرت جنبش خود را روی روسای جمهوری اسلامی و كاندیدهای ریاست جمهوری میداند. این قدرت ما و جنبش ما است. ما هیچ راهی جز افزایش توان و قدرت خود با اتحاد صفوف خود زیر پرچم آزادی و برابری نداریم. راه رهایی ما برای این طبقه و محرومان سلب قدرت از سرمایه داران و نظام سراپا خون و جنون آنان است. راه ما جمع كردن نیروی خود، زدودن هر درجه توهم به طبقه حاكم و ناباوری به قدرت خود در صفوف این جنبش است. راه ما متحد كردن و سازمان دادن این نیرو چه بطور فوری و برای تامین ابتدایی ترین مطالبات خود و چه برای جنگ نهایی برای پایان دادن این نظام است. ما میتوانیم و قدرت آن را داریم، ما میتوانیم به عمر اقلیت خونخوار، سود جو و ضد كارگر پایان دهیم و جامعه ای انسانی و برابر را با دستان خود بنیان نهیم. این را امروز رهبران و فعالین كارگری به مناسبت های مختلف از جمله در بحبوحه تبلیغات "انتخاباتی" جمهوری اسلامی اعلام كردند. گفتند "ما به سرمایه داران رای نمیدهیم". ما كارگران و محرومان جامعه راهی جز این برای پایان خدایی سرمایه داران بر سرنوشت خود نداریم. سوسیالیستها در صفوف طبقه كارگر، در جنبش حق زن، در میان نسل جوان و در صف محرومان پیشقراول و پرچمدار این رهایی هستند. ما روی پای خود، با صف مستقل خود حول آزادی و برابری، حول رهایی زن و وسیعترین آزادی های سیاسی و حول حق ما در اعمال حاكمیت بر سرنوشت خود متحد میشویم. بگذار وحشت از این امید و تلاش، كابوسی بزرگ برای سرمایه داران، حكومتشان و اپوزیسون ضد كارگری آن باشد. این كابوس واقعی است. صدای طبقه ما و ترس از آن در دل تحرك بالایی ها در "انتخابات" و بعد از آن نمایان است. رفتن رئیسی و جانشینی پزشكیان تغییری در صورت مسئله طبقه كارگر نمیدهد و تلاش ما نه تنها برای سرنگون كردن جمهوری اسلامی كه مهمتر از آن برای جامعه ای سوسیالیستی به رهبری طبقه كارگر آگاه و سوسیالیستهای این طبقه در دستور روز ما است.