"انتخابات" بیهوده  در میان  آوگیاس اسلامی سرمایه در ایران

شاید کمتر کسی بخاطر میاورد که این عبارت تا همین چند سال پیش عمیق ترین تفکر در بیان  رسالت فلسفی و اهداف اقتصاد سیاسی در تاریخ مکتوب جمهوری اسلامی بود که کسی میتوانست سراغ بگیرد. تا چند دهه آزگار سر شجره  نخبگان به ور رفتن با این عبارت  در سپهر تمدن بشری گرم بود.  

وعده و شعار اقتصادی از پدیده های نوین در خصوصیات پسندیده یک کاندید رئیس جمهور بدرد بخور بحساب میاید. مردم رئیس جمهور میشدند تا دل سیر در کوه ها و دشت ها دودور دودور ماشین سواری کنند، "چاخان" سر هم کنند، شکایت نامه جمع کنند و عکس محبوبیت در قلب امت رنجدیده منتشر نمایند.

در یکی دو بیزینس اخیر انتخاباتی است که نامزدهای پست ریاست جمهوری با زبان تورم، بازار ارز، ترازنامه صادرات و واردات، رشد و تولید حرف میزنند و از در رشد اقتصادی وارد میشوند. مروری بر مجادله های انتخاباتی جاری تنها گویای این است که چگونه دست اندرکاران این حکومت از دریایی استعداد و توانایی و خلاقیت در میدان اقتصادی برای حمله به کارگر و زحمتکش جامعه محروم مانده اند.

واقعا حیف است کسی از بلند پروازی رجل سیاسی بی بهره مانده باشد، با نیش های تا بناگوش باز ندای نجات و سربلندی ملی ایران و ایرانیان را سر دهند. اینها دل به دریای "اقتصاد" زدند،  تا حواس رای دهندگان را از خروارها پرونده گشت حجاب و تفنگ ساچمه ای و افتضاح تازه "برادران" در بیابانهای دورافتاده، سرکوب و دزدی و ارتشاء به "مساله اساسی" یعنی اقتصاد معطوف نمایند!

حیف است کسی ندید باشد از میان برگزیدگان اگر عمامه به سر ندارند ولی بیش از هر کس دیگر سنگ اسلام این جمهوری را به سینه میزنند. اینها در لیست سکانداران دستگاه های امنیتی شاید نباشند، اما از طرفداران پر و پا قرص قانون اساسی و قانون کار سراسر ارتجاعی هستند؛ و با بکارگیری سرکوب و زندان بر علیه کارگران معترض مشکلی ندارند. هر چه وضع اقتصادی خراب تر میشود، این حضرات حق به جانب ترند؛ هر چه کارگر بی حقوق تر و فقیرتر میشود، زبان اینها درازتر است؛ همه ادعای "علم و دانش" این جماعت یک سر سوزن از قصه کپک زده مالکیت خصوصی ابزار تولید و بردگی بورژوایی کار مزدی فراتر نمیرود. دانشگاه ها و رسانه ها در پاسداشت خدمات بی شائبه دربست در اختیار آنهاست، نه رو به گذشته و نه رو به آینده جز در نقش پادو های ذخیره در "کابینه رئیس جمهور شهید " جای پای دیگری نیافته‌اند. خاصیت اساسی اینها در مصونیت کذایی است که دانش اقتصادی شان دور آنها کشیده شده است: اقتصاد مال خر است!

یکبار دیگر در مضحکه سال  1403 همه دیدند که "انتخابات" قبل از آنکه رو به آینده داشته باشد، رو به چهار سال قبل و دوره های پیشتر دارد. اصرار دارند، برایش پول خرج میکنند تا حکم برائت مسئولین و مسبب چهار سال بی حقوقی و بهره کشی و استثمار را به امضاء تک تک شهروندان برسانند. در این دوره و تمام دوره های پیشین نه منافع و نه مصالح اکثریت بزرگ مردم زحمتکش کوچکترین محلی از اعراب نداشته است و در آینده نیز در روی همین پاشنه خواهد چرخید. این حکومت در دشمنی با مردم زحمتکش از هیچ چیز کوتاهی نکرده است و جز این نخواهد کرد. این فقر و محرومیت؛ بحران یا تورم یا ندانم کاری نیست،  در مقابل چشمان گود افتاده فرزندان طبقه ما، در مقابل کمر خمیده از استثمار پدران و مادران خانواده بزرگ کارگری یک اقلیت کوچک، مشتی از تفاله های حقارت و بهره کشی گردن کلفت کرده اند.

جمهوری اسلامی امروز بیش از هر وقت دیگر با چه زبانی میتواند به روشنی بازگوید که جز از دریچه کار و مشقت و تداوم محرومیت و بی حقوقی طبقه کارگر استوار نیست اما رو به کارگر جامعه، از طبقه حاکم، از هیبت بورژوازی ایران، از جمهوری و اسلام آن جز پیسی و رقت و اختگی نمیبارد؟

باید باور کرد، این انتخابات همه توش و توان و پرسناژ و افق کل بورژوازی ایران را به نمایش گذاشته است.

باید باور کرد که وقت آنست اصطبل بزرگ آوگیاس اسلامی سرمایه را در ایران، از بنیاد، از ساکنان آن لایروبی کرد.