مشخصات یک کارگر از اعضای طبقه کارگر در ایران را از زوایای مختلف میتوان ترسیم کرد. در هر جامعه و در هر مقطع زمانی کدها و رفتارها و شاخص هایی وجود دارند که کمابیش توصیفی از شخصیت کارگر را بدست میدهند. "آیین نامه انضباطی کار" از آن اسنادی است نمیتوان نادیده گرفت. این آیین نامه ناظر بر قواعد و مناسباتی است که کارفرماها کار از کارگران میکشند. مقررات برای شناخت از کارگر ایرانی و بسیار بیش از آن برای شناخت از کارفرمای ایرانی تصویر گویا، یک آینه تمام قد است.
"آیین نامه انضباطی کار" سند سراسری و واحد متعارف در محیط های کار و تولید عرصه های زیر را در بر میگیرد:

 تعهدات کارگران در مقابل کارفرما
اجرای شخصی کار ، رعایت دقت در انجام کار
مراعات امانت و اجرای دستورات کارفرما
بعلاوه ضوابط رسیدگی و مجازات تخلفات احتمالی

صاف و ساده یک کارگر در ایران، بزعم این سند یک کارگر "با تابعیت ایرانی، متدین به دین مبین اسلام و یا یکی از ادیان رسمی متعهد به نظام و قانون اساسی" است. در ادامه و به همان سادگی و بزبان آدمیزاد یک کارگر در ایران متعهد است که به "تحریک به برپایی یا شرکت در تحصن، اعتصاب، تظاهرات غیر قانونی و اعمال فشارهای گروهی برای مقاصد غیر قانونی در کارگاه" مرتکب نمیگردد.
خنده دار است کارگر از نسل طبقه کارگر از نوع مسلمان که از پس هشت سال جنگ، پس از  لشکر کشی به کردستان، حکومت یک دوجین از نوع  رفسنجانی و انواع بحران و کلاشی و فساد جان سالم بدر باشد؛
کارگری که  بیکار سازیهای میلیونی، سابقه دستمزدهای معوقه و زیر خط فقر جزو تنها 5 درصد نیکبختی شمول قانون کار سوپر ارتجاعی  پشت سر دارد؛ و هنوز وفادار به نظام و قانون اساسی پشت درب کارخانه صف ببندد؛
این موجود، کارگر سرزمین موعود حکومت اسلامی سرمایه است که تازه جان میدهد در عضویت خانه کارگر و شوراهای اسلامی یکی دو بار دیگر در تمرین تعهد به نظام و قانون اساسی پوست بیاندازد. کارفرمای کوتوله کفتار پیشه در سند مربوطه در نقش یک مرجع تقلید اسلامی، یک جاسوس و مفتش و در نقش یک آقا بالاسر  یکجا ظاهر میشود. آیین نامه انضباطی با سر هم کردن موارد انضباطی مسخره حقوق مسلم کارگری را بعنوان جرم تلقی کرده و کارفرما را راسا در مقام مجازات قرار میدهد.

یازده صفحه از مقررات، دویست بند و تبصره همانقدر که مسخره و قلدرانه؛ بمراتب بیشتر از  آن در مقابل یک سر سوزن حق طلبی کارگر زبون است. کارفرمای فرضی ما رند است، مو از ماست میکشد، با این مقررات انضباطی دست پیش میگیرد. با نگاه سرسری به لیست تخلفات احتمالی مندرج در آیین نامه هاج و واج میمانید که  کارخانه  مربوطه دیگر چه آشغالدانی است؛ از خود میپرسید یک کارگر چگونه ممکن است در لابلای لیست اتهامات بتواند  گلیم کار، گلیم حرمت و مهمتر از هر چیز گلیم دستمزدهای خود را بیرون بکشد؟

شاید خواننده این سطور باور نکند، اما سند مورد بحث، لیست اتهامات سنگینی است که از پیش بر پیشانی کارگر تازه وارد نقش بسته است. این اتهامات ابدا از نوع "انضباط" نیستند. در صفحه "حوادث" روزنامه‌های یومیه جا نمیگیرند. کوچکترین نشانی از جرائم مذکور نه یک کارگر معمولی، نه تخلف احتمالی یک عنصر بد قلق و بی انضباط، بلکه پای   خرابکاری عامدانه، جاسوسی و دخالت شبکه های سازمان یافته گانگستری را بمیان میکشد.

لیست موارد انضباطی معمول از طرف کارگران در محیط کار در ایران به شرح زیر است. این تصویر کارفرما است.    

 کم کاری و سهل انگاری و تسامح و ایراد خسارت،
تهمت و افترا و هتک حیثیت، 
اعمال و رفتار خلاف شئون شغلی و اداری،
ایجاد نارضایتی در ارباب رجوع،
سوء استفاده از مقام و رشوه خواری،
معدوم کردن محمولات پستی ،
 استراق سمع غیر مجاز؛

 و این لیست هنوز در ادامه خواندنی تر است!

استعمال دخانیات در محل های ممنوع
 استعمال مواد مخدر و مشروبات الکلی
 "اختفا، نگهداری، حمل، توزیع و فروش مواد مخدر و مشروبات الکلی و ...

اینجا دیگر، گند قضیه بیش از حد بالا میگیرد، سند دیگر راه در رو در مقابل خود ندارد، باید به یک سوال جواب دهد: آخر چه کسی میتواند در یک کارخانه به جرایم ذکر شده مشغول باشد؟ جواب از قبل روشن است. بینگو!

-          محاربین و کافران!

آیین نامه در اینمورد کاملا صریح است. تمامی لیست فوق برای ممنوعیت دو دسته از کارگران متقاضی شغل سر هم شده است: 

۱- عضویت در سازمان هایی که مرام نامه مبتنی بر نفی ادیان الهی است
۲- عضویت در گرو های محارب یا فعالیت به نفع آنها

مابقی روده درازی مندرج در آیین نامه، شخص کارفرما و مرکز تولیدی را به شعبه کمیته امنیتی، جاسوسی و پیگیری، پرونده سازی و تنبیه مقدماتی قبل از واگذاری پرونده به زندان اوین تبدیل میکند. در این پروسه کارفرما پلیس و بازجو است، سند و بایگانی دارد، دادستان و قاضی است.  این سند در باب مجازات کافر و محاربه تنظیم شده است و کارفرما و منافع او در همین چهارچوب مبتنی بر انتقام و کینه جویی مقرر شده است.
اطلاق "آیین نامه انضباطی" به این سند مطلقا بی مورد است. این سند بخشی از اسناد راهبردی امنیت ملی است، ضرب و زور این سند را در لشکر کشی گروه ضربت به اعتصاب  شوش نیشکری ها؛ افسار گسیخته نماینده دادستانی از تهران در حکم و اجرای شلاق معدنچیان آقدره، در جنگ و گریز چماقداران گروه ضربت علیه  آذراب، در جنون و قساوت زندانبان اوین علیه زندانیان شرکت واحد و در کینه دستگاه قضایی علیه فرزانه ژیلابی تنها به خاطر تعهد به شرافت شغل وکالت، میتوان مشاهده کرد.

در این میان اگر آیین نامه انضباطی محلی از اعتنا دارد و ارعاب میافریند بخاطر "اخراج" است و دستمزد کارگر را به گرو میگیرد. از این زاویه است که آفتابه لگن "انضباط" بهم میریزد. خدایگان نظم و تولید، پدران "صنعت و تولید"، سکانداران "رشد اقتصادی"، فرشتگان "نان آور" و دم و دستگاه سرگردنه قانون و نظم ... همه و همه به یکباره با یک پّف بر باد میرود. این آیین نامه رویای بزرگ بورژوازی ایران را در خلسه آسمان هفتم به تصویر میکشد. سی چهل سال است برایش سرکوب میکنند، قانون میاورند و قانون میبرند تا کارفرما "خدا" برای کارگر شود، بهانه بگیرد، با دستمزد کارگر بازی در بیاورد، پاپوش بدوزد، جریمه و تلکه کند و مهمتر از هر چیز هر وقت خواست اخراج کند. این سند در مورد حق کارگر در مقابله با رایج ترین تخلفات (جرایم) کارفرما در محیط کار بچشم نمیخورد. تعویق پرداخت دستمزد از یک ماه تا چند سال، تهمت و بد رفتاری، پرونده سازی، پایمال ساده ترین حقوق کارگری در همان سطح نازل قانون کار که لیست طولانی را شامل میگردد.    

اما براستی چگونه ممکن بود تصویر گویاتری از کارگران در ایران را بدون آیین نامه جانوران بورژوایی آن مملکت بدست داد؟ چگونه میشد حق طلبی و اتحاد، مبارزه جویی و دفاع از منافع مشترک و اعتصاب را با معیار موانع واقعی  بیان کرد؟  این سند، و این انضباط مد نظر تا زمانی برو دارد که کارگر را در تنهایی در کنج کارگزینی به اسارت گرفته اند.

نظم برای بورژوازی و کارفرما بر اساس کار و بهره کشی بدون مرز، رقابت بین کارگران و ترس استوار است. برای طبقه حاکم این گرسنگی است که کارگر را به کار وا میدارد. نظم در کارخانه بر اساس منافع مشترک، هم سرنوشتی، تعاون و علقه های رفاقت استوار است که هر ذره آن در آگاهی، بیداری و سازمان استوار است.   در دنیای واقعی از همان گام های اول "دستمزد" و "اعتصاب" در جمع هم سرنوشتی کارگران پایه های "نظم" در محیطهای کار را شکل میدهد.
"آیین نامه انضباطی کار" در ایران را باید شاخص مهم از طبقه کارگر در ایران به حساب آورد که چگونه گلیم خود را از گل و لای و جهنم حکومت سرمایه بیرون میکشد.   
شاید هنوز باید به یک سوال جواب داد. تکلیف آیین نامه انضباطی از طرف کارگران چه میشود؟ آیین نامه نظم کارگری بر پایه یک اصل اساسی  و ساده استوار است: مجمع عمومی تنها مرجع رسیدگی به تخلفات و شکایات است و تنها اصل آن:  ممنوعیت اخراج کارگران!

لینک آیین نامه انضباطی کار در اینترنت