رفقا خیزش انقلابی ۱۴۰۱ که با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی رخداد، در واقع فرصتی بود که همراه اینکه زمین سیاست را در کردستان را شخم زد، احزاب چپ و راست در این منطقه را هم به محک گذاشت. بی شک در همین خیزش که چندین ماه طول کشید، نقاط ضعف و قوت هم جریانات راست و هم جریانات چپ را و از جمله جریان ما را به همه نشان داد. نشان داد که کجا ضعیف هستیم و یا نقاط قوت ما کجاست؟ چکار باید می‌کردیم که انجام ندادیم؟ چه کاری انجام دادیم و كدام سیاست را اتخاذ كردیم که گرفت؟ تا آن را بیشتر تقویت کنیم. ما بارها در ادبیات خود گفته‌ایم و یا شنیده‌ایم که کردستان نسبت دیگر نقاط ایران یک جامعه تحزب یافته است، به این معنی که جامعه کردستان احزاب و جریانات را می‌شناسند، هم جریان ناسیونالیستی و هم جریان کمونیستی در آن جامعه ریشه دارند. بحث در مورد راست و چپ به نسبت دیگر نقاط ایران آسان‌تر پیش می‌رود به این معنی که جامعه حرف‌های شما را می‌فهمد، درک می‌کند و به آن سمپات پیدا می‌کند.
با توجه با توجه به تاریخچه‌ای که ما کمونیست‌ها در جامعه کردستان داریم، با توجه به خوشنامی کمونیسم در این جامعه، چه در دفاع از حق زن، چه در دفاع از طبقه کارگر و چه در دفاع سیاست ما برای حل مسئله كرد و بسیار مسائل دیگر که ما روی آن کوبیده‌ایم و برایش تلاش کرده‌ایم، کمونیسم در آن جامعه یک جریان اجتماعی و محبوب است. در این جامعه ما تنها نیستیم بلکه ، جریانات چپ غیر كارگری، احزاب و جریانات ناسیونالیستی، ارتجاعی و مذهبی هم وجود دارند که آنها هم به نوبه خود تلاش می‌کنند سمپاتی مردم را به طرف خود جلب کنند. 
اگر به تحولاتی که در خیزش انقلابی شهریور ۱۴۰۱ در کردستان افتاد نگاه کنیم، می بینیم که احزاب ناسیونالیست مردم را به اعتصاب عمومی تشویق می‌کردند تا آنها را به خانه‌هایشان بفرستند. آن طرف‌تر احزاب ناسیونالیست دیگری نیز تلاش می‌کردند جنگ مسلحانه زودرس را به مردم کردستان تحمیل کنند و مردم را به یك جنگ زودرس كه آمادگی آن نبود، تشویق میكردند و عملا به جمهوری اسلامی امكان میدادند و دستش را برای به خون كشیدن اعتراضات باز میكردند. اما این ما حزب حکمتیست (خط رسمی) و كمونیستهای آن جامعه بودیم که چه در محل در اعتراضات و چه با بیانیه‌ها، فراخوانها، سخنرانی ها، پیامها و آگاهگری‌های خود، توانستیم جلوی آنرا را بگیریم،  که نباید آن را دست کم گرفت.
یک موضوع دیگر برای اثبات خوشنامی و نفوذ کمونیسم در جامعه کردستان، مسئله سنت برگزاری اول ماه مه‌ها (روز جهانی کارگر) در کردستان است که حداقل بیش از چهار دهه سابقه دارد. بیش از چهل سال است که در آن جامعه مراسمات اول ماه مه و مراسمات ۸ مارس برگزار می‌شوند. به این معنی که آن جامعه کمونیسم را می‌شناسد، محبوب هم هست.
وقتی در جامعه کردستان قتلی ناموسی اتفاق می‌افتد، فعالین حق زن در سنندج و مریوان بیانیه صادر می‌کنند در شهر سقز هم به همین شکل، می‌خواهم بگویم که کمونیسم و چپ در آن جامعه چه اندازه نفوذ دارد. مثال دیگری خواهم زد و بعد به سراغ قرار می‌روم، مسئله کرونا و کمیته‌هایی که درست شدند، سنت ایجاد کمیته‌های مردمی چه در مقابله با کرونا، چه در کمک رسانی به سیل زدگان و زلزله زدگان دیگر مناطق و استان‌ها، چه در تقابل با سلفی‌ها مخصوصاً در مریوان و یا در سنندج به همین شکل، که ما در ااعلامیه های حزب و دفتر کردستان رو به جامعه به همه این‌ها اشاره کرده‌ایم. این مسائل نشان می‌دهد که کردستان به عنوان سنگری که ما داریم، سنگری که در آن جامعه داریم، هر چند با قاطعیت نمی‌توان گفت که این سنگر کاملا در اختیار ماست، اما نقش ما قابل شهود ومهم است و البته ما این واقعیت را هم به رسمیت می‌شناسیم كه جریانات ناسیونالیست هم همچون ما در آن جامعه ریشه دارند. اما این سنگریست که ما می‌توانیم محکم‌ترش کنیم و اگر این سنگر را محکم‌تر کنیم از طریق همین سنگر هم می‌توان خاکریزهای دیگری را نیز فتح کنیم. کردستان می‌تواند به یک نقطه اتکای جنبش کمونیستی در ایران بدل شود. برای همین این قرار خیلی ساده می‌گوید حزب باید نسبت به فعالیت ما در کردستان توجه ویژه‌تری بکند. 
نکته دیگری كه لازم است اشاره کنم بحث برگزاری مراسمات نوروز و روز لباس کردی است. در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ جریانات راست و بورژوایی تلاش کردند که با برجسته کردن عرق ملی مابین مردم کردستان و بعد سراسری انشقاقی ایجاد کنند، تلاش کردند که تفرقه اندازی کنند اما نتوانستند. شعارهایی که از سوی مردم سر داده می‌شد و فیلم‌هایش موجود است این موضوع را اثبات می‌کند که چگونه تلاششان شکست خورد. چه جمهوری اسلامی و چه نیروهای راست، هنوز هم تلاش می‌کنند با برجسته کردن عرق ملی و با برجسته کردن لباس و زبان و نوروز کردی و غیره این انشقاق را به وجود بیاورند. مراسمات نوروز امسال که حداقل رفقا فیلم‌هایش را دیده‌اند، با اجازه و حتی با کمک جمهوری اسلامی برگزار شد و با ستقبال و كمك جریانات ناسیونالیستی همچون "پ ک ک".  ببینید سال‌هاست "پ ک ک" به عنوان هم پیمان جمهوری اسلامی از طریق "ان جی او"هایی  که دارد سال‌هاست در کردستان فعالیت می‌کند. "ان جی او" هایی که رفقای دیگر نیز در بحثهای خود به آن اشاره کردند. مسئله زبان کردی، لباس کردی و نوروز تمامی این‌ها تلاشهای است برای اینکه جنبش انقلابی کردستان را از جنبش سراسری جدا کنند و هدفشان آن انشقاقی است که می‌خواهند بین مردم ایجاد کنند.
به همین دلیل است که این قرار می‌گوید حزب باید توجه ویژه‌تری به کردستان داشته باشد. قراری خیلی ساده می گوید: با توجه به زمینه‌هایی که در صحبت‌هایم در بالا به آن اشاره کردم و پتانسیل‌های موجودی که در جامعه کردستان هست، رهبری پس از کنگره را موظف می‌کند که در این راستا با تشدید تلاش خود در این عرصه هژمونی سیاسی حزب را در کردستان تامین کرده و آنرا به نقطه اتکایی برای پیروزی جنبش آزادیخواهانه مردم در ایران و قدرتگیری طبقه کارگر در بعد سراسری بدل کند. این به این معنی نیست که انرژی را از سایر نقاط ایران بگیریم و به کردستان اختصاص بدهیم. اصلاً به این معنی نیست و حداقل روح قرار این را نمی‌گوید. روح قرار می‌گوید رهبری آتی باید به کردستان نگاه ویژه‌تری داشته باشد و آن سنگری را که داریم محکمتر کنیم.
امیدوارم رفقا به قرار رای مثبت بدهند.