"هرکس را دوست دارید دعا کنید شهید شود"! این سر تیتر مطلبی در ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ است که در نشریه جوان، روزنامه‌ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به نقل از همسر و  دختر محمدرضا زاهدی و به خاطر کشته شدن همسر و پدر گفته شده است.
اینکه در محافل حکومتی جمهوری اسلامی و در قلب و "مکه" دستگاه های ایدئولوژیک اسلام سیاسی، کسانی اینطور از "شادمانی" کشته شدن اعضا خانواده بگویند، نه جای تعجب است و نه  موضوع جدیدی است. چهل و چند سال است که مضمون مبارزه ضددیکتاتوری جامعه ایران و عشق به آزادی و رهایی مردم را، به عشق به شهادت و خون و خونریزی و تجدید انواع کربلاها و تاسوعاها و عاشوراها و عشق به عزاداری و مرگ و تباهی تبدیل کردند، تا بتوانند هم آن تحرک انقلابی را خفه کنند و هم ارتجاعی به مراتب مهوع تر، عقب مانده تر و ضدبشری تری را به جای ارتجاع سرنگون شده سلطنتی بنشانند.

با مردم و جامعه جنگیدند، "خون دادند" و صدها هزار بار بیشتر از مردم خون گرفتند تا نظام شان پا گرفت. از این رو این مویه های سیاسی- ایدئولوژیک اعضا خانواده ارتجاع اسلامی حاکم بر ایران، نه تازه است و نه عجیب. آنچه که عجیب است، تکرار این اراجیف در زمانی است که  نظام شان از مردم، زنان، جوانان و طبقه کارگر، شکست ایدئولوژیک سرنوشت سازی خورده است.

اما روزنامه جوان و دستگاه پروپاگاند جمهوری اسلامی، نه ابله است و نه بی خبر از دنیا! از یک طرف با بولد کردن و سرتیتر کردن چنین مویه های ایدئولوژیکی، با سیلی صورت خودشان و ایدئولوژی شان را سرخ نگاه میدارند و از طرف دیگر سرمایه و هستی واقعی شان را جای دیگری خرج میکنند! این مویه های ایدئولوژیک تاریخ مصرف تمام شده، ما را به واقعیات دیگری در دستگاه پروپاگاند نظام میرساند. این ما را به زندانی شدن صادق زیباکلام و بازتاب آن در همین نشریه در مطلبی در روز بعد میرساند.

همین رسانه، روزنامه جوان، یک روز بعد، دوشنبه ۲۴ اردیبهشت، در مطلبی به قلم سردبیر آن تحت عنوان، "جای صادق زیباکلام در زندان نیست" نوشت که زیباکلام "کبریت بی خطر است" و قاضی مربوطه که حکم حبس ایشان را صادر کرده است توجهی به "ادراک سیاسی" و "فهم سیاسی" روز ندارد.  سردبیر توصیه کرده است که " اصولاً دکتر زیباکلام هرچه می‌کرد تبلیغ برای نظام بود! نه فقط او، بسیاری دیگر هم هرچه می‌گویند تبلیغ برای نظام است. وقتی علیه نظام استدلال سست بیاوری، "استدلال نظام" را قوی کرده‌ای! پس باید به زیباکلام، یک ویلای اختصاصی جایزه داد نه زندان!"

سردبیربه قاضی نفهم می فهماند که: تبلیغات زیباکلام، هنگامی که در دفاع از اسرائیل و آمریکا می نویسد، نه تنها بی خطر که مفید است. توضیح میدهد که این تبلیغات "هرچند کفر وطن‌پرستان را درمی‌آورد" اما "مهم" نیست. نوشته است که: "به‌ویژه اکنون که جهان از صدر تا ذیل اسرائیل و امریکا را هو می‌کند، و همه‌جا شعار "مرگ بر اسرائیل" را به فارسی سرمی‌دهند و دقیق بودن سیاست خارجی ایران را در مفهوم ایدئولوژیک "استکبارستیزی" می‌ستایند، اهمیت آنچه قاضی در رفتار زیباکلام آن را تبلیغ علیه نظام تشخیص داده، کمتر می‌شود. این تبلیغ برفرض هم که "علیه نظام" بوده باشد، در تبلیغ جهانی علیه امپریالیسم، که این روز‌ها مد شده، غباری رها شده در فلوات است".

بدور از ترهات تبلیغی و آژیتاسیون نشریه سپاه در باب "قدرت" سیاست خارجی و دیپلماسی بین المللی جمهوری اسلامی، آن ادراک و فهم سیاسی که نشریه سپاه در نقد نظرات زیبا کلام ها به آن اشاره میکند، قابل توجه است. این رکن تبلیغات نظام که "دو وجهی" است مهم است و کاربرد اساسا داخلی داد.   مویه های ایدئولوژیک همسر و دختر قاسم سلیمانی ها و  محمدرضا زاهدی ها و "خودشیرینی" های مهوع اسلامی شان مهم نیست. این ها  تنها و تنها برای سرخ نگاه داشتن صورت اسلام از سیلی های تاریخی و  ممتدی است که از جامعه خورده است.

یک وجه این تبلیغات اساسا معطوف به اپوزیسیون راست، از پادشاهی خواهان و امثال زیبا کلام ها تا مجاهد و انواع باندهای ملی - مذهبی است، که نشریه جوان پیشنهاد میکند به "مبارزین" آن ویلای اختصاصی جایزه بدهند. تبلیغات و مخالفت ها و نقد ها و "مبارزات" ی که نه تنها "بی خطر" است که موجب  برکت و "سرافرازی" نظام است! چرا که فعالیت های آن اپوزیسیون، امروز "کفر وطن‌پرستان" ی چون سردبیر نشریه جوان  "را درمی‌آورد"!

خامنه ای و جمهوری اسلامی هم امروز تحت عنوان دفاع از "منافع ملی" به ایران و ایرانی بودن، "وطن پرست" بودن افتخار میکنند! یکی منافع ملی و  افتخار را در دوستی با راست افراطی در آمریکا و اسرائیل میداند و دیگری در رقابت با آنها بر سر گرفتن سهمی بیشتر و در دوستی با چین و روسیه! خامنه ای و رئیسی هم اگر نه بیشتر که حداقل به همان اندازه که امثال آقای پهلوی و زیبا کلام و حواریون شان داعیه "وطن پرست" بودن دارند، خود را "حافظ منافع ملی" و "وطن پرست" میدانند! جملگی مدعی حفظ "منافع ملی" هستند و  حاضراند "یک وجب" از خاک آن را فدای جان هشتاد میلیون و  نسل های پی در پی بکنند! ناسیونالیسم و وطن پرستی و تکیه بر عظمت ایرانی، مستقل از اینکه در این جهنمی که بر آن نام "وطن" گذاشته اند و متعلق به همگی شان جز مردم در ایران است چه میگذرد، تکیه گاه همگی شان است. دمیدن در باد عشق به این "وطن"،  مستقل از اینکه در آن زن و جوان و کارگر و معلم و بازنشسته و کودک و بزرگ در آن نسل پس از نسل در چه شرایطی کار و زندگی میکنند، و دورنمایی از یک زندگی "معمولی" در آن "آرزو" است ، برای همه شان یک پرچم تبلیغی است برای حفظ یک نظام تولیدی!  

نظام و وطنی که در آن یک سیستم اقتصادی- تولیدی، کاپیتالیستی و مبتنی بر سود، حد و حدود سهم اکثریت جامعه از زندگی در این "وطن" را معلوم میکند. وطن پرستی مشترکی که پوشش نظام اقتصادی مطلوب دستجمی شان است. پوششی که امروز جمهوری اسلامی با سواستفاده از مصائب مردم فلسطین و نسل کشی اسرائیل از آنها، بیش از همه آن را برازنده تن خود کرده است. سردبیر نشریه جوان درس "درک سیاسی" متکی به واقعیات را به قاضی پرونده صادق زیباکلام میدهد. و یادآوری میکند که در این دوره و بر متن این اوضاع تبلیغات رقبایشان در جنبش ملی - اسلامی، به نفع آنها است.

اما وجه دیگر این تبلیغات، یعنی اینکه جهان امروز اسرائیل و آمریکا را هو میکنند و "دقیق بودن سیاست خارجی ایران را در مفهوم ایدئولوژیک "استکبارستیزی" می‌ستایند، دروغی بیش نیست! این شعبده بازی صرفا برای خاموش کردن صدای اعتراضات در خود جامعه ایران است تا پایه ای در جهان بیرون از ایران داشته باشد.

هایجک کردن جنبش جهانی در اعتراض به نسل کشی دولت اسرائیل و در دفاع از مردم غزه و فلسطین، هایجک کردن اعتراض جهانی علیه میلیتاریسم غرب و سیاست های "استعماری" علیه مردم فلسطین، امروز دیگر همچون چهاردهه قبل، ممکن نیست.

دورانی که در ذهنیت روشنفکر و جوان معترض در غرب، زیر فشار و احساس گناه از جنایات بورژوازی خود در جهان سوم و کشورهای عقب مانده، به مبارزه "ضد امپریالیستی" بورژوازی "ملت تحت ستم" و جنبشهای ناسیونالیستی این جغرافیا به دیده اغماض و گاها حمایتی می نگریست، تمام شده است. جمهوری اسلامی خود یکی از محصولات آن است که چهاردهه تجربه حاکمیت کردن بر گرده شهروندان را در مقابل جهانیان گذاشته است! جهانیان ایران "مستقل" و "ملی" و "ضدامپریالیست" بورژوازی "ملت تحت ستم"  را دیده اند که چه جهنم و منجلابی بر سر شهروندان خراب کرده است. این همان جهانیانی است که با همین حرارت امروز که حامی فلسطینیان است دیروز حامی خیزش انقلابی "زن، زندگی، آزادی" در ایران بود! آغوش  آن در حمایت از مبارزات طیقه کارگر در هفت تپه و فولاد و جنبش کارگری ایران همیشه باز بوده است. این همان جنبش است! 
این جنبش جهانی که ضدیتش با میلیتاریسم غرب بر دو پایه استوار است، مصادره کردنی نیست، آنهم توسط ارتجاع اسلامی!  شهروندان در جوامع غربی نه برای حفظ حاکمیت طالبان و داعش و جمهوری اسلامی و ارتجاع اسلامی و حماس، که برای حق برابر شهروندان جهان، برای دفاع از دستآوردهای تاریخی جوامع خود، برای رفع تبعیض و برابری به میدان آمده اند. جنبش جهانی دفاع از مردم فلسطین، جنبش جهانی بشریتی است که راه پیشروی خود در غلبه بر گندیده ترین  شکل کاپیتالیسم و میلیتاریسم و تباهی که بر بشریت از آفریقا تا آمریکا و اروپا و خاورمیانه و .. تحمیل شده است و در آن سهمی هم به ارتجاع اسلامی رسیده، به میدان آمده است. دفاع از فلسطینیان و حقوق پایمال شده تاریخی شان، بخشی از مبارزه خود این جوامع در دفاع از خود، ارزشهای انسانی، رفاه و برابری و ... است.

دفاع از جوامع خود در مقابل تعرض قدرت های حاکمه به دستآوردهای تاریخی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ارزشهای انسانی شان، را نمی توان با هیچ سریشمی برد زیر عبای یک جنبش سرتاپا ارتجاعی یا خامنه ای! این جنبش فی الحال و در اولین قدم خود، ارتجاع اسلامی  را که یک عمر از مصائب مردم فلسطین ارتزاق کرد و فربه شد، به حاشیه رانده است.

اگر ظهور "عظمت ایران اسلامی" را بتوان  به برکت کشته شدن محمدرضا زاهدی ها و قاسم سلیمانی ها  گره زد و در وصف آن به "شوق شهادت" آمد،  نمی توان قتل عام قریب چهل هزار نفر از مردم غزه و نسل کشی از مردم فلسطین را به برکت "عظمت ایران اسلامی" گره زد و خروش اعتراض جهانی علیه آن را زائده  ترهات تبلیغاتی چون ستایش  "دقیق بودن سیاست خارجی ایران را در مفهوم ایدئولوژیک "استکبارستیزی" کرد!  
این تبلیغات قرار است دستمایه کسب "اعتماد به نفس" در بهره برداری از برکات جنایات در غزه، برای  حمله به زنان و  صدور احکام اعدام امثال توماج ها و زندانی کردن ها و در زندان نگاه داشتن های فعالین و رهبران اعتراضات زنان، کارگران و معلمان و .. کرد. این نوع تبلیغات حتی ابله ترین افراد در صفوف جمهوری اسلامی را هم شارژ نمیکند. با این وجود مقابله و افشا پروپاگاندهایی از نوع نشریه جوان، لازمه دفاع از جنبش خود و باز کردن راه پیشروی علیه جمهوری اسلامی است. 
 
برکات میدانداری اپوزیسیون راست در فضای سیاسی در خارج از کشور، واقعی است اما موج برگشت در راه است. این بار جامعه به سادگی رهایتان نمی کند. اشتیاق و ذوق نشریه سپاه دوام چندانی ندارد.
درست است پیشروی راست افراطی و فاشیسم یهودی، راه پیشروی تبلیغاتی جمهوری اسلامی در دیپلماسی بین المللی و در داخل را باز کرده است. اما امروز دیروز نیست! فلسطین و بی حقوقی آنها نه امر جنبش راست مذهبی اسلامی که امر جهانیانی است که دفاع از فلسطین را با دفاع از حق زن در امریکا و حق کارگر در غرب و دفاع از آزادی‌هایی که در غرب جنبشهای آزادیخواهانه، کارگری و سوسیالیستی بدست آورده اند ، گره زده است. معضل فلسطین را نه حماس و ارتجاع اسلامی و مذاکره و معامله بر سر آزادی گروگانها، که سرانجام جدال بشریت متمدن حل میکند. در این میان جمهوری اسلامی پارازیتی بیش نیست! 
 
۱۷مه ۲۰۲۴