زمانی که بشر از ترس ناشناخته هایش به پرستش اشیاء و موجودات بیرونی و سپس موهومات آسمانی به نام دین روی آورد تا به امروز، نتیجه ای جز جنگ و کشتار و قتل و غارت و تجاوز نداشته است. دین و خرافات به یکی از ابزارهای زورمندان و قلدران و تجاوزگران به حقوق و جان و مال مردم و تحمیل فقر و ریاضت و عقب ماندگی، تبدیل شد.
با پیشرفت علم و آگاهی بشریت به تمدن و مدرنیته و آزادی و برابری، دین داران ریاکار تلاش کردند دین را با علم و پیشرفت های بشر آشتی دهند، دین را با اقتصاد و بازار پیوند دادند، دین و ملی گرایی و ناسیونالیسم را یکی کردند، اسلام را سیاسی کردند، حتی در مقاطعی دین را به سوسیالیسم گره زدند و عدالت اسلامی را همان سوسیالیسم نامیدند...
دین اسلام همه ی این مراحل و تجارب را طی کرد تا بتواند این ابزار را در خدمت بقای نظام طبقاتی و بالادستان و فرودستان نگه دارد. اما همه ی این تلاش ها بی فایده بود. نهایتا تضاد و تناقض دین با علم و آگاهی و حقوق انسانی و مدرنیته و آزادی و برابری، اسلام را به جایگاه خود برگرداند. اسلام و مذاهب شیعه و سنی و شعبات فقیه و شیخ و مشایخش ناچار به اصل و هویت تجاوزگر و ویرانگر تاریخ هزار ساله ی خود باز گشت. اسلام سیاسی شیعی در ایران، طالبان و داعش و سلفی گری در خاورمیانه، چهره ی کریه اسلام واقعی را به جهان متمدن نشان داد. دین و مذهب و شریعت بار دیگر متوجه شد که باید نقاب از صورت برداشته و همانطوری که هست خود را نشان دهد و بار دیگر جنگ، قتل، ترور، تجاوز، غارت و بدویت، وحشی گری، آپارتاید جنسی و اشاعه ی خرافات را آغاز کند.
رجعت به اسلام بدوی، علاوه بر شمشیر و تفنگ و کشتار، هزینه ی مالی سنگینی بر گرده ی جامعه ی ما گذاشته است. افزایش از صد تا پانصد درصدی هزینه ی نهادها و حوزه های دینی و مذهبی در بودجه ی دولت رییسی برای سال جاری، یعنی اختصاص بیش از یازده درصد درآمد نفت کشور به تولید خرافات. این در شرایطی است که به دستمزد کارگران و آموزش و پرورش زیر 30 درصد و به بودجه ی بهداشت، زیر 20 درصد افزوده شده است. این در شرایط بحران اقتصادی مرگباری است که جامعه را به فلاکت کشانده است.
اما سوال این است که اگر هزینه ی کلان مالی از سفره ی مردم برای تبلیغ و اشاعه ی خرافات، دین را نجات می دهد، پس پوشاندن لباس نظامی بر تن طلبه ها به چه معنی است! پاسخ به روشنی این است که اسلام و مذهب و شریعت، راه برون رفت ندارد و نهایتا، تنها ابزار دفاع از خود تبهکاران اسلامی، تفنگ و سرکوب و کشتار است.
ایران غیر اسلامی و مدرن و مردم آزادیخواه و برابری طلب به رژیم اسلامی دین و سرمایه فهمانده است که دیگر حنای مساجد وحوزه ها و محرم ها و تولید انگل های طلبه رنگ ندارد.
انگل های بیشمار پتیاره و بیکاره ای چون آخوند، ملا، امام جمعه، طلبه، قمه زن و مداح و شیخ و مشایخ تنها باری بر دوش جامعه اند. بالغ بر یکصد هزا ر طلبه و ده هزار آخوند حقوق بگیر حوزه ها و هزاران مداح و مبلغ منبر و اخیرا فضای مجازی، مفتخوران بیکار و بیعار و کرم هایی هستند که بر پیکر جامعه ی فلاکت زده از فقر و بیکاری و تباهی جسمی و روانی مردم، چسپیده و تغذیه می کنند.
طبقه کارگر و مردم ایران از صاحبان دین و سرمایه می خواهند به این سوالات جواب بدهند:
"اگر درب همه ی این دکان های فساد بسته شود، در جامعه چه اتفاقی می افتد؟ دیگر نانی از تنور در نمی آید؟ زباله های سفره ی ثروتمندان از سر و کولشان بالا می رود؟ فولادی از کوره بیرون نمی آید؟ ماشینی تولید نمی شود؟ خانه ای ساخته نمی شود؟ بیمارستان و مدرسه و جاده و پارک ها ساخته نمی شوند؟..."
جواب به سادگی این است که؛ هیچ اتفاقی نمی افتد. جامعه بر دوش طبقه کارگر می چرخد. زمانی که قدرت دست طبقه کارگر بیفتد، بر تن این انگل های تولید خرافات دینی لباس انسانیت پوشانده و وارد مشاغل شرافتمندانه ی تولید و خدمات اجتماعی میشوند. جامعه از گزند و تحقیر و انتقام دین بعنوان ابزار تحمیق و فریب در خدمت صاحبان سرمایه محفوظ می گردد و زنان نصف جامعه نفس راحتی می کشند. با حذف خرافات اسلامی و تولید کنندگانش هوای جامعه برای نفس کشیدن انسان پاک می شود.
بودجه ی ده ها هزار میلیاردی حوزه های تولید خرافات و ضد علم، اسلام را نجات نمی دهد. جمهوری اسلامی را نجات نمی دهد، فقط چند سرباز بخت برگشته به صف نظامیان و ولگردان گشت ضد زن در خیابان ها اضافه می شود.
جنبش طبقاتی کارگران و جنبش های اجتماعی آزادی زن و خلاصی جوانان ایران نهایتا این گند و کثافات را از جامعه پاک می کنند.