در مورد اوضاع سیاسی و نظامی خاورمیانه  که جمهوری اسلامی یکی از بازیگران این صحنه است و تحولات ایران، کوهی تحلیل،  تفسیر، "تئوری"، پروپاگاند و تبلیغ شفاهی و کتبی از چپ و راست وجود دارد.
در میان این کوه تبلیغات، طبقه کارگر و زحمتکشان و آزادیخواهان ایران این سوال پیش می آید که بالاخره چی؟ نتیجه چیست؟ چی درست و چی غلط است؟ نمی توان از این کوه تبلیغات و ضد و نقیض هایش معدل گرفت. گاهی بدلیل شباهت های زیاد، تحلیل و ارزیابی مسایل مختلف و تشخیص درست از غلط آسان نیست. برای توده های میلیونی مردم میگویم نه الیت جامعه. زمانی که هنوز موضوع یا موضوعاتی قطبی نشده باشد، صف بندی هم صورت نمی گیرد و توده ی مردم در میان اوهام و گیج سری رها می شوند.
در جنگل تحلیل ها و تفاسیر و تبلیغ و پروپاگاند، کمونیست ها موظفند نهایتا و بر اساس تحلیل های مشخص در شرایط کنونی نتایج مشخصی به جامعه ارائه کنند. نتایج و احکامی که بطور قاطع  چکیده ی بررسی های مختلف را بیان و تلاش کنند به باور جمعیت هر چه بیشتری بویژه در میان طبقه کارگر و زحمتکشان و دست اندرکاران جنبش های آزادیخواهانه تبدیل شود. این جمعبندی با این هدف انجام می شود.
 
۱- خاورمیانه ی در صلح و امنیت در گرو برچیدن میلیتاریسم ناتو و امریکا، پایان نسل کشی دولت اسراییل در فلسطین  و کوتاه کردن دست تروریسم اسلام سیاسی است.
مانورهای نظامی و بمب افکن های غول پیکر، دولتمردان امریکایی را از منجلابی که ناشی از توهم ابرقدرتی و سرکردگی جهانی است نجات نمی دهد. میلیتاریسم امریکا در جهان و از جمله در خاورمیانه شکست خورده است. این واقعیت انکار ناپذیری است. مردم جهان و بویژه خاورمیانه از افغانستان و عراق و سوریه تا لیبی و... این حقیقیت آشکار را نه در تحلیل بلکه  با چشمان خود دیده اند. قبل از این که دولتهای مختلف امریکا به این واقعیت اذعان کنند، مردم جهان این ببر کاغذی را شناخته اند. بمب های امریکایی در خاورمیانه  شکست اسراییل در غزه را هم توجبه نمی کند. این جنگ مردم منطقه نبوده و نیست. جنگ صهیونیست های فاشیست، تروریست های اسلامی و دخالت نظامی امریکا و متحدینش در خاورمیانه است. این جنگ باید با همت مردم آزادیخواه منطقه متوقف شود. خاورمیانه ی در صلح و امنیت یعنی برچیدن نظامی های امریکا در منطقه و بزیر کشیدن نظام نسل کشی حاکم بر اسراییل توسط کارگران و مردم اسرا ییل و فلسطین عاری از تروریسم اسلامی.
بعلاوه، قلدری و دخالت امریکا در خاورمیانه و جهان بخودی خود تمام نمی شود. ختم این میلیتاریسم شکست خورده که هنوز دست بردار نیست و به ناتو تکیه زده، بر عهده طبقه کارگر امریکا و غرب و مردم آزادیخواه و انساندوست این کشورها است.
 
۲- جمهوری اسلامی رژیم مطلوب امریکا و غرب است.
امریکا و دول غربی مطلقا خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی که خود سر کار آورده اند، نیستند. رابطه امریکا و غرب با جمهوری اسلامی نه در پروپاگاند دو طرف، بلکه در دیپلماسی آشکار و مخفی آن ها با هم و وفاداری به حفظ رژیم ایران است. ترس آن ها نه از جمهوری اسلامی بلکه از انقلاب از پایین طبقه کارگر و مردم ازادیخواه است. جمهوری اسلامی برای نظام سرمایه داری امریکا و دول غربی رژیمی مطلوب است نه تغییر این رژیم با انقلاب از پایین مردم ایران.
- سپاه قدس و نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه نه علیه امریکا، نه برای نابودی اسراییل و نه صدور اسلامی سیاسی است که مدت هاست شکست خورده. این نیروها پشتوانه ی نظامی جمهوری اسلامی برای تحکیم موقعیت رژیم و تداوم بقای آن است. بقا نه در مقابل آنچه که جمهوری اسلامی دشمن خود "امریکا، اسراییل و..."  تعریف کرده است، بلکه در مقابل خیزش و انقلاب بعدی که اجتناب ناپذیر شده است. نیروهای دست سازی که جمهوری اسلامی آن ها را محور مقاومت می نامد، برای نمایش قدر قدرتی و مقاومت در مقابل عصیان و شورش گرسنگان و انقلاب آتی ایران است. جمهوری اسلامی برای بقا در مقابل نفرت و انزجار و سرنگونی خواهی اکثریت مردم ایران، در درون حصار دو ردیف سیم خاردار یکی سپاه و ارتش و نهادهای نظامی و امنیتی در داخل و دیگری محور مقاومت در منطقه، سنگر گرفته است. اما طبقه کارگر و زنان و جوانان و مردان آزادیخواه مکررا بدرون این قلعه  رخنه کرده و حاکمیت و مشروعیتش را به چالش کشیده اند. حلقه ی محاصره ی مردم به دور جمهوری اسلامی هر روز تنگ و تنگ تر می شود. امروز جمهوری اسلامی با چشمان خود می بیند که اتکا به حفاظ محور مقاومت، پوشالی است. این نیروهای سیاه کرایه ای اساسا خوره ی جوامع و کشورهایی هستند که درآن ها تاخت و تاز می کنند. سرنوشت این نیروهای مخرب را مردم کشورهای خاورمیانه تعیین می کنند.
- حفظ ظاهر دشمنی جمهوری اسلامی با امریکا و اسراییل برای منحرف کردن توجه جامعه از خواست های اقتصادی و آزادیخواهانه است. جمهوری اسلامی از نا امنی منطقه به نفع ایجاد ترس از جنگ در جامعه ی ایران و جنگ روانی علیه مبارزات و اعتراضات و خیزش های توده ای استفاده می کند. جمهوری اسلامی مدعی است که نظامیگریش در داخل و منطقه، ایران را امن کرده است. اما ناامنی و ارعاب و ترور و کشتار و اعدام از سرو روی این رژیم می بارد. ایران یکی از ناامن ترین کشورهای خاورمیانه برای اقتصاد و سیاست جامعه ای است که مردمانش در اوج فلاکت و ناامنی مطلق زندگی می کنند.
 
۳- اهداف گرایشات سیاسی و جنبش های مختلف از سرنگونی جمهوری اسلامی یکی نیست.
- اپوزیسیون بورژوایی دمکراسی خواه، سلطنت طلب، مجاهد، لیبرال ها، جبهه ملی، ناسیونالیست های ایرانی و قومی هیچکدام سرنگونی ای كه كارگران، زنان و مردم آزادیخواه برایش با حاكمیت در جدالند را نمیخواهند. علیرغم تظاهر به شعار فریبکارانه ی سرنگونی، آرمان مطلوب این جریانات "رژیم چینج" ولو با حمله نظامی امریکا به ایران است، آرزویی که برباد رفته است. اما هنوز تغییر رژیم از بالا و با ساخت و پاخت با بخش های ناراضی در جمهوری اسلامی چه در نیروهای نظامی "سپاه و ارتش" و چه گرایشات سیاسی درون و بیرون رژیم، اهدافشان را تشکیل می دهد. حمایت ریاکارانه ی این طیف گسترده ی ناراضیان از جمهوری اسلامی از اعتراض و مبارزه ی توده های کارگر  و زحمتکش، صرفا در جهت فشار بر رژیم برای تحقق اهداف پلید شراکت در قدرت و ثروت است. آن ها به نظام سرمایه و سود و فلاکت جامعه با تکیه بر حفظ نیروهای نظامی موجود، وفادارند.
اپوزیسیون بورژوایی به عصیان ها و خیزش های توده ای دل بسته اند، به شرطی که بتوانند موج سواری کنند و جنبش های طبقاتی و اجتماعی را زیر پرچم سیاست و اهداف خود بکشانند. طبقه کارگر و مردم زحمتکش و زنان و جوانان آزادیخواه باید این طیف و اهداف شوم شان را طرد و افشا کنند.
- در خیزش شهریور ۱۴۰۱، کل اپوزیسیون بورژوایی و حتی بخشهایی از چپ انتظار داشتند جنبش زنان و دختران جوان و نوجوانان و دانشجویان، جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. آن ها بر طبل انقلاب کوبیدند و سرنگونی را در پیچ بعدی تعریف کردند. اما انتظار پیروزی از نیرویی بی شکل و بدون رهبری و بدون سازمان و بدون پشتوانه ی طبقه کارگر، غیرمسئولانه و خاک پاشیدن به چشم جامعه است. جامعه باید بر این ضعف ها و کمبودهایش فائق شود. این وظیفه ی بنیادی و سرنوشت ساز کمونیست ها، طبقه ی کارگر آگاه و آزادیخواهان و برابری طلبان زن و مرد در ایران است. کمونیست های کارگری باید طیفی از چپ و به نام کمونیسم را که میکوشند بعنوان محلل،  طبقه کارگر و جامعه را به زیر پرچم بورژوازی و شعار "همه با همی" اش بکشانند، افشا کنند.
 
۴- دشمن را باید از حلقه ی ضعیفش زد.
اقتصاد و معیشت حلقه ی ضعیف و چشم اسفندیار جمهوری اسلامی است. مبارزه اقتصادی طبقه کارگر که سیاسی ترین مبارزه هم هست، در اعتصابات و اعتراضات مکرر با خواست دستمزد مکفی، متعهد کردن کارفرماها به قراردادهای دایم و حقوق و مزایای کار و بیکاری، تامین معیشت جامعه و خاتمه دادن به فقر مطلق و زندگی زیر خط فقر برای ده ها میلیون خانوار ایرانی، آن اهرم هایی هستند که گلوی کارفرماها و دولت را می فشارد و لبه ی تیغ سرکوبش را کند و بی خاصیت می کند.  جنبش نان که همان معیشت و رفاه است، می تواند ده ها میلیون زن و مرد و جوان و پیر را بسیج کند. جنبش نان و معیشت، در مقابل رژیمی که به تامین آن پایبند نیست، خطرناک ترین دشمن و کوبنده ترین مبارزه ی اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر تهیدستان جامعه علیه بورژوازی حاکم است. طبقه کارگر در راس و پیشاپیش این جنبش قرار گرفته است. واقعی ترین شعار این است که جمهوری اسلامی ناتوان از گشایش اقتصادی و سیاسی، راهی جز رفتن ندارد. سرکوب و کشتار نمی تواند جنبش قدرتمند طبقاتی کارگران و اعتراضات میلیونی زحمتکشان گرسنه را شکست دهد.  
 
۵- طبقه کارگر و جامعه برای هر گونه تغییر و پیروزی، به سازمان، رهبری، برنامه و نقشه ی روشن نیاز دارد.
-  نفرت از جمهوری اسلامی و خواست سرنگونی برای دوست و دشمن مثل روز روشن است. اما برای پیروزی کافی نیست. با نفرت و فریاد آن حتی در خیابان نمی توان انقلاب کرد. برای تغییر و برای پیروزی، طبقه کارگر و جامعه به سازمان، رهبری، برنامه و نقشه ی روشن نیاز دارد. این اتفاق خودبخود نمی افتد، باید بوجودش آورد. باید ساخت.
-  مهم ترین سازمان و اتحاد پایدار کارگران، جنبش مجمع عمومی منظم است. جنبشی که باید راه بیفتد و همه ی مراکز بزرگ و کوچک کار را در برگیرد و کارگران را بعنوان یک طبقه ی واحد در مقابل کارفرما و دولت و نیروهای سرکوبش قرار دهد. دو نیروی متخاصمی که یکی اقلیتی است فقط متکی به نیروهای مسلح و سرکوب  و دیگری اکثریتی است عظیم با اتکا به اتحاد و تشکیلات و رهبریش. کمونیست ها و رهبران عملی و فعالین طبقه کارگر باید ارتش کار را سازمان دهند. بدون این سازمان به جنگ دشمن رفتن با دستهای خالی است و پیروزی ای حاصل نمی شود.
-  طبقه کارگر برای یک پارچه کردن قدرت خود به حزب سیاسی توده ای با برنامه و افق سوسیالیستی مثل نان شب نیازمند است. کمونیست های طبقه و جامعه باید حزب سیاسی توده ای را بعنوان ستاد رهبری یک جدال طبقاتی پیروزمند تشکیل دهند. کمیته های کمونیستی کارگران "امروز مخفی"، شبکه و حلقه های اتصال طبقه کارگر در ایجاد این حزب طبقاتی و اجتماعی اند. طبقه کارگر با جنبش مجمع عمومی منظم و حزب سیاسی اش باید خود را برای رهبری جامعه و رهبری جنبش نان، آزادی و علیه گرسنگی و فقر و فلاکت آماده کند.
-  جنبش های اجتماعی، جنبش رهایی زن، جنبش خلاصی فرهنگی و اخلاقی جوانان و مبارزات آزادیخواهانه ی دیگر بخش های زحمتکشان، به سازمان های مختص خود امثال اتحادیه ها، انجمن ها، جمعیت ها و ... نیاز دارد. این جنبش ها باید به دور طبقه کارگر آگاه و متشکل در جنبش مجمع عمومی منظم که پایه ی شوراهای کارگری و مردمی برای قدرت اند، حلقه بزنند.
جنبش های اجتماعی این حقیقت را بپذیرند که پیروزی در مطالبات فوری نان و معیشت و خواستهای چون لغو حجاب اجباری، لغو اعدام، آزادی زندانیان سیاسی و آزادی های فردی و اجتماعی و ایجاد جامعه ی آزاد و برابر، در گرو رهبری طبقه کارگر آگاه و سازمانیافته ی مسلح به جنبش مجمع عمومی منظم، شورا و حزب سیاسی توده ایش است.
 
۶- ایران در مرحله ی پیشا سرنگونی است
جامعه ی ایران در حال حاضر در مرحله ی پیشا سرنگونی قرار گرفته است. هر حرکت زودرس بدون تدارک و بدون سازمان و بدون رهبری طبقه کارگر و کمونیسم و حزبش با شعار و هدف سرنگونی، ورود به جنگ با دستان خالی است و باید از آن پرهیز کرد. باید تدارک دید و سازمان داد و رهبری کرد. نباید فریب اغوا گران و دشمنان در لباس دوست را خورد. نباید بی گدار به آب زد و به جنگی رفت که برایش تدارک ندیده و سازمان درست نشده است. جنگ نهایی زمانی است که  طبقه کارگر مثل یک طبقه گردان هایش را در جنبش مجمع عمومی منظم متحد و متشکل  و شبکه ی گسترده ی کمیته های کمونیستی درون خود بعنوان زیر بنای حزب سیاسی توده ای را پایه ریزی کرده باشد. طبقه ای که جنبش های اجتماعی زنان و جوانان و روشنفکران انقلابی و زحمتکشان تهیدست را به دور خود جمع و بسیج می کند.
این آمادگی به این معنی نیست که  بطور کامل و در کوتاه مدت بوجود می آید. اما هر میزان آمادگی و تدارک و سازمان و رهبری ولو حداقلی، در یک جنگ زودرس کمک می کند که جامعه را از کشمکش های طبقاتی و اجتماعی، احتمالات قابل پیش بینی، مخاطرات و تلاش های مخرب بورژوازی و خرده بورژوازی با تکیه بر  نیروهای نظامی حامی شان...، عبور داده و به سوی اعتلای انقلابی سوق دهد. شرایطی انقلابی که در آن، کمونیست ها، طبقه کارگر و مبارزین آزادی و برابری یک ماهه راه چند ساله را می پیمایند.
 
۷- طبقه کارگر و جنبش های  اجتماعی آلترناتیو دارند.
آلترناتیو اپوزیسیون بورژوایی رنگارنگ داخلی و خارجی  حفظ نظام سرمایه و شکل حکومتی از بالای سر مردم  و با کشیدن دستی به سر و روی نظام موجود است. کمونیست ها و طبقه کارگر برای آلترناتیو دستهایش خالی نیست. این جایگزین و انتخاب، حاکمیت شورایی از پایین و تشکیل  کنگره سراسری شوراهای کارگران و مردم است. برنامه ی فوری و حداقلی این کنگره، به شرح زیر، ضمیمه است.
***
ضمیمه:
منشورسرنگونی جمهوری اسلامی ایران
سرنگونی بی قید و شرط و کامل جمهوری اسلامی، باز داشتن عوامل آن از امکان مقاومت در مقابل مردم و پاشاندن بنیادهای زندگی مدنی و همچنین تضمین حق مردم در انتخاب آزاد و آگاه نظام حکومتی آینده کشور، اساس منشور سرنگونی جمهوری اسلامی است. سرنگونی جمهوری اسلامی پیش شرط تضمین حق مردم در تعیین نظام آتی ایران است.
معنی پیروزی جنبش سرنگونی، جایگزین شدن جمهوری اسلامی با یک دولت موقت با وظیفه اعلام فوری مطالبات انقلابی زیر به عنوان قانون و اجرای بی قید و شرط آنها است.
۱ - اعلام سرنگونی و انحلال جمهوری اسلامی
۲ - انحلال و خلع سلاح سپاه پاسداران، ارتش و کلیه دارودسته های نظامی و شبه نظامی وابسته به جمهوری اسلامی، تحت کنترل گرفتن کامل کلیه امکانات تسلیحاتی، تدارکاتی و اموال و دارائی های این ارگانها و نهادها
۳- انحلال کامل وزارت اطلاعات.
4 - قابل دسترس کردن کلیه آرشیوها، بایگانی ها و پرونده های دولت از جمله سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات برای مردم.
۵ - مصادره کلیه موقوفات و اموال و دارائی های نهادهای سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک اسلامی، اموال سران جمهوری اسلامی، "حوزه های علمیه" و نهادها و مدارس اسلامی و استفاده از آنها برای رفع نیازهای مادی، معنوی، تفریحی، سیاسی و اجتماعی مردم.
۶ - انحلال کلیه "حوزه های علمیه"
۷ - دستگیری سران جمهوری اسلامی
۸ - مسلح کردن مردم در میلیس های توده ای برای دفاع از آزادی، برای سرکوب مقاومت بازماندگان جمهوری اسلامی و تعرض هر نیروئی به آزادی ها و حقوق مردم.
۹ - اعلام جدائی کامل مذهب از دولت و آموزش و پرورش.
۱۰- لغو کلیه قوانین و مقرراتی که منشاء مذهبی دارند. اعلام آزادی مذهب و بی مذهبی.
۱۱- اعلام آزادی بی قید و شرط عقیده، بیان، مطبوعات، اجتماعات، تشکل، تحزب و اعتصاب.
۱۲- اعلام برابری کامل و بی قید و شرط زن و مرد در حقوق مدنی و فردی. لغو کلیه قوانین و مقرراتی که ناقض این اصل است.
۱۳- اعلام برابری کامل حقوق همه شهروندان، صرفنظر از جنسیت، مذهب، ملیت، نژاد و تابعیت.
۱۴ - آزادی کلیه زندانیان سیاسی.
۱۵ - لغو مجازات اعدام.
۱۶ - دسترسی همگانی بویژه تشکلهای توده ای مردم و احزاب سیاسی به رسانه های جمعی دولتی.
۱۷- لغو تمام پیمان های ضد مردمی، نظامی،  سلطه طلبانه و سرکوبگرانه
۱۸- لغو تمام کمکهای مالی و نظامی به دسته های قومی و مذهبی
۱۹- لغو دیپلماسی سری
۲۰- تضمین بیمه بیکاری مکفی برای همه افراد آماده بکار بالای ۱۶ سال. پرداخت بیمه بیکاری مکفی و سایر هزینه های ضروری به کلیه کسانی که به علل جسمی یا روانی توان اشتغال به کار ندارند.
۲۱- ارجاع مساله تعیین نظام حکومتی آینده ایران و تهیه قانون اساسی به مجمع نمایندگان مستقیم مردم حداکثر ظرف ۶ ماه.
۲۲- برگزاری رفراندم در مناطق کرد نشین غرب ایران، زیر نظارت مراجع رسمی بین المللی، برای دادن حق انتخاب آزاد و آگاه به مردم این مناطق برای ماندن در ایران بعنوان اتباع متساوی الحقوق با دیگران و یا جدائی از ایران و تشکیل دولت مستقل. این رفراندم باید با خروج نیروهای نظامی دولت مرکزی و تضمین یک دوره فعالیت آزادانه کلیه احزاب سیاسی در کردستان، به منظور آشنا کردن توده مردم با برنامه و سیاست و نظرشان در این همه پرسی، انجام شود.
حزب کمونیست کارگری - حکمتیست (خط رسمی) همه مردم آزادیخواه، احزاب سیاسی، تشکل های توده ای و فعالین سیاسی را فرا میخواند که برای دفاع از جامعه ایران در مقابل هر نوع سازش با جمهوری اسلامی و برای حفاظت از جامعه در مقابل استیلای دارودسته های ارتجاعی و باند سیاهی اسلامی، قومی و عشیره ای و کانگسترهای سیاسی این منشور را مورد حمایت قرار دهند.
 
حزب کمونیست کارگری حکمتیست(خط رسمی)
فوریه ۲۰۱۸-  بهمن ۱۴۰۱