در طی دو هفته اخیر،‌ قیمت دلار در بازار به شدت صعود کرد و سپس درجه رشد افزایش قیمت دلار کاهش یافت. این تغییر در بازار ارز و عموما نوسانات در این بازار، بار دیگر به شکل دعواهای درونی جناحی حکومت در مورد بی برنامگی و عدم ثبات در برنامه های اقتصادی جمهوری اسلامی بدل شده است.
 
مهراد عباد، عضو هیئت نمایندگان اتاق‌های بازرگانی ایران و تهران، طبق گزارش ایلنا ابراز داشته که این نوسانات دال بر بی ثباتی اقتصادی است. وی ادعا کرد که این بی ثباتی، "برنامه ریزی را برای کسب و کار" مختل کرده است و اینکه  "متاسفانه در چند دهه گذشته این ثبات در اقتصاد ایران وجود نداشته و رویدادهای داخلی و خارجی با تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم بر اقتصاد ایران نرخ ارز را از خود متاثر می‌کند."
 
در واقع مسئله این نیست که این عضو نماینده اتاق بازرگانی حتی حاضر نشده است تا سر خود را از حیات خلوت "کسب و کار" کمی بلند کرده و ببیند که نه دهه ها بلکه قرن هاست که اقتصاد سرمایه داری در سراسر دنیا  همیشه متاثر از رویدادهای "داخلی و خارجی" بوده است. مسئله این نیست که نمی داند که تصور مهجور و متروک "جزیره ثبات" آنهم در عصر گلوبالیزاسیون از دفترچه های فرهنگ لغات هر انسان فهمیده ای ناپدید شده است. فراتر اینکه، انعکاس و به شهادت گرفتن اینچنین ادعاهایی در تبلیغات اپوزیسیون بورژوازی ایران و نشریات "اقتصادی" حکومتی در ایران، نیز باز از سر نادانی شان نیست که همچنان ادامه دارد.
 
مسلم است که همواره و در تمامی بازارهای ارز، نوسان ها در قیمت ارزها تحت تاثیر دائمی و منبعی برای سوداگرانی بوده است که با هر نوسانی بر حجم حساب های بانکی خود افزوده اند. در ایران نیز، همین سوداگران در درون و بیرون حکومت نیز، در این نوسان ها نقش بازی کرده و می کنند. وجود نرخ های ارزی متفاوت، سوبسید های متعددی که بخش های مختلف حکومت دریافت می کنند و فساد نهادینه شده در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، مسئله تازه ای نبوده و نیست. این ها انگلی های بخش هایی از سرمایه، نه فقط در ایران بلکه در سطح جهانی و بازارهای ارزی گوناگون، همچون نوسانات در بازارهای سهام و غیره، همواره تحت تاثیر این سوداگری ها، سپکولیترها و غیره بوده و هستند.
 
اما آنچه در اینجا مهم و تعیین کننده است، نه اعلام این بدیهیات، بلکه هشداری است که اینبار این نماینده اتاق بازرگانی به مسئولین و حکومت در ایران گوشزد می کند. شکوه آقای عباد در واقع به این است که این چنین نوساناتی، بالاخص در زمانی که اوضاع جامعه ایران بسیار متحول است، می تواند در واقع کل بازار "کسب و کار" در ایران را به هم زند. در کشوری که گرانی بیداد می کند، نوسان های شدید در بازار ارز، و مشخصا در قیمت دلار که معیار سنجش و قیمت گزاری عمومی در کالاهای مورد نیاز مردم شده است، تاثیرات خود را بر قیمت این نیازهای مردم با شدت و سرعت زیادی به همراه دارد. در کشوری که قیمت بسیاری از کالاها در سبد خانوارها بطور مرتب ماهانه چندین درصد و در بعضی کالاها با درصد های دو رقمی هر ماه افزایش داشته است، شرایط بمراتب بحرانی تری را بوجود می آورد.
 
در واقع این هشدار بخشی از بورژوازی ایران به حکومت و مسئولان جمهوری اسلامی است، که جلوی این حرص سوداگری را بگیرد تا امکان ادامه همین حکومت یعنی منافع دراز مدت تر کل این طبقه را مدنظر داشته باشد. در حالیکه پروپاگاند حمله به ایران، و جنگ بزرگ در خاورمیانه، در حال حاضر به غیر از اسرائیل، از جانب هیچکدام از کشورهای منطقه و غرب در جریان نیست، از نظر این نماینده اتاق بازرگانی، نمی بایستی منبعی برای سودآوری صاحبان و نیروهای دخیل در بازار ارز و سودافکنی حرص آور آنها باشد.
 
این هشداری است علیه بازی با آتش. در کشوری که همه شاهد گسترش و تعمیق مبارزه طبقاتی هستند، در کشوری که مردم  حاضر به عقب نشینی در مقابل جمهوری اسلامی نیستند و توازن قوا در هر زمانی می تواند آنچنان تغییر کند که کل بازار "کسب و کار" را از هم بپاشد، ترس میان بورژوازی و هشدار دادن به این نوع "تخطی ها" در حکومت را بیان می کند. اینکه "بخش های عاقل تر" سرمایه به این ترتیب هشدار می دهند، و اینکه گوش شنوایی در حکومت پیدا می کنند یا نه، مسلما امر خودشان است.
 
 تا آنجا به مردم و طبقه کارگر در ایران مربوط است، شرایط امروز بیش از هر چیز، حاکی از آن درجه از انزجار از شرایط موجود، و در عین حال پیشروی و احساس قدرت در جنبشی است که خود را برای سرنگون کردن تمامی این حکومت آماده می سازد. جنبشی که توان خود را نه برای مقابله با این و آن بخش بورژوازی، بلکه بر علیه سلطه کل بورژوازی و برای دستیابی به معیشت و زندگی محق بشر قرن ۲۱ حاضر می کند. این آن بمب ساعتی است که همه جناح های بورژوازی ایران چه در حاکمیت و چه در اپوزیسیون روی آن نشسته اند و اتاق بازرگانی خطر هر لحظه انفجارش را گوشزد میکند!