"انتخابات" مجلس در ایران در راه است و طبق معمول داغ نگاه داشتن تنور انتخابات محور اصلی سیاست هیئت حاکمه ایران است. اینبار اما مخاطب این سیاست و تلاش نه مردمی که دیگر برای "انتخابات" و صندوق رای و ... تره هم خورد نمیکنند، نه برای "به صحنه" آوردن مردمی است که مدتها است در صحنه جدال علیه حاکمیت حضور دارند، بلکه خودی ترین خودی ها، بخشهایی از حاکمیت، رئیس جمهورها و نمایندگان و روسای سابق مملکت و پایه اینها در سپاه و بسیج و خانه کارگر و ... است. خودی هایی که حتی روسای شان اشتهایی برای شرکت در جدال بر سر سفره قدرت، قدرتی با آینده ای تاریک، را ندارند!
 
تلاش در اثبات مطلوبیت انتخابات بعنوان راه مجاز و مطلوب تقسیم "عادلانه" قدرت میان جناح ها و ضرورت حضور در آن به خودی ها، از "اصلاح طلب" تا "اصولگرا"، تلاش در نشان دادن شانس نشستن بر سر سفره قدرت به بخشهای معترض، "رنجیده" و "مظلوم" هیئت حاکمه، همراه با خط و نشان کشیدن های "نرم" علیه نا امیدشدگان و نا امیدکنندگان، محور اصلی تلاش ایندوره جمهوری اسلامی است. نگاهی به این دست و پا زدن ها و تلاش ها در قانع کردن خودی ها خالی از لطف نیست.
 
مستاصل ترین، از هم گسیخته ترین، مایوس ترین و سردرگم ترین ها "اصلاح طلبان" اند که طیف جدی از سران و رهبران شان رسما قهر کرده اند و بخش عمده شان از خیر حضور در انتخابات گذشته اند و "رادیکالترین" شان آنرا "تحریم" کرده اند. امیدوارترین هایشان، یا شاید ساده لوح ترین ها، از تحولات بنیادی در جامعه طی یکسال گذشته و تبدیل آن به دریچه ای برای احیاء جنازه "اصلاح طلبی" و بازگرداندن اعتماد به نفس به خودی های رانده شده یا قهر کرده از قدرت، میگویند. "زرنگ ترین" هایشان وعده میدهند که چسباندن خود به "جامعه حق محور" که از حق "انتخاب پوشش" و "حق رفاه" کوتاه نمی آید و هایجک کردن خواست آزادی و برابری مردم به خواست "انتخابات آزاد" و "لغو نظارت استصوابی"، میتواند اهرم فشاری به برادر بزرگترها و دریچه ای برای کسب مجدد اعتبار، نه در پائین که در بالا، شود. "معتدل"های این صف به صفوف رنجیده و ناامید خود، که از حکم عبور جامعه از عنتر بازی "اصلاح رژیم" تماما دمورالایز شده اند، دلخوشی میدهند که شعار "اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا" یک "شعار تحمیلی" بود و حاکمیت هنوز به این جنبش نیاز دارد و هنوز امیدی به بازی داده شدن هست، "گناه" بی خاصیت و حاشیه ای شدن خود را به گردن "رادیکال های" خودی می اندازند و دلخوشی میدهند که اگر "معتدل" بمانیم هنوز شانسی برای بقا هست.
 
جناح مقابل که ظاهرا "قدرقدرت" و حاکم است حال و روز بهتری ندارد. تردید و هراس از آینده، هراس از "ریسک" قدرقدرت و حاکم بودن از منظر مردمی که فردا این حکومت را به زیر میکشند، طیف "دوراندیش" این جناح را از حضور در انتخابات مردد کرده است. تردیدی که تا به حال از طرف بخشی از چهره های این جناح در قالب نارضایتی از این شاخه و آن شاخه خودی و "خودداری" از حضور در انتخابات عنوان میشود.
 
قهر و آشتی کردن چهره های شناخته شده طیف های مختلف هر دو جناح، تلاش برای رسیدن به نقاط توافق و ائتلاف های جدید، ترکیبی از "معتدلین" دو جناح، در کنار پاس دادن اتهام "رادیکال" بودن، "تحریم انتخابات"، "تشویق به عدم شرکت" از طرف دو جناح به هم، در کنار هشدار "میدان داری" چهره های "دردسر ساز"، "رادیکال" و "خطرناکی" چون احمدی نژاد و حجاریان در صورت غیاب "معتدلیون"، "فعالیت انتخاباتی"  ایندوره طرفداران انتخابات در دو جناح است.  
 
ظاهرا این تبلیغات، استدلالها، غرولندها، پلاتفرم و سیاست و .... برای کشاندن مردم، مردمی که مدتها است انتخاب خود را کرده اند، به پای صندوقهای رای و "صحنه انتخابات" است. اما در دنیای واقعی مخاطب این تلاشها از ادعای دبیر حزب اتحاد ملت که "جامعه امروز حق دارد خواهان تاثیر نهادهای انتخابی برآمده از انتخابات آزاد باشد" و ادعای معاون خانه کارگر که "مسیر دستیابی به حقوق صنفی جز از صندوق رای جای دیگری نیست"، تا سوال بیمایه "آیا زنان "بی حجاب" حق شرکت در انتخابات را دارند یا نه" و جواب بیمایه تر "بله واضح است که حق رای دارند"، صفوف خودی های سرخورده و مستاصل نه فقط در پایه که در راس است. مخاطب خامنه ای که "عدم شرکت در انتخابت یعنی ضدیت با جمهوری اسلامی" یا "حضور در انتخابات صرفا تکلیف نیست، حق مردم است"، نه مردمی که هم ضدیت خود با جمهوری اسلامی و هم انتخاب خود را رسما و علنا اعلام کرده اند، که صفوف خودی است که امروز سرخورده و مستاصل به این انتخابات نگاه میکنند.
 
از دست دادن امید به بازی های درونی، انشقاق در بالاترین رده های حاکمیت و در جناح های آن، تردید، استیصال درونی رژیم، ناشی از فشار پائین، فشار دیماه ۹۶، آبان ۹۸ و بالاخره خیزش سال ۱۴۰۱ و ادامه "آرام" اما ممتد و دائمی آن در اعماق جامعه برای خلاص شدن از بیش از چهاردهه حاکمیت جمهوری اسلامی، است. خیزش و جنبشی که ابلهانه اعلام کردند "کنترل" و "خاموش" شده است! جنبشی که درست زمانیکه بالا مشغول بازگرداندن اعتماد به نفس به نیروهای خود و دفاع از مشروعیت "انتخابات" در صفوف خود است، مشغول تعمیق و گسترش جدال خود با بالا است.
 
جنبشی که رسما و علنا، در اعتراضات همگانی در خیابانها، در تجمعات دانشجویی، در اعتراضات فرهنگیان و بازنشستگان، در مراکز تولیدی و ..... اعلام کرده است انتخاب مردم کم شدن شر جمهوری اسلامی از زندگی شان است. بخشهای محتلف مردم از زن، جوان، پیر، کارگر، کارمند، فرهنگی و بازنشسته سالها است رای خود را به نمایندگان واقعی خود نه در صندوقهای انتخابات پوشالی، که در صندوق رای مجامع عمومی نهادهای مستقل خود، داده اند. نمایندگانی که بخش عمده شان در زندانهای جمهوری اسلامی اسیراند و حاضر به سرفرود آوردن در مقابل حاکمیتی سیاه نشده اند.
 
این جنبش مکانیزم تصمیمگیری، انتخاب، اعمال اراده خود را دارد. کارگران فولاد، هفت تپه، نفت، پتروشیمی، ذوب آهن و ...، فرهنگیان، بازنشستگان، دانشجویان و ... در مقابل نهادهای دست ساز حکومتی، مانند شوراها و انجمن های اسلامی، تشکلهای مستقل خود را سازمان داده اند، در مقابل "نمایندگان" اجیر و منتصب شده حکومتی نمایندگان مستقل و رادیکال و جسور خود را انتخاب کرده اند، در مقابل دلقک بازی "انتخاباتی" رژیم، انتخابات خود را علنا در مقابل چشم همگان، منجمله نیروهای رژیم، در کارخانه، خیابان، دانشگاه و مدرسه و .... انجام دادند و پایه حاکمیت آتی خود، کنگره سراسری شوراهای مردمی، را پی ریزی کردند.
 
شما مشغول قانع کردن صف سرخورده، ناامید و "لب ورچیده" تان برای "حضور در صحنه انتخابات"، مشغول سرهم بندی کردن پلاتفرها و برنامه ها برای تقویت روحیه خودی ها باشید. هشتاد میلیون نفر در ایران مدتها است انتخاب خود را کرده اند، نمایندگان خود را معرفی کرده اند، پلاتفرم "آزادی، برابری، رفاه و امنیت و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود" را اعلام کرده اند و دست اندرکار راه انداختن ارگانهای اعمال اراده خود هستند! انتخابات مدتها است در ایران تمام شده! فکری به حال آینده تان بکنید!