جمهوری اسلامی از بدو حاکمیت دینی و سرمایه و سود، خود عامل ناامنی است. تعقیب، زندانی، شکنجه، اعدام، ترور، اخراج کارگران و دانشجویان و استادان، مسموم کردن کودکان دانش آموزدر مدارس و...، ابزارهای حکومتی این ناامنی اجتماعی اند.
جمهوری اسلامی مدعی است نیروهای مقاومت ونیابتی هایش در منطقه ایران را امن کرده است. اما این دروغ و ریاکاری کثیفی بیش نیست. چرا که جهان میداند که "محور مقاومت" نه تنها سناریوی نا امنی در منطقه، بلکه عامل جدی ناامنی در داخل ایران هم هست.
جمهوری اسلامی علاوه بر ناامنی اقتصادی و معیشتی اکثریت مردم، فقر و گرانی و تورم وبیکاری و فلاکت جامعه بخاطر فساد و اختلاس و دزدی و اختصاص بودجه سرسام آور به تامین و حفظ این نیروهای سیاه، از آن ها هم برای سرکوب اعتراضات اجتماعی در ایران استفاده کرده است. حضور اعضای عرب زبان حشد شعبی و حزب الله در قالب گروه های ضربت ونیروهای ویژه در سرکوب های 96 و 98 و خیزش شهریور 1401 بر کسی پوشیده نیست. ترورهای مکرر و از جمله کشتار کرمان ادعای قدرتمند و نفوذناپذیرشدن جمهوری اسلامی را پوچ کرده است.
کشتار مردم در مراسم سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی در کرمان به این ناامنی ابعاد گسترده و خطرناکی بخشیده است. جمهوری اسلامی نه می خواهد و نه می تواند امنیت جامعه را حفظ و تامین کند.
امروز شعار و خواست امنیت جامعه به دیگر مطالبات فوری جنبش طبقه کارگر و جنبش های ازادیخواهانه زنان، دانشجویان و زحمتکشان اضافه شده است.
سیاست سرکوب سیستماتیک مردم و بیقانونی و هرج و مرج اقتصادی و سیاسی و نظامی، همزاد جمهوری اسلامی است و تنها با رفتن این رژیم خاتمه می یابد. اما تا زمانی که جمهوری اسلامی نفس می کشد، مسوولیت امنیت جامعه از ترور و بمب گذاری و عملیات انتحاری مشابه کشتار کرمان را برعهده دارد. پاسخگو کردن رژیم به این تهدیدات و اقدامات مخرب در دستور جامعه و در پیشاپیش آن طبقه کارگر است. فشار بر جمهوری اسلامی از طرق مختلف، از جمله در مجامع عمومی کارگری، در تجمعات اعتراضی، در بیانیه ها و اخطارهایه های مکرر امری ضروری برای دفاع از امنیت جامعه است.
جمهوری اسلامی برای جان انسان ارزش قایل نبوده و نیست. اساس این نظام دینی نفی حقوق و آزادی ها و رفاه و امنیت و خوشبختی انسان است. ابعاد کشتار مردم در بیش از چهاردهه حاکمیت این رژیم، گسترده و عمیق و دهشتناک است. جنایاتی که در صفحات تاریخ سیاه و ننگین نظام دین و سرمایه در ایران ثبت شده و مردم اعلام کرده اند که نه می بخشند و نه فراموش می کنند!
تا زمانی که این تاریخ ورق می خورد، باید جنایتکاران جمهوری اسلامی تحت فشار قرار بگیرند، پاسخگو شوند و مسوولیت حفظ امنیت جامعه از ترور و کشتار و عملیات انتحاری را برعهده بگیرند.
نفوذ و حضور اعضای داعش در ایران و ده ها مورد بمب گذاری در شهرهای مختلف تنها در یک روز به اذعان خود دولتمردان و نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، زنگ خطری برای امنیت جامعه، فعالین کارگری و اجتماعی و تجمعات اعتراضی تا مخاطره ی حمله به مدارس و اماکن عمومی است.
دستگاه های امنیتی مسموم کردن دانش آموزان را به داعش نسبت می دادند ولی هیچوقت روشن نکردند که این عمل شنیع ضد انسانی چگونه انجام شده است.
دلایل زیادی وجود دارد و در لایه هایی از نظام هم به نفوذ داعش در نیروهای نظامی و امنیتی سپاه و بسیج اشاره شده است. گستردگی بمب گذاری ها و کشتار در کرمان در این باره شکی باقی نمی گذارد که این عملیات ها بدون همکاری اعضای نیروهای امنیتی و عناصر مزدور در راس این نیروها و نظام جمهوری اسلامی ممکن نبوده و نیست...
همه ی این مخاطرات ما را مکلف کرده و دفاع از امنیت مردم را به دستور فوری جامعه آورده است. جمهوری اسلامی نباید و نمی تواند این مخاطرات مرگبار را توجیه و لاپوشانی کند.
آیا جمهوری اسلامی می تواند با تکیه بر این نیروی مزدور و تا مغز استخوان فاسد، امنیت جامعه را از ترور و بمب و انتحار حفظ کند یا باید شاهد سناریوی کرمان دیگری باشیم. شاهد تکرار حمله شیمیایی به مدارس کودکان دختر باشیم. شاهد حمله انتحاری به تجمعات کارگری و اعتراضی مردم باشیم. آیا دولتمردان تبهکار جمهوری اسلامی می توانند صفوف نیروهای منفورشان را از نفوذ داعش و تروریست های داعشی خودی در میان این نیروها پاک کنند؟ این ها سوالاتی هستند که حکام نظام باید به مردم جواب دهند؟
آیا جمهوری اسلامی خود سناریوی خطرناک دیگری را توسط تروریسم داعش و داعشی های درون نیروهای نظامی و امنیتی اش به روی مردم و جامعه گشوده شده و از آن استقبال می کند؟ علم الهدی چنین می گوید. این عنصر منفور و جنایتکار، این خوک کثیف فربه شده از درآمدهای سرسام آور آستان قدس و حتی خرید و فروش دختران و زنان در داخل و کشورهای خلیج، سخنگوی وقیح و بلندگوی ننگین نظام است. خامنه ای هم چندان ناراضی نیست و انگار اتفاقی نیفتاده و از مزدوران ترسو و بی خاصیتش قدردانی می کند که وظایفشان را بطور احسن انجام داده اند! وظایف احسنی که صدها کشته و زخمی بجای گذاشته است.
مزدوران کثیفی که نه تنها امر و وظیفه شان دفاع از امنیت جامعه نیست، بلکه خود عامل ناامنی روزمره و سرکوب کارگران، زنان و جوانان و زحمتکشان هستند. این نیروهای ترسو و بی عرضه، در مقابل مردم بی پناه و با دستان خالی، تیراندازهای "قابلی" هستند. می دانند چگونه کودکی را داخل ماشین هدف بگیرند و به سر و چشمان جوانان بیدفاع شلیک کنند. این ها ترسوهای بیشرفی اند که هویتشان کلاه و کاسکت نظامی و تفنگ و باتوم شان است واز همه ی خصایل انسانی بی بهره و تهی هستند.
مرتجعین بیمار نظام، افسار و زنجیر آدمکشی را پاره کرده اند. ملقب کردن خامنه ای به ضحاک خونخوار فقط یک شعار نیست. جمهوری اسلامی و رهبر نظام، این افسانه را امر واقعی دهشتناکی کرده و خرخره جامعه را در همه ی وجوه آن "اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی ..." چسبیده است.
در هر حال چه سناریوی کشتار و سرکوب نوع داعشی سناریوی دیگر جمهوری اسلامی و نیروهای مزدورش باشد وچه نباشد، شعار و خواست امنیت جامعه به دستور فوری آمده است. باید جمهوری اسلامی را پاسخگو کرد. باید مکرر و مکرر این حکام تبهکار را به مسوولیت پذیری در مقابل تبهکاری های مستقیم و غیر مستقیم و داعشی مجبور کرد. باید حاکمان نظام تبهکار اسلامی، به مردم ایران و خانواده های قربانیان فاجعه ی کرمان پاسخگو باشد! طبقه کارگر نیروی اصلی و پیشتاز مبارزه برای حفظ امنیت جامعه است.