خامنه ای اخیرا در باره دیکتاتوری و انتخابات گفته است:" جوانان ایران دیکتاتوری ندیده اند. اگر انتخابات نباشد دیکتاتوری می شود، هرج و مرج و اغتشاش می شود!"
قبل از هر چیز باید بدانیم که مخاطب خامنه ای کیست؟ مخاطب او و نظام حاکمش از صدا و سیما تا روزنامه ها و مساجد و نماز جمعه ها و خطبه ها و منبرهایشان، نه جامعه ی آگاه قرن بیست و یکم، نه طبقه کارگری که بعد از قیام ۵۷ شوراهای کارگری کنترل نفت را برپا کردند، نه جوانان و تحصیلکردگانی که در دانشگاه های علم و تکنولوژی و سیاست و فرهنگ و اخلاقیات پیشرفته بشر جهان متمدن آموزش دیده اند، نه زنانی که از روز اول اعلام حجاب اجباری در تهران خیابان ها را لرزاندند و در طول چهاردهه است علیه آپارتاید جنسی می جنگند و با چنگ و دندان از ازادی و حرمت انسانی و برابری دفاع می کنند. هیچکدام از این ها نیست. مخاطب خامنه ای عقبمانده ترین قشر جامعه است که جمهوری اسلامی با مدال و درجه و پول خریده و در سازمان های دینی و نظامی و اطلاعاتی و جاسوسی و قضایی و مجلسی اش جا داده است.
خامنه ای در ذهن بیمار و عصر حجری خود فکر می کند جوانان ایران طلبه های قم و حوزوی ها و وارداتی های چین هستند. فکر می کند زنان همان خواهر زینب های مسخ شده ی روزهای پس از قیام اند. رییسی یکی از همین مترسک های مخاطب بیت رهبری و محصول تعلیمات حوزوی و آموزش های عصر حجری اسلام و آخرالزمانی امام است. پایان نامه او مهر بی سوادی خورده است. بلندپایه ترین مهره ی نظام بی سوادترین عنصر مسخ شده و بیخبر از تحولات جهان امروز است. (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!)
آیا خامنه ای از اعوان و انصارش و از پایگاه اجتماعی ای که بیش از چهار دهه است بر اساس دین و شریعت و خرافات و پول و تحمیق و فریب با اسامی حزب الله و بسیج و سپاه و اطلاعات و قاضی و زندانبان و شکنجه گر و جاسوس و قمه کش دور خود چیده است، مطمئن است؟ نیست. خامنه ای خود را به نفهمی میزند که دیگر حفظ این نهادهای سیاه سرکوب و نگه داشتنشان در منجلابی که برایشان درست کرده است، مثل سابق اسان نیست. فروریزی در و دیوار این برج ها مدتها است شروع شده است. دیگر حنای منبرها و خطبه ها و پامنبری های مسخ شده و نگون بختشان رنگی ندارد.
خامنه ای مثل علم الهدی و امام جمعه هایش موجودات روان پریش "ساکیوپات" اند که بر کرسی خطبه های امامان و پیغمبران عصر بربریت خطاب به مردمان پا برهنه ی گرسنه و بی سواد قبایل که منتظر جهاد و غنیمت گرفتن اموال و دارایی ها و زنان ممالک تسخیر شده با شمشیر عمر و علی و ... هستند دارد حرف می زند. این قشر تا مغز استخوان ارتجاعی و پوسیده نه جامعه را می فهمند، نه مبارزه طبقاتی را، نه پیشرفت های جامعه ی بشری را در همه ی عرصه های فلسفه، روانشناسی، جامعه، اقتصاد، سیاست و رفاه و ازادی و رهایی بشر.
در چند دهه اخیر روشنفکران وابسته و تکیه زده بر این عقبماندگی تاریخی فکر می کردند با کمی بالا زدن عمامه و لبخند خاتمی و "منشور شهروندی" روحانی...، می توانند این ارتجاع پوسیده را رنگ و لعابی بزنند و به مردم بفروشند. این ابلهان مسخ شده ی تاریخ جهالت دیر فهمیدند که جمهوری اسلامی و اسلام و آخوند و منبر و خطبه و شرع و قوانین طهارت و غسل جنابت...، قابل اصلاح و استحاله نیست.
امروز بجز امثال خامنه ای و علم الهدی و رییسی نوچه شان کسی به اصلاح این مغزهای پوسیده و منطبق کردنشان با جوامع و پیشرفتهای بشر امروز معتقد نیست. این نظام تاریخا و از پایه پوسیده است. کسی نمی تواند جامعه ی بشری را به بیابان های خشک و شترسواری اعراب دوران پیغمبران و امامانی که در همان دوران شکست خوردند، برگرداند. تولیدات این نظام در حمل ونقل امثال سواری پرای تولید اسلامی بر اساس شترسواری است نه تکنولوژی جهان امروز. این ابلهان هنوز نفهمیده اند که مردم ایران از این دست پخت های مغزهای کرم خورده ی نظام شریعت و شتر عبور کرده و خواهان بالاترین تولید صنعت ماشین سازی جهان امروز مثل تسلا و غیره هستند.
فرهنگ جامعه ی امروز از دیدگاه همین عصر بربریت، رقص شمشیر قبایل عربی نیست، فرهنگ مردم ایران برگرفته از پیشرفته ترین فرهنگ جهان امروز در موزیک، ترانه، رقص و شادی است که نه تنها مدل گروه های موزیک و هنر و فرهنگ جهان پیشرفته است بلکه در ساده ترین شکل و محتوی حتی در رقص و آهنگ خیابانی و کوچه و بازار صادق بوقی اش جهانی شده است.
خامنه ای تنها دیکتاتور نیست. بلکه تا مغز استخوان مرتجع و عقبمانده و ته مانده گندیده ی نظام عشایر و قبایل قرون وسطی است. خامنه ای را اگر ول می کردند، خود در صحنه های سنگ سار زن، بریدن دست و پا و کور کردن و تجاوز جمعی به زنان و مردان همچون برادران داعشی خود شرکت می کرد و خطبه سر می داد.
خامنه ای اگر فرصت می یافت سودای امارت اسلامی ابوبکر بغدادی را در سر داشت. خامنه ای مرتجع پیشا دیکتاتوری نوین و از جنس علی و عمر است که در پیشاپیش لشکریان گرسنه و حریص به اسلام سازی با زور شمشیر و قمه و تجاوز و غارت و غنایم پرداختند. جمهوری اسلامی با همان شیوه و تفکر در ایران برپا شد. اموال مردم را غنیمت گرفت، به زنان و دختران تجاوز کرد و کشتار دهه ی شصت مشابه کشتار پیشینیان خود و پیغمبران و امامان را براه انداخت.
حاکمیت اسلامی خامنه ای در عرصه سیاست و فرهنگ و اخلاقیات مجری همان قوانین شریعت هزار و اندی سال پیش است. در عرصه اقتصاد، سرمایه های نقدی و جنسی و ملک و اموال جامعه غنایمی است که تا امروز در بنگاه های مالی همین وحوش ماقبل تاریخ به نام بیت رهبری و سپاه و بسیج جمع و انباشت شده است. در این نظام امام و امت و فقیه و ولایی، داراییهای جامعه مال مردم نیست. اموال جامعه نیست. غنایمی است که این قوم به تبعیت از پیشینیان خود از مردم و جامعه ما به زور اسلحه و کشتار جمعی از دهه شصت تا کنون گرفته اند. تکنولوژی هم ابزار دیگری است که با غنائم گرفته شده ی جامعه خریداری و بجای تیر و کمان و شمشیر و قمه به ساختن بمب و پهباد و موشک اختصاص داده شده است.
مدرنیته، تکنولوژی و صنایع و تولید درحاکمیت اسلامی، ابزارهایی در خدمت اداره ی جامعه به شیوه بربریت دوران پیغمبران و امامان است. اخلاق و فرهنگ و قوانین و شیوه ی اداره ی جامعه بر مبنای قران و شریعت دوران بربریت است. فرهنگ و آموزش ازحوزه های دینی تا کتب درسی کودکان و مدارس و حتی دانشگاه ها بر پایه ی همان فرهنگ منحط و ارتجاعی هزار و چند سال قبل و ترشحات مسموم آن پایه ریزی شده است. درب جمهوری اسلامی همچون طالبان و داعش و حوثی ها و حزب الله بر همان پاشنه ی عصر بربریت اسلامی و خرافات دینی می چرخد.
این تناقض مرگبار، جمهوری اسلامی را در چنان تنگنایی قرار داده است که حتی حاضر است هواپیمای مسافربری را سرنگون کند و با پول غنائم داراییهای جامعه بمب شیمیایی و اتمی برایش بسازند و بر سر مردم خود بریزد. چرا که در سیاست و فرهنگ واخلاقیات و اقتصاد این نظام، رفاه و ازادی و حرمت انسان مبنا نیست. گرسنگی و ریاضت و روزه و عزا و قیامت و بهشت و جهنم مبنا است. مبنای خوشبختی انسان نه در زندگی امروز بلکه در جهنم یا بهشتی با نهرهای شیر و عسل و حوری های چند متری است. الگوی خوشبختی کودک، زن، مرد و کل انسان های جامعه، الگوی جهان دروغین و جعلی خودساخته ی پیغمبران و امامان شیعی و سنی است. جمهوری اسلامی بهمن سهمگینی است که بر سر جامعه ما فرود آمده است.
خامنه ای تنها دیکتاتوری شبیه پینوشه یا صدام حسین نیست. در حاکمیت صدام مردم گرسنه نبودند، بیکار نبودند، رفاه نسبی بود. دیکتاتوری اما مخالفت با رژیم را بر نمی تابید. این دیکتاتوری نوین این عصر است. اما دیکتاتوری خامنه ای تنها این نیست که کسی حق مخالفت با نظام را ندارد، بلکه بسیار فراتر از آن است. این دیکتاتوری آپارتاید جنسی است و مخالفت سهل است بلکه از مردم می خواهد قوانین پوسیده ی دین و شریعت و اخلاقیات و فرهنگ و سیاست دوران بربریت را هم برسمیت بشناسد. کسی در زندگی ازاد نیست. در پوشش ازاد نیست. در هنر و اخلاقیات و فرهنگ و رقص وموزیک و هنر و... ازاد نیست. برای همه ی این عرصه ها نیروی نگهبان و سرکوب و کشتار گذاشته شده است. قوانین وسبک زندگی از عصر بربریت الهام شده است.
این نظام تنها دیکتاتوری سرمایه داری از نوع جهان امروز نیست. جمهوری اسلامی بر مبنای امام و امت و ولایت فقیه ساخته شده، انتخابات و مجلس شورای اسلامی تفاله ی مجالس عصر حجری های "شورای نگهبان" و " خبرگان رهبری" است. قوه مجریه و قضائیه، مجریان قوانین آخرالزمانی اسلامیند. حول و حوش این نظام و مترسک های دست نشانده ی رهبری، قمه کشان و نظامیان و امنیتی ها و جاسوسان حلقه زده اند. این نمای واقعی جمهوری اسلامی است. این نوع دیگری از دیکتاتوری است که شباهت کمی با دیکتاتوری های جهان امروز دارد.
به این اعتبار تنها "مرگ بر دیکتاتور" برای این نظام کافی نیست. دیکتاتوری نظامی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در ایران نظام و قوانین دین و شریعت است. قوانین ضد بشری و عصر حجری حاکم بر جسم و روان انسان، غنیمت گرفتن داراییهای جامعه و ماه محرم و سینه زنی و کم بخور و یک وعده بخور و خوشبختی تو در این جهان نیست...، است. دیکتاتوری جمهوری اسلامی تنها دیکتاتوری سیاسی و امنیتی کردن جامعه نیست بلکه حاکمیت قوانین گندیده دین و شریعت و امام زمانی است. تازه کشف کرده اند که این قوانین آسمانی و قران شان هم واقعی نیست. دوجلد باقیمانده دارد که قرار است امام زمان با خودش بیاورد!
اما مدت هاست نه تنها در میان مردم ایران بلکه در ذهنیت افکار عمومی جهان تجربه و اثبات شده که این دیکتاتوری و مبانی ایدئولوژیک پوسیده اش، با هیچ معیار پیشرفت جهانی بشر و انسانیت و رفاه و خوشبختی سنخیتی ندارد. جمهوری اسلامی بیش از چهاردهه است این تناقض مرگبار را با ریختن خون ده ها هزار انسان، با تباهی چند نسل تا امروز با خود کشانده است. جامعه ی ما تاوان سنگینی پرداخته تا از زیر بار این نظام تبهکار کمر راست کند. جامعه ای که عزم جزم کرده است تا زندگی را بر اساس بیشترین و بهترین داده های بشر امروز بسازد.
امروز جامعه ما، طبقه کارگر، زنان و جوانان به نظام نکبت بار جمهوری اسلامی اعلام کرده است که چه می خواهد و چه نمی خواهد. اعتراضات و اعتصابات چند ده ساله ی طبقه کارگر، خشم و عصیان وشورش و قیام گرسنگان در یک دهه ی اخیر و جنبش سرنگونی برای ازادی و برابری نشان داده است که جامعه ی ما از زیر بهمن نظام دیکتاتوری سیاسی و اقتصادی و دینی کمر راست کرده است. جنگی که بین ده ها میلیون انسان جامعه با اقلیتی دزد و غارتگر و فاسد با ابزار دین و گلوله وبمب و زندان و شکنجه و اعدام مدت ها است آغاز شده است. بین این دو بخش جامعه دره عمیقی است. نظام دیکتاتوری سرمایه و دین بر لبه ی این پرتگاه ایستاده است.
جامعه ی بپا خاسته ما اعلام کرده است که دیگر قوانین دین و شریعت و زور و خطبه های عصر بربریت پیغمبران و امامان از زبان خامنه ای و علم الهدی و امام جمعه ها، زوزه هایی از سر استیصال بیش نیست.
جامعه ی ما به حکام سرمایه و دین اعلام کرده است که این بار شمایید که باید به ما گوش بدهید. به قوانین ما، به سبک زندگی ما، به فرهنگ و اخلاقیات و تمدن ما، به معیارهای ازادی و رفاه و خوشبختی جوانان و زنان و مردان و سالمندان ما، به شیوه ی زندگی برابری و انسانیت و حرمت انسانی ما، تمکین کنید. و همه ی این ها نه تنها در شعار مرگ بر دیکتاتور بلکه "مرگ بر جمهوری اسلامی" خلاصه شده است. در شعار "آزادی زن"، "زندگی ازاد و انسانی"، "آزادی بی قید و شرط" و رفاه و خوشبختی خلاصه شده است. در شعار حاکمیت شوراهای مردمی خلاصه شده است. جوانان ما، کارگران، زنان، فرهنگیان، بازنشستگان، پرستاران، گرسنگان و زحمتکشان مصمم اند جامعه را با دستان خود بسازند. باردیگر بسازند. به حاکمیت دیکتاتوری تا مغز استخوان فاسد و ارتجاعی اعلام شده است که این بار شمائید که باید به ما گوش بدهید. پای سکوهای طبقه کارگر آگاه بنشینید و از بخشی ها بشنوید. از دختران و جوانان انقلابی، از سپیده قلیان ها و توماج ها و از بچه هایی که از ما گرفتید بشنوید. از سارینا "رفاه،رفاه،رفاه" از نیکا "فرهنگ پیشرو"، از مجید رضا رهنورد " برمزارم نه نماز و نه قرآن بخوانید، "شادی کنید، مردم شادی کنند" ...، بشنوید و بیاموزید. ما میدانیم که این نظام تبهکارتان اصلاح بشو نیست. شما پرروتر، حریص تر و جنایتکارتر از انید که حرف های ما را بفهمید. نظام ارتجاعی تا دندان پوسیده و کرم خورده ی دوران بربریت شما قابل اصلاح نیست. بشریت آگاه جهان دیکتاتورهای یکی پس از دیگری را به زباله دانی تاریخ فرستاده اند. مردم ایران هم دیکتاتوری از نوع دینی و نظامی شما همچون داعش را که بر لبه پرتگاه ایستادید به پایین هل خواهند داد. شما این پیام را از مردم ایران شنیدید. به اسلحه هایتان چسبیدید. نیروهایتان را به ضرب پول و تحمیق نگه می دارید، به ترور و بمب و اتم و جنگ های منطقه ای فکر می کنید. تمام فکر و ذهن معیوب شما در تمام این دوران سیاه نه به مردم و ازادی و رفاه و خوشبختی شان بلکه به این موضوع که چکار کنید بیشتر بمانید مشغول است. شما تمام دارایی هایی را که به غنیمت از ما گرفتید به جنگ و ترور و نیروهای مزدور منطقه ای و تسلیحات نظامی و بمب و پهباد وموشک و اتمی شدن اختصاص داده اید. شماها پیامبران مرگ و نیستی و فقر و گرسنگی و جهالت هستید. شما زخم های عمیق بر تن جامعه ما یید. شما غده های سرطانی ریشه دوانیده در تارو پود اقتصاد، سیاست، فرهنگ و اخلاقیات و زندگی جامعه هستید. این سرطان را فقط با جراحی انقلاب توده ای و از پایین می توان از جسم و روان جامعه پاک کرد و از بین برد. شما خواب ساختن جهنم ابدی در همین دنیا را برای ما دیده اید. ما شما را از این جهنمی که برای ما ساختید به بهشت موعود رویاهای پلید شرم آورتان حواله می دهیم. ما شما را دستجمعی بسوی پلیدیهایی که شبانه روز در سر می پرورانید و به مردم موعظه می کنید می فرستیم که از رودهای شیر و شراب اینقدر بنوشید تا شاید سیر شوید و شاید حرص و هوس های جنسی تان را با حوری های ذهن بیمار و کثیف تان فرو نشانید. ما شما را به بهشت حیوانی تان حواله می دهیم و شما شایسته ی همان بهشت اید که در اذهان پوسیده ی پیغمبران و امامان تان پرورانده شده و به شما ارث رسیده است. این بهشت مملو از کثافت شکم بارگی و تجاوز جنسی شایسته ی شما است. شما تلاش تبهکارانه ای کرده اید تا الگوی از این بهشت کثافت و رذالت را به جامعه تحمیل کنید. علم الهدی رییس آستان قدس، این مرکز صنعت فروش سکس به نام صیغه، الگویی از همان اندیشه و رویای پلید هوس های سیری ناپذیر ضد زن صاحبان دین و بهشتیان موعود است. صنعتی که از مشهد مقدس تا کشورهای حوزه خلیج مشغول خرید و فروش زنان و دختران نوجوان و جوان خانواده های گرسنه و بی سرپرست و ریختن دینارهای عراقی و دلارهای امارات بعنوان دستمزد فحشا، به جیب گشاد و سیری ناپذیر رهبران دینی و نظامی جمهوری اسلامی است.
طبقه کارگر و زنان و جوانان و ده ها میلیون مردم زحمتکش، نظام دیکتاتوری اسلامی سرمایه و دین را با رگ و پوست و استخوان می شناسند. شما نمی توانید کالبد پوسیده و گندیده ی این نظام را با بالماسکه مسخره ای به نام انتخابات پینه کنید. مردم ایران از طبقه کارگر آگاه شاغل و بیکار معترض و اعتصابی تا دختران و جوانان تحصیلکرده از مدارس (حتی کودکان دبستانی دخترو پسر) و دانشگاه ها، حقوق بگیران تنگدست و زحمتکشان حاشیه شهرها...، این میلیون ها میلیون انسان اسیر فقر و تباهی و بیماری، انتخابشان را کرده اند.
خامنه ای رییس نظام دیکتاتوری سرمایه و دین و اسلحه، سال ها است و همین هفته و ماه های یک سال و نیم اخیر، شبانه روز ندای آزادی و صدای "مرگ بر دیکتاتور" و "مرگ بر جمهوری اسلامی" این مردم را شنیده است. به روی خود نیاوردن و تظاهر به این که انشاالله چیزی نیست و فقط "چهار دختر فریب خورده اند"، جز این نیست که این موجود روان پریش و اطرافیان چاق و چله نظامی و دولتی و قضایی و مجلسی اش که بر سر خوان یغمای داراییهای جامعه تا خرخره خورده اند، خود را به خریت می زنند. در چنین احوالی به زنان بگویید، خانه داری و فرزندآوری کنید و مردان را به شرکت در انتخابات بفرستید، جز نشان پررویی، بیشرمی، بلاهت و رذالت محض نیست!
پاسخ بیش از ۸۰ میلیون مردم زحمتکش ایران به این نظام پلید تبهکار عصر حجری این است که ما به شما و نظام تان از سر تا پا "نه" میگوییم. ما می خواهیم نظام سیاسی و اقتصادی برابررا به اراده و دخالت توده های کارگر و زحمتکش از پایین و در شوراهای کارگری و مردمی بسازیم. ما میخواهیم بهشت واقعی خود را بر روی همین زمین بنیاد کنیم. بشریت در طول قرن ها خشت روی خشت این بهشت واقعی را گذاشته است. خشت روی خشت آزادی، رفاه، برابری، انسانیت و همه ی چیزهایی که شما از آن بیگانه اید. نه تنها مردم ایران بلکه همه ی ستمدیدگان خاورمیانه، بدون دیکتاتوری سرمایه و دین و اسلحه ی شما، می تواند نفس راحتی بکشد!