در حاشیه بن بست "لایحه حجاب و عفاف"
"لایحه حجاب و عفاف" که سرانجام در خرداد ماه سال جاری ( ١٤٠٢ ) در مجلس "تصویب" شد، پاسخی بود که "پارلمان" به اظهارات مقام معظم رهبری در مورد حجاب و جایگاه آن در نظام، داد. خامنه ای پس از ماهها "زیرآبی" رفتن و سکوت ظاهری در مقابل خیزش مردمی و تعرضی که ماهها ایران را تسخیر کرده بود، خیزشی که بسرعت قانون و "قدرت" حجاب را در سراسر کشور عملا لغو کرده بود و بعلاوه ماشین سرکوب و کشتار و ارعاب را هم از کار انداخته بود، از روی ناچاری می بایست خطاب به نظام و مقامات "زبان بگشاید" و حرفی بزند!
فروردین امسال، یعنی هفت ماه پس از تب و تاب یک جنگ انقلابی در جامعه هشتادمیلیونی که مقررات ضدزن و بخصوص ححاب را تماما لگدمال کرده بود، رسانه ها نوشتند که: "آیتالله خامنهای برداشتن حجاب را «حرام شرعی و حرام سیاسی» خوانده است"!
می شد تصور کرد که با اختراع واژه "حرام سیاسی" توسط مقام رهبری، طیفی از خبرگان اسلامی، "کارشناسان"، "مسولین" و "علما" که همگی معنی "حرام شرعی" را خوب میدانند و دهه ها آن را توسط قوانین "مدنی" و "قضایی" و کشوری و مجازات های عمومی و دستگاههای پلیسی و زندانها "اجرا" کرده اند، چگونه سراسیمه بدنبال یافتن توضیحی بر "حرام سیاسی" به سرگیجه بیفتند. چگونه ناچاراند که بدنبال یافتن راه "مشروع" فرار "ایدٸولوژیکی" برای حفظ "اقتدار اسلامی" نظام، صفوف خود را از سردرگمی نجات دهند ! کسانی که تا دیروز نه تنها معنی عملی "حرام شرعی" را میدانستند، بعلاوه به خوبی طی چهل سال گذشته در نحوه تحمیل آن، نه با وعده "بهشت و جهنم" که با زندان و شلاق و اعدام خبره اند، باید صف درهم ریخته خود را "جمع می کردند"!
سرتیتر برخی از تقلاهای این طیف در سال جاری را بخوانید. فروردین ماه و پس از افاضات خامنه ای:
*سایت شورای نگهبان نوشت: "آیتالله حسینی خراسانی در گفتوگوی تفصیلی با رسا تشریح کرد؛ علت حرام سیاسی بودن کشف حجاب/ لزوم ورود دستگاههای اجرایی برای مقابله با بیحجابی ...." هم هست و هم نیست!
*"عطنا: رسانه تحلیلی دانشگاه علامه طباطبائی" مباحثی تحت عنوان "تحلیلی بر کشف حجاب، بخش اول؛ منطق یک حرام شرعی و حرام سیاسی" منتشر کرد!
*خبرگزاری فارس: "کشف حجاب چگونه یک حرام سیاسی میشود!؟"
* اردیبهشت ماه: "مرکز ملی پاسخگویی به سولات دینی" پاسخ داد که: "تعبیر «حرام سیاسی» برای کشف حجاب اصطلاحی است که با توجه به احکام اسلام درباره حجاب و نیز نگاه ولیفقیه یا همان حاکم سیاسی کشور به عرصه حجاب و پوشش بیانشده است."
بدنبال این "سردرگمی" میان سردمداران ایدیولوژیک نظام، خواندن برخی ایرادات اسلامی - قانونی شورای نگهبان به "لایحه حجاب و عفاف" این مصوبه"پارلمانی" هم خالی از تفریح نیست!
از جمله اینکه در رد تبصره ۱ ماده ۴۷ این لایحه که میگوید: «بدپوششی در مورد زنان عبارت است از پوشیدن لباس بدننما یا تنگ یا لباسی که قسمتی از بدن پایینتر از گردن یا بالاتر از مچ پا یا بالاتر از ساعد دستها دیده شود"، شورای نگهبان "ایراد" گرفته است که: «منظور از واژههای "تنگ" در تبصره ۱ و "بدننما" در تبصرههای ۱ و ۲، از این جهت که حدود و کیفیت آن مشخص نیست، ابهام دارد".
این تراوشات نه "فکری" که مغزی، برای انسان قرن بیست و یک، به نحو زننده ای نمایشنامه های کمدی کلاسیک در مورد "مجادلات فلسفی" قرون وسطی و عهد عتیق در توضیح مسایل امروز را بیاد میآورد!
بهررو سرانجام و پس از یک سال "شورای نگهبان" به کمک "پارلمان" و نظام و مقام معظم آمد، و راه فرار از بازی با تصویب لایحه هایی چون "لایحه حجاب و عفاف" و نمایش تلاش برای "بازسازی" قدرت ایدیولوژیکی نظام را "زیرفرش"، و همگی شان را تا اطلاع ثانوی به سمت "سوراخ موش" ایدیولوژیک، هدایت کرد.
اما این "فرار" ها به جلو، از چشم جامعه و منظر آنهایی که این شکست ها و عقب نشینی ها را تحمیل کرده اند، پنهان نیست. ضعف و ناتوانی دستگاه سرکوب و ارعاب و بگیر و ببند و عدم توانایی در اجرای قوانین ضدمردمی را، مردم به چشم خود و در تجربه یک سال گذشته جامعه، به روشنی دیده اند. مردم به قدرت شان عملا باور دارند! از این رو است که علیرغم همه فشار ها و فقر و بیکاری و هزاران مصایبی که حکومت تحمیل میکند، همبسته و متحد میدان جدال با قدرت در بالا را نه تنها خالی نمی کنند که هرروز هم دل تر و متحد تر به جدال شان ادامه میدهند. دخالت روزمره زنان، جوانان، طبقه کارگر، معلمان، دانشجویان، بازنشستگان، بازمانده قربانیان، خانواده زندانیان و .. برای گرفتن حق شان، هراندازه کوچک بنظر برسد، تنور اعمال قدرت مردمی را گرم نگاه داشته است و آن را هرروز گرم تر میکند. تنها نگاهی به اعتراضات روزمره در ایران، گواه درستی این ادعا است. اعمال قدرت مستقلانه و مردمی از پایین، متحد و همبسته، سراسری و آزادیخواهانه و برابری طلبانه، امروز به بخشی از سنت و فرهنگ اعتراضی و مبارزاتی مردم در ایران تبدیل شده است. تنها نگاهی به جدال ها و مبارزات علیه حجاب، برای نان، برای معیشت، برای رفاه و یک زندگی انسانی، برای آزادی زندانیان سیاسی که در سراسر ایران در جریان است، جدال هایی که حتی یک روز هم تعطیل پذیر نیست، درستی این ادعا را ثابت میکند. کم شانسی و بی افقی جریانات راست تفرقه افکن و گذشته پرست، از جریانات قومی و مذهبی تا راست عظمت طلب پادشاهی خواه، علیرغم پمپاژ و تزریق منابع مالی عظیم و دسترسی به شبکه رسانه های بین المللی جهانی، از این واقعیت مادی نشات میگیرد.
از طرف دیگر، سربه سنگ کوبیدن های پیاپی ایدیولوژیک - اسلامی، آسمان ریسمان بافی های شرعی - سیاسی، گوشه بازی های مضحک بین مجلس و شورای نگهبان و مقام رهبری و مسولین و مامورین و نهادها و .. همه و همه برای توجیه موقعیت اسفناک "قدرت اسلام" در حفظ حاکیمت ش بر فراز سر مردم در ایران است و آیینه تمام نمای شرایطی که جنبش مردمی به بالا تحمیل کرده است. خلع سلاح ایدیولوژیکی و سلب کامل مشروعیت سیاسی قدرت حاکم، حداقل عنوانی است که میتوان به موقعیت جمهوری اسلامی ایران در رابطه با جامعه و هشتادمیلیون شهروند در ایران، داد.
تا جایی که به حجاب و آپارتاید جنسی در ایران برمیگردد، جایگاه تبعیض جنسی و حجاب در ساختار سیاسی و ایدیولوژکی نظام را خامنه ای به روشنی به همگی شان یادآوری میکند! خامنه ای به همگی شان یاآوری میکند که فراموش نکنند که مزخرفاتی چون "ایران کشوری مسلمان" است، "مردم اسلامی" اند، "اسلام قانون کشور" است، "حجاب فرهنگ جامعه" و ... تنها و تنها تبلیغاتی است که ارزش مصرف "خارجی" دارد. این تبلیغات برای تهیه جایگاهی در بازار خرید و فروش وزن در دیپلماسی بین المللی است و ارزش مصرف داخلی ندارد! خاطر نشان میکند که آن اراجیف "مردم پسند" تنها برای "رقبا" است به منظور "حفظ خود"! تلویحا میگوید که مراقب باشند در "بلبشوی" اوضاعی که برسرهمگی شان خراب شده است، با آن تبلیغات شوخی نکنند و به مردم در ایران "آدرس اشتباهی" ندهند ! آن تبلیغات برای حفظ موقعیت خود است در میدان رقابت میان باندی از گانگسترهای جهانی که هریک در "کشورخود"، "خون مردم در جوامع شان را در شیشه کرده اند"! خامنه ای پس از اثبات ناتوانی نظام در "نشاندن" جنبش اعتراضی و انقلابی سال گذشته "سرجای خود"، ناچار میشود خود تمام قد به میدان بیاید، آشکارا فرمان را سرجایش قرار دهد و اعلام کند که بی ححابی و رفتار غیراسلامی، هم جرم مذهبی و هم جرم سیاسی است! ربطی هم به فرهنگ و اعتقادات مردم ندارد! ایران جایی است که در آن اسلام نه یک مذهب فردی و شخصی و عقیده، که یک جنبش سیاسی معینی است که خود را در شکل روبنای یک نظام کاپیتالیستی که چهل و دو سال قبل در شرف سرنگونی بود، بعنوان قانون و ساختار سیاسی – ایدیولوژیکی برای حفظ کاپیتالیسم، صیقل داده است و به زور تحمیل کرده است.
تحمیل ححاب به زنان در ایران، شکل دادن به آپارتاید جنسی، عروج جنبش اسلام سیاسی ضدزن، ضدشادی و ضدزندگی، نه یک قانون و مقرارت اداری، سیاسی و اجتماعی و مشخصه "فرهنگی" یا "اعتقادی"، که از ارکان قدرت نظام بوده و هست! به همان اندازه برباد رفتن آن زیر فشار انقلابی که سال گذشته سربلند کرد، ضربه عظیمی به اقتدار نظام بود و هست. حفظ حاکمیت اسلام بر ایران، برای حفظ کاپیتالیسم ایران "آب حیات" است. بازسازی قدرتی که پس از ضربات کاری که خیزش انقلابی سال گذشته بر آن زد، اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار است. پیشروی جنبش انقلابی و مردمی، که از قوانین اسلامی و حجاب و آپارتاید جنسی عبور کرده است، بازسازی ایدیولوژیکی قدرت حاکم را غیرممکن کرده است و این رکن مهم اقتدار نظام نه راه پبش دارد و نه پس!
اما این تصویر کاملی از مشکل حفظ اقتدار نظام بر فراز سر یک جامعه هشتاد میلیونی نیست. بعد دیگر آن که قرار است خسارت "شکست ایدیولوژیک" و ضربه خوردن اقتدار نظام را "جبران" کند، گرو گرفته شدن معیشت و نان، اکثریت هشتادمیلیونی است که اسیر دست حاکمیتی ارتجاعی و فاسد است. این تنها رکن اقتدار باقی مانده نظام است! نه اسلام، نه زندان، نه قتل و کشتار صدها و صدها جوانی که برای سرنگونی نظام بپاخواستند، نه قدرت سپاه و نه بسیج و نه مجلس و قوه قضاییه و شورای نگهبان و مقام معظم رهبری و انواع نهادهای حکومتی، هیچیک ستون حفظ نظام نیستند! تنها حفظ شرایطی که بتوان در آن شرایط گروگرفتن نان و معاش زندگی هشتادمیلیون نفر، معلم، بازنشسته، و بخصوص طبقه کارگر را ادامه داد، نظام را سرپا نگاه داشت! این تنها رکن حفظ اقتدار نظام است. رکنی که تنها قدرت طبقه کارگر در تولید میتواند، ضربه نهایی را به آن بزند و جامعه را از هرگونه فقر و تبعیض و اختناق نجات دهد.
"لایحه حجاب و عفاف" به کمک شورای نگهبان "بایگانی" شد. پس از اینکه "آب های" مشکلات داخلی حکومت برای قبول شکست و عقب نشینی به "سوراخ موش" در کیس این لایحه "از آسیاب افتاد"! پس از اینکه تقلاهای ایدیولوژیکی نظام برای قبولاندن عقب نشینی و شکست به همه باندها و دستجات درون حکومتی، به پایان رسید! و پس از اینکه همگی شان یک دست و "متحد" به عقب نشینی عظیمی که به آنها تحمیل شد "گردن گذاشتند"! "لایحه حجاب و عفاف" شان را به فاضلاب "پارلمان" شان ریختند. به این امید و برنامه، که تمام قدرت شان را برای "در گرونگاه داشتن" نان و معیشت مردم و بخصوص طبقه کارگر متمرکز کنند و آن را تقویت کنند.
نشانه های برباد رفتن "امید و برنامه" نظام برای بقا را به روشنی میتوان دید. با توجه به تغییر توازن قوا به نفع پایین و استحکام سنگرهایی که مردم کسب کرده اند! با توجه به عزم و جزم سراسری مردم و طبقه کارگر برای مقابله با فقر و بیکاری و گرانی و افزایش قیمت ها و سن بازنشستگی و مقابله با نپرداختن دستمزدها و برای افزایش دستمزدها که یک روز هم تعطیل نشده است! شانس دشمن در قدرت، برای تکیه به این رکن برای ایستادن برسرپا، ضعیف تر از همیشه است! تحمیل فقر و فلاکت و گرانی و حمله به حداقل معیشت مردم، این تنها رکن بقا نظام، به همان شکلی که ححاب لغو شد میتواند لغو شود!
جنبش و انقلاب مردمی ایران در "ایستگاه حجاب" توقف نکرده است و نمی کند! ایستگاه بعدی شکست رکن تحمیل فقر و رها کردن معیشت جامعه از گرو جمهوری اسلامی است.
٣٠ نوامبر ٢٠٢٣
٩ آذر ١٤٠٢