سران اتحادیه اروپا امروز در بروکسل جمع شده اند تا ضمن اعلام حمایت خود از اوکراین، در مورد جنگ اسرائیل به توافق برسند. اینکه دستیابی به توافق ممکن است یا نه، و یا تا چه مدتی دوام میابد را باید دید. ولی برگزاری این اجلاس، بیش از هر چیز، بیانگر هراسی است که دول غربی از ادامه این جنگ دارند.
سه هفته از شروع جنگ اخیر اسرائیل، بمباران دائم و کشتار مردم و دستگیری های وسیع از این مردم می گذرد. در عرض این سه هفته، هزاران نفر در خانه، بیمارستان، مدرسه و ... کشته شده اند و تعداد زخمی ها به حدی است که در بیمارستان های غزه، تنها به کسانی می توانند رسیدگی کنند و کمک کنند که در لبه مرگ قرار دارند. فاجعه ای که ابعاد آن، حتی رئیس سازمان ملل را به اعتراض به این جنایت علیه بشریت کشانده است. در حالیکه هر دقیقه بر تعداد قربانیان این نسل کشی افزوده می شود، آمریکا و دولت های غربی، با همراهی میدیا خود، همچنان تحت لوای "حق اسرائیل در دفاع از خود"، با ارسال کمک های مالی و نظامی، خواهان ادامه و گسترش آتش این جنگ هستند.
دامنه این جنگ اما محدود به فلسطین نشده است. همه جا اعتراض بشریت متمدنی در جریان است که در مقابل این صف تا دندان مسلح به میدان آمده است. مردمی که خواهان قطع فوری این جنگ و توحش است، و حاضر نشده است که وقعی به سیاست های دولت های غربی، برای تحدید و جلوگیری به اعتراض علیه جنایت، وقعی به قوانین اضطراری بگذارد و با وجود گسیل پلیس برای متفرق کردن مردم، همچنان در تمامی کشورهای غربی، دست به تظاهرات های وسیع و ابتکارات گوناگون می زند. اعتراضات وسیع مردمی که میدیاهای عظیم غربی را مجبور کرده که یکی پس از دیگری، به عذرخواهی از یکجانبه گری در گزارشات خود کند و سیاستمداران و سران احزاب دست راستی و حکومتی را مجبور به عقب نشینی از اظهارات فاشیستی خود علیه این جنایت کند. در عرض این سه هفته، فضای عمومی جوامع غربی را آنچنان متحول کرده است که نه تنها ارائه تصویر کذایی "اسرائیل متمدن در جنگ علیه تروریسم" پوچ شده است بلکه فراتر از آن، همه جا شاهد ابراز انزجار از دو رویی سیاستمداران و سران این حکومت های غربی هستیم. خشم عمومی روزافزونی که خود را در عرصه های گوناگون نظیر اعتراض به شرکت های اسلحه سازی، مالی و ... که به اسرائیل کمک می رسانند، ابراز می کند.
اجلاس امروز دولت های اروپایی، و اعلام تلاش برای دستیابی به توافقی برای "آتش بس موضعی و مقطعی" برای رساندن کمک های محدود به مردم غزه، نه ناشی از ادامه این جنگ و دلسوزی شان در قبال کشتار مردم فلسطین، بلکه بیان هراس از پیشبرد سیاست دفاع تام و کمال خود از اسرائیل، و نگرانی از افزایش این چنین درجه ای از بی آبرویی و بی اعتباری کل "دمکراسی غربی" است. رقیق کردن حتی خواست عمومی "آتش بس کامل"، برای جلب نظر اسرائیل، آنهم برای دولتی قومی مذهبی که دنیای امروز آنرا در قمار فاشیستی ترین حکومت اعلام کرده است، برای غرب مدعی "دمکراسی و انسان دوستی" رنگ باخته تر از این است که بتوان با یک توافق نامه از اذهان عمومی پاک کنند.
در کشورهای غربی که مردم مرتبا به تحمیل "ریاضت اقتصادی" معترض هستند، و حتی خود سیاستمداران شان به عدم امکان ادامه سیاست پیشبرد "کمک های مالی و نظامی" به اوکراین تحت نام "مبارزه با روسیه" اذعان دارند، دفاع بی چون و چرا از جنایات اسرائیل و نسل کشی آن، و پشتیبانی از آپارتاید حاکم در اسرائیل، به بحران سیاسی در این کشورها بیشتر دامن می زند. هراس از گسترش یافتن و ابراز علنی و وسیع ساختار شکنی در غرب، واقعی است. در حالیکه از بعد از دوره کرونا، و بخصوص در یکسال نیم اخیر، میزان اعتراضات کارگری، و خواست افزایش سطح زندگی بمراتب افزایش یافته است، گسترش بی اعتباری سیاسی دولت های حاکم، می تواند تمامی این حکومت ها را با بحران های جدی و سناریوهای گوناگونی مواجه کند که از پیش قابل پیش بینی نیست. امری که در غیاب قطب کارگری و کمونیستی قوی، می تواند زمینه ساز رشد احزاب راست افراطی نیز باشد.
آنچه مسلم است این است که فضای عمومی در غرب، اینبار با دخالت وسیع مردم و بشریت متمدن، نیرویی بمراتب قوی در مهار زدن به آپارتاید حاکم در اسرائیل را نه بالقوه، بلکه بالفعل نشان داده است. نیرویی که نه فقط صهیونیسم در اسرائیل و لابی ها و شرکت های با نفوذ آن را در خارج از اسرائیل، بلکه تمامی همکاران و همپالگی های آن در دولت های غربی را نیز به چالش کشیده است. امروز دیگر خواست محاکمه سران اسرائیل و بسیاری از سیاستمداران و سران حکومت های مدافع آن، به خواستی همگانی در غرب تبدیل شده است.
بر خلاف گذشته، در دوره جنگ سرد و چه در دوره فروریختن دیوار برلین که راه حل دو دولت مستقل در میان دولت ها و سیاستمداران مطرح شد و دستمایه امتیاز گیری آنها از هم بود، امروز در شرایط بسیار متفاوتی، باز مطرح شده است. در چنین شرایطی، امکان مقابله با خواست مردم فلسطین برای دستیابی به دولت مستقل و هم سطح دیگر کشورهای دنیا، از جانب مردم در همه جای دنیا مطرح شده و عمومیت یافته است. همین شرایط است که تحمیل عقب نشینی به غرب و اسرائیل، قطع فوری جنگ و جلوگیری از کشتار، پایان دادن به اشغال، و مشخصا به رسمیت شناخته شدن و عملی شدن دو دولت مستقل، هم طراز و برابر با بقیه دولت ها را، با صدایی رسا و با اتکا به قدرت و دخالت وسیع مردم در سراسر دنیا، اعلام داشته و آنرا امری ممکن و قابل اجرا کرده است.