«به در و دیوار کوبیدن برای زنده ماندن، جهنم است! انتخاب بین دو گزینه - خرید دارو یا پرداخت اجاره خانه – جهنم است! هفت روز هفته کار کردن به مدت دوازده ساعت در روز برای ماهها، جهنم است! ترس از بیکاری و از همگسیختگی خانوادههای ما، جهنم است! بس است! ما میایستیم. وقت آنست که تصمیم بگیریم چه دنیایی میخواهیم و زمان آن فرا رسیده است که تصمیم بگیریم که برای بدست آوردن آن چگونه وارد عمل شویم !» سخنان یک کارگر جنرال متورز در پیکت اعتصاب
از نیمه شب جمعه گذشته ۱۵ سپتامبر، در برخی از ایالتهای آمریکا از جمله میشیگان و اوهایو، قریب به ۱۳ هزار کارگر «جنرال متورز»، «فورد» و «استلانتیس» به نمایندگی از جانب صد و پنجاه هزار کارگر، شیپور اعتصابی قدرتمند را به صدا در آورده و چرخ تولید را متوقف کردهاند. این کارخانههای غولپیکر حدود دو سوم تولید وسایل نقلیه موتوری، نه فقط در خود آمریکا بلکه در کانادا و مکزیک و برخی دیگر از نقاط دنیا را تشکیل میدهند. مناقشه کارگران با کارفرمایان تاکنون بینتیجه مانده است.
کارگران خواهان کاهش زمان کار به ۳۲ ساعت در هفته (چهار روز کاری به جای پنج روز کاری)، افزایش ۴۰ درصدی سطح دستمزدها و پرداخت بدون تاخیر حقوق و مستمریشان هستند. موج این اعتصاب به شعبههای دیگر این سه کارخانه چه در داخل آمریکا و چه در کانادا و مکزیک هم رسیده است و پشتیبانی و حمایت سایر بخشهای طبقه کارگر از جمله حمایت و همبستگی کارگران «Volvo» در سوٸد را به دنبال داشته است. نتیجه آخرین نظرسنجیهایی که در جامعه آمریکا صورت گرفته است از هر چهار نفر شهروند آمریکایی، سه نفر پشتیبان این اعتصابند.
کارگران جنرال متورز که در سال ۱۹۳۵ میلادی پس از سالها مبارزه رادیکال و جانانه علیه شبهنظامیان کارفرما در این مرکز صنعتی ابراز وجود علنی کردند، از محبوبیت بینظری در جامعه آمریکا و در میان صفوف طبقه کارگر جهانی برخوردارند. معروفترین اعتصاب ۴۴ روزه در کارخانه فورد در میشیگان در سال ۱۹۳۶ را کارگران سوسیالیست همین کارخانه در اعتراض به روند شدت کار سازمان دادند. جنرال موتورز علیه اعتصاب کارگران و شناسایی رهبران سوسیالیست کارگری، کارآگاهانی را به خدمت گرفت که برای جاسوسی از کارگران و سازمان دهندگان اعتصاب استخدام شده بودند. این شرکت همچنین از لژیون بلک، یک گروه شبه نظامی دستراستی که کوکولوس کلانهای فاشیست را به عنوان نیروی نظامی به کار میگرفت، برای ارعاب کارگران در کارخانه استفاده میکرد.
دومین اعتصاب قدرتمند کارگران جنرال متورز در سپتامبر ۱۹۷۰ رخ داد. چهارصد هزار کارگر در بزرگترین مرکز تولیدی و صنعتی جهان و شعبات آن دست به اعتصاب زدند که شصد و هفت روز به طول انجامید و یک میلیارد دلار سود کارخانه و مدیر عامل را متوقف کرد و زمین را زیر پای دولت و طبقه حاکم آمریکا به لرزه درآورد. این اعتصابات با حمایت و همبستگی وسیع بینالمللی طبقه کارگر روبرو شد و جایگاه کارگران جنرال متورز در عرصه مبارزه طبقاتی با بورژوازی را برجسته کرد. کارگران موفق شدند تا سطح قابل توجهی از افزایش دستمزدها و حقوق بازنشستگی و مطالبات رفاهی خود را به کارفرما و طبقه حاکم در آمریکا تحمیل کنند. اینجا مجال پرداختن به تاریخ پرفراز و نشیب مبارزات کارگران جنرال متورز در جزٸیات آن نیست. این تاریخ را باید در جایی دیگر به صورت مفصل بازگو کرد. بویژه نقش تاریخی زنان سوسیالیست در تشکیل باریگادهای اضطراری که با پلیس به نبرد برخاستند و امنیت اعتصاب و رهبران کارگری را در طول اعتصاب تامین میکردند.
اکنون اعتصاب اخیر کارگران خودروسازی آمریکا بر متن تاریخ درخشان مبارزات آنان، در زمان حساسی از راه رسیده است. بیکاری از سر و کول جامعه آمریکا بالا میرود. تلی از ثروت و سرمایه صرف تولید و فروش اسلحه و زرادخانه جنگی و پروپاگاند دولت آمریکا بویژه در جنگ اوکراین میشود. مرکز آمار آمریکا در آخرین گزارش خود از شرایط معیشتی مردم میگوید و اینکه همزمان با تشدید اعتصابات کارگری در بخشهای صنعتی میزان تورم و گرانی در این کشور رو به افزایش گذاشته است و میانگین درآمد خانوارها به شدت کاهش پیدا کرده است. قریب به ۳۸ میلیون شهروند آمریکایی درآمدی پایینتر از ۱۴ هزار دلار در سال، نرخ رسمی فقر در آمریکا، دارند. جامعه آمریکا برای نخستین بار از سال ۲۰۱۰ شاهد افزایش بیسابقه فقر بوده است. از میزان ۷ درصد فقر در سال ۲۰۲۱ به سیزده درصد در سال ۲۰۲۲، یعنی در عرض یکسال، دوبرابر شده است. همزمان سود کارخانهها و شرکتها در این مدت هرگز تا این حد بالا نبوده است. تنها ۴۰ میلیارد دلار سود این سه کارخانه خودروسازی غولپیکر در طول یکسال اخیر بوده است. مدیر عامل جنرال موتورز، در حالیکه کارگران دست به این اعتصاب تاریخی زدهاند، با وقاحت تمام از حقوق ۲۹ میلیون دلاری خود دفاع کرده است. این درحالی است که بسیاری از کارگران ۱۶ دلار و کمتر از میانگین دستمزد ۳۲ دلار در ساعت دریافت میکنند.
در این زمان حساس، در آستانه نزدیک شدن به فصل انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، با اعتصاب قدرتمند کارگران خودروسازی توازن قوا به سمت طبقه کارگر آمریکا برگشته است تا مهر خود را بر روند تحولات سیاسی بزند. کشتی طبقه حاکم در آمریکا با هر دو حزب آن – جمهوریخواهان و دمکراتها – با عروج دوباره طبقه کارگر به صحنه تحولات اجتماعی در گِل فرو رفته است. فاکتور اقتصاد و حضور طبقه کارگر در داخل آمریکا، چنان هر دو حزب هیٸت حاکمه آمریکا را در کام خود فرو برده است که دیگر راهی برای در رفتن از این «فاکتور داخلی» ندارند. جو بایدن در اولین روز اعتصاب کارگران جنرال متورز اعلام کرده است که این اعتصاب قانونی نیست و نباید ادامه پیدا کند چون «ما» در شرایط جنگی با روسیه در اوکراین هستیم. همزمان دونالد ترامپ کرکری میخواند و کارگران اعتصابی را تهدید کرد که کارخانه را به چین منتقل میکنند و همه کارگران را با رهبران آنان به رودخانه میریزند.
عالیجنابان همه به نوعی اذعان دارند که دیگر مشکل بورژوازی و هیٸت حاکمه آمریکا نه در خارج مرزها و تدوین استراتژی جنگی در مقابل سایر بلوکهای قدرت در جهان بلکه در داخل آمریکا است. طبقه کارگر آمریکا دیگر حاضر نیست بار بحران اقتصادی سرمایهداری و تعرض هیٸت حاکمه آمریکا به معیشت و رفاهش را تحمل کند. بورژوازی آمریکا با یک دشمن واقعی در داخل خود روبرو است که جنگ را حول تضاد کار و سرمایه سازمان داده است.
عروج دوباره اعتصابات عظیم کارگری در قلب آمریکا، سرها را به سمت طبقه کارگر امریکا و بحرانهای اساسی که بزرگترین قدرت کاپیتالیستی جهان در آن فرو رفته است، چرخانده است. طبقه کارگر آمریکا، هارترین و قویترین دشمن طبقه کارگر جهانی را به مصاف طلبیده است. با به میدان آمدن دوباره طبقه کارگر و دست بردن به سلاح اعتصاب در آمریکا، دست بردن به سازماندهی و اتحاد، دست بردن به ایجاد احزاب کمونیستی و در یک کلام سر و سامان دادن به صف مبارزه طبقه کارگر، اقتدار سیاسی و اقتصادی دولت آمریکا دوچندان فرو میریزد.
اعتصابات اخیر به خوبی نشان داد که «تعرض بهترین دفاع است» و باید صفوف خود را برای تعرض علیه سرمایه داری سر و سامان داد. عروج مارکسیسم، کمونیسم و احزاب کارگری در این دوره برای بدست گرفتن پرچم ساختارشکنی و ضدیت با تمام مصائب ناشی از بردگی مزدی یک امکان واقعی است. هژمونى گرايشات چپ پارلمانی و شبه سوسياليستى طبقات غير کارگر و اهداف غير کارگرى و گاه ضد کارگرى این چپ بورژوایی که براى دورهاى طولانى کارگران را به تبعيت در مقياس وسيع از جناح چپ طبقه حاکم سوق میداد، به سر رسیده است. رابطه کمونیسم و کارگر بیش از همیشه زنده است و از هم گسستنی نیست. دور کردن طبقه کارگر از مارکسیسم و ساکت کردن کارگران کمونیست رنگ باخته است. عروج دوباره طبقه کارگر و مطلوبیت مارکسیسم و کمونیسم بیش از هر چیز بیربطی چپ پارلمانی به طبقه کارگر را نشان داد و ثابت کرده است که قدرت ايجاد تغييرات اساسى در جامعه معاصر تنها از عهده کمونیسم و طبقه کارگر ساخته است. کمونیسمی که نقد برندهاش از جامعه موجود و از مناسبات سرمایهداری بعد از مدتها دوباره قد راست کرده است و با تکیه بر قدرت عظيمى که کارگر امروز در مقياس اجتماعى در صحنه اقتصادى بدست آورده است، به آينده سوسياليسم خوشبین است.
با گندیدگی مناسبات سرمایهداری در کل جهان، طبل آغاز نبردهای طبقاتی تعیین کننده با حضور طبقه کارگر از کشورهای پیشرفته آمریکای شمالی و اروپا تا عقبماندهترین و فقرزدهترین مناطق دنیا به صدا در آمده است. باید به پیشواز آن رفت و راه پیروزی کارگران، راه نجات بشریت را در عرصههای گوناگون این نبرد طبقاتی تشخیص داد و با پراتیک متحدانه تا مقصد ادامه داد. این کار احزاب کمونیستی طبقه کارگر در این دوره است.