در آستانه ی دومین سال جنبش انقلابی ایران و در ادامه، ما باید شاهد ایجاد سازمان و تامین رهبری در سطح شهر، محلات و کشور باشیم. جامعه شاهد عروج طبقه کارگر به راس مبارزات دمکراتیک توده های زن و مرد و جوان عاصی از نظام دیکتاتوری سیاه جمهوری اسلامی باشد. مجامع عمومی و شوراهای کارگری بخش بخش کارگران و شورای هماهنگی اعتراضات و اعتصابات کارگری منطقه ای و سراسری، شوراهای مردم محلات، شورای هماهنگی مبارزات دانشجویی، شبکه زنان سوسیالیست و ایجاد سازمان توده ای زنان تحت هر نامی، می تواند خلا سازمان و رهبری در دل جنبش را پر کند. تنها چنین آرایشی طبقاتی و اجتماعی می تواند آرایش نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی برای سرکوب اعتراضات مردم را برهم زده و دچار فروپاشی کند.
این شعار که، "رژیم با خون میره و خون ما اسلحه ما است"، شهادت طلبی اسلامی است. خون ما اسلحه ما نیست. اتحاد ما ، تشکل ما، رهبری ما، تاکتیک های متنوع مبارزه ما اعتراض و اعتصاب کارگری و شهری ...، اسلحه ما است. سازماندهی و رهبری، حلقه کلیدی در کسب پیروزی است. این جنبش میتواند پیروز شود، بشرطی که موانع و محدودیت هایش را رفع کند.
در شرایط کنونی و به عنوان عاجل ترین وظیفه در جنبش انقلابی جاری، ایجاد یک نهاد هماهنگی مرکزی و سراسری برای تبدیل جزایر جدا از هم اعتراضات و جنبش های طبقاتی و اجتماعی به یک مجمع الجزایر متحد، امری تعیین کننده است. این در اساس کار یک حزب سیاسی قدرتمند کارگری و توده ای است. اما تا آن زمان جامعه و طبقات و اقشار اجتماعی کارگر، فرهنگی، بازنشسته، زنان، دانشجویان، جوانان و میلیون ها زحمتکش گرسنه، سخنگویان، رهبران و نمایندگان پیشرو خود را هم اکنون دارند. از دل این واقعیت، جنبش انقلابی جاری به جمع رهبرانی که دستانشان را در دست همدیگر می گذارند، پاپیش می نهند و مدعی رهبری و سخنگویی مطالبات و خواستهای اساسی و مطرح شده هستند، نیاز دارد. ولو بخشی از این فعالین و رهبران در زندان هستند، اما این نقش رهبری کننده شان را منتفی نمی کند. ما هم اکنون می بینیم بخشی از این پیشروان زن و مرد کارگر و فرهنگی و وکیل و روشنفکر در زندان هم خواستهای مردم را نمایندگی می کنند. تجارب تاریخی هم در این مورد کم نیست.
در شرایط و توازن قوای موجود و با حضور و وجود چنین رهبرانی ایجاد یک نهاد نمایندگی و هماهنگی سراسری تحت هر نامی و در بهترین حالت شورای هماهنگی اعتراضات و خواستهای مردم، امری شدنی است.
نهاد و مرکزیتی که بعنوان فوریت اعلام کند:
- کلیه بازداشت شدگان آزاد و احکام اعدام لغو گردند
- نیروهای نظامی و پلیسی و امنیتی از خیابان ها برچیده شوند.
- سلاح سرکوب کنار گذاشته شده و اعتراضات و خواستهای جامعه از معیشت تا ازادی های فردی و اجتماعی و ازادی پوشش زنان برسمیت شناخته شود...
بسیار حائز اهمیت است که رهبران و فعالین و تشکل های کارگری و اجتماعی این واقعیت را بپذیرند که در جریان خیزش های مستمر و بویژه جنبش انقلابی که از شهریور ۱۴۰۱ شروع شده تا به امروز اتفاقاتی افتاده است که پیروزیهای شگفت انگیزی هستند. باور به این توازن قوا پیش شرط گام های بلند آتی است.
با ایستادن بر سکوی پیروزیهای به دست امده و درس گرفتن از تجارب تا کنونی جنبش، می توان:
اولا، اتحاد و همبستگی سراسری تا کنونی را به اتحاد و تشکل های پایدار در محل های کار و زندگی به شکل کمیته ها و شوراهای کارگری و محلات و شهر، مرکزیت هماهنگی مبارزات دانشجویان دانشگاه ها، مرکزیت ویژه جنبش ازادی زن...، و بالاخره تامین یک رهبری سراسری تبدیل کرد.
دوما، ازهر دستاوردی بعنوان پیشروی جنبش، دفاع و پاسداری کرد و تثبیت نمود.
در شرایط و توازن قوای کنونی شعار جنگ جنگ تا پیروزی گمراه کننده است. هر مبارزه ای چشم به پیروزی معین دارد. هر اعتراضی برای وادار کردن دشمن به عقب نشینی هایی است. از جمع شدن و کسب پیروزی های پشت سر هم، پیروزی بزرگ تر و هدف نهایی حاصل می شود. جنبش انقلابی جاری هم باید پیروزی ها و دستاوردهای تا کنونی را برسمیت شناخته، تثبیت کرده و به قوانین جنبش برای جامعه تبدیل کند. در جریان پیروزی های پشت سرهم، توازن قوا به نفع مردم و به ضرر دشمن تغییر کرده و زمینه های تعرض نهایی برای سرنگونی و به زباله دان ریختن نظام ضد زن، ضد کارگر و سد راه هر گونه رفاه، ازادی، امنیت جامعه و خوشبختی مردم فراهم می شود. استراتژی این مبارزات، قیام توده ای نهایی برای سرنگونی است. قیام پیروزمندی که احزاب و جریانات اپوزیسیون بورژوایی در حاشیه قرار گیرند و فرصت خودنمایی و موج سواری نداشته باشند.
مردم!
در آستانه ی دومین سال جنبش انقلابی، جمهوری اسلامی در تدارک حمله ی گسترده به مردم عاصی و گرسنه و معترض است. نیروهای سرکوب برای وارد آوردن ضربه انتقامجویانه آماده می شوند. اما نیروی توده ای ده ها و صدها هزار نفری به رهبری سازمان ها و کمیته ها و نهادهای دیگر، می تواند نیروی سرکوب را زمین گیر، مستاصل و عاجز و پشیمان کرده، مبارزه را کم درد و کم دردسرتر و سلاح سرکوب دشمن را خنثی کند.
نباید فراموش کرد که سالگرد آغاز جنبش انقلابی بخودی خود، به معنی روز یا زمان قیام نیست. به معنی تداوم جنبش انقلابی به اشکال گوناگون است. اشکال اعتراض را خود شما مردم بر اساس تدارک و آمادگی و تجارب و زمینه های موجود و بخصوص توازن قوا، می توانید تعیین کنید، نه فراخوان های مجازی اپوزیسیون راست و یا احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان.
برای مثال تجمع هزاران نفری در شهر سقز و در گرامیداشت مهسا امینی با شرکت و حضور مردم شهر و روستاهای سراسر کردستان امری تجربه شده و قابل تداوم و انجام شدن است. کثرت جمعیت می تواند، شمشیر سرکوب را کند و بی خاصیت کند.
بدون شک در دانشگاه ها و محلات و مدارس سراسر ایران شاهد اعتراضات و ابراز وجود اجتماعی خواهیم بود. و انتظار هم می رود که طبقه کارگر بهر شکل ممکن از بیانیه تا مجامع کوتاه بین کار و در بهترین حالت اعتصاب یک ساعته... به استقبال دومین سالگرد جنبشی که جنبش خودش است برود.
کارگران کمونیست، رفقا!
طبقه کارگر با حفظ استقلال طبقاتی نه تنها در مبارزه اقتصادی و طبقاتی علیه نظام سرمایه، بلکه در مبارزات اجتماعی برای آزادیهای دمکراتیک از جمله حقوق جهانشمول انسان، برابری زن و مرد، ازادی بی قید و شرط سیاسی، آزادی بی قید و شرط عقیده، بیان، مطبوعات، اجتماعات، تشکل، تحزب و اعتصاب...، نقش رهبری و تعیین کننده دارد.
طبقه کارگر و کمونیسم اش نیروی رهایی جامعه از ستم و استثمار و تبعیض است. حضور طبقه کارگر و کمونیسم اش در رهبری جنبش، آزادی واقعی و بی قید و شرط و برابری در همه ی عرصه های زندگی را در تاریخ ایران ثبت خواهد کرد. خاورمیانه، در انتظار این لحظه تاریخی است!
بعلاوه، در جهان امروز بویژه، هیچ جناح بورژوازی، مترقی و آزادیخواه نیست. جنبش های دمکراتیک توده های مردم زحمتکش، تنها با شرکت طبقه کارگر و کمونیسم متحزبش در صف مقدم و در رهبری آن، به پیروزی می رسد. جنبش انقلابی جاری در ایران از این قاعده مستثنی نیست. این جنبش چشم امید به طبقه کارگر بعنوان رهبری واقعی و تغییر دهنده ی توازن قوا و نیروی تعیین تکلیف نهایی قدرت، دوخته است.
طبقه کارگر بدون تعارف و بدون ابهام به کل اپوزیسیون بورژوایی اعلام می کند که بر ویرانه های نظام سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی، کنگره سراسری شوراهای مردمی را بر پا می کند.
طبقه کارگر و کمونیسم اش خواهان و مدعی کسب قدرت سیاسی است. طبقه کارگر وصی و نایب و وکیل نمی خواهد. قدرت سیاسی باید در دست کارگرها و توده های میلیونی زحمتکشان و تهیدستان باشد. این را هر کارگر و زحمتکشی باید بداند. چرا که چرخ های جامعه روی دوش آن ها می چرخد. تنها با قدرت سیاسی در دست طبقه کارگر، مصیبت های بیشمار نظام نکبت بار سرمایه داری حل می شود.
رهبر تراشی مافوق مردم، توهین به شعور جامعه و ضد منفعت طبقه کارگر و توده های عظیم زحمتکش است. سازماندهی قدرت از پایین و نظام شورایی و کنگره سراسری شوراهای مردم آب پاکی بر دست فرصت طلبان و روباه صفتان ضد طبقه کارگر و ضد انقلاب کارگری و ضد کمونیسم و جامعه سوسیالیستی ازاد و برابر ریخته است. کمونیسم ما و سوسیالیست های صفوف طبقه کارگر و جنبش های اجتماعی موظفیم راه کم درد و کم دردسر انقلاب از پایین مردم را هموار و سازماندهی قدرت از پایین طبقه کارگر و مردم را تضمین کنیم.