در ایران بیحجاب، «لایحه حجاب» سرانجام به شکل «مخفیانه» در مجلس تصویب شد. حاکمیت قرار است با ایجاد «بازدارندگی» از طریق جریمههای سنگین زنان بیحجاب، و با پز دادن حول تصویب «قانون»، خط قرمز حجاب و تبعیض سیستماتیک جنسی را کماکان حفظ کند. نفس تصویب چنین لایحهای حول بیحجابی زنان، یعنی قبول اینکه حجاب و اسلام و تبعیض جنسی در ایران پس از خیزش ۱۴۰۱ ورمالیده است. سوال اساسی اینست که چه کسی نماد ایدٸولوژیک حاکمیت را زیر سوال برد؟ چه کسی حجاب را پرت کرد و اماکن و گشتهای ارشاد را مجبور به فرار کرد و در نهایت قوانین اسلامی و زنستیز را به شکل دوفاکتو لغو کرد؟! چرا چنین لایحهای با چنین شتاب و دستپاچگی بقصد تصویب آن، در دستور کار حاکمیت است؟!
همه حتی سران ریز و درشت حاکمیت هم میدانند که حضور قدرتمند زنان آزادیخواه در تحولات سیاسی و اجتماعی پس از خیزش پارسال، نظام اسلامی را در انظار عمومی خلع سلاحشده، لخت و شکنندهتر از همیشه کرده است. نفس حضور زنان رادیکال در این خیزش و پرت کردن حجاب بعنوان اصلیترین نماد ایدٸولوژیک حاکمیت، عمارت هر سه قوه نظام را در مقابل تحولات آتی بیسپر کرده و روند سرنگونی جمهوری اسلامی را به مراتب هموارتر کرده است.
دورانی که حاکمیت قانون وضع کند و «بیحجابها» را سرکوب و جمع کند به آخر خط رسیده است. دهه سیاه ۶۰ سپری شده است. دوران کودتا علیه زنان نیست؛ خشتهای نظام اسلامی یکی پس از دیگری از جا کنده میشوند. دوران جمع کردن بساط حاکمیت و قوانین قرون وسطایی آن توسط «بیحجابها» است. دوران تصویب قانون از پایین و اجرای آن توسط مردم و شوراهای منتخب مردمی است؛ چرخ تاریخ به نفع این دومی به گردش درآمده است. با فروپاشی عمارت اسلامی از بالا، به سرعت جنبش دیگری از پایین با دیسکورس انقلابی و آرمانهای آزادیخواهانه و برابریطلبانه، خلاء قدرت را پر کرده است. مردم نوع دیگری اکت میکنند، به شکل دیگری اعتراض میکنند، حرف دیگری میزنند، در میادین شهرها میرقصند، مینوشند و آزادانه میپوشند. وقتی «حقوقدان» و «کارشناس» حکومتی به «تصویب لایحه حجاب» گیر میدهند و غر میزنند، یعنی شما تا ته این شکست حاکمیت را بخوانید! کسی که در خیزش پارسال هزینه داده، کسی که برای به کرسی نشاندن آزادی و برابری، برای کسب رفاه و عدالت اجتماعی هزینه داده، تا آخر خط میرود.
همانگونه که قانونی کردن حجاب، جز با توسل به زور و قمه و اسید توسط جمهوری اسلامی و در متن یک هالوکاست اسلامی در دهه ۶۰ ممکن نبود، باطل کردن قوانین منحوس اسلامی هم نه یواشکی و خردخرد، که جز با توسل به یک انقلاب و خیزش رادیکال برای پایین کشیدن حکومت از اریکه قدرت ممکن نبود! خیزش پارسال معادله را عوض کرد و بساط جمهوری اسلامی را به هم زد. اکنون «لایحه حجاب» در متن تغییر و تحولات در جامعه ایران طی یکسال گذشته و بر بستر خیزش سراسری با طعم شیرین «بیحجاب» و نشان «زنانه» علیه حاکمیت اسلامی، مرده به دنیا آمده است. مردم هم قوانین اسلامی را به شکل برقآسا باطل کردهاند و هم ابزارهای حاکمیت برای «کنترل» اوضاع را از کار انداختهاند. نفس اینکه «لایحه حجاب» را «مخفیانه» به تصویب میرسانند یعنی اینکه ترسیدهاند و چشماندازی برای عقب راندن مردم ندارند.
همه قوانین و ابزارهای متعارف برای تحمیل حجاب متعلق به دورانیاند که جامعه در غلیان انقلابی نبود. همه این ابزارها و قوانین ارتجاعی حاکمیت با تکیه بر خیزش پارسال توسط مردم آزادیخواه درهم پیچیده و باطل شدهاند. امروز شما با حکومتی طرفید که هاج و واج مانده و بینقشه است. بلحاظ ایدئولوژیک خلع سلاح است و طرحی برای درهم شکستن روحیه و توقعات مردم ندارد. شما با میلیونها انسانی طرفید که قوانین اسلامی را به اشکال مختلف، روزانه و لحظه به لحظه لگدمال میکنند. این حاکمیت با جنبشی طرف است که برای اسلام و قوانین مذهبی تره هم خورد نمیکند. اینها با «لایحه حجاب» شان در مقابل این طوفان میخواهند چکار کنند؟!! غرق میشوند. از قول یک عضو کمیسیون قضایی مجلس که به تازگی گفته است بررسی علنی لایحه حجاب میتواند آن را «هوا» کند. سرکوب یک جامعه ۸۰ میلیونی، با این «لوایح» و «قوانین» نیازمند یک ارتش میلیونی است. بسیج چنین نیرویی، آنهم درحالیکه فرماندهان سپاه و گشتهای ارشاد، یکی پس از دیگری از وحشت رودرویی با مردم عاصی در حال فرار و جا زدنند، محال است.
مردم از این نظام و قوانین آن عبور کردهاند. برقآسا و تیز پیام خود را در متن خیزش رادیکال پارسال اعلام کردند. یک زمین لرزه عظیم در ایران اتفاق افتاده است که تاریخ را دو نصف کرده است. عقربههای زمان به پس از شهریور ۱۴۰۱ برنمیگردند. جمهوری اسلامی سردرگم است و قادر نیست جامعه «بیحجاب» و تشنه رفاه ایران را سرکوب کند. حاکمیت نه توان، نه انسجام سیاسی و ایدئولوژیک و نه اعتماد به نفس و نه قدرت لازم را برای مقابله با مردمی که مزه شیرین پیشروی و شکست قوانین ارتجاعی را چشیدهاند، دارد.
سوسیالیستها، طبقه کارگر و مردم ایران، دوشادوش هم دارند راه خودشان را میروند؛ دارند قوانین خودشان را مینویسند و وضع میکنند و در همان حال به «لایحه حجاب» و به تمام قوانین این نظام پوزخند میزنند. جمهوری اسلامی رفتنی است؛ همانگونه که «حجاب» و «گشت ارشاد» رخت بست؛ همانگونه که «لایحه حجاب» هم مرده به دنیا آمد. این روندی است که هیچ قدرتی نمیتواند جلو پیشروی آن را سد کند؛ تحولات سیاسی امروز در ایران جایی برای بازگشت مغلوبان و اعاده قوانین ارتجاعی و زنستیز باز نکرده است.