محرم امسال مردم در ایران، حتی در حاشیه ای ترین بخش هایی که سنتا محروم تر، ناآگاه تر و همواره زمینه سواستفاده از محرومیت ها برای تحمیل عقاید عقب مانده مذهبی بالا بوده است، با همه چهار دهه گذشته نه تنها متفاوت بود که از اساس حال و هوای دیگری، غیراسلامی، غیرمذهبی، تعرضی و "زنانه" داشت. خصلت "زنانه" بودن آن، این بار نه در شکل و شمایل کنیزان و زنان حرم و بیت رسول الله و علی و حسین و قمربنی هاشم و انواع "ائمه اطهار"، که طبق گفته خودشان سر بریده حسین و خون او کم ارزش تر از حجاب زن شان بود، نمایان شد و نه در مسابقه درجه "عفاف" اسلامی زنان این و آن "شهید کربلا"!
خصلت محرم امسال با تمام کنترل سیستماتیکی که برایشان ممکن بود، علیرغم راه اندازی شرمگینانه و نیمه نا تمام پلیس ارشاد، در بی ححابی و پوشش رنگین و نسبتا آزادانه زنان و مردان در خیابانهای تهران و شیراز و اصفهان و مشهد و سنندج و تبریز و در شکل و شمایل حضور زنان و مردان در حتی مراسم هیئت های عزاداری، خود را نشان داد.
این بی تردید جلوه بسیار کوچکی از موقعیت اسلام بر فراز سر جامعه و تغییراتی است که در این راستا در ایران در جریان است. تغییراتی که تماما توسط فشار و جنگ پایین به بالا و نظام، تحمیل شده است. بازتاب این واقعیت را به روشنی میتوان در اخبار روزنامه های حکومتی، مجادلات شان بر سر چگونگی مقابله با این شرایط جدید، و در مباحث شان برای یافتن راه خروج از بن بست ها و معضلات سیاسی و ایدئولوژیک شان، میتوان دید.
برای مقابله با این شرایط امروز و در تلاش برای "تطبیق" خود با اوضاع، و در واقع یافتن راه فرار و عقب نشینی "آبرومندانه"، تقلاهای ایدئولوژیک مهمی در کمپ ارتجاع اسلامی و در خانه "خدای قدرت جهانی" آن در ایران، در جریان است. در این راستا از جمله دنبال کردن انعکاس محرم امسال در روزنامه های رسمی و حکومتی و مجادلات اصلاح طلبان و اصولگرایان در مورد محرم و جایگاه حجاب و عفاف در آن، خالی از لطف نیست.
امروز نگاهی به مباحثات "عالمانه"، این "وزوز" کردن های مشتی حشره درشت اسلامی، به نام واعظ و روضه خوان مذهبی و "متفکراسلامی"، مجادلات شان در مورد دو قطبی "حفظ محرم و تاسوعا عاشورا" و در همان حال همچون هزاروچهارصد سال قبل "دربند نگاه داشتن زنان"، از زاویه دیدن موقعیت سقوط ایدئولوژیک شان، جالب است. منجمله مشاهده تقلای سیاسی- ایدئولوژیک شان که آیا اساسا و از روز اول مراسم محرم، محمل شیون و عزاداری است یا جشن و پایکوبی و "گرامیداشت زندگی"، خالی از لطف نیست.
اما ابتدا به بازتاب واقعیات امروز و انعکاس حرکات مردمی در نشریات حکومتی و به گوشه هایی از محرم امسال نگاهی بیندازیم.
- "به گزارش سرویس منهای فوتبال؛ فیلم منتشر شده از حرمت شکنی زن بی حجاب در ماه محرم بازتاب گسترده ای در اینستاگرام داشته است"! ضمیمه: "فیلم پوشش زننده زن کرجی در ماه محرم"
- ضمیمه: همخوانی تصنیف "از خون جوانان وطن لاله دمیده" در هئیت عزاداری – یزد
- توضیح رسانه مربوطه: "بازنشر محتوای شبکه های اجتماعی تنها به منظور آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آن الزاما بازتاب دیدگاه رسانه دیلی فوتبال نیست".
- "البته پیش از این خبرگزاری فارس، در گزارشی با عنوان "با بیحجابهایی که وارد هیأت میشوند چه کنیم؟" به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده است، البته در گزارش پیشرو به دنبال این هستیم که آیا در کربلا حرف و حدیثی از حجاب بوده که ما این قدر به حجاب بانوان در هیات گیر میدهیم! بگذارید به ۱۳۸۴ سال قبل بگردیم و همراه با کاروان امام حسین به کربلا برویم، ببینیم آیا غیرت حسینی بیخیال حجاب که حق الهی است، شده است؟"
- "گروه زندگی: چند روزی است که به خاطر ایام شهادت امام حسین در گوشه گوشه ایران اسلامی حسینیه، هیأت و تکیه برقرار است و برخی از این هیات تا هفتم امام هم برنامه دارند، محرم امسال شاهد بودیم که عدهای میگفتند بگذارید زنان بیحجاب به هیأت بیایند، بگذارید هر کس میخواهد به مجلس عزای امام حسین بیاید، نباید تذکر بدهیم! اصلاً این جمله را هم پخش کردند که: خدایا من را به لاک سیاه آن زن بیحجابی که هیأت میآید، ببخش! مهم این است که دل پاک باشد"
- "...این مسائل با حرمتشکنی بیحجابها به خانواده شهدا در روز عاشورا در بهشتزهرای تهران هم کشیده شد! حال این سؤال مطرح است که برای شرکت در مجلس مستحبی چون عزاداری باید واجبات دین خدا را تعطیل کنیم؟ آیا هدف وسیله را توجیه میکند؟ آیا به خاطر فردی که با غرض به حرمتشکنی میپردازد، تنها به این دلیل که بگذاریم همه به هیأت بیایند، بیخیال حجاب که واجب الهی است شویم؟"
شبکه های میدیای اجتماعی:
- "دیشب توی شیراز یه خانوم با لباس محلی رفته توی حسینیه داره روزه گوش میده یه فاطی کماندو اینقدر اذیتش میکنه که بلند میشه رقصیدن . به همین سادگی مردم رو آزار میدن که از دین بدشون میاد ..."
- "رأیگیری برای حضور آخوند در یک مسجد رأی نیاورد: ویدئویی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده مسجدی را در یک روستا نشان میدهد که برای حضور آخوند سخنران در دهه محرم از حضار رأیگیری میشود. اما بین ۴۰ نفر رأی دهنده فقط ۳ نفر موافق حضور آخوند هستند. "
- "در سالهای اخیر و به خصوص پس از خیزش- سراسری سال ۱۴۰۱ حتی بسیاری از اقشار مذهبی هم راهشان را از آخوند و حکومت جدا کردهاند، تا جایی که چندی پیش حسین ملانوری، معاون حوزههای علمیه از کمبود طلبه در حوزههای علمیه ابراز نگرانی کرده بود."
- "سوگواری در قزوین: کو مهساها؟ کو نیکاها؟ ویدئویی از سوگواری اعتراضی که گفته میشود در شهر قزوین اجرا شده است. نوحهخوان از کشتهشدگان اعتراضات سال گذشته در ایران یاد میکند و میپرسد: "باید ز شما پرسید، کو آنهمه مهساها؟ باید ز شما پرسید، کو آنهمه نیکاها؟". یکی از سوگنامههای ماه محرم نوحهای است که میگوید "کو حسین، نور عین من."!"
اخبار و گزارشات روزنامه های قانونی و شبکه های میدیای اجتماعی، تنها نوک کوه واقعیتی عظیم را منعکس میکند. واقعیت بی اعتباری اسلام، چه در سطح قانون، چه در سطح ایدئولوژیک- فرهنگ اجتماعی، و چه در بعد سیاسی - اقتصادی و قدرت دولتی، که چهار دهه بر ایران به زور ترور و جنگ و تحمیل فقر و هالوکاست اسلامی، حاکمیت کرد. واقعیت این بی اعتباری، بسیار بسیار عظیم تر از چند خبر و گزارش بالا است.
اما نگاهی به معضلات و بن بست های ایدئولوژیک در کمپ ارتجاع اسلامی و مشاهده "دست و پا زدن ها"، تقلاها و تلاش ها برای خروج از بن بست و شکست های پی در پی ایدئولوژیکی- سیاسی، لازم است. این شروع رسمیت یافتن رنسانس ضداسلامی است که در ایران، این "خانه خدا"ی اسلام سیاسی در جهان، در حال وقوع است. باید آن را ثبت کرد. این لحظات تاریخی است! تاریخ پایان اسلام، هم در سیاست، هم در عقیده و مرام غالب، و هم در جامعه است.
پازل کربلا! پازل حفظ بردگی زن و مالکیت مرد بر آن، پازلی برفراز سر اسلام!
مباحثات مراجع مسئول، تلاش برای یافتن راهی برای فراری دادن اسلام از زیر ضرب جنبش ضداسلامی ایران، و طرح دفاعیات شان، هرچند طولاتی، خواندنی است. *
در همان نشریات گفته شده است که: محرم "که حرکت کاروان حسینی ..است، بارها و بارها شاهد توجه خاندان اهل بیت به مقوله عفاف و حجاب بودیم امری که این روزها شاید کمتر به آن توجه شود! اگر فقط عفاف مهم بود چرا اهل بیت نگران حجابشان بودند؟"
"بزنگاه حجاب: وقتی قطعات پازل واقعه کربلا را از شروع تا پایانش را کنار هم میچینیم میبینیم که آنقدر حجاب مهم بوده است که بیشترین گزارشهای مرتبط با واقعه کربلا هم مربوط به حجاب و عفاف است، گزارشهایی که تعداد آن از گزارشهای توجه به معاد، امامت و حتی توحید بیشتر بوده است."
"حسین ندا داد: کجاست عباس قمر بنی هاشم! عباس عرض کرد: "لبَّیک لبَّیک"؛ ای آقای من! فرمود: اسبم را بیاور. اسب آقا را حاضر کردند و حضرت بر آن سوار شد و به این ترتیب کاروان حیا، عفت و متانت مدینه را ترک گفت"
"روز دوم محرم کاروان حسینی به کربلا رسیده بود، هنگام پیاده شدن حضرت زینب ، محارم حضرت مانند حضرت عباس و حضرت علی اکبر ، ایشان را آرام پایین آوردند تا احدی دختر فاطمه زهرا را نبیند، با اینکه عقیله بنیهاشم در حالی که ۵۲ سال داشتند، با حجاب کامل بودند"
"در جای جای واقعه کربلا عفاف و حجاب زینبی و غیرت حسینی را میبینیم"
"حضرت عباس نگران حجاب بانوان اهل حرم است"! "شب عاشورا بود، در یکی از لحظات دیدند که حضرت عباس تنهایی داشت گریه میکرد، پرسیدند: قضیه چیست؟ حضرت عباس جواب داد: گریه میکنم برای اینکه فردا قرار است چه بلایی سر خواهرم در بیاید! در اینجا قمر بنیهاشم غصه شهادت خودش و دیگر یاران را نمیخورد، بلکه علمدار کربلا ناراحت و نگران این مسأله است که مبادا خواهر و بانوان اهل حرم را کسی ببیند." "عصر عاشورا امام حسین به بانوان و کودکان فرمود: چون به خیمه شما حمله خواهد شد، چادرها را به کمر گره بزنید که موقع فرار مبادا حجابتان سست شود، یعنی امام حسین در این زمان و مکان غصه حجاب اهل حرم را دارد، نه چیز دیگری.""آخرین لحظاتی که امام حسین داشت در برابر دشمن دفاع میکرد و حضرت تک و تنها شده بود، خودش را به آب فرات رساند، در این لحظه امام یک مشت آب برداشت که بنوشد، اما یک نامردی به دروغ گفت: حسین داری آب میخوری! در حالی که به خیمه زنان حمله شده است! امام حسین حتی در حد یک مشت آب خوردن هم نایستاد، بلکه نگران حمله به ناموسش بود، حضرت سریع برگشت و برای دفاع از ناموسش معطل نکرد.
"وقتی امام حسین خودش را سپر عفاف و حجاب کرد!" "آخرین لحظات عمر امام حسین که حسابی بدنشان تیر خورده و زخمی بود، دشمن به سمت خیمهها حمله کرد، امام در اینجا این جمله معروف را فرمود: اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید. یعنی حداقل تا من زنده هستم به طرف خیمه بانوان نروید، مفهوم این سخن امام این است که به من چند ضربه، شمشیر و تیر بیشتر بزنید، ولی چند دقیقه دیرتر بعد از شهادتم به سمت خیمه بانوان بروید." "وقتی به خیمهها حمله شد، سپاهیان دشمن دنبال بانوان و بچهها افتادند، یکی از دشمنان با پشت نیزه به کتف دختر امام حسین زد که از درد بیهوش شد، او وقتی به هوش آمد، اولین جملهای که گفت این بود، عمه جان! نگاه کن سرم را برهنه کردند، دختر امام حسین در این شرایط اصلاً نگفت پدرم را کشتند، برادرانم را کشتند یا مرا با نیزه زدند، بلکه غصه حجابش را میخورد." "دستور امام سجاد به بانوان حرم در کربلا: در لحظات حمله به خیمهها، امام سجاد فرمود: عمه جان! بگویید زنها فرار کنند، ...حالا چرا فرار کنند؟ برای اینکه کمتر در دید نامحرم باشند." "تلاش بانوان اهل حرم برای حفظ حجاب برتر:در مسیر حرکت کاروان اسرا که خاندان آل طه را بر روی شترهای بدون زین گذاشته بودند، همه بانوان سرهایشان پایین بود و صورتشان را با لباس و آستین میپوشاندند تا کسی آنها را نبیند."
"نگاه به سر حسین بهتر از نگاه به ناموس حسین است" "درخواست دختر امام علی از شمر: زمانی که کاروان اسرا به شام رسیدند، نزدیک ورودی شام، ام کلثوم از شمر خواست، آنها را از دری وارد شام کنند تا مردم کمتر آنها را ببینند. ام کلثوم خطاب شمر گفت: از بس ما را دیدند، خوار شدیم. حال در این دوره زمانه عدهای بانوان دنبال دیده شدن هستند! بعد فرمود: میشود سرهای شهدا را زودتر وارد شهر کنی تا مردم حواسشان به سرها باشد و به ما نگاه نکنند، معنی این حرف این است که ممکن است مردم چهار تا سنگ به سر امام حسین بزنند و سرهای شهدا را اذیت کنند، اما به ناموس امام حسین نگاه نکنند." .
"حضرت سکینه در ورودی شام به سهل بن سعد شامی گفت: "ای سهل! اگر برای تو ممکن است بگو تا این سرها را از اطراف ما دور کنند تا مردم به تماشای این سرها مشغول شده کمتر به حرم رسول خدا نگاه کنند". سهل ساعدی ۴۰ دینار زر سرخ، به نیزهدار داد تا سر امام را از زنان اهل حرم دور کند. این درخواست حضرت سکینه معنایش این است که بگذارید مردم مشغول تماشای سرها باشند، یعنی نگاه به سر حسین بهتر از نگاه به ناموس حسین است."
"حجاب زینبی عقیله بنیهاشم در مجلس یزید: وقتی هم حضرت زینب میخواست وارد جلسه یزید شود، در تاریخ نوشتهاند که صورتش را با آستین پوشانده بود ـ با اینکه پوشاندن صورت واجب نیست ـ بعد حضرت میان جمعیت زنان نشست تا کمتر در معرض دید باشد." "حتی یزید زنانش را در دید مردم نمیگذاشت: وقتی حضرت زینب شروع به خطبهخوانی در مجلس یزید کرد، فرمود: "آیا این ، عدالت است که زنان و کنیزانت را در پس پرده مىنهى و دختران پیامبر خدا را به اسارت مىبرى، پردهشان را دریدهاى و صورتهایشان را آشکار کردهاى و دشمنان، آنان را از این شهر به آن شهر مىبرند و مسافران، آنان را مىنگرند و در جلوى چشم اهالى آبادىها، ظاهر مىشوند و نزدیک، دور، حاضر، غایب، شریف، پست، فرودست و فرادست صورتهایشان را مىبینند، در حالى که کسى از مردانشان، سرپرست آنها نیست و حمایتگرى ندارند."جمله طلایی امام حسین در گودال قتلگاه: هنگامی که بانوان اهل حرم به بالای سر امام حسین در گودی قتلگاه آمدند، امام فرمود: برگردید! مبادا دشمن صدای گریه شما را بشنوند و نامحرم شما را ببیند."
به این ترتیب "کاروان کربلا"، که کاروان حیا، عفت و متانت مدینه است، و "فستیوال" کم اهمیتی خون و سر حسین در مقابل "غیرت" او، بالماسکه شمر و یزید و عفاف و حجاب زینبی، همه و همه کارت ها و "تک خال" های بازی است که "متفکرین" و "علما" اسلامی در ایران، برای قمار "باخت باخت" بر سر هست و نیست اسلام و حفظ آن از گزند هیولای زنانه و ضداسلامی که در جنگ با آن زخم های کاری بر پیکر اسلام زده است، روی میز میگذارند.
اما برای مشاهده گوشه های دیگری از بن بست های اسلام در ایران، دنبال کردن مباحثات مضحک و کمیک "مارتین لوترها" و "کشیشان کاتولیک و پروتسان" اسلامی، پاسخ هایشان به بن بست هایشان، هم خالی از لطف نیست.
"فارسپلاس؛ .. کیهان نوشت: "روزنامه زنجیرهای به قلم یکی از مدعیان اصلاحطلبی نوشت: ..هزاروچهارصد سال پس از عاشورا، این واقعه همچنان در عرصه جامعه جریان دارد و در مورد آن موضعگیریهای متفاوتی اظهار میشود.
...ما و مردمان عصر ما همچنان در برابر این حادثه قرار داریم و باید همواره نسبتمان را با آن مشخص کنیم. "مردن و زیستن" دو واژه پربسامد در پاسداشت حادثه عاشورا است و گویی عاشورا حادثهای درمیانه زیستن و مردن بوده است.
دو دیدگاه متفاوت دکتر سروش و دکتر شریعتی در یک نکته مشترکند که عاشورا یک مرگ آگاهانه بوده است ...
رویکرد دیگر به چگونه زیستن میپردازد و مرگ را از مردن به یک نوع زیستن ارتقا میدهد. منظر نگرش دکتر سروش از تبیین عاشورا ستایش چون زیستن معرفتاندیش و تجربت اندیش است....."
"دکتر حبیبالله پیمان، با برجسته ساختن ایثار و شهادت بهعنوان رفتاری اخلاقی میکوشد عاشورا را واقعهای محصول زیستن اخلاقی نشان دهد. نسبت امروز و اکنون ما و عاشورا با هر عقیده و منشی چه از طریق عزاداری سنتی یا تفکر مدرن در همین چگونه زیستن و تاثیر عاشورا در نسبت با حیات اخلاقی و معنوی جامعه و نگرش ما به زندگی و مرگ است. ما امروز اگر ساعتها بر سینه و سر بزنیم ولی از ظلم نکاهیم و اخلاقی نباشیم، نسبتی با عاشورا نداریم.
عاشورایی بودن یک جامعه را نیز از تعداد هیئتها و طبلها و زنجیرهایش نمیشناسند، بلکه از حیات اخلاقی آن و تلاش برای شکلگیری چنین حیاتی شناخته میشود. مرگ شادمانه امام حسین و یارانش انتخابی آگاهانه و اخلاقی بود که به ما و مردمان روزگاران پس از ما اگر از این مرگ شادمانه بهره نگیرند و برای حیات اخلاقی جامعه تلاشی نکنند نسبتی با این واقعه بزرگ ندارند. "
تکرار همه این اراجیف، استفاده از ترشحات مغزهای پوسیده امثال عالیجنابان دکترعبدلکریم سروش و علی شریعتی و حببیت الله پیمان، همه و همه یعنی کاری کنیم که رقص و آواز و بی حجابی مردم در روز عزا را به نوعی، و با معرکه گیری خاص اسلامی، به حساب عشق و علاقه مردم به محرم و رمضان و مخلفات آن، بگذاریم! باشد که بلکه صورت خود و "حرمت" اسلام مان در جامعه را، با سیلی سرخ نگاه داریم! خود را به نشنیدن بزنیم! در گوش هایمان پنبه بگذاریم! تا شنیدن فریاد، "عالمی بی دین شده" را که از "درز درز" جامعه فوران کرده است را نشنویم. یا ترهات خانم پروانه سلحشوری، نماینده سابق و اصلاح طلب مجلس، در مورد امکان "قانونا اختیاری" بودن حجاب با جمهوری اسلامی را ممکن اعلام کنیم! شاید با "خود را به ابلهی زدن" که گویا در ایران حجاب و تطبیق همه قوانین با شرع اسلام، نه بنیاد نظام که سلیقه این و آن مامور و مقام است، راه فراری برای اسلام و نجات آن بیابیم!
آنچه که "رسانه دیلی فوتبال" می نویسد که در اینستاگرام بازتاب گسترده ای داشته است، کلیپی است که زنی آزاده در جواب مامور کنترل ححاب که حرمت حسین را نگدارد، میگوید، "حسین کی است، بابا"! و طرف دست از پا درازتر "گورش را گم میکند". "همخوانی تصنیف "از خون جوانان وطن لاله دمیده" در هئیت عزاداری یزد و جایگزین کردن سوگواری غیرمذهبی، ضد اسلامی و ضدحکومتی برای قربانیان توحش اسلام در ایران، به جای حسین حسین کردن، را با چه شامورتی بازی و تزریق معجونی میتوان به محرم و عاشورا حسینی، مربوط کرد؟ در مورد لغو عملی حجاب توسط جامعه و بخصوص دختران و زنان، خود را به نفهمی زدند! با محرم و تاسوعا و عاشورا و "حرمت" لگد مال شده آن و لگدمال شدن همه مقدسات اسلامی، چه کنند!
معلوم بود که جنبش برای حق زن، نه تنها فقط خود را به تحمیل عملی "کمی شل کردن" قانون حجاب محدود نمی کند، که لغو همه قوانین و مقررات و فرهنگ پوسیده اسلامی و ضد زن، را میخواهد. در این راستا نه برای کربلا و حسین و نه رسول خدا و زینب و غیرت حفظ مالکیت شان بر "کنیزکان" و زنان، احترامی قائل است و نه دیگر برخلاف گذشته ترسی از ابراز انزجار از آن دارد!
از همان روزهای عروج جنبش انقلابی در ایران، که کارگری، زنانه، ضداسلامی و آنتی کاپیتالیستی بود، روشن بود که نقطه سازش و تعادلی بین قدرت حاکم و جامعه، نه از نظر اقتصادی، نه سیاسی و نه فرهنگی و نه ایدئولوژیکی وجود ندارد. از خیزش دیماه ٩٦ علیه فقر و گرسنگی که به رویارویی مستقیم با حکومت پرداخت و کمتر از یک سال بعد زمینه ساز اعتصابات در هفت تپه و فولاد و دهها و دهها مرکز کاری و همه گیر شدن شعار "اداره شورایی" شد و مهر نظامی که جامعه میخواهد را بر جامعه زد، تا یک سال بعد که شورش آبان علیه گرانی سرگرفت و کمتر از دو سال بعد جنبش "زن، زندگی، آزادی" که نه تنها ایران که جهانی را تسخیر کرد، سیر پیوسته ای است که نه بر سر حد و حدود حجاب و کم و زیاد کردن میزان اقتدار اسلام بر فراز سر جامعه سر سازش دارد، و نه بر سر تحمل فقر و گرسنگی که به اکثریت هشتاد میلیون خانواده، دانش آموز و دانشجو و زن و مرد و معلم و بازنشسته تحمیل شده است. روشن بود که مسئله آزادی و رهایی زن نه به حجاب ختم می شود و نه به محدود کردن اسلام و رضایت به فقر و فلاکت و بی حقوقی کارگر! این جنبش برچیده شدن همه بساط اسلام بر جامعه را میخواهد!
به لایحه عفاف و حجاب نگاه کنید! این لایحه نه سندی برای مقابله با "بی ححابی" و لگدمال کردن عفاف مهوع اسلامی که در آن زن رسما برده جنسی و خانگی مرد و از جمله اموال جاندار و در ردیف احشا خانگی است، بیندازیم!
این لایحه، نه برای مقابله با جنبش ضداسلامی، زنانه و ضدآپارتاید جنسی که برای "کارآمد" کردن نهادهای قدرت خود، از مجلس و قوه قضاییه و ارکان دولتی و ارشاد و .. است. تا بی قدرتی شان، و بی اعتنایی اکثریت کارکنان نهادهای خودشان در اجرای قوانین ضد زن خودشان، را ترمیم و وصله پینه کنند! این لایحه وصله پینه کردن هزاران سوراخ و سد و دیوار خراب شده در محل های کار و زندگی و مامورین دولتی و حکومتی و ... است. از باج اقتصادی دادن به خانواده هایی که سن ازدواج را پایین بیاورند تا جریمه نقدی و گرو گرفتن نان و آب و هوای بیشتر مردم برای رضایت به رعایت حجاب و تمکین به قوانین قرون وسطایی عفاف زیبت و فاطمه و زنان حرم امامان و ... و تن دادن به بردگی جنسی، همه و همه تلاش برای حل معضلات خودشان است! این لایحه سند بی قدرتی و ناتوانی و استیصال شان در مقابل فشار ضداسلامی در جامعه است.
اسلام نه "اصلاح" شده، که تماما حذف شدنی
جدال های داخلی جمهوری اسلامی در مورد محتوای محرم، شرکت زنان با پوشش های غیراسلامی و غیرمذهبی، و خواندن سرودهای غیرمذهبی و سیاسی، چون "مرغ سحر.." و .. در هیئت های عزاداری برای حسین و جایگزین کردن سوگواری برای مبارزین ضداسلامی و ضدجمهوری اسلامی به جای سوگواری برای حسین، یک سال پس از آغاز انقلاب سوم مردم در ایران، مهم است. این جدال ها و "کلاه بوقی" هایی که بر سر امثال سروش ها و شریعتی ها و "لوترهای" ایرانی توسط خودی های خودشان گذاشته میشود، را جامعه می بیند! آن را سند موفقیت خود میداند. این ها تنها گوشه هایی از تقلاهای ارتجاع اسلامی در دل اولین رنسانس ضداسلامی جهان و دومین رنسانس ضدمذهبی جهان است**.
این مقطع تنها فاز کوچکی از انقلاب ضداسلامی، زنانه و ضدمذهبی است که در ایران آغاز شده است. این روندی نه برای اصلاح و رفرم در مذهب و تشیع سرخ علوی و تسنن سیاه و .. که شروع روند جارو کردن اسلام از زندگی اجتماعی مردم و اولین رنسانس ضداسلامی، دومین رنسانس ضدمذهبی جهان، است. کسی که این روند را قیچی میکند و در مقابل پیشروی جنبش ضداسلامی در ایران به هر بهانه ای، "احترام" به ادیان و عقاید و .. سد می بنند، شناختی از مکانیزم به بن بست رسیدن مذهب و دستگاه مذهب و اسلام سیاسی در ایران ندارد! اگر همه چیز سیاسی و در خدمت حفظ نظام است و ارکان جمهوری اسلامی، چرا سیاست عزا برای حسین و حفظ نظام را با سیاست سوگواری برای نسل جوان ضدمذهبی و زدن ارکان ایدئولوژیک نظام تبدیل نکرد. کوچک نمایی از این رویداد، نه عین رادیکالیسم که عین فقدان درک درست از مکانیزمهای تقابل جنبش های سیاسی است. برخلاف فائزه رفسنجانی، زدگی مردم از اسلام، هرچند اینجا و آنجا روی بقیه مذاهب را سفید کرده باشد، به جنبش مسیحیت و یهودیت و سنی گری و بهایی گری در ایران دامن نزده است. به جنبش بی مذهبی و "عالمی بی دین شده" دامن زده است. محرم امسال زینب و حسن و حسین و شمر و یزید را هم نتوانستند برای سنگر گرفتن پشت آن، از گزند جنبش ضداسلامی حفظ کنند! قادر نیستند اسلام را برفراز سر جامعه، بخصوص زنان در امان نگاه دارند. پشم و پیله گشت ارشاد و قانون حجاب و حفظ "حرمت" محرم به زور قمه و میدان های تیر، تماما ریخته است. "دگردیسی" "حزب الله" های دیروز به "مامور انتظامات" های امروز و التماس و تمنای رعایت حجاب به خاطر محرم و حسین و توضیحات بیانی آنها، توسط دختران و زنانی که "تصمیم خودشان است که حجاب سر نکنند"، و تودهنی های ممتد آنها، در گلو خفه می شود. با جامعه ای که در آن با وجود قدرت دولتی اسلام سیاسی و سیستم زندان ها و معیشت گرو گرفته شده هشتاد میلیون نفر، در روستای آن به آخوند رای خفه شو و صحبت نکن میدهد، در شهر یزد به جای تغزیه محرم و ... سرود از خون جوانان وطن لاله دمیده "همصدایی" میشود! با این جامعه، مقام معظم امروز و شاه و شاهزاده دیروز و فردا چه میتواند بکند! چگونه میتوان آن را خفه کرد! چگونه احترام به عقاید کثیف مذهبی و بی احترامی و لگد مال شدن کرامت انسانی خود را بازسازی کرد! این روند سر ایستادن ندارد! مانده اند با "عالمی بی دین شده"، عالمی از دین شان بیزار شده، چه کنند! در سیر سقوط اسلام چه کسی میتواند این مردم را به قناعت و سکوت بکشاند. حق اجتماع و اعتراض و توقعات بالای انسانی را از آن بگیرد. حق تعرض به عقاید خرافی و از جمله حق تعرض به اسلام را بگیرد! این روزها بیاد ماندنی است. این بحث ها تاریخی است و این تقلا ها را باید ثبت کرد. این شروع سقوط اسلام در ایران و در جهان است. فقط جنگ و سناریو سیاه و ماجراجویی های مخرب قطب های جهانی میتواند این مردم را، موقتی عقب بزند. نباید به آنها فرصت داد! حتی اگر جمهوری اسلامی شانس اینرا پیدا کند که در معادلات جهانی و تخاصم قطب های بزرگ اقتصادی، نظامی و سیاسی و جدال های مخرب شان، شانس جایگاهی بیابد! با این مردم چه میکنند! مردمی که هر لحظه بر سرشان خراب میشوند! جمهوری اسلامی میتواند مرگ خود را عقب بیاندازد اما نمی تواند به زندگی ادامه دهد. قدرت حاکمیت بر مردم را از دست داده است و هر روز بیش از پیش از دست میدهد. خدای مردم مهسا و خدایار، کیان و نیکا و دهها و دهها قربانی است که هر روز "اسمش عوض میشه"! "خدا در آیینه است، ناجی در آیینه است" و "تو خود خدایی" حرف روز مردم است***. این رنسانس شروع شده است. باید آن را دید و به رسمیت شناخت. تقویت این فرهنگ و توقعات بالا از زندگی انسانی و معیشت و آزادی و برابری تنها راه نجات است! زنان نه در حرم این و آن امام و .. که در خیابانهای تهران و شیراز و سنندج و تبریز و ... حتی در هیئت های عزاداری و کارنوال های اسلامی و .. مهر خود را بر این جنبش ضد اسلامی زده اند. اگر رنسانس فرانسه کار انقلاب بورژوایی قرن هیجده بود، انقلابی که ضربات کاری به دستگاه مذهب و کلیسا زد، رنسانس زنانه ایران فرمان انقلاب کارگری ایران است.
۳ اوت ۲٠٢٣
* نقل قول ها: منابع
"کلمات امام حسین ، تحقیقات باقر العلوم، قم: مؤسسه الهادی، چاپ اول، ص ۲۹۷-۲۹۸
" المناقب لابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۹۹
"فاطمه زهرا شادمانی، دل پیامبر، ص ۸۶۲
"مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۵۸؛ علامه مجلسى، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۱
" بحار،ج۴۵، ص ۵۱ ، ص ۶۰ ، ص ۱۲۷ ص ۱۳۴
" خوارزمی، مقتل الحسین، همان، ج ۲، ص ۳۲؛ لهوف ابن طاووس، همان، ص ۱۱۹؛ بحارالانوار، همان، ج ۴۵، ص ۵۱
"حیاه الامام حسین ، باقر شریف القرشی، دارالکتب العلمیه، قم، اول، ج ۳، ص ۲۷۴
"دانشنامه امام حسین ، ج۶، ص ۵۷ و ج ۸، ص۳۱۷
" موسوعةکربلا، لبیب، ج ۲، ص ۲۳۰
" تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۷
** اشاره به اولین رنسانس ضدمذهبی، ضدکلیسای مسحیت در انقلاب فرانسه است
*** اشاره به اشعار و سرودهایی است که مردم سروده اند.