در جریان درگیری نظامی در سازمان زحمتکشان درهفته گذشته که منجر به کشته شدن دو نفر از اعضای این سازمان  به نام های سامان ابراهیمی و هیوا صادقی گردید، شاهد اعلام نظرات و موضع گیرهای منتقدانه به این جریان و در راس آن سرکردگان آن یعنی عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده بودیم. به همین مناسبت من هم لازم دانستم از این جا و از این تریبون نظرات خودم را رو به فعالین سیاسی و اجتماعی و جامعه ایران و مردم کردستان برسانم.
 این اتفاق یک رعد و برق در آسمان بی ابر نبود. سازمان زحمتکشان با هر دو شاخه آن پرونده قطوری در حذف و ترور فیزیکی مخالفین خود از بدو تشکیل  در کارنامه خود دارند. این جریان، یا بهتر بگویم باند، همیشه در برخورد با مخالفین سیاسی خود، تا جای که برایشان امکان داشته، به اسلحه متوسل شده اند
 پرداختن به این مسئله زیاد حائز اهمیت نبود اگر ترکش این واقعه و تحرکات و استفاده های تبلیغاتی  پیرامون آن از دو سو یعنی یکسو جمهوری اسلامی و  سوی دیگر فاشیستهای نئو پهلوی به جامعه کردستان نمیرسید. بر هیچکس پوشیده نیست که این باند در زمین سفت سوخت و ساز و مبارزات رادیکال و انقلابی  مردم در کردستان هیچ  رد پایی از خود برجای نگذاشته است. اما در جریان خیزش انقلابی اخیر مردم ایران علیه کل حاکمیت جمهوری اسلامی، تمام میدیای راست این باند را به عنوان یک نیروی سیاسی ، به عنوان نماینده مردم کردستان لانسه میکرد و نیروهای راست و پهلوی ستهای فاشیست را به عنوان وکیل مردم ایران. دو نیرو با منافع مختلف اما با یک رویکرد مشترک فاشیستی در قبال منتقدین و مخالفین سیاسی خود.
 از اینرو، وظیفه ایجاب میکرد که ما کمونیستها در برابر این تعرض افسار گسیخته دو قطب ارتجاعی، فاشیستهای مخالف جمهوری اسلامی و فاشیسم جمهوری اسلامی، به یک جامعه خواهان و تشنه آزادی و برابری، سد محکم ببندیم و این سناریوی کثیف را نیز خنثی کنیم. مقابله با تعرض به مردم کردستان از سوی دشمنان آزادیخواهی و برابری طلبی به بهانه بدنام بودن باند زحمتکشان، باندی که توسط همین اردوی راست و میدیای آن به عنوان یک حزب سیاسی رو به جامعه حقنه شد، وظیفه ای است که بر دوش ما و  تمام انقلابیون و بویژه کمونیستها در ایران و کردستان قرار دارد.
  از زمان تشکیل این باند، ما کمونیستهای متشکل در حزب حکمتیست (خط رسمی)، سیاه روی سفید اعلام کردیم که این سازمان ، چیزی جز یک باند فالانژ با عملکرد فاشیستی بیش نیست. اعلام کردیم دود مخاطرات این جریان در وهله اول به چشم سازمان و احزابی میرود که به آن رسمیت میدهند. گفتیم که این باند مزدورانی هستند که در روز روشن اسم یک حزب خوشنام  با یک تاریخ درخشان به نام کومله  در کردستان را مصادره کرده اند تا از ماحصل آن به منافع حقیر و گانگستری خود بیشتر نزدیک شوند.
 اما بر خلاف هشدارهای ما، اکثر احزاب، از احزاب کردی تا نیروهای راست در ایران، این باند را به عنوان یکی از متحدین در پیشبرد مبارزات و سیاستهای جنبش ناسیونالیستی در کنار خود داشتند. از این رو سازمانها و نیروهایی که در حقنه این نیروی باند سیاهی به یک سازمان سیاسی قابل اعتنا نقش داشته اند مسئولیت دارند. برای ما جامعه کردستان، زندگی و مبارزات آزادیخواهانه مردم در کردستان برای آزادی و برابری و رفاه، پیشروی و پیروزی این مبارزات در درجه اول اهمیت قرار داشته و رابطه هر نیروی سیاسی یا غیر سیاسی با این مبارزات رادیکال مبنای ارزیابی و برخورد با آنان است.
 
 ارزیابی ما هم آن دوره و هم امروز هم تراز دانستن سازمان زحمتکشان با پژاک و مجاهدین و نئوفاشیست های امروز پهلوی است. جامعه ایران و کردستان  حق دارد ماهیت واقعی این باند و هر سازمان و گرایشی که به اسم منافع مردم، در تلاش است سیر جدال و مبارزات یک جامعه هشتاد میلیون نقری را به سمت شکست و ابتذال بکشاند، بشناسد و دست رد به سینه آن بزند.
 ما دوباره از همین جا اعلام میکنیم، ماجراجویی سیاسی، مزدوری، لابی گری و مصادره به مطلوب جنبش های مبارزاتی سیاسی و اجتماعی از سوی هر جریان و دسته ای در ایران، پیروزی یک انقلاب وسیع اجتماعی را با موانع جدی روبرو خواهد ساخت. دست بردن به اسلحه، تهدید و مرعوب کردن مخالفین سیاسی، سنت سازمان و گروه های است که در آینده ایران در لباس جمهوری اسلامی دیگری به جان جامعه خواهند افتاد.
 فقط کمونیستها میتوانند بالاترین حق آزادی بیان برای تمام شهروندان آن جامعه، آزادی بی قید و شرط سیاسی، تضمین نبود زندانی سیاسی در جامعه، آزادی فعالیت احزاب سیاسی، را تامین و تضمین کنند. برای تضمین یک آینده آزاد و کوتاه کردن دست نیروهای فاشیست و ضد آزادی باید به کمونیستها، به ما پیوست!
٢٠٢٣/٠٧/٠٣