در زندگی روزمره برای بسیاری از مردم که دستشان به کلاه خودشان است، وقتی در مورد سیاست می خواهید سر گفتگو را باز کنید احتمالا با این عبارت که سیاست یعنی دروغ، سیاست یعنی فرصت طلبی و یا کلاه برداری برخورد خواهید کرد. این تعبیر عامیانه از سیاست البته امروز با تحولات موجود در جامعه ایران و با وجود یک فضای به شدت سیاسی و انقلابی، یقینا محلی از اعراب ندارد. با این مقدمه کوتاه مایل هستم به اصل موضوع که پدیده ایی به اسم عبدالله مهتدی است برگردم. با این تاکید که تعبیر عامیانه از سیاست و عمل سیاسی در ایران، عملا با سطح بالای فعالیت و مبارزه سیاسی در حرکت روزمره و اعتراض آنها معنی پیدا می کند اما در همانحال می شود با قاطعیت گفت برای عبدالله مهتدی که در راس باند زحمتکشان قرار گرفته، هنوز سیاست و عمل سیاسی به معنی فرصت طلبی و دروغ سازمانیافته معنی می شود. برای مهتدی که با تبیین عامیانه از سیاست بزرگ شده و بار آمده است در همانحال نیاز باندش و منافع حقیر خود، این فرصت طلبی و این سطح از سبکی در سیاست را بازتولید و در اولویت قرار می دهد.
اتفاقات و چماق چرخانیهای همین دوره درون باند زحمتکشان و هجوم تفنگچیهای این باند به رهبری مهتدی علیه جریان دیگر زحتمکشان به رهبری رضا کعبی، برگ دیگری از تاریخ مهتدی و ماجراجویی های آنرا رقم زد. نتیجه این هجوم تا همین لحظه کشته شدن دو نفر از پیشمرگان سازمان زحمتکشان و همچنین تعدادی زخمی بوده است. شکی در این نیست این هجوم و کشتن این دو پیشمرگ از جریان مخالف به دستور مستقیم مهتدی که در راس باند تبهکار قرار گرفته، انجام شده است. شامورتی بازیها و شعبده بازیهای مهتدی بعد از یک سکوت تقریبا دو هفته ایی مشمئز کننده و در همانحال ظرفیت ایشان و باندش را برای کشتن و ترور مخالفین و طرح و نقشه برای ترور رهبران و مبارزین جریانات و شخصیتهای مخالف آنرا نشان می دهد. دروغ گفتن و فرصت طلبی و سبکی سیاسی در تقلاهای همین چند روز اخیرش، تاکید و بازتاب واقعی شخصیت مهتدی در انتخابهای متعدد سیاسی و چرخشهای برق آسای آن است. منفعت حقیر و فرصت طلبی سیاسی نه یک انتخاب بلکه استراتژی این باند به رهبری مهتدی است. این منفعت حقیر را اگر قبلها کمونیسم به عنوان یک شانس در معادلات سیاسی بود، مهتدی را تبدیل به یک اولترا کمونیست می کرد. بعدها اصلاح طلبی و دو خرداد اگر یک شانس برای رئیس پاسگاهی در منطقه ژاندارمری در بوکان بود، نتیجه اش نشستهای خصوصی با مهره های ریز و درجه چندمی از وزارت اطلاعات تا پاسبانهای کنسولگری جمهوری اسلامی در اربیل بود. اتفاقات جنگ خلیج و ایجاد حکومت اقلیم این ابن الوقت را به نه تنها یک ناسیونالیست بلکه به یک الترا فاشیست قومی تبدیل کرد. خوشبینی ایجاد یک اقلیم کردستان ایرانی با تانکهای پنتاگون و جنگ با ایران بعد از عراق و ایجاد یک باند قومی و ماجرا جو که نطفه اش را با طرح ترور رهبران آندوره حزب کمونیست و سازمان کردستان آن کومه له بست. طرح حمله به رهبری کومه له و حزب کمونیست و ترور آنها بعدا از طرف عمر ایلخانی(معاون و یار كنونی اش) و هم از جانب مامور این پروژه كه از این جریان جدا شده بود فاش شد.
هیچکدام از آرزوهای مهتدی و باندش دست یافتنی نشد اما هیچوقت از ماجراجویی و تلاش برای قتل و ترور مخالفینش خسته نشد. دشمنی با کمونیستها بخش جدایی ناپذیر و مداوم این باند بوده است. نقشه ترور تعدادی از رفقای ما در رهبری حزب حکمتیست وقت در سلیمانیه تنها یکی از طرحهای فاش شده این باند است.
سیاست و اکتیویته سیاسی در دنیای واقعی برای یک جریان، حزب و یا شخصیت سیاسی دخالتگری و نقشه و استراتژی برای پیروزی رساندن جنبش و سنت سیاسی در جدال طبقاتی است. این الفبای یک حرکت و فعالیت نقشه مند برای عنصر سیاسی است که می خواهد در این جدال طبقاتی منشا اثر باشد و جنبش و طبقه خود را به پیروزی برساند. مبنای چنین حرکت و دخالتگری نه فرصت طلبی و دروغ نقشه مند بلکه استراتژی و تاکتیک برای یک حرکت بزرگ و اجتماعی در سطح کلان است. برای کمونیسم و جنبش و اعتراض طبقه کارگر این مسئله به مراتب از اهمیت والاتری برخوردار است. به عبارت ساده تر اگر برای جنبشها و سنتهای جا افتاده اجتماعی سیاست و پراکتیک سیاسی به معنی سازمان دادن و آماده کردن خود در جدال طبقاتی است اما برای مهتدی و باندش ابدا نمی تواند چنین معنایی داشته باشد. رجوعی به تاریخ این باند و مهتدی اینرا کاملا به نمایش می گذارد.
بحران امروز سازمان زحمتکشان و از هم پاشیده شدن آن با هزینه به قتل رسیدن دو نفر از نیروهای مسلح آن را قاعدتا باید بر متن اوضاع و تحولات جامعه ایران بررسی کرد. تحولات و اعتراض عظیم جامعه بر متن یک تعرض قدرتمند از پایین در تقابل با نظام کاپیتالیستی اسلامی حاکم، رنگ خودش و وزن سنگینش را بر تمام جریانات از با ربط ترین تا بی ربط ترین آن تحمیل خواهد کرد. سازمان زحمتکشان نه به عنوان نیروی و سازمان سیاسی مربوط و موثر در دینامیسم جامعه بلکه به عنوان یک جریان به شدت فرصت طلب و ابن الوقت با تمام فاکتورهای که در بالا به آن اشاره شد، تلاش کرد بر این متن از نگاه جامعه و تحرک انقلابیش گم و نادیده گرفته نشود. عبدالله مهتدی و آکروبات بازیهایش در میان مدیا و جریانات دست راستی نقش چنین تلاشی بر خود داشت. جوگیری سیاسی و چرخشهای ۱۸۰ درجه ایی از نمادها و شناسه های مهتدی است. شاید برای یادآوری مهم باشد در دوره ایجاد باند زحمتکشان وقتی در مورد نقشه کردستان و کرد بودن و ... می گفتند و ادعایی می کردند، خط مرزی کردستان یکسرش به بندر عباس و از آنطرف تا ماکو و سراب میرفت و بر همین مبنا نقشه شوم یک جنگ قومی و خونین را در سر می پروراندند. امروز و در ائتلاف با پسر شاه سابق اما در قامت یک الترا ناسیونالیست ایرانی که از عظمت ایران و از تمامیت ارضی ایران دفاع میكند، ظاهر می شود. ایشان ظاهرا افتخار اینرا دارد که تمامیت ارضی را تبدیل به یکپارچگی کرده است و کل مسئله را با این شامورتی بازی حل کرده است.
جریانات راستی که اتفاقا در نامربوط بودنشان به حرکت و خواست جامعه با باند زحمتکشان مشترک بودند و ائتلاف و ایجاد جبهه مشترکشان نه برای به پیروزی رساندن خواست آزادیخواهی و برابری طلبانه جامعه و نه برای یک انقلاب از پایین بلکه و اساسا در تقابل با آن و برای شکست آن و در همانحال برای تغییر از بالا که نظام سیاسی با تمام دستگاه سرکوبش دست نخورده بماند.
در این شکی نیست که باز شدن گره بن بست در ائتلاف مجدد دو جریان زحمتکشان با و جود مخالفت جمع وسیعی از اعضای آن در نتیجه و تعجیل برای یک نمایش در میان جریان راست در سطح سراسری و کارت بازی با ناسیونالیسم و احزاب آن در کردستان ایران بود. اگر در دور اول برای عبدالله مهتدی امکان یک نمایش و شامورتی بازی را فراهم کرد اما با سرعت در نتیجه شکست پروژه های مختلف راست در جرج تاون و بن آلمان و همچنین شکست در برابر خواست و حرکت جامعه برای انقلاب از پایین، آوار این شکست به سرعت عبدالله مهتدی را هم از ریل این آرزو خارج کرد و هم اینکه بحران و اعتراض در سازمان زحمتکشان به شدت بالا گرفت و عملا این باند را زمینگیر کرد. رضا کعبی همراه بخش زیادی از همراهانش در یک اقدام اعلام می کنند که پروسه ائتلاف دو جریان زحمتکشان به دلیل سیاستهای غلط و فرصت طلبانه عبدالله مهتدی شکست خورده است. در همانحال عمر ایلخانیزاده را در نشست خودشان از دبیری سازمان زحمتکشان برکنار و رضا کعبی به عنوان دبیر انتخاب می شود. نتیجه این اقدام طرح محاصره اردوگاه بان گوره( زرگویز) از طرف عبدالله مهتدی و باندش است و در نتیجه محاصره و درگیری دونفر از نیروهای زحمتکشان رضا کعبی مورد هدف قرار می گیرند و کشته می شوند. به دنبال این حمله موجی از نفرت و بیزاری ازعبدالله مهتدی و باند آن فضا را به آنها تنگ می کند. تلاش مهتدی برای بی خبری از این اتفاق و سکوت طولانی اش موجی از نفرت در یک سطح گسترده را دامن زد. عکس العمل مهتدی بعد از بیشتر از ۱۰ روز از دستور حمله به نیروهای جریان مخالف و اردوگاه آنها، خود نمای واقعی شخصیت به شدت ماجراجو و بیمارگونه که برای منافع حقیر خود اقدام به ترور و قتل هر مخالفی را به اثبات رساند. در یک نمایش چیپ و سبکی از موضع آدم بی اطلاع از اتفاقات و در همانحال از بالا تلاش کرد کل طرح و نقشه کشتار و ترور مخالفینش را به نقشه دشمنان و چند نفر آدم دشمن در درون سازمانش تقلیل دهد. مضحکه ایی که در آن شخصیت واقعی خودش را تمام قد در مقابل دید همگان قرار داد. باند زحمتکشان همراه با مهتدی در یک تندپیج خرد کننده قرار گرفته و باید اجازه نداد پرونده این جریان به شدت خطرناک و ماجراجو به راحتی بسته شود. اسناد قتل مخالفین درونی آن از جمله ۱۶ نفر به اسم خودکشی و پرونده آپو حسینی و تمام کسانی که قربانی این باند شده اند لازم است برجسته شود.
نباید اجازه داد این باند از خوشنامی و اعتبار کومه له به عنوان یک سازمان سوسیالیستی و با سابقه درخشان کمونیستی سواستفاده کند و از اعتبار آن برای جنگ در مقابل کمونیستها و بند وبستهای سیاسی با جریانات و احزاب دیگر استفاده نماید.
پرداختن به باند زحمتکشان و رهبری آن در واقع پرداختن به یک جریان سیاسی متعارف که در دینامیسم جامعه و جدال آن جایی دارد نیست. باند زحمتکشان به عنوان یک جریان ماجراجو و فرصت طلبی که در دوره ایی می تواند با کمک هر کس و کشوری که تامین مالیش کند، به عنوان یک پارزایت و یک نیروی که ابایی از ترور و کشتار مخالفینش ندارد عمل کند. این ظرفیت اجیر شدن به عنوان یک نیروی مزاحم در روند مبارزه متمدن سیاسی جامعه را دارد و بر همین مبنا قطعا از همین الان باید در برابر آن و هر باند ماجراجوی دیگری یک صف و دیوار قدرتمند ایجاد کرد. باید ابزارهای دفاع از مبارزه متمدن سیاسی و حرکت جامعه را فعال کرد. کمونیستها و آزادیخواهان قاعدتا در راس چنین حرکتی خواهند.
۱۴ ژولای ۲۰۲۳