اخیرا با فشار و دخالت امریکا و مسعود بارزانی ،هر دو دفتر سیاسی بارزانی ( حزب دمکرات کردستان عراق)  و طالبانی ( حزب اتحادیه میهنی) دردو شهر پیرمام و سلیمانیه جلساتی مشترک گرفتند. این جلسات در حالی اتفاق می افتد که قباد طالبانی ( معاون حکومت اقلیم کردستان)  از جریان اتحادیه میهنی و وزرای این حزب در حکومت اقلیم بیشتر از شش ماه است که انجمن وزیران را  ترک کرده و ان را بایکوت نموده بودند، که در نهایت به دنبال این جلسات به انجمن وزیران برگشته اند.
مدت زیادی از این مراسم آشتی کنان سپری نشده بود که در تاریخ ۲۲ ماه مه در صحن پارلمان این نماینده ها در یک نزاع همراه با رکیک ترین  الفاظ  با هم درگیر شده که در نهایت این نزاع لفظی به برخورد شدید فیزیکی هم تبدیل گشت، که منجر به زخمی شدن تعدادی از این نماینده های پارلمان می گردد.
این جنگ و دعوا برای چیست؟
حزب دمکرات کردستان عراق ادعا می کند که خواستار برگزیدن کمیسیونی است برای پیگیری مسئله انتخابات و تجدید دوره نمایندگی اعضای پارلمان. اما اتحادیه میهنی مخالف تشکیل چنین کمیسیونی است. در نهایت هیمن اورامی معاون رییس پارلمان از ( از اعضای حدکع) علیرغم عدم موافقت رییس پارلمان خانم ریواس فایق( از اعضای اتحادیه میهنی) جلسه پارلمان را به جهت انتخاب این کمیسیون تشکیل می دهد و این عمل معاون پارلمان منجر به درگیری در صحن پارلمان می گردد.
موضوع اساسا نه از اینجا شروع گردیده و نه به اینجا هم ختم می گردد. چون هردوی این احزاب ناسیونالسیت در واقع در برابر خواستهای برحق مردم هیچ جوابی ندارند و اصولا جواب دادن به خواستها و مشکلات توده های مردم در کردستان امر اینها نیست، چون اگر جوابگویی به مشکلات مردم امر اینها می بود، به اندازه کافی وقت برای اثبات این ادعا داشته اند. در عوض چون رسیدگی به خواستهای مردم در دستور کار اینها نیست ،هر روز با نارضایتی و اعتراضات بیشتری از جانب توده مردم  روبرو میشوند. علاوه بر این، این احزاب تحت فشار حکومت مرکزی عراق و ایالات متحده آمریکا هم هستند.
 
اوضاع خاورمیانه و جهان دیگر همچون سابق نیست. به میدان آمدن قدرتهای جهانی دیگر همچون چین و روسیه و افول جهان تک قطبی به سروری آمریکا و عروج جهان چند قطبی، و کاهش اهمیت خاورمیانه نسبت به قبل برای غرب و مخصوصا آمریکا و ادعای سهم بیشتر در خاورمیانه از جانب قدرتهای تازه به میدان آمده همچون چین و روسیه. این وضع آمریکا را وادار کرده است که در عراق تکلیف خود را روشن کند. کنفرانس پاریس در همین راستا بود که صلاحیت فروش نفت را از حکومت اقلیم گرفته و تحویل حکومت مرکزی عراق دادند. این امر باعث کاهشی ۵۰ درصدی از درآمد اینها گشته و به اعتبار متزلزل آنها در میان توده مردم کردستان بیشتر لطمه زده است.
در این رابطه است که هر دوی این احزاب نگران بایکوت بیش از پیش انتخابات فرمایشی اینها توسط توده های مردم کردستان هستند. و به رغم رسوایی بیشتر اتحادیه میهنی در بین مردم گویا با انتخاب این کمیسیون برای تجدید دوره نمایندگی مخالفت ورزیده و این تصمیم اتحادیه میهنی باعث شروع درگیری در پارلمان می شود.
چون هر جریانی در اوضاع نابسامانی که در عراق  به لطف حمله آمریکا و به ثمر رسیدن هدیه دمکراسی قومی – مذهبی در عراق مدتهاست وجود دارد، زمینه را برای غارت ثروت و دارایی های جامعه  و به تباهی کشاندن آن توسط احزاب و میلیشیاهای رنگارنگ  قومی و مذهبی در عراق فراهم کرد ه است.
 
همچنان که در ابتدا اشاره شد این اولین درگیری و نزاع و جنگ در بین این نیروها نیست و قطعا آخرین آن هم نخواهد بود.
تا سال ۱۹۷۵ میلادی ( ۱۳۵۳ شمسی) حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری بارزانی با حکومت وقت عراق در جنگ بود و نیروی نظامی قدرتمندی هم در اختیار داشت. ( حدود ۱۲۰ هزار نیروی مسلح همراه با توپخانه و بیمارستان و امکانات تدارکاتی و لجستیکی که عمدتا توسط حکومت وقت ایران( پهلوی) تامین می گردید. اما حل مسئله مورد مشاجره ( شط العرب ) ایران و عراق باعث گردید که شاه دست از حمایت بارزانی بکشد و عملا این نیروی مسلح گسترده را به شکست بکشاند. مردم عادی که آواره و سرخورده و ناامید شده بودند در شهرها و روستاها و اردوگاههای اجباری در خاک ایران اسکان داده شدند و خانواده بارزانی خود در محلات اعیان نشین در ویلاهایی در کرج اسکان داده شدند. بعدها که نیروی اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی پا به صحنه گذاشت، مرتب با هم برای کسب امتیازات بیشتر درگیر بوده و این نزاعها بارها به درگیریهای مسلحانه و جنگهای خونین تبدیل گشته است. ناگفته نماند هر جریانی که تحت فرمان اینها عمل نمی کرد را شدیدا سرکوب می کردند.
 
اشاره به چند نمونه برای اثبات این ادعا:
 ۱ـ در سال ۱۹۷۸ در منطقه هَکاری (حدمکع) طبق نقشه از پیش تعیین شده به منطقه تحت کنترل اتحادیه میهنی حمله می کند، که در نتیجه این حمله تعداد زیادی کشته شده و چندین نفر از جمله چندین فرمانده هم  دستگیر گردیده بودند. که بعدا اعدام می شوند. علی عسگری فرمانده نظامی مشهور هم جزء این اعدام شده گان بوده است.
۲ـ سال ۱۹۸۲ حمله ای به رهبری نوشیروان مصطفی معاون جلال طالبانی به مقرات نیروهای اسلامی در منطقه حاجی مامان سازمان میدهند و ضربه سنگینی به آنها وارد می کنند.
۳ـ در سال ۱۹۸۳ همین اتحادیه میهنی به رهبری نوشیروان مصطفی به مقرهای حزب شیوعی در محل قرناقا و پشت آشان حمله می کند و تعداد زیادی از افراد شیوعی را می کشند . اسرایی را که خود تسلیم شده بودند را هم به شیوه ای فجیع و بیرحمانه اعدام می کنند، حتی خانواده هایی را که اسیر کرده بودند را هم اعدام می کنند.
۴ـ حمله به نیروهای حسک ( حزب سوسیالیست کردستان ) در منطقه دشت اربیل که منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از افراد این حزب می گردد.
نمونه های این حملات احزاب ناسیونالیست به همدیگر و کشتار فرزندان مردم زحمتکش فراوان است. همچنین زمانی که این احزاب در کوه پیشمرگ بودند از نیروهای مسلح خود در داخل شهرها خواسته می شد که مخالفین  نظرات خود را در گروهها و احزاب دیگر از روی لیستهایی که خود فراهم می کردند ترور کنند. بیشتر اوقات نیروهای شهری به این دستورات عمل می کردند و مواردی هم که این نیروها مصلحت ندانسته و از این اوامر سرپیچی می کردند، خود به شیوه ای فجیع و درندانه و قرون وسطایی به قتل می رسیدند. نمونه : شخصی به اسم  وریا وهاب از نیروهای خود اتحادیه میهنی در منزل شخصی خود توسط خود نوشیروان مصطفی سرش با تبر از تن جدا می گردد. این اقلام فقط گوشه ای از جنایات این نیروها میباشد که اخبار آن به بیرون درز کرده است.
 
۵- در سال ۲۰۰۰ نیروهای اتحادیه میهنی در یکی از خیابانهای اصلی شهر سلیمانیه به دستور نوشیروان مصطفی شخص دوم اتحادیه میهنی ۵ تن از نیروهای حزب کمونیست کارگری عراق که در یک خودرو نشسته بودند را به رگبار گلوله بستند وهر پنج نفر را فقط به جرم کمونیست بودن بی رحمانه  به قتل رساندند.
از بسیاری جهات می شود به کارنامه سیاه این نیروهای ناسیونالیست نگاه کرد و دست اینها را در شریک بودن در جنایت علیه مردمی که ادعای نمایندگی اش را دارند رو کرد.
در دوره شکلگیری انقلاب ایران و همزمان با فرار شاه از کشور این نیروها، بالاخص حزب دمکرات کردستان عراق مسلمان گشته و سرتا به پا به مزدور جمهوری اسلامی تبدیل شدند.  این حزب با نیروهایی که در کردستان در اختیار داشت کاملا در اختیار جهموری اسلامی قرار گرفت و مانع بزرگی برای نیروهای آزادیخواه و برابری طلب انقلابی در کردستان ایران برای مقابله با رژیم ضد انقلاب اسلامی تبدیل گشتند. بطوری که یکی از شعارهای اصلی مردم کردستان ایران در ان زمان بر علیه این حزب بود .: ( قیاده قیاده ره نجی کوردت به با دا... قیاده قیاده رنج کرد را به باد دادی*) .
در جنگ هشت ساله ایران و عراق نیروهای نظامی این احزاب مرتب نیروهای جمهوری اسلامی را به شهرهای عراق هدایت می کردند و ضرباتی به نیروهای عراقی وارد می کردند. این کار اینها صدام جنایتکار را وادار به بمباران شیمیایی حلبچه کردند و تعداد پنج هزار نفر زن و کودک و پیر جوان را طعمه گازهای شیمیایی کردند. در این حمله از جمله تعداد هفتاد نفر از شریفترین مبارزین کمونیست در گردان " شوان" کومله که  در اثر بمباران شیمیای مسموم شده بودند و در محاصره نیروهای جمهوری اسلامی در این منطقه افتاده بودند، جان باختند.
 
  در ادامه با شروع جنگ خلیج در سال ۱۹۹۱این نیروها به تکاپو برای سرپناهی در خاک عراق افتادند که در نهایت با هدیه پرواز ممنوع و جدا کردن حریم هوایی کردستان عراق از بقیه کشور عراق توسط آمریکا و عملا حکومت منطقه کردستان عراق با پشتیبانی آمریکا به دست این احزاب ناسیونالیست افتاد. از آن زمان تاکنون کنترل این منطقه در دست این احزاب ناسیونالیست بوده است که به جز غارت این منطقه و جنگ و خونریزی بینابین برای سهم بیشتر از این غارت و تحمیل فقر و بی آیندگی به مردم شریف این منطقه چیزی نصیب این مردم نکرده اند. این احزاب تنها موفقیت که داشته اند تبدیل شدن آنها به مزدور علنی دول منطقه: جمهوری اسلامی و ترکیه و عربستان بوده و  تولید قشری از سرمایه دارهای بسیار فربه، که در بین مردم خود این منطقه به ( فرعون ) مشهوراند بوده است. تا جایی که اکثریت قریب به اتفاق این مردم به طور علنی در جلو دوربین های رسانه های خود این احزاب آرزوی دوران سپری شده صدام حسین جنایتکار را می کنند.
 
بررسی و مطالعه کارنامه این احزاب در فلاکتی که نصیب مردم زحمتکش و کارگر در کردستان عراق کرده اند میتواند تجربه ای برای طبقه کارگر و مردم زحمت کش در ایران و بخصوص در کردستان ایران باشد که احزاب هم خانواده و ناسیونالیست و مشابه اینها در کردستان ایران جهنمی اینچنین را هم برای آنها در آنطرف مرز نوید می دهند.
چه جنگهای مرتب اینها در طول تاریخ موجودیت شان با هم دیگر و چه گلاویز شدن و  نزاعهای خونین کنونی شان در پارلمان هیچ کدام ربطی به مردم زحمتکش در کردستان ندارد. ملیت و قومیت و اصولا ایدئولوژی ناسیونالیستی تنها در خدمت تحمیق مردم و برای جمع کردن سرباز و گوشت دم توپ در جنگهای همیشگی شان با همدیگر برای سهم بیشتر از غارت ثروت مردم و طبقه کارگر و زحمتکش نیست.
تجارب کسب شده از زندگی تحت حاکمیت این احزاب باید کاملا ثابت کرده باشد که چیزی به غیر از حاکمیت خود طبقه کارگر و مردم زحمتکش سازمان یافته در شوراهای محل کار و زندگی با یک رهبری کمونیستی در ر‌‌اس آنها قادر به نجات جامعه و نوع انسان از شر این جانیان رنگارنگ قومی و مذهبی نیست.
 
۴ ژوئن ۲۰۲۳
 
** قیاده موقت اسمی بود که حزب دمکرات کردستان عراق در میان مردم کردستان معروف بود.