کودک کار! عبارتی که عمق تبعیض و نابرابری و هتک حرمت انسان را درخود دارد. کار مزدی، سمبل استثمار در نظامی است که اکثریتی برای اقلیتی انجام می دهند و در مقابل بخور و نمیری می گیرند. کار، تنها بزرگسالان کارگر را در بر نمی گیرد. کار مزدی زنجیری است بر گردن اکثریت زنان و مردان و کودکان در جامعه سرمایه داری.
کار مزدی، در ادبیات بورژوایی مقدس است و در اشعار و قصیده ها و کتاب های مقدس و در گفتار ناصحان و واعظان خدمتگزار سرمایه، تقدیس می شود. می گویند: "برو کار میکن، مگو چیست کار، که سرمایه جاودانی است کار". آره واقعا کار مزدی، سرمایه جاودانی است، اما نه برای کارگر و کودک کار، برای سرمایه دار. سرمایه ای که سیری نمی پذیرد و مدام انباشت و انباشت می شود. انباشت محصول کار کارگر است، اما خود کارگر از آن بی بهره است. جالب این است که کارگر و فرزندانش برای حفظ  تپه ها و کوه های انباشت سود، که محصول کار خودشان است، باید سرباز هم بشوند و برای میهن نامقدس سرمایه بجنگند. باید پلیس و زندانبان و شکنجه  گرهم بشوند. آره کار مقدس است اما برای سرمایه دار، چون سرمایه مقدس است، سرمایه دار مقدس است. اما سهم کارگران و کودکان کار و خانواده هیشان حقیر ترین و بخور و نمیرترین بخش تولید و توزیع کالایی است که خود تولید کرده اند. مسکن بعنوان یکی از تولیدات کار کارگر هم برای خود و خانواده هایشان وبرای کودکان کار هم غیر قابل دسترس است.

کار مزدی مقدس نیست اما حیات و ممات جامعه به کار کارگر و کودکانشان در معادن و کارخانه ها و ماشین سازی ها و بنا سازی ها و خدمات شهری و آموزش و بهداشت و تولید همه ی نعمات، وابسته است. بدون این کار چرخ های جامعه نمی چرخد. برای رهایی کارگران و کودکان کار، اما باید خود کار مزدی رها شود. کار از استثمار رها شود. کار از قید مالکیت سرمایه رها شود. جامعه خود صاحب محصول کار خود شود. کارگر تولید کننده صاحب محصول کار خود شود.

ممنوعیت کار کودکان در قوانین بورژوایی در اکثر کشورهای جهان درج است. حتی یک روز به نام "روز جهانی کودک" تعیین و پیمان نامه ای هم برابش نوشته شده است. یونیسف در روز جهانی کودک و بهر مناسبتی قلکی می چرخاند تا از مقامات دولتی و کلیسا و مساجد و سرمایه داران، برای کودکان کار و گرسنه ی جهان لباس و غذا و دارویی گدایی کند. انگار انسانیت را می شود با گدایی نجات داد!  برسمیت شناختن روزی به نام "روز جهانی کودک" از جانب نهادهای بورژوایی و دول سرمایه داری؛ یک ریاکاری بیش نیست. حتی در کشورهایی که کودکان کار کم تری دارند، نسل پشت نسل کودکان، برای کار مزدی مقدس آموزش داده و پرورش می یابند. آموزش و پرورش در نظام سرمایه کارخانه ی تولید کارگران آتی سرمایه است.

در نظام برابری که همه کار می کنند و همه به یکسان از محصول کار خود بهرمند میشوند، نیازی به کار برای مزد نیست. نیازی به کار کودکان نیست. چون گرسنگی نیست. چون تبعیض و نابرابری نیست. چون همه چیز به یکسان نقسیم می شود. نان، اب، مسکن، رفاه و خوشبختی، همگانی است.   

دلواپسان حق کودکان و ناجیان کودکان کار اگر واقعا نگرانند، باید خود برای نجات کار مبارزه کنند. کار را  اجتماعی کنند. نیازهای انسان را اجتماعی کنند. در جامعه ای که نصف جمعیت کار می کند، اما هنوز زیر خط فقر زندگی می کنند، در جامعه ای که بیش از ده میلیون انسان بیکار وجود دارد، در جامعه ای که کارگر اگر شانس بیاورد و  حین کار نمیرد، آسیب دیده و مریض کار و پیر و فرسوده و خانه نشین می شود و نیاز به کار کودک هم ضروری و حتی حیاتی است. مادری که اگر مریض نباشد، با چنگ و دندان از جان و سلامتی مایه می گذارد تا نان بخور و نمیری بر سر سفره خانواده بیاورد و این هم کقایت نمی کند و کار کودکان خانواده هم اجباری می شود. کودک کار نه از سر عشق کار بلکه نیاز به نان سفره خانواده بجای درس و مدرسه و بازی و شادی باید آشغالهای سفره ثروتمندان را جمع آوری کند و در کارگاه ها از جان و سلامتی مایه بگذارد و یا در خیابان ها سرگردان چندرقاز کار دستفروشی و حتی گاها گدایی باشد.

کودکان گرسنه ی کار اگر نانی از سوپرمارکت شهر بر دارند و پولش را نداشته باشند بپردازند، دزد بحساب می آیند و زندان می روند و حتی اگر به مصیبت مواد مخدری که توسط تجار سرمایه قاچاق می شود، دچار گردند، اعدام هم می شوند. چرا، چون نظام سرمایه برای حفظ املاک و داراییهای منقول و غیر منقول سرمایه داران به امنیت نیاز دارد.

شعار ممنوعیت کار کودکان، در جامعه ای چون ایران، شعاری توخالی و غیر قابل اجرا است. برای رهایی کودکان کار، برای رهایی کار از استثمار مالکیت خصوصی و دولتی ، برای ریشه کن کردن هر گونه تبعیض و نابرابری و ستم و استثمار انسان راهی جز بزیر کشیدن نظام سود و سرمایه و حکام حافظ این نظام نیست. راهی جز سوسیالیسم و برابری و آزادی انسان و اجتماعی کردن و غیرخصوصی کردن داراییهای جامعه و تولیدات و محصولات کار انسان نیست.

شعار ممنوعیت کار کودکان اگر بر پایه ی تغییر بنیادی جامعه و ساختن بنایی ازاد و برابر بر ویرانه ی نظام سود و سرمایه و انباشت و مالکیت خصوصی نباشد، پوچ است. خوش باورترین انسان هایی که واقعا به کار کودکان معترضند، می گویند ما باید جامعه ای بسازیم مثل سوید و دانمارک و المان و غیره و دولت رفاه درست کنیم تا کودکان کار نکنند. من میگویم گیریم دولت تخیلی رفاه که مدت ها است در همان کشورها هم خاتمه یافته و سرمایه داری عریان و ضد کارگر برقرار است، درست کردی، اما هنوز کار اکثریت کارگران و محرومان جامعه در خدمت سودآوری و انباشت سرمایه است که در  اختیار اقلیتی مفتخور و ظالم و حاکم و صاحب پلیس و زندان و تهدید و اعدام است.

 حالا که جامعه ی ما بپاخاسته و تشنه ی ازادی و برابری است، بزیرکشیدن جمهوری اسلامی گامی به طرف سوید و دانمازکیزه کردن ایران نیست. باید گامی بسوی سوسیالیسم و ازادی و برابری باشد. تغییراتی در جامعه بصورت قطره چکانی و یک ذره بهتر و یک ذره درد و مصیبت کمتر، که ان هم  ممکن است نیم قرن دیگر طول بکشد، جز فرصت دادن به تولید و بازتولید سرمایه داری نیست. جز تداوم حاکمیت استبداد و سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام  برای حفظ سرمایه نیست.

بورژوازی چه در حاکمیت و چه در اپوزیسیون در شکل و محتوای نظام سرمایه دارانه متفق القول و سهیم و  شریک اند. اختلاف شان تنها در موضوع تقسیم قدرت و ثروتی است که محصول کار اکثریت کارگران و کارکنان جامعه است.
ممنوعیت کار کودکان امر طبقه کارگر است. طبقه ای که آستین ها را بالا می زند تا خود و فرزندانش را از مصیبت کار مزدی برای سرمایه داران، یک بار و برای همیشه نجات دهد. یک بار و برای همیشه، نه بصورت قطره چکانی آب بر گلوی خشک جامعه ی اسیر استثمار انسان توسط انسان و اسیر فقر و نداری و بیکاری و بردگی مزدی...

در کشوری که دستمزد کارگرحتی یک سوم نیازهای ابتدایی خانواده را تامین نمی کند، برای بیکاران و بیماران و خانه نشینان بیمه ی بیکاری وجود ندارد، منع کار کودکان خانواده های گرسنه و نیازمند، شعاری بیحاصل است.
حتی در زمینه ی آزادی، وقتی نگران و دلواپسِ اجاره خانه و صورت حسابِ قصاب و بقال محله هستی دیگر فرصت فکر کردن به آزادی نخواهی داشت. چرا که آزادی انسان ها در همه ی عرصه های زندگی مثل ازادی بیان و غیره در گرو آزادی و رهایی کار از کار مزدی است. در گرو برقراری برابری اقتصادی و اجتماعی است. در جامعه ی تقسیم شده به طبقات و تحت حاکمیت طبقات دارا و سرمایه داران، در جامعه ای که تولید کنندگان هیچگونه کنترل و اختیاری بر دسترنج و محصولات کار خود ندارند، آزادی سیاسی نمی تواند برقرار باشد. آزادی بدون برابری بی معنی است. لغو کار کودکان در جامعه ی نیازمند و اسیر فقر و نداری و فلاکت، مقدور نیست، در غیاب جامعه ی آزاد و برابر ممکن نیست.
 
حقوق کودکان در جامعه ی انسانی و آزاد و برابر در برنامه ی یک دنیای بهتر حزب به شرح زیر است:

- حق هر کودک به یک زندگی شاد، ایمن و خلاق. 
-  تضمین رفاه و سعادت هر کودک، مستقل از وضعیت خانوادگی، با جامعه است. دولت موظف است استاندارد واحدی از رفاه و امکانات رشد مادی و معنوی کودکان و نوجوانان را، در بالاترین سطح ممکن، تضمین کند.  
-  پرداخت کمک هزینه های لازم و ارائه خدمات رایگان پزشکی و آموزشی و فرهنگی، برای تضمین استاندارد بالای زندگی کودکان و نوجوانان مستقل از وضعیت خانوادگی. 
- قرار گرفتن کلیه کودکان فاقد خانواده و امکانات خانوادگی، تحت تکفل دولت و زندگی و تربیت آنها در نهادهای مدرن و پیشرو و مجهز. 
- ایجاد مهد کودک های مجهز و مدرن به منظور برخورداری همه کودکان از یک محیط زنده و خلاق تربیتی و اجتماعی، مستقل از شرایط خانوداگی. 
- برابری حقوقی کامل کودکان، اعم از اینکه داخل یا خارج ازدواج بدنیا آمده باشند. 
- ممنوعیت کار حرفه ای برای کودکان و نوجوانان زیر ١٦ سال. 
- ممنوعیت هر نوع آزار کودکان در خانواده، مدارس و موسسات آموزشی و در سطح جامعه بطور کلی. ممنوعیت اکید تنبیه بدنی. ممنوعیت فشار و آزار روانی و ارعاب کودکان. 
- مقابله قاطع قانونی با سوء استفاده جنسی از کودکان. سوء استفاده جنسی از کودکان جرم سنگین جنایی محسوب میشود.
- تعقیب و مجازات قانونی کسانی که به هر طریق و به هر توجیه مانع برخورداری کودکان، اعم از دختر و پسر، از حقوق مدنی و اجتماعی خویش، نظیر آموزش، تفریح، و شرکت در فعالیت های اجتماعی مخصوص کودکان گردند.