آسو سهامی: بیننده و شنوندهی یکی دیگر از برنامههای رادیو نینا هستید. سلامهای گرم ما را پذیرا باشید. نزدیک به دو هفته است که دهها هزار کارگر پروژهای در مراکز نفت، گاز و پتروشیمی در اعتصاب به سر میبرند. این اعتصابات در بیش از صد مرکز در جریان است. همزمان شاهد اعتصابات و تجمعات از سوی طبقه کارگر، بازنشستگان، پرستاران، و معلمان در سراسر کشور هستیم. بحثهای زیادی حول و حوش اعتصاب کارگران پروژهای در جریان است. کارگران برای دو خواست فوریِ افزایش هفتادونُه درصدی مُزد و سیستم بیست روز کار و ده روز استراحت و دیگر مطالباتشان پافشاری میکنند. جالب اینجاست که رژیم جمهوری اسلامی و کارفرمایان تحت عنوان ٬٬پیمانکار بد و پیمانکار خوب٬٬ تلاش میکنند که به تدریج صف اعتصاب و اعتراض را بشکنند. و با این ترفند فریبکارانه که فلان پیمانکار خوب است و شرایط بهتری ارائه می دهد سعی میکنند صفوف کارگران را در هم بشکنند. در این مورد با خالد حاج محمدی دبیر كمیته رهبری حزب گفتگو میكنیم. خالد حاج محمدی به برنامه امروز ما خوش آمدید.
خالد حاج محمدی: بسیار ممنونم و من هم به شما و به بینندگان و شنوندگان رادیو نینا سلام عرض میکنم.
آسو سهامی: بنا بر اخبار پایگاههای اینترنتی منتسب به کمپین نفت و گاز ۱۴۰۲، موج قراردادهای تازه از طرف کارفرما به سمت کارگران اعتصابی آغاز شده است. پیش از اینکه وارد بحث دسیسههای رژیم و مشکلات این اعتصاب بشویم، دوست دارم ارزیابی شما را از این اعتصاب بشنوم. دستاوردهای این اعتصاب تاکنون چه بوده و چه خواهد بود؟
خالد حاج محمدی: بر کسی پوشیده نیست که نفت و گاز و پتروشیمی شریان اقتصادی جامعه ایران هستند و از این زاویه جزو پرقدرتترین بخش طبقه کارگر یا بخشی از پرقدرتترین پرولتاریای صنعتی ایران هستند. درنتیجه نفسِ اینکه بیشتر از صد مرکز از کارگران وارد یک اعتصاب سراسری شدهاند اهمیت و جایگاه این اعتصاب را برای هر ناظری معین میکند. شاید هنوز زود باشد برای ارزیابی دستاوردهای این اعتصاب. باید نشست و دید که به کجا خواهد رسید. اما تا همینجا هم یک امر مسلم است و این چندمین دوره در چند سال گذشته است که کارگران پروژهای در این مراکز دست به اعتصابات وسیع زدهاند. وسیع از این زاویه که پیشتر هم در مراکز پتروشیمی، گاز و غیره، اعتراضات و اعتصابات کارگری کم نبودهاست. اما این بار و پس از دو سه دوره اعتصابات قبلی که در یکی دو سال گذشته انجام دادهاند، ابعادِ آن، هماهنگ بودن و سراسری بودن آن، خونِ جدیدی را به رگ طبقه کارگر و جنبش اعتراضی این طبقه تزریق کردهاست. و این مهمترین مسئله است. در جامعهای که حاکمیت پس از شش هفت ماه اعتراضات تودهای پس از قتل مهسا امینی تلاش میکرد وانمود کند که اعتراضات عمومی سرکوب شده و توفیق حاصل شده. با اعتصاباتی که در این دوره شروع شد، با کارگران هفت تپه و فراخوانشان برای مقابله با مصوبهی شورای عالی کار و اعتراض به سطح دستمزدها، و ورود کارگران مراکز نفتی به اعتصابات با فاصلهی کم، یک بار دیگر توجهات را به سمت طبقه کارگر و قدرتی که این طبقه دارد اگر بتواند متحد ظاهر بشود و نقشی که ایفا میکند معطوف کرد. و امیدی را در جامعه ایجاد کرد. خواست افزایش دستمزدها در اعتصابات مراكز نفتی و تمام اعتراضاتی که در این دوره انجام شده، از هفت تپه و مراکز دیگر کارگری مانند فولاد، معادن، حمل و نقل و راه آهن - که همین الان هم بخشا در اعتصاب هستند همین مطالبه را دارند و در شرایط فلاکت بار کنونی تلاش میکنند به طبقه حاکم تحمیل کنند. این خواست به عنوان خواست سراسری و متحد کننده، کل طبقه کارگر را عملا شریک میکند. یعنی موفقیت و عدم موفقیت کارگران مراكز نفتی، با توجه به جایگاه مهم اقتصادیشان و وسعتشان و نقشی که میتوانند ایفا کنند مستقیما در زندگی کل طبقه کارگر نقش دارد. مطالبالت دیگری هم دارند، مانند بیست روز کار و ده روز استراحت به جای سیستم کنونی که بیست و چهار روز کار میکنند و شش روز استراحت می کنند، و مطالبهی دیگر که از این هم مهمتر است و علیه قراردادهای موقت است و بخش اعظم طبقه کارگر را شامل میشود. الان جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم آگاه بورژوایی و ضد کارگر است كاری كرده كه نزدیک به نود درصد از طبقه کارگر قراردادی هستند. یکی از خواستههای کارگران پروژهای و موقت، ایستادن علیه قراردادهای موقت و سفید امضا است. و اینها پدیدههای بزرگی هستند و میتوانند -اگر بتوانند آمادگی ایجاد کنند – کل طبقه کارگر را متحد کنند.
درنتیجه کارگران نفت مطالباتی را مطرح کردهاند که مطالبات عمومی طبقه کارگر است و کل طبقه کارگر میتواند حول آن بسیج بشود. متاسفانه هنوز از چنین موقعیت و توازنی فاصله داریم اما بسیاری از مراکز کارگری در حال اعتراض با همین مطالبات هستند، از جمله هفت تپه و مراکز دیگر. درنتیجه اعتصابات نفت اعلام مقابلهای بود با تعرضی که بورژوازی و جمهوری اسلامی به نامهای مختلف، مانند بحران اقتصادی، افزایش روزانهی قیمتها که خودشان میگویند از کنترل ما خارج است، افزایش دستمزدی که در عمل اتفاق نیافتاد، علیه کل طبقه کارگر انجام داده بود و در مقابل تعرضی به معیشت طبقه کارگر صورت گرفته. و کارگران نفت اعلام کردند که در مقابل این تعرض میایستند و به طور گسترده ایستادند، با وجود مشکلاتی که در سر راهشان قرار دارد. اما تا همین جا هم، هم بورژوازی ایران و هم جمهوری اسلامی را با مشکلات بسیاری روبرو کردهاند. و یک خوشبینی هم در طبقه کارگر ایجاد کردهاند. قطعا بعدا باید دید میزان دستواردها و توفیقات چه هست و هنوز زود است ارزیابی دقیقی كرد.
آسو سهامی: به مشکلات سر راه این اعتصاب و دسیسههای رژیم برگردیم. یکی از مشکلات این است که علیرغم اینکه این کارگران در اعتصاب هستند اما صدای اعتصابشان گنگ است. در واقع مراکز کار را تخلیه کردهاند. تخلیه این مراکز چه تاثیری بر روند این اعتصابات دارد؟ همانطور که در مقدمه هم به آن اشاره کردم رژیم جمهوری اسلامی و کارفرمایان، تحت عناوین مختلفی مانند قراردادهای تازه، پیمانکار خوب و پیمانکار بد و انواع و اقسام دسیسهها میخواهند صف این اعتصابات را در هم بشکنند. اقدامات دیگر رژیم در این راستا چه بوده و کارگران در مقابل چه اقداماتی انجام دادهاند؟
خالد حاج محمدی: تا جایی که به اقدامات حاکمیت برمیگردد پدیدهی جدیدی نیست. فکر میکنم مهمترین مسئلهی کارگران ترس از اخراج است و قرارداد موقت بودن کارگران. چیزی که نه تنها الان بلکه از گذشته وجود داشته است این است که حاکمیت تلاش کردهاست که در مراکز نفت، گاز و پتروشیمی و مراکز ویژه اقتصادی و مراکز حساس صنعتی، کارگر خود به خود بین بخشهای مختلف تقسیم بشود. مثلا اگر همین صد مرکز نفت و گاز زیر نظر وزارت نفت میبود (که البته اینگونه است به نحوی) و یک کارفرما میداشتند و کارگران زیر یک سقف میبودند، مانند هفت تپهایها یا کارگران فولاد که کارفرما هر کس که باشد کارگران در یک مرکز هستند، به درجهای زمینهی اتحاد و تجمع ممکن می شد. البته فاکتورهای دیگری در هفت تپه نقش ایفا کردهاند که آموزنده هستند. یکی از تهدیدهای حاکمیت اخراج است؛ در همین مدت اعلام کردهاند که چهار هزار نفر را جایگزین میکنند و این برای کارگرانی که نان شبشان تامین نمیشود ترسناک است. مستقل از اینکه چقدر میتوانند این کار را عملی کنند یا نه، حربهی بزرگی است. تا جایی که خبر داریم نتوانستهاند آن را عملی کنند. اما این کار و این تهدید را در مراکز مختلف در دورههای مختلف انجام دادهاند. تهدید به اخراج در دوران فقر و فلاکت قطعا یک حربهی بُرّای ضد کارگری است. یک مشکلی در نفت وجود دارد که شما هم در ابتدای صحبتهایتان به آن اشاره کردید و آن هم تخلیهی مراکز کارگری و برگشتن به خانهی کارگران است. زمانی میتوان تجمعات و اعتصابات کارگری را سالم نگه داشت و ترفندهای حاکمیت و کارفرمایان را افشا کرد که کارگران جمع شده باشند و با هم باشند. این با هم بودن، بحث کردن، مشورت کردن، تصمیم جدی گرفتن و تصمیم جمعی گرفتن؛ اینها به کارگر و طبقه کارگر انرژی میدهد. این امکان را فراهم میکند که تمام شایعات و دسیسههای حاکمیت و کارفرمایان را خنثی کرد. متاسفانه بخشی زیادی از كارگران محل كار را ترك و به منازل و شهر و روستاهای خود برگشته اند و این كار را سختر میكند و سخت تر كرده است، این کار در دورههای گذشته هم اتفاق افتاد. اما در دورههای گذشته کارگران سعی کردند به یک روشی در مقابل این وضعیت و مشکل واقعی تجمعاتی را سازمان بدهند. مثلا در هفشجان مجمع عمومی برگزار کردند. در چند مرکز کارگری این کار را کردند و امیدوارم این اقدامات در این دوره هم ادامه پیدا کند بویژه که در این دوره ضرورت این اقدامات بیشتر و امکان پیروزی هم بیشتر است. باید با این معضل واقعی دست و پنجه نرم کنند. تلاش حاکمیت برای خسته کردن کارگران و اینكه به كارگران وانمود كنند كه اعتصاب به نتیجه نمیرسد یك مسئله است و كارگر پراكنده را راحت میتوانند ناامید كنند. ادامه اعتصابات از یک طرف میتواند نشانهی ایستادگی کارگران باشد و از یک طرف حاکمیت میتواند این احساس را به کارگران بدهد که ٬٬تا هر وقت که میخواهید ادامه بدهید، جوابتان را نمیدهیم٬٬.
تاکتیکهای دیگری را هم به خرج دادهاند که امروزه بسیار رایج است. طبقه کارگر یک طبقه است اما آنها تلاش میکنند آن را به کارگر عرب زبان، لُر زبان، بختیاری، کُرد و فارس تقسیم کنند، و دیگر دسیسههایی که در مراکز دیگر هم به کار بردهاند. متاسفانه در فضای فکری و روشنفکری هم این بحثها وجود دارد. و حتی بخشی از اپوزیسیون هم درگیر این بحثها شدهاست. تبلیغات ناسیونالیستی و ایجاد انشقاق در طبقه کارگر و دشمنی بین آنها پدیدهای است که همهی کارفرماها در دست گرفتهاند. همین الآن، علاوه بر نفت و گاز و پتروشیمیها، در هفت تپه تلاش کردهاند بین کارگر عرب زبان و لر زبان اختلاف بیاندازند. سعی کردهاند با تبلیغات ضد کارگری و ارتجاعی، با تحریکات قومی و مذهبی آنها را در مقابل هم قرار بدهند. عدهای از عواملشان را به اسم عرب به راه انداختهاند و یک عده را به اسم لر، تا کارگرانی که یک منفعت دارند، یک دشمن مشترک دارند را در مقابل هم قرار بدهند. الان در نفت و پتروشیمیها هم همین روند در جریان است.
کارگران رسمی و قراردادی یکی دیگر از مشکلات است. این بحث مطرح است که کارگران رسمی هم به این اعتصابات میپیوندند. اما جدایی این دو بخش و اینکه در دورههای گذشته و این دوره هم با هم همراه نشدهاند تا کار مشترک بکنند و اعتصاب مشترکی را سازمان بدهند، باعث شدهاست که دست کارفرمایان و رژیم باز گذاشته شود. و اگر این فاصله پر نشود به اعتصابات لطمه میزند و رژیم هم تلاش میکند که از آن استفاده کند. علاوه بر اینها، شایعات مختلفی را هم به راه میاندازند؛ ٬٬قرار است پاسخ برخی مطالبات را بدهیم٬٬ و مشخص نیست صاحب این پیغام چه کسی است. ٬٬اگر برنرگردید فلان و فلان میکنیم٬٬٬ و مشخص نیست مخاطب پیغام چه کسی است. و هنگامی که کارگران پراکنده هستند و در مراکز کارگری نیستند این شایعات میتواند کارساز باشد. و این تلاشهای آگاهانه و مهندسی شده و برنامهریزی شده است که حاکمیت در راس آن قرار دارد.
آسو سهامی: بله، وعدههایی داده شده اما کسی خودش را صاحب این وعدهها اعلام نمیکند، نه کارفرما نه دولت و نه هیچ کس دیگری. همانطور که شما گفتید در حد یک شایعه است.
خالد حاج محمدی: دقیقا منظور من هم همین است. شایعه پراکنی میکنند. فرض کنید رئیس جمهور یک کشور بگوید ٬٬فلان مطالبه را برآورده میکنیم٬٬، فرد میتواند فرداروز از آن شخص پاسخ بخواهد و حتی بگوید ٬٬من برمیگردم تا وعده برآورده بشود٬٬. اما خود کارگران اگر در کنار هم و در مراکز کارشان بودند و هر روز تجمع میکردند، موفق میشدند. مانند همان کاری که کارگران هفت تپه کردند. کارگران هفت تپه به این دلیل توانستند مقاومت کنند چون هر روز جمع میشوند و هر دسیسهای را خنثی میکنند. در جمع کارگران صحبت میکنند و تمام برنامههای رژیم و عوامل آن، خانه کارگر، مراکز اطلاعاتی، حراست و حتی آخوند و مسئولین محل را افشا میکنند و پاسخ میدهند و اتحاد را دوباره ایجاد میکنند. به تردیدات و سوالات و معضلاتی که در کارگران ایجاد میشود پاسخ میدهند. اما در مراکز نفتی، این در مراکز نماندن و این پراکندگی بلای جان خود کارگران شدهاست. این مسئله در اعتصابات قبلِ نفت باز هم مطرح شد. امیدوارم در این دوره شبکهای از فعالین به عنوان چسبی که همه را به هم وصل می کند این پراکندگی را جبران کند. اما این در گروِ این امر است که در همه جا جمع بشوند و تلاش کنند که کارگران را دور هم جمع کنند همانطوری که در دوره قبلی این کار را کردند.
بله، دقیقا منظور من هم همین است؛ شایعاتی به راه میافتد که ٬٬رژیم قرار است این کار را بکند٬٬، ٬٬نماینده مجلس فلان حرف را زده٬٬؛ اینها شایعات بی پایه و اساسی هستند که باعث پراکندگی کارگران میشود و به اتحاد و یکپارچگی طبقه کارگر در نفت و پتروشیمیها لطمه میزند. اینها پدیدههایی هستند که رژیم بر آنها تاکید میکند و تلاش میکند کارگران را از درون بشکند و بخشهایی به هر دلیلی به سر کار برگردند، با هر ترفند و حیلهای که حاکمیت و کارفرمایان انجام میدهند. اینها مسائلی هستند که در جمع کارگران باید قابل مطرح کردن و افشا کردن و رد کردن باشد اما متاسفانه به دلیل پراکندگی کارگران این معضل را دشوارتر می کند.
آسو سهامی: پیش از اینکه به سراغ پرسش بعدی برویم میخواهم روی این نکته تاکید کنم که یکی از تجربههای موفق تخلیه نکردن مراکز کار، کارگران هفت تپه بودند که با اینکه اعتصاب کرده بودند در محل ماندند، با هم همفکری کردند، مجمع عمومی تشکیل دادند و توانستند دسیسههای دولت و کارفرمایان را خنثی کنند. این میتواند نمونهی یک تجربهی موفق باشد بویژه برای کارگران موقت و پروژهای. همانطور که خودتان شاهد آن هستید ایران در شش ماه اخیر دستخوش اعتراضات وسیعی بوده است. ما روزانه شاهد اعتصابات کارگران، پرستاران، معلمان و ... هستیم. خودتان هم به آن اشاره کردید که زمزمههایی وجود دارد مبنی بر اعتصاب کارگران رسمی شرکت نفت. چگونه میتوان اعتصاب کارگران رسمی و اعتصاب کارگران قراردادی و پروژهای را به هم پیوند داد؟ چگونه میتوان موفقیت این اعتصابات را از هم اکنون تضمین کرد؟
خالد حاج محمدی: در بخش پیشین نکاتی درباره ترفندهای رژیم و افشاگری در این زمینه را مطرح کردم. چیزی که از اهمیت بالایی برخوردار است این است که در اعتصاب کارگران پروژهای – و کلا در هر اعتصابی، مانند هفت تپه – هر نوع و هر درجه از پیروزی طبقه کارگر توازن قوا بین کارگران و بورژوازی و حاکمیت را به نفع طبقه کارگر عوض میکند. پیروزی اعتصاب کارگران نفت و پتروشیمی مهم است. و اینکه کارگران احساس کنند میتوان از این اعتصابات پیروزمند بیرون آمد. سطح این پیروزی را سطح توان و اتحاد شما (کارگران) و حمایتهایی که از شما می شود تعیین میکند. اما پیروزی در این اعتصابات پیروزی کل طبقه کارگر است و شکست کارگران اعتصابی هم میتواند به کل جنبش کارگری لطمه بزند. به این اعتبار تلاش برای پیروزی روی میز کلِ طبقه کارگر است. تلاش برای اینکه کارگران در این اعتصابات پیروز شوند مهم است و هر بخش از طبقهی کارگر میتواند قدمی هرچند کوچک در راستای حمایت از کارگران نفت و پتروشیمی و مطالباتشان بردارد. اگر نمیتواند مستقیما به اعتصاب برای افزایش دستمزد بپیوندد، حمایت کند، تجماعت حمایتی در محل كار شكل بدهند، پتی در وقت نهار میوانند تمع حمایتی كنند. کاری که هفت تپهایها و کارگران فولاد اهواز در دورهای کردند. این کار در دفاع از این اعتصابات پدیدهی مهمی است. متاسفانه کارگران پراکنده شدهاند و بخشی از آنها به خانه های خود برگشتهاند. برخی شهرها خودشان مراکز کارگری و شهرهای كارگر نشین هستند و کارگران به داخل همان شهرها برگشتهاند. در بخشهای نفت و گاز و پتروشیمی و خصوصا در جنوب نمونههای زیادی از این دست داریم. در این شهرها، جمع شدن، خانوادهها را جمع کردن، دعوت از مردم، ایجاد تجمعات کارگری در حمایت از کارگران نفت بسیار مهم است. حتی خانوادهها میتوانند نقش مهمی ایفا کنند. بگذارید ده شهر در ایران هر روز مرکز تجمعات بزرگ و کوچک نفتیها، خانوادهها و حامیانشان باشد. این میتواند فضایی را ایجاد کند که رژیم و کارفرمایان سر تسلیم فرود بیاورند. قدرت ما بیشتر است. شرایط آمادهاست. هیچ جای ایران نیست که با اعتصابات نفت سمپاتی نداشته باشند. یک عده باید سد را بشکنند و سمپاتی عمومی را به شکل اقدام موثر و معین دربیاورند. پیشروان جنبش کارگری علاوه بر محل کار در محلههای کارگر نشین هم حضور دارند. خانوادهها میتوانند نقش جدیای ایفا کنند. تجربه اعتصابات کارگری در همه جای جهان، از آمریکا تا آمریکای لاتین، اروپا و خود ایران نشان داده است نقش خانوادهها و محلات نقش جدیای بوده. الان که کارگران برگشتهاند هم یک پدیدهی دیگری است و شهر های محل زندگی آنها میتواند به محل تجمعات حمایتی از نفتی ها تبدیل شود.
هر درجه از پیروزی مهم است. کارگر ممکن است به همهی پیروزیهایش نرسیده باشد اما نفس اینكه پیوزی هایی كسب كرده و پیروزمندانه از اعتصاب بیرون آماده مهم است. و مهم این است کارگر نفت متحد تر از این اعتصاب بیرون بیاید و این اتحاد به پیروزیاش گره خورده است. اما این بستگی به نقشی دارد که رهبران و فعالینش ایفا میکنند. در دل این اعتصاب و با معضلات واقعیای که به آنها اشاره کردیم، این شبکه فعالین و رهبران کارگری هستند که میتوانند بخشهای مختلف را به هم پیوند بدهند. تامین و گسترش این شبکه، فراتر رفتن از بخش نفت، بویژه الان که همه مسئله معیشت و دستمزد را دارند روی میزشان است. از کارگران بخشهای مختلف تا معلم و پرستار و بازنشسته و همه در این مسئله شریک هستند. بخشهای مختلف مانند هفت تپه و فولاد با کارگران نفت و گاز، معادن، حمل و نقل، شهرداریها پیوند بخورند و سعی کنند خودشان را سازماندهی بکنند. این یک جنگ است، این جنگ نان است در جامعه ایران. و طبقه کارگر در این جنگ به پیروزی نمیرسد مگر با تکیه بر اتحاد خودش که رهبرانش ستون فقرات این اتحاد هستند. هر جا که ممکن است و به هر نحوی باید علیه هرگونه دستگیری و اخراج در نفت و گاز و پتروشیمیها تلاش کرد. هر جا که حتی یک رهبر کارگری موجود است رفقایش را برای حمایت صدا بزند. امروز کارگران نفت را دستگیر میکنند، فردا نوبت کارگران ساختمانی است، سپس ماشینسازی و شهرداری و برق و آب و مراکز دیگر صنعتی است. و این یک پدیده جدی است.
به هر حال تضمین پیروزی در نفت و گاز و دیگر بخشها مهم است و این تضمین پیروزی بخشا بر عهدهی کارگران است. بخشی هم وابسته به فضای عمومی جامعه و حمایتهای وسیع و تجمعات وسیع و جمع شدن در محلات کارگری در حمایت از کارگران نفت است. جمع شوند و بگویند ٬٬ما حامی نفت هستیم و خواست و مطالبهی نفتیها و گازیها و کارگران پتروشیمی خواست و مطالبهی ما هم هست.٬٬ اینکه کارگر بدون هیچ قراردادی سر کار میرود جنایت است. و این جنایت همهجا در جریان است. نود درصد طبقه کارگر با این سیاست جنایتکارانه روبرو است.
به نظر من پیروزی ممکن است. نیروی ما عظیمتر، آگاهتر و خوشبینتر است. جامعه ایران آنقدر متمدن است و شعور مردم بالا رفته است که مرتجعین رژیم و خانه کارگریها و جاسوسین و خبرچینهایشان نتوانند کارگران را به اسم کُرد و ترک و عرب و غیره در مقابل هم قرار بدهند. اینها را میتوان کنار زد و حاکمیت در این کار توفیق حاصل نمیکند.
۷ مه ۲۰۲۳
* با تشكر از رفیق سعید محمدی كه این مصاحبه را كتبی كرده است.