در کشوری که همه چیز جرم است. زن بودن جرم است و تاوان دارد. تاوان حجاب اجباری، تاوان اسارت مردسالاری، تاوان تبعیض جنسیتی،  تاوان آپارتاید جنسی و تاوان شلاق و سنگسار و تجاوز و حذف فیزیکی.
زنان بیش از چها ردهه را با ترس و نفرت از تحقیر و بیحقوقی بسر بردند. دهه هایی که ترس و تسلیم بر امید غلبه داشت.  اما زنان و دختران در اوج بیحقوقی و تحت فشارهای طافت فرسای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اخلاقی ارتجاع اسلامی و در محاصره ی مذهب ضد زن و فرهنگ پلید مردسالاری با چنگ و دندان زندگی را ساختند. با چنگ و دندان آموزش را ساختند. بغض فروخفته ی چند ده ساله همراه با آگاهی و تصمیم و شجاعت، جنبشی شد که از شهریور ۱۴۰۱ شروع شده است. جنبشی که ورق را برگرداند، امید بر ترس و زندگی بر تسلیم غلبه کرد.

میگویند زنان با موهایشان به جنگ رژیم می روند. این درست است. کنار نهادن حجاب اجباری یک ابزار است. شجاعت یک نیاز است. بشریت امروز در سراسر جهان در مقابل این شهامت و مقاومت سر تعظیم فرود آورده است. اما باید بپذریریم که همراه با شجاعت و مقاومتی که امروز علیه حجاب اجباری در جامعه انجام می شود، ابزارهای دیگری وجود دارند که پیروزی را هم تسریع و کم درد و کم دردسرتر و هم قابل دسترس می کنند.
ابزارهایی که انتخاب ان و به دست گرفتن آن آسان تر از برداشتن روسری نیست،  اما کارسازترند.
ببینید، مردان به کنار، در ایران بیش از سی میلیون زن و دختر جوان زندگی می کنند. نیمی از جمعیت زنان بین ۱۶ تا ۳۰ سال سن دارند. ۹۹ درصد این جمعیت، چند دهه است زیر فشار طاقت فرسای تبعیض جنسیتی، تحقیر و تعرض به حرمت و کرامت شان بسر برده اند. این جمعیت عظیم هم درد و همسرنوشت، پشتوانه و پایه ی اجتماعی حرکت انقلابی زنان  و دخترانی است که موهایشان را رها کرده و با سربلندی در جامعه راه می روند. 
سوال اساسی امروز در مقابل جنبش آزادی زن این است که چگونه میتوان، پایه و نیروی عظیم اجتماعی زنان را به مبارزه کشاند. چگونه می شود، بغض های فروخفته ی ده ها میلیونی زنان را به حرکتی اجتماعی برای تغییر تبدیل کرد. دختران جوان جدال با تبعیض جنسیتی و علیه حجاب اجباری را با شجاعت و استقامت بی نظیری آغاز کرده اند. آیا می توان با همین شکل و روش، تک تک یا کل نیروی زنان را به این جنگ دعوت کرد؟ دعوت توده ی هر چه بیشتری از زنان به برداشتن حجاب در جامعه و محل کار و در خیابان و در خانواده همیشه درست است.

اما، مشکل این نیست که زنان نمی دانند یا نمی خواهند حجاب اجباری را کنار بگذارند. سوال واقعی این جمعیت عظیم این است که چگونه و با کدام روش و شیوه  این کار را بکنند؟ مساله به این سادگی نیست که شب بخوابیم و با یک دعوت، فردا جمعیت میلیونی زنان را در خیابان بدون حجاب اجباری ببینیم. هیچ جنبشی برای تغییر به این سادگی و آسانی نیست.
جنبش آزادی زن به ابزار مهم، کارساز، بسیج کننده و تعیین کننده  نیاز دارد، ابزاری که تغییر را ممکن کند و امید به پیروزی را بالا ببرد. این ابزار چیزی جز رهبری و سازمان نیست.

توده ای شدن جنبش آزادی زن، علاوه بر غلبه ی امید بر ترس، علاوه بر الگوی شجاعت دختران انقلابی، به ظرف و ابزاری نیاز دارد که نیروی عظیم زنان در آن قرار گیرند و امید به پیروزی را در آن ببینند. این ابزار سازمان است. و این سازمان به رهبرانی نیاز دارد که خشت روی خشت آن را گذاشته و می سازند. زنان و دختران جوان، هم در محلات زندگی و هم محل های کار و تحصیل در کنار هم و یا در همسایگی همدیگر زندگی می کنند. ایجاد محافل و شبکه های بهم پیوسته ی زنان در همه ی این محل ها، کار سخت وپیچیده ای نیست. حتی ایجاد نهادهای مدنی علنی با دفاتر و انتشارات و ادبیات آگاهی بخش هم کاری ممکن است. به شرطی که حمایت و همبستگی بخش هر چه بیشتر پیشروان زنان را در محل فعالیت خود داشته باشند.

شکی نیست که هر حرکت اجتماعی زنان و دختران جوان بدون حضور مردان نخواهد بود. اما کماکان رهبر و سازمانده محافل و شبکه های اجتماعی در صف زنان در محل های کار و زندگی و تحصیل، خود زنان و دختران جوان هستند.
زمانی که صدها و هزاران محافل زنان پیشرو بدون این که اعلام شوند بوجود می آید. زمانی که شبکه های محافل محله ای و محل کار و تحصیل و شبکه های شهری زنان ایجاد می شود، زمانی که کار آگاهگرانه و سازمانگری و تعیین سیاست و روش های مبارزه، سوخت و ساز درونی محافل و شبکه های گسترده ی زنان و دختران را تشکیل می دهد. زمانی که تبلیغات و ادبیات آگاهگرانه ی آزادیبخش در رگ و پی جنبش آزادی زن، راه باز می کند و...، آن زمان می توان ادعا کرد که اتحاد صفوف زنان بویژه در میان پیشروان، به جنبش آزادی زن امکان بسیج نیرو و حرکت های اجتماعی و توده ای برای تغییر را می دهد.
 
جنبش آزادی زن تنها نیست، بلکه بهمراه جنبش طبقه کارگر و جنبش های اجتماعی زحمتکشان اسیر فقر و تنگدستی، فرهنگیان، بازنشستگان، دانشجویان و جوانان پسر و دختر، تا کنون حجاب اجباری را بطور دوفاکتو کنار نهاده است. همه شاهدیم که تمام نهادهای نظام از بیت رهبری تا دولت کارتنی ابراهیم رییسی و از سپاه و بسیج و مجلس  و دستگاه قضایی وپلیس تا امامان جمعه و حوزه های مذهبی و ایت الله ها و طلبه ها همه و همه برای حفظ حجاب اجباری بسیج شده اند.

جمهوری اسلامی برای برگرداندن غیر ممکن عقربه ی تاریخ به قبل از شهریور ۱۴۰۱ با تمام قوایش، با کل جامعه درگیر شده است. حال که گشت ارشادش مهار گشته، طرح عفاف و حجاب را به پلیس واگذار کرده و کشف حجاب را جرم قضایی تلقی می کند. تا کنون آن بخش از مجتمع های تجاری و کسب و کار شهروندان و مکان های تفریحی و محل های کسب معیشت را بخاطر این که وظیفه پلیسی علیه حجاب را نپذرفته اند، پلمب کرده و بسته و یا جریمه کرده است. تلاش مذبوحانه ای می کند تا جامعه را به طرفداران و مخالفان حجاب اجباری تقسیم و دوقطبی کند. از خیابان و اماکن عمومی و از زمین تا هوا و هواپیماهای مسافربری تلاش مذبوحانه ای برای یک جنگ داخلی بر سر حجاب در جامعه را اعلام کرده است.

اما دیگر دیر شده است. توسل به زور و تهدید و بازداشت و جریمه تا شعار "محترمانه" ی: آقا  و خانم محترم لطفا حجاب را رعایت کنید"! عمق استیصال نظام دین و سرمایه را نشان می دهد!
 لغو دوفاکتوی حجاب اجباری ستون ایدئولوژیکی که نظام جمهوری اسلامی بر آن بنیان گذاشته شد را به لرزه در آورده و بخشا فروریخته است. فروریختن این پایه و اساس ایدئولوژیک جمهوری اسلامی،  فروریزی انسجام درون حاکمیت از بالا تا پایین را به دنبال داشته است و این هیچ معنایی جز آغاز پایان این نظام ندارد. این را حکام دین و سرمایه در ایران می دانند. به همین دلیل است که می بینیم امروز ابزار باقیمانده در دست رژیم، بازداشت و شکنجه و زندان و اعدام برای بقا است. تلاش رژیم برای وصله پینه کردن اقتصاد و معیشت مردم، وصله پینه کردن ریزش نیروهای وابسته به خود حتی در خارج از مرزها و تظاهر به قدر قدرتی آنهم با تهدید و ارعاب و اعدام، دیگر بجایی نمی رسد.

در طول تاریخ جامعه بشری، آزادی و برابری و باور به زندگی بهتر، آرمان توده های مردم را تشکیل داده و خرافات مذهبی بویژه به شکل مانع جدی بر سر راه این آرمان بشری عمل کرده است. در دل مبارزه طبقاتی جنبش آزادی زن یکی از جنبش های قدرتمند و پایدار و همیشگی بوده و هست.  

زنان سوسیالیست و برابری طلب و محافل و شبکه هایشان در تامین رهبری و سازمان دادن و به میدان آوردن نیروی عظیم زنان برای تغییر و برای پیروزی، نقش تعیین کننده ای دارند!