با اولین مشاهده مصوبه وقیحانه "شورایعالی کار" در مورد حداقل دستمزد طبقه کارگر ایران در سال جدید، که با محاسبات خودشان سه برابر زیر خط فقر است، برای هرناظر بیرونی این سوال پیش میآید که ماجرا چیست!
 
حکومتی که از شش ماه پیش جامعه هشتاد و چند میلیونی ایران علیه اش بپاخاسته است، چگونه جرات کرده است چنین مصوبه کثیف و بی شرمانه ای را در مقابل طبقه کارگر بگذارد. آیا توهم بازگشت به "دوران طلایی" امام و حاکمیت سکوت گورستانی دهه شصت، مشاعر مسئولین را از کار انداخته است؟ آیا به قمار بر سر هستی خود، آنهم درست هنگامی که همه متفکرین شان خطر انفجار اعتراضی دیگری علیه فقر، این بار خانمان برانداز، را هشدار میدهند، دست زده است! چرا حکومت جرات میکند این چنین وقیحانه اعلام کند که طبقه کارگر ایران شایسته بسیار کمتر از نان بخور و نمیری است که دیروز داشته است.  
 
جمهوری اسلامی با تعیین "حداقل دستمزد" یک جنگ تمام عیار را علیه طبقه کارگر اعلام کرد. سران رژیم و "شورایعالی کار"، با این توهم که "فروکش" کردن اعتراضات خیابانی و "بهبود روابط با کشورهای رقیب در منطقه، ظاهرا مخاطرات بحران سیاسی در داخل و کشمکش های منطقه ای را از سر گذارنده و در موقعیت بهتری برای قدرت نمایی و تعرض به معیشت میلیونها انسان کارکن در جامعه را دارد، سراغ تعیین حداقل دستمزد، تعیین حداکثر فقر و فلاکت، و تثبیت زندگی زیر خط فقر به طبقه کارگر، رفت و آن را اعلام کرد.
 
بیشرمی و وقاحت نمایندگان "شورای عالی کار" در اعلام "سبد زندگی" و حداقل دستمزد چند برابر زیر خط فقر فقط میتواند ناشی از این "اعتماد به نفس" كاذب از موقعیت خود علیه مردم و بویژه طبقه کارگر باشد.
 
تعیین "حداقل دستمزد" امسال اعلام یک جنگ اقتصادی و سیاسی علیه طبقه کارگر، اعلام ادامه جنگ اقتصادی علیه طبقه کارگر و سازمان دادن یک تعرض سیاسی به کل جامعه، از طریق تعرض به زندگی و معیشت طبقه کارگر است. اعلام "قدرت" نداشته و سراب موقعیت "تثبیت شده" علیه میلیونها مردمی است که برای آزادی و رفاه زمین را زیر پایشان به لرزه در آورده بودند.
 
مگر نه اینکه کل این "فتنه" از دیماه توسط فقرا و بعد طبقه کارگر، از هفت تپه و فولاد و امروز نفت و صدها مرکز کارگری، آغاز شد و صحنه را به نفع طبقه کارگر و تمام مردم محروم، تغییر داد! بنابراین باید اول سراغ سرچشمه و سرمنشا "فتنه"، یعنی طبقه کارگر رفت. طبقه ای که نان و هستی و زندگی هرروزه اش، گرو گرفته شده است و میتوان با همین معیشت و نان "گرو" گرفته شده "ساکت" اش کرد!
 
قرار است با اعلام این "حداقل دستمزد"، مستقل از توان و امکان اجرایی کردن آن، و با هدف قرار دادن قدرتمند ترین بخش جامعه، طبقه کارگر، با عقب راندن کارگر "گرسنه" اما متوقع، کل جامعه را، زنان و دختران، بازنشسته و کارمند، شهری و روستایی و جامعه ای که علیه اش در میدان است، عقب برانند. قرار است برای ساکت کردن جامعه و زدن کل جامعه، اول طبقه کارگر را بزنند، به سکوت و فقر و فلاکت بیشتر بکشانند و امیدوار باشند که حلقه های زنگ زده اسارتشان را روغن کاری کرده و دیگر هیچ جنبنده ای توان نفس کشیدن ندارد. امیدوارند که با تحمیل فلاکت مطلق به طبقه کارگر، ضرب شصتی به جامعه ملتهب نشان بدهند.
 
کارگران هفت تپه و نمایندگان آنان، این از جمله پیشتازترین بخش رهبران جنبش کارگری، بلافاصه پیام "حداقل دستمزد" و فرمان تعرض سیاسی و اقتصادی حاکمیت را دریافت کردند و جواب مناسب و درخور خود را در همان ابعاد به حاکمین دادند. هفت تپه ای ها، با بستن سدی در مقابل این تعرض، طبقه كارگر ایران را نمایندگی كردند و اعلام كردند: ۱- "شورای عالی ضدکارگری" صلاحیت و رسمیت ندارد و ۲- تعیین حداقل دستمزد کار نمایندگان واقعی و مستقل کارگران است! جوابی که نشان از ورود جنبش کارگری به دوره جدیدی است. هفت تپه ای ها پاسخ قدرتمندی در سطح  قدرت نمایی حاکمیت را در مقابل این تعرض افسار گسیخته و وقیحانه سیاسی - اقتصادی قرار داد و کارزاری برای حفظ اتحاد و مقابله متحدانه طبقه کارگر، براه انداختند.  
 
کارزاری که استارت آن با طومار نمایندگان كارگری در هفت تپه زده شد و با تجمعات اعتراضی کارگران هفت تپه در محل کار و دعوت نمایندگان کارگری از کارگران برای اتحاد و پیوستن به این کارزار ادامه یافت. پیام رسمی نمایندگان مستقل کارگری در هفت تپه تحت عنوان "از هفت تپه به کارگران و هم طبقه ای ها در سراسر کشور!"، پیام اتحاد سراسری علیه فقر و بی حقوقی طبقه كارگر و اقشار محروم جامعه، آگاهانه ترین پاسخ به حمله وقیحانه حکومت است که همچنان ادامه دارد.  
 
کارزاری که عدم مشروعیت "شورایعالی ضد کارگر" و عزم کارگران در تعیین دستمزد خود را به روشنی روی میز حکومت و طبقه کارگر گذاشته است. به این ترتیب هفت تپه و نمایندگان مستقل آن، طبقه کارگر و جنبش کارگری را به ورود به دوره جدیدی از جدال، دوره اتحاد طبقاتی، عمل مشترک و سراسری علیه بورژوازی دعوت کرده اند. اینجا دیگر حرکت کارگری در هفت تپه، از یک حرکت تک مرکز کاری به یک حرکت سراسری و فراکارخانه ای، تعمیم یافته است!
 
نمایندگان‌ کارگران هفت تپه این بار نه از کانال و دریچه جدال کارگران این مرکز با کارفرمای خود و دولت، که از دریچه جدال طبقه کارگر در ایران با بورژوازی حاکم و دولت آن عرض اندام کرده اند و ادعانامه این طبقه را علیه حاکمیت و علیه مشروعیت نهادهای آن، بر فرق سر حکومت کوبیدند.
 
هفت تپه، طبقه کارگر و سازمانهای مستقل آنرا از اعتراض به سیاست تحمیل فقر، از ابراز انزجار و محکوم کردن، و به قول یکی از نمایندگان از "غر زدن"، به اقدامی عملی، اعتصاب و اعتراض میدانی هماهنگ و سراسری کارگران، دعوت میکند. این یعنی تلاشی جدی و عظیم برای تغییر اساسی در نحوه ابراز وجود طبقاتی طبقه کارگرعلیه بورژوازی در ایران و سوق دادن طبقه کارگر در جامعه ای خفقان زده و محروم از سازمان های كارگری خود، به سوی یک تحرک سراسری، متحد و برنامه ریزی شده، نه فقط برای افزایش دستمزد که برای دخالت طبقه كارگر، از كانال نمایندگان مستقل خود، در تعیین دستمزد و برای انحلال "شورای عالی ضد کارگری" حکومت! تا به همان شکلی که شورای اسلامی را در کارخانه منحل کردند،  این بار به قدرت کل طبقه کارگر، "شورایعالی ضد کارگر" را در سراسر ایران منحل کرد. مگر نه اینکه حکومت با همه قدرت خود برای سرکوب کل جامعه به جنگ طبقه کارگر آمده است، طبقه کارگر هم در همان سطح، به شکل سراسری، به نمایندگی از رفاه و آزادی کل جامعه، میتواند حکومت را نه تنها سرجای خود بنشاند که هستی شان را برباد دهد!
 
اگر در دوره ای هفت تپه و نمایندگان مستقل آن با شکل دادن به مجمع عمومی کارگری، با اتکا به خرد جمعی کارگران، راه پیشروی طبقه کارگر را در جدال روزمره علیه فقر و فساد نشان دادند و آنرا هموار کردند،  امروز با این کارزار و با فراخوان هم طبقه ای های خود به اتحاد، راه پیشروی طبقه کارگر را در جدالهای پیش رو نشان میدهد.
 
اگر در دوره ای هفت تپه با به گل گرفتن درب شورای اسلامی، انحلال این نهاد دولتی و ضد کارگری را اعلام کرد و توانست نفرت و خشم طبقه کارگر از این نهاد ضد کارگری و جاسوسی را نمایندگی کند، امروز با اعلام عدم صلاحیت "شورایعالی ضد کارگر" و به رسمیت نشناختن آن و همزمان اعلام دخالت نمایندگان کارگری، برای تعیین دستمزد، عزم پیشروترین بخش طبقه کارگر را در تیر خلاص زدن به شامورتی بازی "تعیین دستمزد" و نهادهای حکومتی آن را به نمایش میگذارد.
 
هفت تپه یکبار دیگر صدای اعتراض یك طبقه به فقر، صدای دفاع از حرمت كارگر، از حق حیات و زندگی شرافتمندانه برای خانواده كارگری و ترمز كردن تعرض افسار گسیخته بورژاوزی ایران و دولتش به معیشت دهها میلیون كارگر در ایران شد!
 
نمایندگان هفت تپه راه متحد شدن و متحد کردن طبقه کارگر، نه حول چانه زدن بر سر سبد زندگی بخور و نمیر کارگری، یا میزان زندگی زیر خط فقر، بلکه علیه مشروعیت قدرتی که برای تحمیل فقر بیشتر به جدالش آمده است، را نشان دادند! راه بدست گرفتن کنترل و دخالت کارگر در تعیین سهم کارگران از ثروت تولید شده در جامعه، راه اعلام وجود رسمی و عملی و اعتراض جمعی طبقه كارگر به عنوان یك طبقه واحد!  
 
این فراخوان، این ادعانامه، این اعلام آمادگی برای به دست گرفتن کنترل جدال بر سر معیشت، باید توسط همه هم طبقه ای های هفت تپه جواب مثبت بگیرد و توسط کل جامعه کارکن و مزدبگیر ایران مورد حمایت قرار گیرد. هر رهبر کارگری، هر کارگر سوسیالیست و رادیکالی باید به نیروی فعال جمع آوری نیرو برای این کارزار، برای سازمان دادن و راه اندازی اعتصاب و اعتراض در محیط کار، برای متحقق کردن خواست این اعتراض، انحلال شورای عالی ضد کارگری و تعیین دستمزد توسط نمایندگان مستقل و منتخب کارگران، باشد.
 
موفقیت در این جدال، متحد شدن بخش وسیعی از مراکز کارگری حول این مقابله، نه فقط بساط  شامورتی بازی سالانه حکومت در تعیین دستمزد (در نگاه داشتن طبقه کارگر در زیر خط فقر)، را به هم میزند، که موقعیت طبقه کارگررا بعنوان نماینده بی چون و چرای رفاه، آزادی، حرمت و کرامت میلیونها انسان کارکن در آن جامعه محکم تر و غیر قابل بازگشت میکند.  
 
بورژوازی و دولت آن جنگی جدید را علیه طبقه کارگر اعلام کرده است. کارزار کارگران هفت تپه راه ورود به این جنگ و مسیر پیروزی در آن را نشان داده است. طبقه کارگر برای خلاصی از تباهی و مرگ تدریجی باید به این کارزار متحد کننده و قدرتمند کننده،  بپیوندد.