خیزش انقلابی توده های ستمدیده طی ماه های اخیر، زلزله ای بود که نه تنها پایه های حاکمیت جمهوری اسلامی را به لرزه انداخت بلکه نیروهای اصلی سركوب را دچار تزلزل كرد و ریزش در میان آنها را افزایش داد. اخیرا انتشار سندی از دیدار محرمانه فرماندهان سپاه پاسداران با خامنه ای، این حقیقت را نمایان كرده است. شكوه و ناله فرماندهان سپاه، بحث سرپیچی نیروهای آنها از دستورات بالا، اشاره به نارضایتی وسیع در صفوف این نیروها و رویگردانی آنها از نظام، چیزی است كه به روشنی از جانب فرماندهان در این نشست بیان شده است.
 
اگر جمهوری اسلامی با تکیه به نیروهای سرکوبگر خود از جمله سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات و ارتش، طی چهل و چهار سال گذشته با کشتار، شکنجه و اعدام توانسته است خود را سر پا نگه دارد، امروز دوره ای است كه این قدر قدرتی حتی نزد روسای حاكمیت شكسته است. امروز و به یمن سالها تلاش و اعتراض كارگری، به یمن سالها مقاومت و اعتراض زنان به تبعیض و آپارتاید جنسی، به یمن اعتراض جوانان برای زندگی ای انسانی، به یمن اعتراضات وسیع ۶ ماهه گذشته به فقر، به زن ستیزی، به استبداد و برای آزادی و برابری، جامعه ایران تماما عوض شده است. رابطه مردم و حاكمیت عوض شده و توازن به نفع پایین تغیر یافته است.
 
در سالهای گذشته فرار سرمایه ها از ایران، خارج شدن افرادی از سر مالی و یا سیاسی و فاصله گرفتن از حكومت برای حفظ سرمایه خود و یا بدلیل فاصله های سیاسی امری عادی بود. زمانی كه امید به ماندگاری حاكمیت كم میشود عده ای تلاش میكنند راهی دیگر انتخاب كنند. امروز دیگر این ریزش به نزدیکان و پایه های اصلی نظام رسیده است. گزارش افشا شده از نشست محرمانه فرماندهان سپاه با خامنه ای، نشان می دهد که اکنون دیگر نه فقط باندهای مالی و سیاسی، که اینبار از نیروهای مسلح و نظامی رژیم کنده می شوند و قدرت مقابله با توده های ستمدیده را ندارند. ریزشی که ما از همان روزهای اول خیزش آنرا پیش بینی کردیم و گفتیم. ریزش در صفوف نیروهای مسلح زمانی كه امید به حكومت ضعیف میشود امری طبیعی است. قطعا اگر رده های پایین ارتش و درجه داران و .... در این ریزش به صف مردم میپیوندند، بخشی هم از رده های بالا به صف اپوزیسون راست و بورژوایی میپیوندند. ریزیش این بخش بیان دوره ای جدید و خطر سرنگونی نظام است. آنها از صف ارتجاع حاكم به صف اپوزیسون راست و ارتجاع دیگر تغییر مكان میدهند. این اتفاق در دوره سرنگونی سلطنت هم پیش آمد.
 
ما کمونیست ها و حزب ما بارها و طی پیامهای خود سربازان و درجه داران جز را خطاب قرار داده و قرار میدهیم كه سرنوشت خود را به سرنوشت حكومت گده نزنند. كار در میان این صف امر ما كمونیستها است. اما بحث امروز كنده شدن عده ای دیگر است كه چشم و گوش نظام بودند و در انواع جنایات دست داشته و دست دارند. این پدیده برای ما بیان موقعیت جدید و تواز خوب برای پایین و برای جمهوری اسلامی آژیر خطری است كه به صدا در آمده است. فرماندهان در نشست با خامنه ای از كمبودها و كاستی ها نگفتند، چیزی كه بسیار معمول است، آنها از خطری صحبت كردند كه كل نظام با آن روبرو است. آنها تلاش كردند آژیر خطر را به صدا در آورند و خامنه ای را متوجه كنند.
 
نکته برجسته و قابل تامل در این ریزش، نه خود کنده شدن این عناصر از صفوف حاکمیت، بلکه پرده از این واقعیت بر می دارد که قدرت محرومین جامعه که عزم خود را برای به زیر کشیدن حاکمیت جزم کرده اند چقدر تاثیر گذار بوده است. نكته برجسته توان و قدرت جنبش ما، جنبش آزادیخواهانه مردم ایران است كه تنها خودی نشان داده است و جمهوری اسلامی را به چنین روزی انداخته است. خطاب این پیام خامنه ای و روسای نظام است. اما ما كمونیستها، ما كارگران، ما زنان و جوانان برابری طلب باید این پیام را جدی بگیریم. نیروی ما بدون سازمان و بدون تامین رهبری خود، بدون برافراشتن افق رهایی و اتحاد حول پرچم رهایی، راه درازی نخواهد رفت و این بر هیچ كارگر كمونیستی، بر هیچ زن و مرد و جوان كمونیستی قاعدتا مخفی نیست. اعتراضات اخیر مهر جنبش ما را بر خود داشت و همین نیروی بزرگی را بسیج كرد كه سراپای نظام را به لرزه در آورد و ترس و لرز و تردید را در میان مقامات سپاه و ارتش و... كاشت.
 
اگر ما نیرویمان را سازمان دهیم و همه توان جنبش خود را به میدان آوریم، هیچ دولت و قدرتی توان ایستادن در مقابل آنرا ندارد. بی تردید تحولات این دوره كه یك روزه اتفاق نیفتاد و بر شانه تجربیات تا كنونی ایستاده بود، دستاوردها و تجارب بزرگی برای ما داشت. دوره آتی و با اتكا به این تجارب، باید نیروی خود را همه جا متحد كنیم، قدم به قدم سازمان دهیم، خواست و مطالبات اولیه آن و افق و استراتژی آنرا مشخص كنیم و حول آن وسیعترین نیرو را به میدان بیاوریم.
 
دوره گذشته علاوه بر حاكمیت، نیروهای ضد كارگری در اپوزیسیون هم نگران و سراسیمه شدند. فضای اعتراضی و انقلابی پایین جامعه، رادیكالیسم و برابری طلبی آن، اپوزیسیون راست را هم عمیقا ترساند. بی خود نیست رضا پهلوی و بسیاری از همراهان او، ارتش و سپاه و ریزش در آنرا  نقطه امید خود گذاشته اند. بلاخره نقطه اشتراك همگی تقابل با انقلابی از پایین به رهبری طبقه كارگر است. به دلیل همین حقیقت طیفی از عناصر كنده شده از حاكمیت، اكنون به صف راست پرتاب میشوند. بخشی از شخصیتهای كنونی سلطنت طلبها و حتی بقیه نیروهای راست، سالهای متمادی با حكومت كار و فعالیت كرده اند.
 
زمانی كه اپوزیسون راست از فتح قله از درون ناامید شد و جواب نه بزرگ از كارگران و اقشار محروم مردم گرفت، این بار به سپاه و ارتش و بسیج و... دخیل بست. بی شک اپوزیسیون راست تلاش خواهد کرد عناصر کنده شده از رژیم را انقلابی جا بزند و این عوامل سناریو سیاهی را جذب خود کرده و با بکار گیری ظرفیتهای ضد انسانی آنها در ترور و ارعاب و توطئه علیه این انقلاب، مسیر انقلاب را به نفع خود تغییر دهد. بی دلیل نیست که آقای پهلوی، تلاش می کند با تنظیف نیروهای سرکوبگر آنها را بخشی از «سرمایه های ملی» و نیروی «انقلاب سوم» نام بگذارد.
 
اگر سیر تحولات انقلابی امید به سرنگونی جمهوری اسلامی را به هر خانه و محله ای برده است، اگر رادیكالیسم و قدرت این جنبش، جهانی را به حمایت كشانده است،  و اگر این جنبش كل صف ارتجاع از حاكمین تا اپوزیسون را نگران كرده است، اما این هنوز قدم اول از راهی است كه باید پیمود. بی شك در مسیر و اگر بتوانیم جواب نیازهای این جنبش را بدهیم و اگر ما كمونیستهای طبقه كارگر به معضلات و موانع این تحول انسانی جواب دهیم، نه تنها سرنگونی جمهوری اسلامی را به امری واقع تبدیل میكنیم كه بعلاوه امید به رهایی و جامعه ای آزاد و برابری را در قلب بشریت به وسعت جهان خواهیم كاشت. بگذار اپوزیسون راست از سر استیصال و درماندگی كیسه برای ریزش در صف سپاه پاسدارن و بسیج و... بدوزد، توان نیروی ما كل ارتجاع را جارو خواهد كرد.
 
ما امروز در همه جا، در شهر و روستا، در كارخانه و محلات كارگری، در میان اقشار مختلف مردم محروم، در همه مراكز كارگری و محل زندگی، شوراهای خود را میسازیم و نطفه حاكمیت خود را در دل جدال امروز برای پیروزی و سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی میكاریم.