مسمومیت های سریالی، حملات شیمیایی، نشانه گرفتن دختران مدارس، سناریوهای تکراری در هیچ ژانری جای ندارد.. نه در ژانر وحشت است نه تراژدی..
فراتر از فضای اگزوتیک و ابزورد است! استراتژی جنون انگیزی ست که تنها از جنایتکارانی بر می آید که می خواهند با هراس افکنی و دامن زدن به احساس ناامنی در جامعه تاوان حضور زنان و دختران پیشرو در رادیکالیزه کردن انقلاب سوم در ایران را بگیرند!
رد این رخداد ریشه در سیاست مذبوحانه ای دارد که می خواهد بگوید اگر باور ندارید حجاب و آپارتاید جنسی مصونیت تان است پس باید بدانید که عقوبت فریاد بر سر کشیدن تان، کیفر خواست تان علیه حاکمیت، "زیاده خواهی" تان در حق زیستن و برابری، حقوق انسانی خواستن تان و البته رادیکالیسم تان، مسمومیت است! درست به مثال همان خیمه شب بازی هایی که در گذشت چهار دهه از چیرگی احکام و قوانین اسلامی بر جان و زندگی مردم ایران، استثمار و جنایات بی پایان شان در سنایورهای مختلف از اعدام های دسته جمعی تا شکنجه ها، از اسیدپاشی و سنگسار تا تحقیرهای مضاعف، از اعتراف های اجباری و تهدیدها تا آدم ربایی و شلیک موشک به هواپیمای مسافربری و حتی کودک کشی و در نهایت "کی بود کی بود من نبودم" هایی که تبدیل به سیرک تاریخ شده اند.
این همان وقاحت تاریخ است که می گوید "مصونیت" کذایی و پارینه سنگی ما را اگر سر تایید ندارید، پس آزمون زنده به گوری در پیش خواهید داشت، یعنی قرون وسطی در قبال آنچه ما امروزه تجربه می کنیم شاید عصر طلایی شرافت بود!
خامنه ای در یک فرار رو به جلو گفته بود که "اگر مسمومیت دانش آموزان اثبات شود، عاملان باید به اشد مجازات برسند"! اما فراموش کرده بود که بگوید خود شخص اول حاکمیت اسلامی بر صندلی اتهام است.
رهبر "معظم" جنایت همچنین گفت که "مسمومیت دختران یک جنایت بزرگ است" اما باز هم اشاره نکرد که عامل این قبیل جنایات، مستقیم و غیر مستقیم از عوامل خودی و دست راستی خودشان است که در پرونده جنایات شان در چند دهه حکومت آدمکش خود به هیچ وجه کم نگذاشتند!
به خیال خود خواستند بترسانند، ارعاب کنند و همچون هم جانیان دست راستی شان در افغانستان زنان را به کنج عزلت خانه نشینی بکشانند و بر همان برچسب های بردگی جنسی زنان و استثمار های دو چندان خود بکوبند تا شاید صباحی بیشتر بر تخت متعفن حکومت شان برانند، که اگر برانند!! اما غافل از اینکه پرونده قطور و مستمر جنایات آشکار و نهان شان به سادگی تاییدی است که این قبیل شگردها و تردستی هایشان آنقدر نخ نما شده که حتی کودکان دبستانی را به میدان آورد تا فریاد "مرگ بر جمهوری اسلامی" به بازی روزانه در کوچه های کودکی شان تبدیل شود. هر کدام از این زیر و رو کشیدن های شان برای مردم ایران فقط و فقط بار پرونده جنایات شان را سنگین تر میکند و تیر به سنگ زدنی بیش نیست، بلکه آتش خشم و انزجار مردم از جمهوری اسلامی را هرروزه شعله ور تر میکند. حتی کودن ترین مهره های حاکمیت همچون نماینده ملایر هم اعتراف کرده است که: «مسمومیت دانشآموزان بیارتباط با زن، زندگی، آزادی نیست.»
تمام عوامل ریز و درشت جمهوری اسلامی باید بدانند این جنبش عظیم و انقلابی که برای به کرسی نشادن برابری زن و مرد در تمام شٸون جامعه به راه افتاده، موجی ست که نطفه تنفرش از اسلام و مذهب و زن ستیزی را خودشان در افکار مردم کاشتند وهمین طوفان انزجار به زودی هست و نیست شان را در انقلاب آزادیخواهانه آتی درو خواهد کرد.
گاز بدهید که سقوط تان نزدیک است!