یکسال از شروع جنگ اوکراین میگذرد. جنگی که روسیه با ادعاهای "مبارزه علیه فاشیسم" و یا "دفاع از حق تعیین سرنوشت" ساکنین دانستک و لوگانسک، و غرب و ناتو تحت نام "مبارزه علیه کشورگشایی روسیه" و "دفاع از استقلال و تمامیت ارضی اوکراین"، شروع شد، تا امروز همچنان ادامه دارد و با خود دهها هزار کشته و صدها هزار مجروح و بی خانمانی و مهاجرت میلیونی، از بین رفتن زیربناهای جامعه مدنی را به بار آورده است. فراتر از میدان های جنگ، تاثیرات این جنگ به اروپا و آسیا و آفریقا کشیده شده و خود باز بهانه ای برای تحمیل هزینه های بیشتر و ناامنی گسترده تری به میلیونها انسان در کشورهای گوناگون تبدیل شده است.
با وجود تبلیغات گوش خراشی که طی این یکسال طرفین جنگ و بویژه دول غربی و ناتو در "دفاع از امنیت جهانی" و "مردم اوکراین" و "خطر حمله روسیه به اروپا" به پیش برده اند، امروز کیست که نداند که این جنگ نه ربطی به اوکراین و خواست های مردم این کشور داشت و نه ربطی به دفاع از "امنیت" جهانی، بلکه ناشی از تقابل های قطب های جهانی در ابعاد وسیع تری بوقوع پیوست.
در واقع اوکراین، آنهم کشوری که از نظر سیاسی و اقتصادی حتی در موقعیت بسیار ضعیف تری از دیگر کشورهای "استقلال یافته" موسوم به اروپای شرقی سابق و با دولتی ائتلافی با حضور علنی نیروهای فاشیست و سرکوب گر با یک انقلاب مخملی دیگر، نبود که این تقابل جهانی را به جنگ کشاند، بلکه بر عکس، از ابتدا اوکراین، خود به مثابه میدان جنگ مناسب، از طرف ناتو انتخاب شده بود، تا سیاست زنده کردن ناتو، پیشبرد نظامی تقابل غرب و ناتو با قطب روسیه و چین، در این جغرافیا به پیش برده شود. اوکراین و "دفاع از استقلال و امنیت" آن بهانه ای بود برای تسویه حسابهای دول غربی با رقبای خود. تسویه حسابی که به قیمت مرگ، آوارگی، ویرانی در اوکراین و گسترش فقر و فلاکت و میلیتاریسم در سرتاسر جهان بود. جنگی که مردم جهان و در درجه اول مردم اوکراین بازنده آن و صنعت تولید اسلحه و میلیتاریسم برندگان آن هستند.
سیاست کنار گذاشتن روسیه و تمسخر روسیه، به مثابه یک قدرت نظامی و اتمی، خروج آمریکا از معاهده های کاهش سلاح های اتمی، آلتیماتوم های آمریکا برای تضمین پرداخت سهمیه کشورهای عضو ناتو و غیره بیش از یک دهه سابقه دارد. این سیاستی بود که آمریکا در همان دهه اول قرن اخیر با هدف تغییر تناسب سابق میان "غرب و شرق"، با افرایش گسترده حضور ناتو و قرار گرفتن بر لب مرزهای روسیه، آغاز کرده بود. تناسبی که روسیه نیز به سهم خود با دخالت هایی نظیر حضور نظامی در سوریه و برقراری روابط تجاری و فروش تسلیحات به کشورهای خاورمیانه و آفریقا سعی داشت به نفع خود به پیش برد. حتی استقبال از عضویت اوکراین در پیمان ناتو که هر بار بنا به مقتضیات روز چه بالفور و یا چه در دراز مدت توسط سران آمریکا و ناتو اعلام می شود، خود نه ناشی از موقعیت دولت اوکراین و زلنسکی در جنگ اوکراین، بلکه ناشی از دوری و نزدیکی و میزان پیشروی و یا عدم پیشروی آمریکا در این تناسب و در بطن بحران جاری میان قطب های جهانی سرمایه است.
بر خلاف ادعاها و اشک تمساح ریختن های پوتین و بایدن و سران اروپای واحد برای مردم اوکراین، در سالروز آغاز این جنگ، امروز همه جا شاهد حضور گسترده تر مردم دنیا علیه بیهودگی این جنگ و مقابله با سیاست های دولت های حاکم در تخصیص بودجه های رو به افزون جنگی و نظامی، در تحمیل فقر به میلیاردها بشر در سرتاسر جهان و نا امن کردن محیط زندگی آنان، هستیم. تظاهرات های دفاع از جنگ در اوکراین و ناتو ماشین تسلیحاتی دول غربی، امروز دیگر خریداری در میان مردم بسیاری از کشورها در اروپا و آمریکا، ندارد و جای خود را به اعتراض و تظاهرات و اعتصاب علیه تحمیل گرانی ها و هزینه های زندگی، به بهانه جنگ در اوکراین، داده است.
امروز خواست قطع این جنگ، قطع تسلیح و دامن زدن و شعله ورتر کردن این جنگ به خواست عمومی تری تبدیل شده است، بطوریکه بخش قابل توجهی از مردم و افکار عمومی، پیشبرد این جنگ را نه پیشروی و کمک به مردم اوکراین، بلکه کارزاری برای پر کردن صندوق های زرادخانه ها و شرکت های تولید اسلحه و تخریب دست جمعی می داند. بر خلاف تمامی ادعاهای دولت ها و سران آنها، خواست پایان یافتن سیاست های نظامی، افزایش بودجه های نظامی و نا امنی ممتد و قربانی کردن روزمره مردم در این و آن کشور، امروز بیش از گذشته در سخنرانی ها و اعتراضات متعدد مردم متمدن و آزادیخواه همه جا به گوش می رسد.
سیاست دامن زدن به میلیتاریسم به بهانه "دفاع از مردم اوکراین" شکست خورد و امروز سازمان دهندگان آن در جستجوی راه فراری از اعلام رسمی و علنی آن هستند. در این میان نیروهای راست اپوزیسیون ایران که امید "اوکراینینزه" کردن ایران را در سر می پرورانند و قول در کنار ناتو قرار گرفتن را از طرف مردم ایران میدادند، بی آبروتر از همیشه شده اند.
یک نیرو، یک قدرت، یک جنبش، طبقه کارگر و کمونیستهای آن، از روز اول در مقابل این جنگ و سناریوی "ایرانی" آن ایستادند و حقیقت را به مردم جهان گفتند. نیرویی که تضمین کننده نه فقط آزادی و برابری و رفاه که صلح، امنیت و آرامش در سرتاسر جهان است. جنگ اوکراین و عواقب مخرب و ضد انسانی آن نیاز به چنین نیرویی را بیش از هر زمانی به جهانیان نشان داد.