روز جمعه ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ (دهم فوریه ۲۰۲۳ ) نشستی از ۸ نفر اپوزیسیون راست در دانشگاه "جرج تاون واشنگتن" زیر عنوان "نشست جنبش دمكراسی خواهی ایران" برگزار و با "به به و چه چه" رسانه های راست درقاب گرفته شد و طبق معمول مژده تشکیل "شورای رهبری" از طرف "شاهزاده مشکل گشا" را در بوق و کرنا کردند.
در مورد اهداف این نشست، رضا پهلوی میگوید: "تمركز ما روی فروپاشی است" و "هدف ما تشكیل شورای رهبری نیست، هدف كمك به تشكیل شوای رهبری است". بقیه شركت كنندگان هر یک به شكلی همین گفته ها را تکرار میكنند. باز بنا به گفته رضا پهلوی و مسیح علی نژاد، این جمع ساعتها با هم صحبت كرده اند و قرار است در ادامه هم منشوری منتشر كنند به نام "منشور همبستگی و سازماندهی" كه حاوی "اصولی مبتنی بر اعلامیه حقوق بشر و بیان مطالبات اكثریت مردم ایران" باشد.
تاكید و نقطه اشتراك همه شركت كنندگان این است كه آنها خواهان "فروپاشی" جمهوری اسلامی هستند و در این راه تلاش دارند دولتهای غربی را متوجه كنند كه از هر نوع مذاكره با جمهوری اسلامی پرهیز و حامی آنها باشند. همگی اصرار دارند كه جز سرنگونی نباید اختلافات "حاشیه ای"، مانند آینده جامعه و .... را برجسته كرد و برای "حفظ وحدت" از ورود به نوع سرنگونی و آلترناتیو حكومتی پرهیز كنند. گلشیفته فراهانی كه پیام مشترك خود و علی كریمی را، بعنوان دو عضو "غیر سیاسی" جمع، بیان میكند، سنگ تمام گذاشته و میگوید: "من و علی كریمی سیاستمدار نیستیم.... ، هدف همه سرنگونی و گذار از جمهوری اسلامی است ... و مطرح كردن شكل و نوع حكومت برای فردای ایران خیانت به مردم ایران است". عبدالله مهتدی در جستجوی کرسی در آینده موزائیکی مورد نظرش، با تکرار ادعای اینكه "انقلاب از كردستان شروع شده" و "اصل پذیرش تنوع و تكثر در ایران مهم است"، تاكید میكند: "نوك پیكان در سراسر ایران تنها و تنها جمهوری اسلامی است."
اما باید دید وجه مشترك این ۸ نفر چه است؟ كدام امید و كدام احساس خطر آنها را كنار هم قرار داده است؟
در مورد دو نفری كه خود را سیاسی نمیدانند، طبیعتا هر عقل سلیمی سوال میکند شما در بالماسكه راست برای "تامین شورای رهبری" چه میکنید و چرا اتهامات نخ نما و فكر نشده سیاسیون دست راستی را تکرار میکنید؟ مردم به حق این خط و نشان کشیدنها را اعلام سیاستی روشن و اعلام تعلق شما به نیروی سیاسی معینی، سلطنت طلبان پرو غرب، معنی میکنند.
اما همه شرکت کنندگان در این کنفرانس، و از جمله "غیر سیاسی" ها، در یك سناریو شریكند و آنهم "فروپاشی" جمهوری اسلامی از درون و به كمك عوامل و شخصیتهای جمهوری اسلامی و دول غربی به هر قیمتی و با هر سناریویی است.
تركیب جمع بطور عجیبی با تاریخی از "رشادت" و قرار گرفتن با جناحی از جمهوری اسلامی و امید به "اصلاح از درون حاكمیت" عجین شده است. رضا پهلوی همیشه و تاریخا، از طرفداری از خاتمی تا جنبش سبز و امروز در ارتباط با سران سپاه و بسیج و ارتش و سیستانی و عبدالحمید، به دنبال اصلاح رژیم با كنار گذاشتن بیت رهبری بوده است. شیرین عبادی، که معلوم نیست در پیچ بعدی مشکل خود را "بی عقلی" نداند، و مسیح علی نژاد كه سرباز این جهت بوده، همگی پرونده هایی از تلاش برای "تسخیر قدرت از درون" و از طریق اصلاحات، زیر بغل دارند. عبدالله مهتدی اساسا به امید توافق با جمهوری اسلامی سازمان خود را سرهم كرد و به ناحق اسم كومه له بر آن گذاشت و از آن روز تا امروز دربدر دنبال گدایی مذاكره با جمهوری اسلامی همراه متحدین خود در "مركز همكاری" بوده است. حامد اسماعلیون هم به عنوان كسی كه خانواده اش را در هواپیمای سرنگون شده اوكرائینی از دست داده است، و دنبال دادخواهی بوده است، به ناگاه سر از این جمع درآورده و احساس همدردی مردم با خود را به خدمت رضا پهلوی و راست در آورده است.
هر انسان فهیم و منصفی باید بپرسد با این جهت و تاریخ شما در تدوین منشور و تشکیل "شورای رهبری" برای انقلاب مردمی كه خواهان سرنگونی كل جمهوری اسلامی با اصلاح طلب و اصول گرا و سبز و بنفش آن است، چكار میكنید؟ آیا كسی برای شما در انقلابی كه رسما و علنا علیه آن هستید، تره خرد میكند؟ وقتیکه حتی دوستان دیگر تان در کمپ راست شما را جدی نگرفته اند، انتظار دارید كسی كه دستی بر آتش داشته باشد، جمع شما را جدی بگیرد؟ اگر از داستان سازی و داستان پردازی و بزرگ نمایی هوادران سلطنت و رسانه هایی كه تماما در اختیار شما است، بگذریم واقعا زن و جوان و كارگر و مردم آزادیخواهی كه ۵ ماه است با جمهوری اسلامی میجنگند، منتظرند تا طرفداران اصلاحات، هواداران جنبش سبز، هواداران همكاری با سپاه و بسیج و ارتش، شمایی كه برای میرحسین موسوی قلبتان می تپد، منشور بنویسید و "شورای رهبری" بسازید؟ ظاهرا "رهبری" هالیودی و "لالا لند"ی شما را تماما مسخ خود کرده است.
اما دو پدیده هم مایه نگرانی و هم مایه خوشبینی مشترك آنها است. اولین پدیده نگرانی از تحولات ایران است كه بخشی از اپوزیسیون راست در قامت این ۸ نفر را دور هم جمع كرده است. این نگرانی ترس از انقلاب در ایران و سرنگونی جمهوری اسلامی به قدرت پایین و مهر باطل زدن به هر زدوبند و توطئه علیه مردم متحد و آگاه است. تحولی كه چنان توده ای و همه گیر و رادیكال باشد و لایق ترین و رادیكالترین انسانها و نمایندگان و رهبران واقعی اقشار محروم را، با پرچم آزادی و برابری و رفاه و امنیت، در جلو صف خود قرار دهد و جایی برای ملاخور كردن انقلاب توسط یك ضد انقلاب دیگر، به نام و نیابت از مردم ایران را ناممكن كند. این حقیقت و سیر تاكنونی تحولات ایران نه این ۸ نفر بلكه كل صفوف راست را، كه مرتب مشغول لابیگیری، اتحاد و ائتلاف و خبر سازی و ... هستند، عمیقا نگران كرده است. تحرك این جماعت بدلیل فضای انقلابی و امید به آن نیست، بلكه از ترس آن و خطر آن است.
بازیگران اصلی این بالماسکه دو نیرو هستند. رضا پهلوی با پرچم فاشیستی "یك ملت، یك پرچم و یك رهبر" و شمشیر "تمامیت ارضی" و عبدالله مهتدی و باند فاشیست نان به نرخ روز خور او با پرچم "فدرالیسم قومی"! سایر شرکت کنندگان قرار است این اتحاد شکننده را در بسته بندی شیکی تحویل مردمی بدهند كه تا امروز به انها نه گفته اند.
اتحادی، هر چند شکننده، علیه انقلاب آزادیخواهانه مردم با اسم رمز "فروپاشی مدیریت شده" را كه اسم رمز برای تحویل گرفتن قدرت از بالا و دست نخوردن دستگاه سركوب، ارتش، سپاه، بسیج و وزارت اطلاعات و ماشین فاسد اداری و...!
دفاع آنها از بیانیه موسوی به عنوان كسی كه سالهای طولانی در راس حكومت و از شخصیتهای حكومتی بوده است و در سپاه و بسیج و ... نفوذی دارد، به امید تامین بخشی از نیروی فروپاشی از درون برای این نیروها است. موسوی تغییری نكرده است، همچنانكه بقیه سران حكومتی و ناراضیان درون جمهوری اسلامی ماهیتا تغییر نكرده اند. اما فشار جنبش پایین همه را مجبور كرده است لباس انقلابی بپوشند و سیاست، پروژه ها و آلترناتیو خود را در لباس "زن، زندگی، آزادی" به بازار سیاست عرضه كنند. بیانیه موسوی و آرزوی به هم رسیدن در یك صف واحد برای راست، مستقل از اشتراك در دشمنی با انقلاب پایین، خمیر مایه این امید است. موسوی برای اپوزیسیون راست وزنه ای جدی در جلب بخشی از سپاه و بسیج و ارتش و وزارت اطلاعات و... است. پیشروی تحولات قطعا صف ضد انقلابیون مرتجع از نوع موسوی و این طیف را با ریزش در حاكمیت افزایش میدهد و همین حقیقت اپوزیسیون راست را امیدوار كرده است. نگرانی اپوزیسیون راست و از جمله شركت كنندگان در نشست اخیر، عدم پذیرششان از جانب موسوی و موسوی های بریده از حكومت است و نه بر عكس.
اما اپوزیسیون راست، مردم ایران و شعور سیاسی جامعه را دستكم گرفته است. فرهنگ بالای سیاسی مردم ایران، بالا بودن سطح توقع و مطالبات انسانی آنها و خصوصا نسل جوان، كه تاكنون دست رد به سینه اپوزیسیون راست از هر نوع آن از اصلاح طلبی ناراضی درون و بیرون حكومتی تا شاه پرست و قومی و مذهبی و مجاهد و.... زده است، راست را با شكستهای پی درپی مواجه كرده است. بازگرداندن نسل جوان و دختر و پسر امروزی جامعه ایران و طبقه كارگری كه قدرت عظیمی در این جامعه دارد و چهل و چهار سال است، آزادی و عدالت و رفاه و برابری را بانگ میزند، به پادشاهی یا به جامعه ای موزائیكی، به نام انواع ملیتها، زبانها، قومها و طوایف، مذاهب و...، اگر ابلهانه نباشد، دور از ذهن است.
این نشست بیگانگی مطلق خود با مکانیزم های اجتماعی و سیاسی در جامعه ایران، با درجه تحزب سیاسی در این جامعه، با عمق آزادیخواهی و هوشیاری سیاسی آن، با فاصله عمیق آن با "سیاست هالیودی" و "قهرمانان" و "پهلوان پنبه" های سیاسی برای نجات، نشان داد. بازی "رهبری" و رهبر تراشی برای مردم ایران، به کمک میدیای "با شرف"، اگر بتواند توجه عقب مانده ترین بخشهای جامعه منجمله یک مشت شاه پرست و كله تراشیده آریایی و مفتخر به موقعیت رعیت بودن خود، و یا عده ای فالانژ و قوم پرست و عقب مانده فرصت طلب كه روی مصیبت مردم كردستان سرمایه گذاری كرده اند تا پاسبان و كدخدای جایی شوند، در میان مردم متمدن ایران خریداری ندارد.
خوابهای طلایی شما و امید به ارتجاع درون حكومت و كودتا و "رژیم چینج" و "فروپاشی از درون" و پرتاب شدن شما به کرسی قدرت، یك بار در ۵۷ اتفاق افتاد و بار دوم محال است. ما كمونیستها و دهها هزار رهبر و فعال آزادیخواه در جامعه و میلیونها زن و مرد و جوان انقلابی اجازه نخواهیم داد هیچ توطئه و كار پشت پرده ای چه با محافل حكومتی و چه دولتهای مرتجع و هیچ نقشه سیاهی از هیچ جریانی مخفی بماند.
بی تردید ما و مردم آزادیخواه در ایران به مخاطراتی كه نیروهای راست، از هر نوع آن میتوانند، برای مردم و انقلاب و امیال آزادیخواهانه آنها ایجاد كنند، آگاهیم. مردم آزادیخواه ایران به توان تخریب و جنایات دولتها و اربابانی كه شما با تمنا و خواهش در بارگاهشان سفره گدایی پهن كرده اید، آگاه اند. مردم مجاهدین افغان، ارتش آزاد سوریه و داعش و انواع دارودسته های مرتجع مسلح قومی و مذهبی و شكل دادن و سازمان دادن آنها در سوریه و لیبی و افغانستان و عراق توسط این دولتها و همزمان قدرت یک جنبش توده ای در عقب راندن وحوش اسلامی در کردستان به رهبری یک نیروی کمونیست را دیده اند.
آمادگی شما و كفش و كلاه كردن تان برای تشکیل "لویه جرگه" ای دیگر و یا "ارتش آزاد"ی دیگر، در ایران و در ركاب دول غربی با مانع بزرگی طرف است كه دهها میلیون مردم آزادیخواه ایرانند. ما خوابهای طلایی شما را با اتحاد صفوف طبقه كارگر، زن و جوان، معلم و بازنشسته و مردم آزادیخواه در سراسر ایران از كارخانه و دانشگاه تا محل كار و زندگی، با پرچم آزادی و برابری و سرنگونی جمهوری اسلامی به کابوس تبدیل خواهیم کرد!