جنگ نهایی جامعه و جمهوری اسلامی هنوز شروع نشده است. هم برای جمهوری اسلامی و هم برای جنبش انقلابی ما جنگ مرگ و زندگی است. هر دو طرف این جنگ دارند سنگرهایشان را مستحکم می کنند. جنبش انقلابی ما با بیست هزار اسیر باید سنگرهای خالی را پر کند. نیروهای ذخیره میلیونی کارگران و زحمتکشان را به جبهه فرا خواند. سرنوشت جنگ را اکثریت جنگجویان تعیین می کنند، نه اقلیت ترسوی متکی به تفنگ.
یکی از دستاوردهای جنبش انقلابی ایجاد شکاف و ریزش در صفوف دشمن است. مزدوران رژیم بی روحیه اند. از زمانی که جنبش انقلابی در ایران شروع شده است، جمهوری اسلامی بعنوان حاکمیت دیگر وجود ندارد. این دشمن بشریت، پشت سنگرها و انگشت به ماشه رو به مردم ایستاده است. بازگشت جمهوری اسلامی به حاکمیت دوران قبل از خیزش مهر و آبان غیر ممکن است. حاکمیت دشمن از هم پاشیده است. این رژیم دیگر قدرت حکومت کردن ندارد. این حکومت را دیگر کسی نمی خواهد. این را سران جمهوری اسلامی می دانند.
تنگ نظرانی هستند که فقط چشم به خیابان دوخته اند. اگر خیابان خلوت شود، امیدشان را از دست می دهند. در حالی که جامعه مثل دریا است. زمانی که آرام و ساکت است، اما در اعماق آن غوغا است. از دل این فعل و انفعال درونی، موج های بزرگی سر بر می آورند و گاهی طوفان می شود. کسی که فقط موج ها و طوفان را می بیند، دریا را نمی شناسد.
در صفوف دشمن هم، در پوزیسیون و اپوزیسیون هر دو نسخه ی شکست را می پیچند. شکست خوردگان انقلاب بهمن و قدرت حاکم هر دو رویای کنترل بحران را در سر می پرورانند. یکی با استفاده از سرکوب و کشتار وقت می خرد و دیگری به تغییراتی توافق شده از بالا چشم دوخته است. هدف هر دو نجات نظام سرمایه و دین از یک انقلاب توده ای و کنترل اداره جامعه از پایین زیر پرچم "کنگره سراسری شوراهای مردمی" است.
جنبش انقلابی با شعارهای چپ و آزادیخواهانه و افق حاکمیت شورایی هر دو جناح بورژوازی در حاکمیت و اپوزیسیون راست را به شدت ترسانده است.
جنبش انقلابی برای سرنگونی هم همبستگی و همسرنوشتی سراسری را بوجود آورده و هم حمایت های جهانی کارگران مردم آزادیخواه را جلب کرده است.
در هفته های اخیر جنبش اعتصابی کارگران، بازنشستگان و فرهنگیان به میدان آمده و شاهد همبستگی طبقه کارگر جهانی با جنبش انقلابی هستیم.
در یک هفته اخیر بازنشستگان به خیابانها بازگشتند. تجمع معلمان و کارگران و کارکنان مخابراتی در مقابل وزارتخانهها برگزار شد. تجمعات اعتراضی خانواده های زندانیان بازداشتی و محکوم به اعدام مقابل زندان ها روزهای متوالی است که ادامه دارد.
اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا-انتاریو، در بیانیه ای خواستار آزادی فوری کلیه فعالین کارگری، معلمی، دانشجویی، دانش آموزی، و فعالین جنبش زنان، معترضین بازداشتی و زندانیان سیاسی در ایران شده و بازداشت ها و احکام زندان و اعدام را نقض آشکار قوانین بین المللی نامیده است.
جمهوری اسلامی قادر به اداره ی اقتصاد و تامین نیازهای جامعه نیست. نگاهی به بودجه ۱۴۰۲ نشان می دهد که درب بورژوازی حاکم کماکان بر همان پاشنه می چرخد. چندبرابر کردن بودجه نظامی ها و حوزه های علمیه نشان می دهد که هیچ روزنه ای برای بهبود سطح معیشت جامعه و پاسخ به نان سفره ی ۶۰ میلیون انسان زیر خط فقر وجود ندارد. دستمزدها و حقوق و خدمات درمانی و بهداشت و مسکن و رفاه مردم در اولویت بودجه و خزانه ی چپاول شده ی جامعه از جانب جمهوری اسلامی نیست. تنها راه بقای حاکمیت ننگین و نظام تبهکار جمهوری اسلامی، گسترش و فربه کردن نیروهای سرکوب و بنیادهای فاسد مذهبی مروج خرافات و دروغ از جمله حوزه های علمیه و صدا و سیما و مداحان جیره خوار است. برای حاکمیت تنها یک راه باقی مانده است و آن ادامه مخفی شدن پشت سنگرهای نظامیانش است و بس.
جنبش نان و معیشت در جامعه ی ۸۵ میلیونی همان غوغای اعماق دریا است که موج های عظیم و طوفان اعتراض میلیونی زحمتکشان گرسنه سر می آورد.
جمهوری اسلامی اگر فکر می کند با درو کردن انقلابیون خیایان و بازداشت های جمعی، می تواند جنبش انقلابی را مهار کند، اما جنبش اقتصادی و برای معیشت و نان سفره ها ی خالی و تورم و گرانی و فقر و گرسنگی و ۶۰ میلیون انسان زیر خط فقر و در فقر مطلق، قابل سرکوب نیست. جنبش نان و خیزش گرسنگان قابل سرکوب نیست. فریاد زحمتکشان اسیر فلاکت را نمی توان خاموش کرد.
جنبش انقلابی ماه های اخیر می رود تا بر قاعده ی خود بایستد. و آن مبارزه اقتصادی طبقه کارگر، اعتراضات زحمتکشان گرسنه، فرهنگیان، بازنشستگان و پرستاران است. جنبش اقتصادی ده ها میلیونی گرسنگان یا باید جواب بگیرد یا بنیان حاکمیت ورشکسته و فاسد و اختلاسگر را فرو می ریزد.
جنگ اصلی و اساسی جنبش انقلابی جنگ برای آزادی، رفاه و برابری است. جنبش انقلابی جاری که در آغاز بر شانه های جوانان بویژه دختران جوان و دانشجویان برپا شد، به تدریج خیزش زحمتکشان بلوچستان و کردستان و شهرهای فقیر نشین جنوب، تجمعات بزرگ مردم در مراسم های تجلیل از کشته شدگان در شهرها و روستاها و تجمعات خانواده های بازداشت شده ها را به دنبال داشته است. این جنبش تا کنون جلوه های عظیم انسانی را در همبستگی و همسرنوشتی سراسری به نمایش در اورده است.
میلیون ها زن در ایران بعنوان سرپرست خانواده، کار کنتراتی خانگی، دستفروشی، کار در کارگاه ها، فرشبافی ها و کار در منازل ثروتمندان، تحت استثمار شدید کار ارزان و درآمد ناچیر قرار دارند. صدای این زنان و تجمعات عظیم آن ها علیه فقر و گرسنگی، هنوز به فریاد، نان، آزادی و برابری در خیابان ها تبدیل نشده است.
اکنون جامعه چشم به نیروی اصلی و تعیین کننده ی توازن قوا به نفع جنبش یعنی طبقه کارگر دوخته است. طبقه کارگر مثل ستاد جنگ است. جنگ بدون سازمان و ستاد رهبری و فرماندهی تلفاتش سنگین است. جنبش طبقه کارگر برای فشردن گلوی حاکمان تبهکار جمهوری اسلامی و پاسخگو کردن به تامین معیشت و رفاه جامعه بیشتر از هر تاکتیک دیگر مبارزاتی کارساز است. حکامی که نمی توانند معیشت و رفاه جامعه را پاسخگو باشند باید بروند.
جنبش انقلابی جاری در بیشتر از چهار ماه به اندازه چندین سال هشیاری، آگاهی و آمادگی و همبستگی سراسری جامعه را بالا برده است. بعلاوه، اکثریت کارگر و زحمتکش و محروم جامعه، تبعیض و ستم و تحقیر و فقر را در مدرسه نمی آموزند. طعم تلخ و درس ظلم و ستم و بیحقوقی و فقر و گرسنگی را در زندگی و بر سفره ی فقیرانه و بخورو نمیرخود چشیده و می آموزند.
کارگران و زحمتکشان قوانین نانوشته ای دارند که زندگیشان است. کار می کنند و دستمزد بخور و نمیری می گیرند و همیشه سفره شان یا خالی یا بی رنگ و بو است و حاصل و نتیجه کار و تولیدشان ارزش اضافه و سود سرمایه داران است و به جیب آن ها می رود.
نیاز ادم ها یکسان است. ما جامعه ای می خواهیم که اکثریت زحمتکشان سفره های خالی و یا بی رنگ و بو نداشته باشند، در حالیکه طبقات دارا و بورژواها سفره رنگین و سنگین و تا خرخره بخورند و سهم بچه های ما ته مانده ی غذای بورژواها در سطل های آشغال باشد. در جامعه ی طبقاتی، طبقات دارا اقلیت بسیار کوچک جامعه اند، اما بیشترین ثروت و سامان منقول و غیر منقول و ملک و کارخانه و بانک را در اختیار دارند.
نیروی کل حاکمیت نظامی رژیم، نسبت به جمعیت ۸۰ میلیونی کارگران و مردم در مقابل هر تفنگچی شان ده هزار انسان معترض و ازادیخواه قرار دارد. اگر دشمن به سلاح و تجهیزات جنگی مسلح است، طبقه کارگر کل سلاح قدرتمند تولید را در دستان خود دارد. زمانی که چرخ های تولید متوقف شوند، چرخ ماشین جنگی هم از حرکت می ایستد. بعلاوه میلیون ها انقلابی در صفوف زنان و جوانان و زحمتکشان دیگر جامعه وجود دارند که می توانند خیابان ها را زیر پای خود به لرزه در آورده و محلات شهرها را به کنترل خود در آورند.
جنگ نابرابر مشت در برابر اسلحه، تنها می تواند با اعتصابات کارگری و دانشگاهی و مدارس و فرهنگیان و اعتصابات عمومی توازن قوا را به نفع انقلاب و برای سرنگونی تغییر دهد.
سازماندهی و تدارک این جبهه و به میدان آوردن این نیروی عظیم طبقانی و اجتماعی کار کمونیست ها، رهبران کارگری و مردمی، زنان و جوانان دختر و پسر انقلابی است. ما باید در این جنگ پیروز شویم.
بهمن ۱۴۰۱- فوریه ۲۰۲۳