نزدیک به نیم قرن است که جمهوری اسلامی پایش را بر گلوی مردم ایران گذاشته  و هر بار به بهانه ای از جمله جنگ و تحریم ها و غیره، فلاکت بیسابقه ای را به جامعه ده ها میلیونی ما تحمیل کرده است.

کشتارهای دهه ی شصت، سرکوب های مداوم جنبش های اجتماعی و خیزش های توده ای از ۷۸ تا به امروز، همه در خدمت تحمیل این شرایط مرگبار به جامعه بوده و هست. تحمیل اپارتاید جنسی، تحقیر و اهانت به زنان نصف جامعه، ممنوعیت اعتراض و اعتصاب و تشکل و تحزب و سرکوب هر گونه صدای ازادیخواهی، همگی و اساسا با هدف حفظ نظام اقتصادی و  حاکمیت سرمایه و دین اقلیتی مفتخور بر اکثریت مردم جامعه است.
خیزش های توده ای سال های اخیر و جنبش انقلابی جاری برای سرنگونی، تحولی است که می رود شرایط را به گونه ای تغییر دهد که این بار توده های کارگر شاغل و بیکار و توده ی عظیم زحمتکشان زن و مرد و جوان و فرهنگی و بازنشسته، گلوی نظام تبهکار جمهوری اسلامی را بفشارند و به مرگ محکوم کنند.

جامعه ایران در مسیر قطبی شدن و مبارزه طبقاتی کارگران و زنان و جوانان و اکثریت محروم علیه اقلیت حاکم در نظام تبهکارجمهوری اسللامی قرار گرفته است.
اعتصابات و تجمع هزار نفره ی کارگران پتروشیمی بندر امام، اعتراضات کارگران ادارات برق و خدمات، اعتراضات و تجمعات گسترده ی بازنشستگان در شهرهای مختلف، با شعار "فقط کف خیابون،‌ بدست میاد حقمون"، "هزینه‌ها دلاریه، حقوق ما ریالیه"، "تاحق خودنگیریم، ازپای نمینشینیم"، "زنده باد نان، رفاه، آزادی. "زنده باد اتحاد"، "زنده باد اعتصاب سراسری کارگران"، آغاز دیگر مبارزات توده های کارگر و زحمتکش علیه گرانی و تورم و فلاکت و برای تامین معیشت جامعه است.
جامعه ی فلاکت زده ی ایران شاهد تعرض مکررحکام بورژوایی با حذف سوبسیدها و سپردن معیشت و نان سفره ی مردم  به بازار سیاه فساد و اختلاس و هرج و مرج اقتصادی است. دلایل سیاسی و اقتصادی بحران کنونی در ایران برای همگان روشن است. علاوه بر بچاپ بچاپ داراییهای مملکت توسط سرمایه داران خصوصی و دولتی و رانت خواری و فساد و بلبشوی که همه شاهدیم، بخش عمده ی این داراییها هم صرف نظامیگری و نیروهای سرکوب در داخل و نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه شده است.

دولت کارتنی رییسی فلاکت و فقر مطلق جامعه را با اعزام طلبه ها به حوزه اقتصاد و حواله دادن مردم گرسنه  به کمک "گدایی" نهادهایی چون کمیته امداد، سازمان بهزیستی، موسسات خیریه و یارانه ای که در بالاترین سطح امروز معادل یک کیلو گوشت در ماه است، پاسخ می دهد. رییسی که به اندازه ی یک گاو از اقتصاد می فهمد، جامعه را مسجد و معیشت را ذکات و فطر و سهم امام و آش نذری می داند. اقتصاد در این دولت فرمایشی بر مبنای خریتی است که خمینی از اقتصاد تعریف کرده  است.
بودجه ی سال ۱۴۰۲ دولت پوشالی رییسی با دو برابر کردن بودجه ی نظامیان در داخل و نیابتی های منطقه و دوبرابر کردن بودجه ی حوزه های علمیه، چشم انداز تاریک معیشت جامعه است و  فقر و فلاکت و گرسنگی و مرگ و میر عمومی  را تشدید خواهد کرد.

 امار رسمی رژیم از وجود سالانه صد هزار طلبه داخلی و خارجی در سال با ۳۰۰ موسسه آموزشی، ۱۰۰ مجله علمی و ۱۰ هزار آخوند مدرس می گوید. انگل هایی که از بودجه و سفره ی مردم مفت می خورند، حقوق میگیرند و نه در کپرها و مدارس فرسوده بلکه در کاخ های حوزه های علمیه، خرافات می آموزند و بعنوان ویروس های مخل سلامت مردم در جامعه رها می شوند.
با همین هزینه ی برباد رفته، میشد سالانه چند برابر طلبه های انگل، کارگر خدمات شهری، پرستار بیمارستان ها و غیره آموزش و تامین و تضمین کرد. این تنها مشت در برابر خروار ریخت و پاش داراییهای جامعه و گرفتن از نان و معیشت و سفره مردم است.
خامنه ای می گوید، اختصاص بودجه کلان به حوزه های علمیه، ننگ نیست، افتخار است! ننگ بر این افتخار! و بر پیشانی حکام سرمایه و دین و دزدان و مفسدین و قاتلان جسم و روان جامعه. در جامعه ای که زحمتکشان گرسنه به کولبری و سوخت بری پناه می برند و این شیوه ی زندگی تحقیر آمیز، شغل بحساب می آید، اکثریت محروم جامعه امکانات درمانی و دارویی ندارند، کودک بلوچ کفش و سرپناه و مدرسه و نان و حتی شناسنامه ندارد. چنین جامعه ای ننگ بشریت است.

در اقتصاد رانتی و بچاپ بچاپ اختلاس گران با هزینه ی سرسام آور ده ها نهاد نظامی داخلی و منطقه ای و پلیسی و مذهبی و لمپنی و لباس شخصی و جاسوس و زندانبان و شکنجه گر و قاضی قاتل، میزان بیکاری بالغ بر ده میلیون نفر است. این بخشی از جمعیت کشور است که نه مزدی می گیرند و نه بیمه بیکاری. این بخش بیکار جامعه در فقر مطلق و گرسنگی محض بسر می برند. 
ابعاد گرسنگی و فقر مطلق تنها به بیکاران خلاصه نمی شود. شصت میلیون انسان زیر خط فقر و فقر مطلق هستند. جمعیت حاشیه نشین شهرها از 25 درصد کل جمعیت کشور بیشتر است. تنها در تهران بیش از سه میلیون حاشیه نشین هستند و بخش بزرگ تری از مردم علاوه بر سفره های خالی، توان پرداخت اجاره مسکن که تنها در سال ۱۴۰۱ دو تا سه برابر افزایش یافته است را ندارند. طبق آمار تنها در تهران ۴۵۰۰ کودک زیر ۱۶ سال برای امرار معاش در مخازن زباله کار می کنند. براساس آمارهای رسمی ۲ میلیون و آمار غیر رسمی از ۷ میلیون کودک کار خبر می دهند.  مجلسی های نظام می گویند، بیش از ۲۵ میلیون نفر  یعنی ۳۰ در صد جامعه  توان خرید گوشت را ندارند. . وزارت بهداشت اعلام کرده که قیمت داروی وارداتی ۶ برابر و قیمت داروی ساخت داخل ۱۰۰ درصد افزایش یافته است.
در مقابل این فاجعه انسانی، مبلغین دینی رژیم، فلاکت اقتصادی و گرسنگی را توجیه و به پاداش‌ اخروی و معنوی حواله می دهند! میلیون ها انسان گرسنه را به کمیته های امداد، بهزیستی ها و بنگاه های خیریه ارجاع می دهند و کرامت انسانی شان را پایمال می کنند.

بحران اقتصادی جمهوری اسلامی کمر جامعه را خم کرده است اما خم به ابروی نهادهای مالی و نظامی و امنیتی بیشمار تحت کنترل سپاه و بیت رهبری نیامده است. حقوق های نجومی وکلا و وزرا و منفعت لشکر طبقات دارا کم نشده است. خم به ابروی حسن نصرالله و حشد شعبی و حوثی ها و بشار اسد نیاورده است.
در مقابل این وضعیت فلاکت بار، اعتصابات کارگری، اعتراضات اجتماعی و خیزش های توده ای علیه فقر و گرسنگی و گرانی و تورم و بی مسکنی و بی دارویی در دهه های اخیر جامعه را به لرزه در آورده است. جنبش های اجتماعی  به حقایق تلخ این شرایط مرگبار واقفند و با برپایی جنبش انقلابی خیابان و مدارس و دانشگاه ها و محلات در مقابل دشمن که تنها راه نجات خود را سرکوب انتخاب کرده است، ترس و واهمه ای وجود ندارد.
عبور از بحران اجتماعی و فلاکت اقتصادی ایران در دستان  طبقه کارگر و مردم زحمتکش قرار دارد. رهایی از نکبت نظام سرمایه داری و مصیبت هایش در پیام اعتصابات کارگری، اعتراضات اجتماعی و خیزش های توده ای شنیده می شود.  اعتصابات عمومی، شورش های پیاپی بینوایان و مصادره ی انبارهای محتکران، در راه است.

جنبش انقلابی جاری برای سرنگونی، تا کنون خیزش های توده ای، اعتراضات خیابانی و اعتصابات کارگری و عمومی را تجربه کرده است.  چیزی که کم است و چاله ای که باید پر شود، سازمان پایدار محلی وسازمان سراسری و هماهنگ کننده جنبش ها است. مهم ترین و در دسترس ترین سازمان پایدار محلی، مجامع عمومی است. ما فرصتی داریم گرانبها که کارگر میتواند مثل طبقه عروج کند و در جنبش مجامع عمومی منظم جسارت و اعتماد بنفس رویارویی تعیین کننده با دولت و کارفرماها را بدست آورد. جنبشی که هیچ سرکوب و تهدیدی عهده دارش نخواهد بود.
هر اندازه اعتصابات کارگری و اعتراضات توده‌ای برای مطالبات معین و مشترک شدت پیدا میکند، دست رژیم برای مقابله کوتاه تر است. جمهوری اسلامی با سپاه و بسیج و لمپن های لباس شخصی اش نمی تواند به اعتصابات کارگری و اعتراضات اجتماعی معلمان و بازنشستگان و فرهنگیان و خیزش توده ای گرسنگان همانند جوانان دختر و پسر با دستهای خالی در خیابان رفتار کند. همینقدر اُفت روحیه ی نیروهای سرکوب رژیم و درسیستم اداری و پلیسی اش، فرصت را برای تعرض طبقه کارگر و توده های میلیونی گرسنگان سهل تر کرده است.

ما جامعه ای در حال انفجار داریم. بورژوازی حاکم برای مهار این انفجار خود را آماده کرده و نیروهای داخلی و منطقه ای برای مقابله با خیزش های اجتماعی را به مثابه حائلی بین خود وجامعه به صف کرده است. جمهوری اسلامی جز از طریق سرکوب پلیسی و نظامی قادر به حفظ خود نیست. اما هر اندازه سلاح و زرادخانه ی نظامی در مقابل یک جنبش سازمانیافته ی سراسری اقتصادی و سیاسی به رهبری طبقه کارگر و کمونیسم اش، آهن پاره هایی بیش نیستند.
جنبش برای معیشت می تواند در کوتاه مدت از دولت کارتنی رییسی عبور کند و شرایطی مشابه قدرت دو فاکتوی مردم و حاکمیت فراهم نماید. جمهوری اسلامی در مقابل جنبش نان و معیشت و آزادی خلع سلاح است.
طبقه کارگر بیست میلیونی شاغل ستون فقرات جامعه است. حول این ستون محکم و متشکل و متحد میلیون ها کارگر بیکار تا جوانان تحصیلکرده پسر و دختر،  فصلی کارها، دستفروشان، کولبران، سوختبران، کارتن خواب ها و بی مسکنان، تن فروشان، معتادان، زنان بیکار به نام خانه دار یا سرپرست خانواده و غیره قرار دارند که متحدین و نیروی عظیم همراه طبقه کارگر در جنبش معیشت و نان و علیه گرسنگی و تورم و گرانی و فقر مطلق هستند. از امروز به بعد شعار "ازادی، رفاه، برابری" در راس شعارهای جنبش انقلابی ایران قرار خواهد گرفت.

عبور از بحران اجتماعی و فلاکت اقتصادی ایران در دستان  طبقه کارگر و مردم زحمتکش قرار دارد. رهایی از نکبت نظام سرمایه داری و مصیبت هایش در پیام اعتصابات کارگری، اعتراضات اجتماعی و خیزش های توده ای شنیده می شود.  مصادره ی انبارهای محتکران، اعتصابات عمومی و شورش بینوایان در راه است
در تداوم جنبش انقلابی برای سرنگونی، انصاف، وجدان و سلامت جامعه ایجاب می کند، کلیه ذخایر نقدی و جنسی اربابان سرمایه مصادره و در اختیار نیازمندان و گرسنگان قرار گیرد.  زمانی که دولت در مقابل تامین معیشت اکثریت مردم شانه بالا می اندازد و دولتمردان سیاسی و نظامی بار خود را بسته اند، مصادره ی انبارهای نیازمندیهای مردم از ارد و روغن و برنج و قند و چای و ده ها تن گوشت یخ زده و حبوبات ...، به یک وظیفه و حق مسلم و کار شرافتمندانه برای رفع گرسنگی تبدیل شده است.

تا وقتی که اعتصابات عمومی و شورش و قیام بینوایان و گرسنگان از راه می رسد و بساط چپاول تولیدات ناشی از کار زحمتکشان برچیده می شود، کارگران و زحمتکشان چاره ای ندارند جز این که خود مستقیما و بهر شیوه ی ممکن انبارهای محتکران را خالی و به سر سفره خود بیاورند. امروز همزمان با تشدید مبارزه  اقتصادی کارگران، اعتصابات مکرر زحمتکشان معلم و بازنشستگان و...، برگرداندن بخشی از دارائیهای احتکار شده توسط سرمایه داران و دولتمردان سپاهی و انحصارگران بیت خامنه ای و بنیادهای غارتگر مذهبی در مشهد و قم و غیره، به یک نیاز عاجل تبدیل شده است. چهل و چند سال است مصادره داراییهای جامعه برای صاحبان سرمایه و دین در بیت رهبری وسپاه و دیگر نهادهای سرمایه دولتی و خصوصی حلال اعلام شده است، بازگرداندن این داراییها به صندوق جامعه و بر سر سفره ی مردم صدبرابر مشروع و ضروری است!
خواست طبقه کارگر و محرومان جامعه این است که " وقتی نمی توانی کنار برو و قدرت را به مردم واگذار کن."

شوریدن بر این نظام، مصادره نیازمندیهای احتکار شده، بازپس گیری پول و نقدینگی بانک ها، تصرف صدها هزار آپارتمان خالی سرمایه داران از جانب بی مسکن ها و مستاجرینی که نمی توانند کرایه خانه را بپردازند، مدت ها است به امر ضروری و حیاتی جامعه تبدیل شده است. امروز زمانی است که  کاخ نشینان و لواسان نشین های مفتخور و زالوصفت، زنگ خطر را بیخ گوش خود احساس کنند.
بگذار دشمنان مردم در مقابل خواست سراسری کارگران و زحمتکشان سر فرود آورند و سنگر به سنگر به عقب نشانده شوند. ما در  این جنگ طبقاتی باید پیروز شویم.  تامین معیشت، علیه فقر و فلاکت امر سراسری اکثریت کارگران و زحمتکشان و اقشار محروم جامعه است. معیشت درد مشترک کل فرودستان جامعه است. و راه مقابله با ان به همدلی همبستگی، هماهنگی و وجود رهبری سراسری است.
 
کارگران! زنان، جوانان و زحمتکشان اسیر فلاکت اقتصادی!
 
جمهوری اسلامی حتی یک روز زودتر بیفتد خوب است اما به شرطی که نیروی بزیر کشیدن این نظام، پختگی سیاسی، سازمان و نقشه ی روشن و رهبری و آمادگی این پیروزی و چشم انداز کسب قدرت را به دست آورده باشد.
برای کسب این آمادگی نقش محافل و شبکه های فعالین کارگری و معلمان و زنان و جوانان تعیین کننده است. فعالین و رهبران اعتراضات و اعتصابات در میان کارگران و معلمان و بازنشستگان علنی اند و فداکاری بزرگی را انجام میدهند.
تنها جنبش طبقاتی کارگران و زحمتکشان و توده های گرسنه می تواند با اتحاد و سازمان و نقشه و هماهنگی و همبستگی سراسری این فشار را خنثی کرده و زندانیان و اسرای خود را آزاد کند. خیز برداشتن طبقه کارگر برای دفاع از معیشت و تامین رفاه خانواده اش و اعتراضات مکرر فرهنگیان  و بازنشستگان و زنان...، قابل جمع شدن نیست. نظام اقتصاد و دین جمهوری اسلامی این بار زیر قدم های مارش طبقه کارگر و مشت های گره کرده ی زحمتکشان  و ده ها میلیون انسان زیر خط فقر، له شده و به زباله دانی تاریخ سپرده می شود.

جنبش انقلابی ۱۴۰۱ با نقش پیشرو زنان و دختران جوان  برای ازادی، همواره خواستار حمایت طبقه کارگر و زحمتکشان حاشیه شهرها بوده است. وظیفه طبقه کارگر و زحمتکشان تنگدست، اما فقط حمایت نیست، دخالت است. و ما آگاهیم که اشکال دخالت و مبارزه ی طبقات و اقشار زحمتکش یکی نیست. شیوه ی مبارزه ی طبقه کارگر و مزدبگیران جامعه، اعتصابات و اعتراضات اجتماعی و توده ای است که می تواند ماشین سرکوب جمهوری اسلامی را فلج کند.
در صفوف طبقه کارگر، کارگران نفت از قدرت بالایی برخوردار است. دشمنان طبقه کارگر در هیات کارفرما ودولت، موقعیت کلیدی کارگر نفت و گاز و پتروشیم ها در راس جنبش کارگری ایران را می شناسند. کارگر نفت همچنان در چشم همه "رهبر سرسخت" مبارزه برای آزادی و رهایی درایران است.  کارگران نفت می توانند اقتصاد نفتی نظام حاکم را فلج نمایند و سوخت ماشین های سرکوب را قطع کنند، کارگران بخش حمل و نقل می توانند، انتقال کالاهای شهری و بین شهری سرمایه داران سپاهی و دولتی را متوقف کنند. کارگران خدمات شهری می توانند کنترل آب و برق را در دست گرفته و در مواقع ضروری و زمانی که نیروهای سرکوب بحرکت در می آیند برق شهر را قطع و تحرکاتشان را علیه انقلابیون فلج و متوقف نمایند. سربازان و درجه داران و افسران جزء می توانند با خرابکاری ماشین ها و ابزار جنگی ارتش و سپاه، در این نیروهای سرکوب رعب و وحشت ایجاد کنند.
 شیوه های مبارزه علیه دیکتاتوری و سرکوب بسیار متنوع و از هر بخش اجتماعی تا بخش دیگر متفاوت است. از جمله جنبش زنان برای زندگی و ازادی تنها به فداکاری دختران جوان در خیابان ها و محلات خلاصه نمی شود. برای مثال زنان شیلی در سانتیاگو پایتخت این کشور در تظاهرات ده ها هزار نفری با زدن قاشق به ته قابلمه های خالی، علیه فقر و گرسنگی بپا خاستند و کمر حکومت پینوشه دیکتاتور شیلی را شکستند.

فراموش نکنیم، جامعه ای که گرسنه است وغذای کافی برای خوردن نداشته باشد، از آموزش و خدمات درمانی محروم باشد، آزادی معنایی ندارد. جنبش نان ومعیشت ستون فقرات جنبش انقلابی برای سرنگونی و کسب آزادیهای فردی و اجتماعی و از جمله ازادی زن و تامین برابری است. این مملکت به فلاکت کشیده شده، انبار ذخیره های زیر زمینی و درآمدهای کلان و داراییهای وسیع است. با کوتاه کردن دست هر سرمایه دار و تاجر و کارخانه دار و نهاد دولتی و اطلاعاتی از داراییهای جامعه، رفاه مردم تامین و تضمین است. باید گلوی این جنایتکاران را برای گرفتن حق انسانی، برای تامین معیشت، برای زندگی آزاد و انسانی و برای رفاه و خوشبختی فشرد و داراییهای تصرف شده را از چنگ شان در اورد.

جمهوری اسلامی در آغاز پایان  خود است. کسب پیروزی های پی درپی طبقه کارگر و توده های زحمتکش جامعه وپیروزی نهایی در گرو این است که طبقه کارگر اولا و بدوا جنبش مجامع عمومی منظم را درتمام مراکز کار برپا کند و دوما و همزمان به جامعه بیاموزد که "قدرت سیاسی باید در دست کارگران باشد". جنبش کارگری و جنبش های اجتماعی با اتکا به اشکال اتحاد در جنبش مجامع عمومی منظم کارگری، شورا، سندیکا، اتحادهای محله ای زحمتکشان، سازمان های شهری وسراسری دانشجویان...، می توانند، نظام تبهکار سرمایه و دین را برچینند. چشم آنداز جنبش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی، برقراری"کنگره سراسری شوراهای مردمی" است.
 
کارگران کمونیست! رفقا!
 
عروج سراسری طبقه کارگر و کمونیسم اش در راس مطالبات عمومی، به اعتبار این که سکان اقتصاد و چرخ های جامعه را در دست دارد، تنها امید جامعه و جنبش هایش برای خاتمه دادن به فقر و فلاکت و خاتمه دادن به حیات نظام تبهکار جمهوری اسلامی است.  زمانی که  پرچم جنبش برای معیشت کل جامعه دست طبقه کارگر بیفتد، نیروی عظیم چند ده میلیونی زیر خط فقر و فقر مطلق را پشت خود خواهد آورد.
جبهه های نبرد نهایی در جنبش انقلابی مردم ایران را طبقه کارگر و کمونیسم اش با فعالین و رهبران عملی و محافل کارگران سوسیالیست و کمیته های کمونیستی کارگری،  ترسیم می کند. طبقه ای که در راس این جنبش قرار می گیرد و پیروزی را تامین و تضمین می کند!

بدون شک پیروزی واقعی زمانی است که  کمونیست ها و سوسیالیست ها حرف اول را بزنند. سوسیالیسم ایدئولوژی نیست، زندگی است. خود زندگی با معیار اختیار و اراده ی انسان بر سرنوشت خود و با دخالت و عمل مستقیم خود. کمونیسم و سوسیالیسم نه صرفا با تعریف و تبلیغ بلکه در پراتیک معنی می شود. در عمل اجتماعی معنی می شود. در تغییر قوای طبقاتی به نفع طبقه کارگر و دورنمای جامعه ی آزاد و برابر معنی می شود. امروز بیش از هر زمان در مبارزه طبقاتی کارگران برپایی جنبش مجامع عمومی منظم ضروری، حیانی و در دسترس است. جنبشی که ابزار اعتراض و مبارزه ی اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر و تامین استقلال طبقاتی او است. جنبش مجمع عمومی منظم سنگری است که کمیته های کمونیستی حزب و کمیته های کمونیستی کارخانه در دل آن مستقیم و سر راست وظایف متحد کردن و آگاهی بخشی کارگری و کمونیستی را انجام می دهند. مجمع عمومی مدرسه ای است که کارگران در ان درس اتحاد و دخالتگری در تعیین سرنوشت را می آموزند. بعلاوه مجمع عمومی پایه و اساس شوراهای کارگری برای کسب قدرت است. شرایط کنونی بیش از هر زمانی در طول حیات جمهوری اسلامی برای سازماندهی فراهم است.
 
جنبش کمونیستی و کارگری در ایران باید استقلال و عمل پیشرو خود را به جامعه نشان دهد. جنبش ها و اعتراضات اجتماعی با انگیزه و دلیل واحد گرسنگی اما فاقد سیاست و دورنمای سوسیالیستی و ازاد و برابر، می تواند به سیاست و راهکارهای بورژوازی آلوده شود و به بورژواهای شکم سیر و لیبرال های وطنی و خارج کشوری و یا  نیروهای سیاه مذهبی و قومی امید ببندد و راه نجات  گرسنگیش و سرنگونی جمهوری اسلامی را در این جور روش ها و سیاستهای بورژوایی جستجو کند.

کمونیست ها و رهبران عملی ای که  به خودبخودی و خودجوش بودن جنبش ها و اعتراضات بسنده می کنند و فکر می کنند بالاخره اوضاع به همین روال که پیش می رود اتفاقی که باید بیفتد می افتد و اعتراضات خیابانی و خیزش های خودجوش به شورش و عصیان های بیشتر و نهایتا قیام تبدیل می شود، عملا  امر سازماندهی عملی و رهبری این جنبش ها را به قضا و قدر می سپرند و به توهم یا سهل انگاری بسیار زیانباری دچار می شوند.
طبقه سرمایه دار و دولتش دستشان تا آرنج به خون مردم آغشته و جیب و شکم شان تا خرخره از نعماتی که طبقه کارگر تولید می کند، پر است. می توان و باید حق جامعه، ثروت جامعه و تولید حاصل کار طبقه کارگر را از حلقوم مفتخوران ستمگر و جنایتکار بیرون کشید و جامعه ای را سازمان داد که تولید نه برای سود سرمایه داران بلکه برای رفاه و خوشبختی عمومی است. رهایی از فقر و فلاکت و استبداد، راه میانبری ندارد جز این که کارگران کمونیست و رهبران جنبش های اجتماعی با اتحادی سازمانیافته، خود را برای رهبری و هدایت جامعه برای فشردن حلقوم بورژوازی حاکم و خاتمه دادن به سلطه اش آماده کنند!

ازادی، برابری، حکومت کارگری
زنده باد سوسیالیسم
 
 بهمن ۱۴۰۱- ژانویه ۲۰۲۳