(در حاشیه تحریكات علیه مهاجرین افغانستانی)
روز پنجشنبه ۹ آذر در یك درگیری در خیابان "خرمشهر" در شهر میبد، جوانی به نام امیررضا آقایی با چاقو كشته و یك نفر دیگر زخمی شده است. بدنبال این ماجرا و دستگیری فردی كه متهم به كشتن امیر رضا آقایی بود، بعضی از رسانه های رسمی اعلام كردند كه نامبرده اهل افغانستان است. پخش این خبر و تحریكات نژاد پرستانه حول آن، خون عده ای ناآگاه و تحریك شده را به جوش آورد و حمله به پناهجویان، مهاجرین و شهروندان با پیشینه افغانستانی در میبد را به همراه داشت. بطوریکه روز پس از این اتفاق در نماز جمعه در میبد عده ای خواهان اعدام فرد دستگیر شده میشوند. بر اساس خبرهای منتشر شده، در پی این حملات هراس و نگرانی دامن این محرومترین بخش جامعه بویژه در شهر میبد و استان یزد را فرا گرفت.
این اولین بار نیست كه كارگران، مهاجرین و فراریان از جهنم افغانستان، در ایران قربانی نژاد پرستی و جهل و فرهنگ عقب مانده ای میشوند كه مایه شرم بشریت است. قطعا عاملان این گونه تحریكات و تعرضات نژادپرستانه، مجرم و قابل مجازات است. اما مجرم اصلی در این جامعه حكومت و قانون و فرهنگ و مذهبی است كه رسما مهاجرین و پناهندگان و شهروندانی كه پیشینه افغانستانی دارند، را انسان به حساب نمی آورند، علیه آنها تحریك میكند و بی ارزشی جان و هستی آنها را به عنوان قانون در مملكت اعلام میكند. حكومتی كه با سیاست خود دست دستجات و افراد و گروههای قومی و نژاد پرست، را علیه این بخش از جامعه و شهروندان باز میكند. حكومتی كه در بیش از چهار دهه همواره از میلیونها انسان فراری از افغانستان، حتی از نسل دوم و سوم آنها كه در ایران متولد شده اند، به عنوان بردگان مزدی، بدون هیچ حقوقی، استفاده كرده است. حكومتی كه همزمان كارگران و مهاجرین از افغانستان را به عنوان عامل بیكاری و فقر به كارگران و مردم محروم معرفی و نا آگاه ترین و عقب مانده ترین بخشهای مردم را علیه آنها تحریك كرده است. در این تاریخ هزاران بار عده ای تحت تاثیر سیاست رسمی حاكمیت، تحت تاثیر سیاستهای ناسیونالیستی و عقب مانده و تحریكات روزنامه و رسانه های مختلف آنها، تحت تاثیر تبلیغات نیروهای راست و نژاد پرست چه در حاكمیت و چه در اپوزیسیون، به این محروم ترین و بی حقوق ترین شهروندان حمله كرده اند. همین دو ماه پیش در شهر اقبالیه قزوین عده ای تحریك شده به شهروندان افغانستانی حمله كردند و خواهان اخراج آنها از ایران شدند.
همزمان با این وقایع ناگوار، تعرض حكومت، بی حرمتی، تعقیب و دستگیری، وضع قوانین نژاد پرستانه و فاشیستی علیه آنان هر روزه در جریان است. در این روزها و همزمان با حمله به شهروندان با پیشینه افغانستانی در میبد، مدیركل "اتباع و مهاجران خارجی" در كرمانشاه اعلام كرد: "در حال حاضر با دستورالعمل ابلاغی از شورای عالی امنیت ملی حضور، اسكان و اشتغال اتباع افاغنه در ۱۶ استان كشور ممنوع است".
بر اساس اخبار رسمی جمهوری اسلامی و از جمله از زبان "جناب مدیر كل" استانهایی كه اقامت شهروندان "افغان" كاملا ممنوع است عبارتند از: "آذربایجان، شرقی و غربی، اردبیل، زنجان، كردستان، كرمانشاه، ایلام، لرستان، چهارمحال و بختیاری، كهگیلویه، بویراحمد، گیلان، مازندران، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و همدان."
در همین مدت و بر اساس مصاحبه خبرگزاری فرانسه با مسئولین امور پناهندگی افغانستان در اواسط آبان ماه و تنها در مدت چهار روز بیش از ۱۴ هزار نفر از "افغانستانی ها" از ایران اخراج شده اند.
بر اساس آمارهای مختلف در حال حاضر چند میلیون شهروند با پیشینه افغانستانی در ایران زندگی میكنند. مستقل از فشار و تعرضات هر روزه و اخراج و دستگیری و تحریكات فاشیستی علیه آنان، حضور آنها منبع سود بزرگ برای جمهوری اسلامی و بورژوازی ایران است. این مردم قربانی جنگهای بزرگ و میلیتاریسم غرب، تباهی زندگی میلیونها انسان در افغانستان و گماردن طالبان و حكومتهای كارتنی و فاسد قبلی توسط امریكا هستند. اینها از جنگ و جنایت و توحش، از بمباران و مرگ و اشغال و از طالبان و ارتجاع محلی، فرار كرده، به امید اینكه خود را از جهنم دست ساز ارتجاع جهانی و منطقه نجات دهند. اما در ایران و كشورهای دیگر از جمله پاكستان در جهنمی دیگر به عنوان برده كامل نه تنها استثمار وحشیانه میشوند كه حرمت و كرامت انسانی آنها روزانه لگدمال شده و روزانه مورد کثیف ترین تعرضات نژاد پرستانه و سیستماتیک از طرف حاکمیت میشوند.
جمهوری اسلامی نه میتواند و نه میخواهد این چند میلیون نیروی کار ارزان و بی حقوق را به افغانستان اخراج كند. اینها منبع سودهای کلان اند و بورژوازی ایران به آنها محتاج است. پس از جنگ ایران و عراق بخش عمده ویرانه ها با نیروی کار این بخش از طبقه کارگر در ایران، با كمترین دستمزد و در سخت ترین شرایط، بازسازی شد. میلیونها انسانی که برای نجات جان خود و فزرندانشان ناچارند به هر بی حقوقی و شرایط اسارت باری تن دهند. فراریان جهنم افغانستان در ایران غالبا محرومترین بخش طبقه كارگر ایران را تشكیل میدهند كه در كارهای ساختمانی و پر خطر، در مزارع و اصطبل ها، در گاوداری ها و كوره پز خانه ها و... مشغول كارند و هیچ قانونی حتی قانون كار ضد كارگری در ایران شامل حال آنها نمیشود. فشار پلیس، دستگیر و اخراج، ضرب و شتم آنها امری روزانه است و در چنین شرایطی غالبا پول ناچیز كاری كه كرده اند توسط كارفرمایان و مراكز كاری بالا كشیده میشود.
اما جمهوری اسلامی، مانند هر حکومت بورژوایی دیگری، در جواب به معضلات جامعه و فقر و بیكاری كه سیستم حاكم عامل اصلی آن است، كارگران و مهاجرین را سپر بلای خود میکند. متاسفانه زیر سایه تبلیغات نژاد پرستانه رسانه ها و با قوانینی كه حاكم كرده اند، بخشهای ناآگاه مردم به راحتی تحریك شده و به عاملین تعرض به جان و زندگی این بخش از طبقه کارگر تبدیل میشوند. زمانی كه حاكمیت در كمال وقاحت بخشی از شهروندان جامعه را به جرم پیشینه افغانستانی رسما از ورود به ۱۶ استان منع میكند، عواقب آن نمیتواند كشتن و زدن و ویران كردن خانه و كاشانه آنها، توسط عده ای ناآگاه و نادان و تحریك شده، نباشد.
اما خطاب من این بخش عقب مانده و ناآگاه نیست. خطاب من دهها میلیون كارگر، زن و جوان و مردم آزادیخواه و متمدنی است، كه صدای اعتراض شان علیه نژاد پرستی، علیه فاشیسم و قمه كشی، علیه زن ستیزی و تقسیمات قومی و نژادی به سراسر جهان رسیده است. مردمی كه در كارزار خود علیه جمهوری اسلامی پرچم برابری انسانها را بلند كردند! مردمی که جهان به آنها بعنوان نمایندگان آزادی و برابری، حق زن، نمایندگان برابری طلبی و رفع هر تبعیضی نگاه کرده و میکند. مردمی که به حق در منطقه به امیدی برای جبنشهای آزادیخواهانه تبدیل شده اند، نباید اجازه بدهند فضا بیش از این بر این بخش از مردم، بر این بخش از شهروندان جامعه مستقل از محل تولد و رنگ و نژاد و زبان و... نا امن شود.
نباید اجازه بدهیم ناسیونالیسم و نژاد پرستی كه روزانه از مجرای رسانه های رسمی و از كانال جریانات و گروهها ناسیونالیست، راست و ضد كارگری و عقب مانده به جامعه پمپاژ میشود، از طبقه ما، از مردم محرومی كه از جهنم افغانستان فرار كرده اند، قربانی بگیرد. ما نباید امكان و اجازه بدهیم كه حکومتی ارتجاعی، مذهبی، عقب مانده و ضد تمدن علیه این انسانهای محروم در شهر و كوچه و خیابان، در محل كار و همسایگی ما، تحریک کند و علیه شان قمه چرخانی كنند. نباید اجازه بدهیم همسایه و همكار و همسرنوشت ما را در مقابل چشمان مان به جرم "مهاجر" بودن مورد حمله قرار دهند و توحش و بربریت را علیه آنها بكار ببرند. بعد از این ضعیف ترین حلقه انسانی از ما، نوبت بخشهای دیگر و راه انداختن جنگهای قومی و نژادی و مذهبی فرا میرسد.
جامعه ای که تبعیض علیه بخشی از شهروندان خود را به هر دلیل و بهانه ای قبول کند، آزاد نیست، برابر نیست! مقابله با تحریکات نژادپرستانه، دفاع از حق شهروندی برابر، دفاع از حرمت و حقوق انسانی همه شهروندان جامعه بخشی از پلاتفرم جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبانه ما است. باید این تعرض سازمانیافته و نژادپرستانه را با جنبشی قدرتمند که یک سر آن مراکز کارگری و سر دیگر آن دانشگاه و مدرسه است عقب راند.
امروز برابری طلبی و انساندوستی مردم در ایران در بوته آزمایش است. دفاع از شهروندان افغانستانی امروز ملاک برابری طلبی مردم در ایران است.