انقلاب سوم مردم ایران تازه شکل گرفته است و قطار آن فقط چند ماه است که به حرکت درآمده است! طی سه ماه به اندازه قرن ها و دهه ها مناسبات مردم با هم و با قدرت حاکم بنحو اعجاب آور و عظیمی تغییر کیفی کرده است!
انقلابی که هر روز از شکلی و سطحی به شکل و سطح دیگری میرود و به شیوه های نوین و اعجاب انگیزی قدم به قدم در حال قوام گرفتن است. هر روز اشکال و بروزات انقلاب نوینی را در ایران شاهدیم که در تاریخ ایران و جهان نوین و بی نظیر است!
از طغیان های خودبخودی، به جنبش اداره شورایی کارگر، و از آن به شروع انقلاب زنانه به پیشتازی زنان و دختران جوان انقلابی، برزمین سیالی که در دل آن سرعت امواج تغییرات (بدون کاتالیزور کمترین عامل محرکه بیرونی)، اعجاب انگیز است. بر این زمینه بطور سیستماتیک تلاشی برای یافتن کلید معجزه آسایی درجریان است تا بسرعت "گره کوری" را بگشاید و این روند را فیصله دهد و به "سرانجام" برساند. تا بسرعت کار را یکسره کند!
تلاشی برای ایفای نقش و دخالت در بسرانجام رساندن انقلاب نوینی برخواسته از شرایط تاریخی و سیاسی کاملا نوین، برای منطبق کردن آن که طبق الگوهای از پیش داده شده تاریخی و قدیمی و البته آزمایش شده در اتمسفر های کاملا (نه متضاد) که متفاوت، براه افتاده است! نه برای استفاده "کاربردی" که برای تکرار همان تجربیات به همان شکلی که در گذشته شکل گرفت! "سرانجام ها" و "فیصله" یافتن ها توسط فاکتورهای انقلابی و ضدانقلابی که در زمان خود اتفاق افتاد!
تلاشی برای رساندن قطار انقلاب به مقصد و"سرانجامی" منطبق بر الگوهای ذهنی به ارث رسیده از گذشته، گذشته ای شکست خورده یا پیروز شده، برای تغییر قدرت سیاسی و یا دست بدست شدن قدرت سیاسی، دقیقا به شکل گذشته! با این مقدمه، به سراغ "کلید گمشده" ای میرویم که بستر اصلی اپوزیسیون راست یافته است! کلید گمشده ای که برای بستر اصلی چپ هم برای یافتن آن تلاش هایی صورت میگیرد! از این رو ما در اینجا به سراغ اپوزیسیون راست بعنوان عامل فعاله این تلاش و بعنوان جریانی میرویم که میداند سیر اوضاعی که در جریان است خود بخود، در و دروازه ورود قابل توجهی برای او باز نمی کند. به سراغ راست در اپوزیسیون میرویم، چرا که این بخش از اپوزیسیون در خارج از کشور، با علم و آگاهی به اینکه آن گذشته های دست بدست شدن قدرت سیاسی از بالای سر مردم امروز در ایران تکرار شدنی نیستند، با کارت مدل آن گذشته ها بازی میکنند تا در بعد تبلیغاتی بر قله "راه حل" یابی و "گره گشایی" و "کاشف" کلید های گمشده و در یک کلام با پرچم "نجات ایران" به سرعت ماهواره، در نقش "رهبری" ظاهر شوند!
این راست پس از ناکام ماندن انواع و اقسام رهبری های متحد و موتلف فردی یا جمعی و "شورایی" ! پس از عقیم ماندن نتیجه اتحادها، فعلا و تا اطلاع ثانوی به رهبری آقای پهلوی و خانواده ایشان، با هاله "مقدسی" از طیف "داخل کشوری" سابق، شخصت های قدیم دوخردادی و حزب اللهی و "جمهوری اسلامی خواه" و امروز "پادشاهی خواه"! مدتی است "کلید" گمشده عدم موفقیت خود را یافته است!
بر این مبنا به موازات تحرکات انقلابی در ایران، و بدنبال منزوی شدن تلاش های راست و ناتوانی آن، نه تنها در ایفای نقش رهبری، که ایفای نقشی در برداشتن مانع و مشکلی از پیش پای انقلابی که قطار آن در حرکت است، ناگهان صدای ارکستری همنوا در خارج کشور فضای تبلیغاتی اپوزیسیون و اساسا جناح راست آنرا اشباع کرده است که میگوید: رژیم طی این سه ماه طغیان اعتراضی سرنگوننشد، "ایران آزاد نشد" چرا که اپوزیسیون در خارج کشور نتوانست اتحاد و ائتلاف کند! این عبارت شاید عینا شکل بیان این نظریه نباشد اما بی تردید محتوا آن است.
پس از تلاش های پی در پی برای شکل دادن به انواع ائتلاف ها و شوراها و اتحادهای مختلف و ناکام ماندن تقریبا قریب به اتفاق تمامی آنها، پس از اشباع دستگاههای تبلیغاتی میدیای فارسی زبان از نقش های "تاریخی" و "قهرمانی" این و آن شخصیت راست، از اعضا خانواده پهلوی تا فرزند خواندگان نسل جدید راست افراطی در اپوزیسیون ناسیونالیست قومی و ملی و نئوپهلوی چی ها، و برباد رفته یافتن این سرمایه ها، ناگهان ریشه ناکامی ها کشف شد! تقصیر اپوزیسیون خودش است که خوب و به اندازه کافی متحد و موتلف نشده است! مشکل رهبری نیست! مشکل بدنه ای است که به فرمان ملکوتی رهبری به اندازه کافی متحد و متشکل و موتلف نشد! این سطحی ترین ادعا، بزرگ ترین دروغ و فریبکارانه ترین روایتی است که این روزها توسط راست تبلیغ می شود! این روایتی است که تنها و تنها بیانگر این واقعیت است که اوضاع آنطور که راست در اپوزیسیون میخواست، تغییر نکرد! رژیم به سرعت"چینج" نشد. اوضاع انقلابی، به همت دول غربی و اینها گازانبری قیچی نشد و نظام سریعا تحویل راست داده نشد! اما روایت ما با رجوع به داده های میدانی چیست!
سیر سرنگونی حمهوری اسلامی ایران در جریان است! نه عقب نشینی کرده است و نه فعلا قصد متوقف شدن دارد. امکان توقفی وجود ندارد. این جنبش گاهی تند و گاهی کند، در حرکت و در حال پیشروی است! در عین حال دشمن مقابل هم، جمهوری اسلامی گاهی تند و گاهی کند در حال عقب نشینی است. از جمع شدن بساط گشت ارشاد و کشیدن افسار هار بسیج تا وعده وعیدهایی از سرناچاری و سنگر گرفتن پشت خاکریزه قول "نظام را اصلاح می کنیم"، نشان توفق انقلاب بر ضدانقلاب حاکم است!
همانطور که در مقدمه اشاره شد "انقلاب سوم مردم ایران تازه شکل گرفته است و سرعت تغییرات اعجاب انگیز است. سرعت تغییرات و روشنی و شفافیت محتوای تحرکات مردمی، نه تنها در مورد اینکه چه نمی خواهد که بطور روشن چه میخواهد، شگفت انگیز است. شاید مولفه های زیر بتواند به درجه ای در شکلی کلی آنها را بیان کند. از تحولاتی که در موزیک و شعر و هنر اعتراضی بسرعت شکل گرفت و محتوای انسانی و آزادیخواهانه و برابری طلبانه آنها! تا رابطه روزمره، مستقیم، رودررو و بلاواسطه مردم در سراسر ایران، از حاشیه ای ترین نواحی تا صنعتی ترین و پرجمعیت ترین مناطق، با مردم کره خاکی و جهانیان! نه تنها تحمیل خود به قدرت های حاکم، که باز کردن باب دیالوگ و مراوده مستقیم با میلیاردها شهروند جهان!
از رفتار مردم و جامعه با نتایج مسابقات جام جهانی فوتبال، ورزش مورد علاقه خود، برای عقب زدن دشمن و "دندان گذاشتن بر روی جگر" احساسات ناسیونالیستی که معمولا حول مسابقات و رقابت های ورزشی و هنری جهانی شکل میگیرد! تا عکس العمل جامعه به اعدام های این دوره، وداع با قربانیان و فرزندان از دست رفته شان، مراسم های گرامیداشت قربانیان تا نحوه مواجه محکومین به اعدام و دیالوگ آنها با جامعه در مواجه با مرگ! فرستادن پیام "شادی" کنید و قرآن را منزوی کنید! تنور جدال با حکومت ضد شادی و زندکی و رفاه را داغ نگاه دارید!
از آپارتاید زدایی و اسلامی زدایی که در دانشگاهها و کوچه و خیابانها براه افتاده است، تا اعتماد به نفس بخش های وسیع تر طبقه کارگر برای اعتراض و اعتصاب برای عقب زدن دشمنی که فقر و بی تامینی و زندگی زیرخط فقر را نرم زندگی اکثریت خانواده های کارکری کرده است، از ریسمان انقلابی که گره هایش از گیسوان دختران انقلاب، از گیتار و صدای صدها خواننده و نوازنده مردمی شناخته شده و نشده، بافته می شود و سمت و سوی رنسانس ایران را نشان میدهد، تا صدای پای مجامع عمومی کارگری و کمیته های محلات و شوراها، از بهم بافته شدن مردم زاهدان و تهران با کردستان وبلوچستان و خوزستان و..... همه و همه سیری است که این انقلاب در آن جریان دارد.
عجله اپوزیسیون راست برای "زود زود کار را تمام کند" برای این است که در این سیر تحول انقلابی، آن اپوزیسیون جایی ندارد! راست عدم موفقیت و بی نقشی خود، در این سیر را می بیند و آن را پشت "تقصیر عدم ائتلاف اپوزیسیون در خارج کشور" است پنهان میکند. از منظر وارونه او، این ائتلاف چشم و چراغ و "رهبر" دست بدست شدن قدرت است. داعیه ای که با رجوع به داده های میدانی، شوخی تاریخی زننده ای است.
همه جدلهای قبلی تغییر قدرت از بالا و دست بدست شدن قدرت در سیر انقلابات گذشته، پست سرگذاشته شده است. قدرت های جهانی فعلا مدلی برای دخالت خود ندارند. میلیتاریسم و فشار تحریم اقتصادی و … تماما به سود طرف مقابل و استفاده طرف مقابل تبدیل شد. بن بست اپوزیسیون راست تابعی از اولا بلوغ سیاسی طبقه کارگر و مردم در ایران و دوما بن بست و بی نقشگی دول غربی در برخورد به این انقلاب در ایرانی با تجربه دو انقلاب شکست خورده و جامعه درس گرفته از ان است. دول غربی میدانند تکرار مدل به شکست کشاندن انقلاب ۵۷، اوکراینی کردن ایران یا سرهم بندی کردن لویه جرگه نه جواب است و نه ممکن!
اپوزیسیون راست و سناریوهای آن علیرغم دستگاه تبلیغاتی عظیمی که دارند، از طرف این جنبش عمیقا ازادیخواهانه، از طرف طبقه کارگر و انقلابیون جوان، اما پخته، در ایران، جواب نه خود را گرفت و میرود که نیروی خود را برای کشمکشهای آتی آماده کند. تاثیرات انقلاب سوم ایران نه تنها به اندازه و ابعاد به قدرت رسیدن ضدانقلاب ارتجاع امپریالیستی اسلامی و تولد اسلام سیاسی در ایران دگرگون کننده است، که نتیجه پیروزی آن بسیار بیشتر و طولانی تر از تخریبی است که ضدانقلاب بورژا امپریالیستی، ارتجاع اسلام و کمربند سبز ضدکمونیستی در چهل و سه سال پیش داشت، خواهد بود. تا نه تنها تمام آن عقب گردهای تاریخی که به بشریت تحمیل شد را جبران کند که سرآغاز انقلابات نوین قرن بیست و یکمی در سراسر جهان شود.
امروز به روشنی میتوان عناصر تحقق آن آینده پیروز انقلاب سوم ایران را مشاهده کرد. دفاع از این انقلاب و دستآوردهایش، تلاش برای رفع موانع پیشروی آن، تلاش برای هموار کردن راه پیشروی آن، یعنی کاری که رهبران عملی و جریانات سیاسی دست اندرکار انجام میدهند، از جنبس دخالت در رهبری انقلابی است که در جریان است.
۲۲ دسامبر۲۰۲۲
انقلابی که هر روز از شکلی و سطحی به شکل و سطح دیگری میرود و به شیوه های نوین و اعجاب انگیزی قدم به قدم در حال قوام گرفتن است. هر روز اشکال و بروزات انقلاب نوینی را در ایران شاهدیم که در تاریخ ایران و جهان نوین و بی نظیر است!
از طغیان های خودبخودی، به جنبش اداره شورایی کارگر، و از آن به شروع انقلاب زنانه به پیشتازی زنان و دختران جوان انقلابی، برزمین سیالی که در دل آن سرعت امواج تغییرات (بدون کاتالیزور کمترین عامل محرکه بیرونی)، اعجاب انگیز است. بر این زمینه بطور سیستماتیک تلاشی برای یافتن کلید معجزه آسایی درجریان است تا بسرعت "گره کوری" را بگشاید و این روند را فیصله دهد و به "سرانجام" برساند. تا بسرعت کار را یکسره کند!
تلاشی برای ایفای نقش و دخالت در بسرانجام رساندن انقلاب نوینی برخواسته از شرایط تاریخی و سیاسی کاملا نوین، برای منطبق کردن آن که طبق الگوهای از پیش داده شده تاریخی و قدیمی و البته آزمایش شده در اتمسفر های کاملا (نه متضاد) که متفاوت، براه افتاده است! نه برای استفاده "کاربردی" که برای تکرار همان تجربیات به همان شکلی که در گذشته شکل گرفت! "سرانجام ها" و "فیصله" یافتن ها توسط فاکتورهای انقلابی و ضدانقلابی که در زمان خود اتفاق افتاد!
تلاشی برای رساندن قطار انقلاب به مقصد و"سرانجامی" منطبق بر الگوهای ذهنی به ارث رسیده از گذشته، گذشته ای شکست خورده یا پیروز شده، برای تغییر قدرت سیاسی و یا دست بدست شدن قدرت سیاسی، دقیقا به شکل گذشته! با این مقدمه، به سراغ "کلید گمشده" ای میرویم که بستر اصلی اپوزیسیون راست یافته است! کلید گمشده ای که برای بستر اصلی چپ هم برای یافتن آن تلاش هایی صورت میگیرد! از این رو ما در اینجا به سراغ اپوزیسیون راست بعنوان عامل فعاله این تلاش و بعنوان جریانی میرویم که میداند سیر اوضاعی که در جریان است خود بخود، در و دروازه ورود قابل توجهی برای او باز نمی کند. به سراغ راست در اپوزیسیون میرویم، چرا که این بخش از اپوزیسیون در خارج از کشور، با علم و آگاهی به اینکه آن گذشته های دست بدست شدن قدرت سیاسی از بالای سر مردم امروز در ایران تکرار شدنی نیستند، با کارت مدل آن گذشته ها بازی میکنند تا در بعد تبلیغاتی بر قله "راه حل" یابی و "گره گشایی" و "کاشف" کلید های گمشده و در یک کلام با پرچم "نجات ایران" به سرعت ماهواره، در نقش "رهبری" ظاهر شوند!
این راست پس از ناکام ماندن انواع و اقسام رهبری های متحد و موتلف فردی یا جمعی و "شورایی" ! پس از عقیم ماندن نتیجه اتحادها، فعلا و تا اطلاع ثانوی به رهبری آقای پهلوی و خانواده ایشان، با هاله "مقدسی" از طیف "داخل کشوری" سابق، شخصت های قدیم دوخردادی و حزب اللهی و "جمهوری اسلامی خواه" و امروز "پادشاهی خواه"! مدتی است "کلید" گمشده عدم موفقیت خود را یافته است!
بر این مبنا به موازات تحرکات انقلابی در ایران، و بدنبال منزوی شدن تلاش های راست و ناتوانی آن، نه تنها در ایفای نقش رهبری، که ایفای نقشی در برداشتن مانع و مشکلی از پیش پای انقلابی که قطار آن در حرکت است، ناگهان صدای ارکستری همنوا در خارج کشور فضای تبلیغاتی اپوزیسیون و اساسا جناح راست آنرا اشباع کرده است که میگوید: رژیم طی این سه ماه طغیان اعتراضی سرنگوننشد، "ایران آزاد نشد" چرا که اپوزیسیون در خارج کشور نتوانست اتحاد و ائتلاف کند! این عبارت شاید عینا شکل بیان این نظریه نباشد اما بی تردید محتوا آن است.
پس از تلاش های پی در پی برای شکل دادن به انواع ائتلاف ها و شوراها و اتحادهای مختلف و ناکام ماندن تقریبا قریب به اتفاق تمامی آنها، پس از اشباع دستگاههای تبلیغاتی میدیای فارسی زبان از نقش های "تاریخی" و "قهرمانی" این و آن شخصیت راست، از اعضا خانواده پهلوی تا فرزند خواندگان نسل جدید راست افراطی در اپوزیسیون ناسیونالیست قومی و ملی و نئوپهلوی چی ها، و برباد رفته یافتن این سرمایه ها، ناگهان ریشه ناکامی ها کشف شد! تقصیر اپوزیسیون خودش است که خوب و به اندازه کافی متحد و موتلف نشده است! مشکل رهبری نیست! مشکل بدنه ای است که به فرمان ملکوتی رهبری به اندازه کافی متحد و متشکل و موتلف نشد! این سطحی ترین ادعا، بزرگ ترین دروغ و فریبکارانه ترین روایتی است که این روزها توسط راست تبلیغ می شود! این روایتی است که تنها و تنها بیانگر این واقعیت است که اوضاع آنطور که راست در اپوزیسیون میخواست، تغییر نکرد! رژیم به سرعت"چینج" نشد. اوضاع انقلابی، به همت دول غربی و اینها گازانبری قیچی نشد و نظام سریعا تحویل راست داده نشد! اما روایت ما با رجوع به داده های میدانی چیست!
سیر سرنگونی حمهوری اسلامی ایران در جریان است! نه عقب نشینی کرده است و نه فعلا قصد متوقف شدن دارد. امکان توقفی وجود ندارد. این جنبش گاهی تند و گاهی کند، در حرکت و در حال پیشروی است! در عین حال دشمن مقابل هم، جمهوری اسلامی گاهی تند و گاهی کند در حال عقب نشینی است. از جمع شدن بساط گشت ارشاد و کشیدن افسار هار بسیج تا وعده وعیدهایی از سرناچاری و سنگر گرفتن پشت خاکریزه قول "نظام را اصلاح می کنیم"، نشان توفق انقلاب بر ضدانقلاب حاکم است!
همانطور که در مقدمه اشاره شد "انقلاب سوم مردم ایران تازه شکل گرفته است و سرعت تغییرات اعجاب انگیز است. سرعت تغییرات و روشنی و شفافیت محتوای تحرکات مردمی، نه تنها در مورد اینکه چه نمی خواهد که بطور روشن چه میخواهد، شگفت انگیز است. شاید مولفه های زیر بتواند به درجه ای در شکلی کلی آنها را بیان کند. از تحولاتی که در موزیک و شعر و هنر اعتراضی بسرعت شکل گرفت و محتوای انسانی و آزادیخواهانه و برابری طلبانه آنها! تا رابطه روزمره، مستقیم، رودررو و بلاواسطه مردم در سراسر ایران، از حاشیه ای ترین نواحی تا صنعتی ترین و پرجمعیت ترین مناطق، با مردم کره خاکی و جهانیان! نه تنها تحمیل خود به قدرت های حاکم، که باز کردن باب دیالوگ و مراوده مستقیم با میلیاردها شهروند جهان!
از رفتار مردم و جامعه با نتایج مسابقات جام جهانی فوتبال، ورزش مورد علاقه خود، برای عقب زدن دشمن و "دندان گذاشتن بر روی جگر" احساسات ناسیونالیستی که معمولا حول مسابقات و رقابت های ورزشی و هنری جهانی شکل میگیرد! تا عکس العمل جامعه به اعدام های این دوره، وداع با قربانیان و فرزندان از دست رفته شان، مراسم های گرامیداشت قربانیان تا نحوه مواجه محکومین به اعدام و دیالوگ آنها با جامعه در مواجه با مرگ! فرستادن پیام "شادی" کنید و قرآن را منزوی کنید! تنور جدال با حکومت ضد شادی و زندکی و رفاه را داغ نگاه دارید!
از آپارتاید زدایی و اسلامی زدایی که در دانشگاهها و کوچه و خیابانها براه افتاده است، تا اعتماد به نفس بخش های وسیع تر طبقه کارگر برای اعتراض و اعتصاب برای عقب زدن دشمنی که فقر و بی تامینی و زندگی زیرخط فقر را نرم زندگی اکثریت خانواده های کارکری کرده است، از ریسمان انقلابی که گره هایش از گیسوان دختران انقلاب، از گیتار و صدای صدها خواننده و نوازنده مردمی شناخته شده و نشده، بافته می شود و سمت و سوی رنسانس ایران را نشان میدهد، تا صدای پای مجامع عمومی کارگری و کمیته های محلات و شوراها، از بهم بافته شدن مردم زاهدان و تهران با کردستان وبلوچستان و خوزستان و..... همه و همه سیری است که این انقلاب در آن جریان دارد.
عجله اپوزیسیون راست برای "زود زود کار را تمام کند" برای این است که در این سیر تحول انقلابی، آن اپوزیسیون جایی ندارد! راست عدم موفقیت و بی نقشی خود، در این سیر را می بیند و آن را پشت "تقصیر عدم ائتلاف اپوزیسیون در خارج کشور" است پنهان میکند. از منظر وارونه او، این ائتلاف چشم و چراغ و "رهبر" دست بدست شدن قدرت است. داعیه ای که با رجوع به داده های میدانی، شوخی تاریخی زننده ای است.
همه جدلهای قبلی تغییر قدرت از بالا و دست بدست شدن قدرت در سیر انقلابات گذشته، پست سرگذاشته شده است. قدرت های جهانی فعلا مدلی برای دخالت خود ندارند. میلیتاریسم و فشار تحریم اقتصادی و … تماما به سود طرف مقابل و استفاده طرف مقابل تبدیل شد. بن بست اپوزیسیون راست تابعی از اولا بلوغ سیاسی طبقه کارگر و مردم در ایران و دوما بن بست و بی نقشگی دول غربی در برخورد به این انقلاب در ایرانی با تجربه دو انقلاب شکست خورده و جامعه درس گرفته از ان است. دول غربی میدانند تکرار مدل به شکست کشاندن انقلاب ۵۷، اوکراینی کردن ایران یا سرهم بندی کردن لویه جرگه نه جواب است و نه ممکن!
اپوزیسیون راست و سناریوهای آن علیرغم دستگاه تبلیغاتی عظیمی که دارند، از طرف این جنبش عمیقا ازادیخواهانه، از طرف طبقه کارگر و انقلابیون جوان، اما پخته، در ایران، جواب نه خود را گرفت و میرود که نیروی خود را برای کشمکشهای آتی آماده کند. تاثیرات انقلاب سوم ایران نه تنها به اندازه و ابعاد به قدرت رسیدن ضدانقلاب ارتجاع امپریالیستی اسلامی و تولد اسلام سیاسی در ایران دگرگون کننده است، که نتیجه پیروزی آن بسیار بیشتر و طولانی تر از تخریبی است که ضدانقلاب بورژا امپریالیستی، ارتجاع اسلام و کمربند سبز ضدکمونیستی در چهل و سه سال پیش داشت، خواهد بود. تا نه تنها تمام آن عقب گردهای تاریخی که به بشریت تحمیل شد را جبران کند که سرآغاز انقلابات نوین قرن بیست و یکمی در سراسر جهان شود.
امروز به روشنی میتوان عناصر تحقق آن آینده پیروز انقلاب سوم ایران را مشاهده کرد. دفاع از این انقلاب و دستآوردهایش، تلاش برای رفع موانع پیشروی آن، تلاش برای هموار کردن راه پیشروی آن، یعنی کاری که رهبران عملی و جریانات سیاسی دست اندرکار انجام میدهند، از جنبس دخالت در رهبری انقلابی است که در جریان است.
۲۲ دسامبر۲۰۲۲