با شروع خیزش جدید، جبهه راست انواع بالماسکه درآورده و هر روز فیلی هوا میکنند. شورای گذار، دولت موقت، شورای ایران آزاد، هیات هماهنگی، نمایندگان مردم در پیشگاه دول غربی و...
این یادداشت در مورد شامورتی بازی های این دو نفر در میدان سر هم کردن یک "ائتلاف" است.
اول:
رضا پهلوی چرا دروغ میگوید؟
همه میدانند که جریان راست به رهبری پهلوی مشغول تراشیدن رهبر برای جنبش انقلابی امروز ایران اند. از نظر راست، کافی است قدرت های غربی آنها را به عنوان "صاحب بعدی" ایران به رسمیت بشناسند. لازمه این کار آمادگی غرب برای دخالت در پروسه عبور از جمهوری اسلامی، با همکاری بخش هایی از خود جمهوری اسلامی، منجمله ارتش، سپاه و نیروهای مسلح اسلامی اند.
نقطه شروع این پروژه، ایجاد یک ائتلاف از جناح های مختلف در اپوزیسیون راست و پرو غرب، که این روزها بخشی از اصلاح طلبان رانده شده یا نا امید شده از آینده جمهوری اسلامی به آنها پیوسته اند، به رهبری رضا پهلوی است. علیرغم هیاهو و تبلیغات این طیف تا به حال از طرف بخش عظیمی از مردم معترض و انقلابی در ایران جواب رد و کارت قرمز گرفتند و از طرف دیگر مراجعات شان به دول غربی به جایی نرسید. تا بحال هیچ قدرت غربی آنها را برای پیشبرد پروژه "رهبری" همراهی نکرد و حاضر نشده اند سرقفلی دکان رهبری آینده ایران را بدست آنها بسپارند. دول غربی و بخصوص امریکا، قبله آمال این اپوزیسیون، برای تحت فشار گذاشتن جمهوری اسلامی و امتیازگیری بیشتر از آن، پز دفاع از انقلاب مردم ایران را گرفته اند، اما هنوز به پروژه های رهبر تراشی و قبول این طیف بعنوان آلترناتیو مورد حمایت خود تن نداده اند.
بویژه بعد از مراجعه عبدالله مهتدی، به عنوان یکی از اعضای ائتلاف، به مقامات امریکایی، برای شان مسجل شد که امریکا حتی تن به یک حمایت صوری از اینها نداده و حتی هیچ مقام درجه چند در قدرت در امریکا، حاضر به ملاقات با او نشده اند. نه فقط این بلکه متوجه شدند که برای امریکا، امروز در خاورمیانه، رقابت با چین در همین دوره، در اولویت است. نتیجه همه اینها برای راست، دندان روی جگر گذاشتن و مانور تبلیغاتی حول سوژه های دیگر است. تئوریسین های تبلیغاتی راست، برای لاپوشانی شکست تقلاهای شان، دو دلیل تراشیدند. ابتدا رضا پهلوی، بعنوان سخنگو و رهبر این طیف، برای ائتلافی که عملا اعلام شده بود و او را در کنار شخصیتهای "مادون" مقام والای او قرار داده بودند، تئوری آورد که ائتلاف برای تنظیم رابطه با افراد نیست. انگار ایشان این فرمول را درست بعد از سفر مهتدی به واشنگتن کشف کرده است! دلیل دیگر برای شکست سر هم بندی کردن ائتلاف رهبری راست، غیبت لایه های مختلف مردم در داخل، در درون پروژه رهبرسازی شان بوده است. برای تظاهر به جدی بودن این ادعا، لیست بالابلندی از لایه های مختلف جامعه ایران، البته به جز طبقه کارگر، را ردیف کرد، که گویا پیش شرط راه افتادن پروژه شان است!
آقای پهلوی که کلاه گشادش فقط برای سر مریدان و "جان بر کف" های آریایی اش دوخته شده، زیر نورافکن های میدیای دست راستی، وارد میدان شده تا مدال حلبی قهرمان نجات مردم و متحد کننده آنها را بر سینه بزند.
دوم:
لیست چرندیات عبدالله مهتدی :
مهتدی در دو مصاحبه به زبان های فارسی و کردی و یک پیام به انگلیسی که در یکی از هزاران انستیتوی مشابه ظبط شده است، دروغ هایی را سرهمبندی میکند.
وی در مصاحبه اش به زبان فارسی، مدعی میشود که کارهای زیادی برای جلب حمایت امریکا شده است، سمپاتی به کیس شان زیاد است، و با کمیته های متعددی برای پیشرد امر خویش ملاقات و دیدار داشته است.
وی در مصاحبه اش به زبان کردی، مدعی میشود که وی در ملاقات با مقامات مربوطه، مسئله ایجاد یک زون یا یک منطقه امن هوایی برای کردها، را مطالبه کرده است. کذب محض ادعاهای مهتدی زمانی برملا میشود که به زبان انگلیسی به هیئت حاکمه امریکا پیام میدهد. مهم ترین و برجسته ترین نکته در آن پیام، گدایی از مقامات امریکاست که "لطفا، خواهشا، با ما ملاقات کنید"! اینجا معلوم میشود که حتی پائین ترین مقام هم حاضر به پذیرش وی نشده است. نتیجتا ردیف کردن لیست کمیته های متعدد در قدرت و در سنای امریکا، تینک تانک ها، میدیا و موسسات امریکایی، بعنوان "حامیان کیس ما"، کذب محض و ادعای او مبنی بر تقاضای تامین امنیت هوایی، آنهم برای کردستان عراق و ایران هر دو، بی پایه و لاف و گزاف است و بس! امریکا که توان تامین یک فضای امن حتی برای عربستان به عنوان قدرتمندترین متحد منطقه ای خود را نداشت و به همین دلیل هم دارد آن را از دست میدهد، اگر حتی قادر به جلوگیری از فرار نیروهای خود از افغانستان نشد، توان خنثی سازی حملات موشکی جمهوری اسلامی به پایگاه نظامی خویش را نداشت، قادر به تامین نیازهای نظامی اوکراین و کمک به حفظ زیرساخت های آن نیست، چطور میتواند برای مهتدی و مسعود بارزانی چتر نجات پهن کند، و یا حتی برای شنیدن این توقعات ابلهانه کسی را مامور ملاقات با مهتدی و امثال او کند، که به ادعای خودشان، تا قبل از شروع جنبش امروز، برای ملاقات و مذاکره با مقامات بی درجه جمهوری اسلامی دست و پا می شکستند؟
طرف از تخصیص بودجه توسط دولت امریکا برای حمایت از اپوزیسیون راست، میگوید؛ تا غیر مستقیم به مخاطب ساده لوح خود القا کند که حمایت امریکا جزو بدیهیات است. تخصیص بودجه برای دخالت های سیاسی و نظامی، برای دخالت در تمام مناطق بحرانی جهان، بخشی از سیاست دائمی هیئت حاکمه امریکا است و به تحولات امروز ایران بی ربط است. امریکا به وسعت دخالت های سیاسی نظامی خود در جهان، اپوزیسیون هوادار خود را، ضعیف یا قوی، مورد حمایت خویش قرار داده و امکانات مالی و مدیایی شان را تامین میکند. نتیجتا این ادعا برای خوش کردن دل هواداران شان هم نمی تواند کارساز باشد.
نتیجه تمام داستان های نوچه های ریز و درشت رضا پهلوی، این است که فعلا تا اطلاع ثانوی سناریوی تشکیل "ائتلاف راهبردی" از چهره های راست و میانه تعطیل! و راست باید به دنبال راه حل دیگری برای نشان دادن توان و صلاحیت خود در سرکوب انقلاب آتی ایران به امریکا، بگردد.
جناب پهلوی مدعی شده که منتظر حمایت لایه های داخل کشور میماند! این کذب محض است. آقای پهلوی و یارانشان جواب منفی مردم انقلابی و ازادیخواه ایران را شنیده اند و خود را به کوچه علی چپ میزنند. انتظار چیز دیگر است؛ او میخواهد اولا شخصیتهای پوسیده و گندیده اصلاح طلب، رانده یا کنده شده از رژیم را، بعنوان نمایندگان و قهرمانان مردم به جامعه قالب کند و دوما مردم بدون سازمان و افق سیاسی، شبانه روز در خیابان حضور داشته باشند، تا ایشان مرتب به قدرت های غربی یادآوری کند که بهتر است این نظام را توسط ما جایگزین کنید! جبهه راست و راست افراطی، حاضر است بمیرد ولی شاهد سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی توسط یک مردم سازمان یافته و صاحب افق سیاسی روشن برای رهایی نباشد. برای نیل به این هدف، نه فقط به فشار نظامی و سیاسی قدرت های غربی، بلکه به سران سپاه و نیروهای نظامی جمهوری اسلامی متکی است. اینها "لایه های داخل کشوری" اند که رضا پهلوی روی شان حساب باز کرده؛ که جلب حمایت اینها اتفاقا بازار امثال آقای مهتدی را به شدت کساد میکند.