خبر رسيد که «شوراي حقوق بشر سازمان ملل» در نشستي اضطراري رويدادهاي ايران را مورد برسي قرار داده و قطعنامهاي درباره نقض حقوق بشر در ايران تصويب کرده است و در اين خصوص يک «کميته مستقل حقيقتياب»!!! تشکيل داده است.
پشتبند اين نشست هم ند پرايس، سخنگوي وزارت امور خارجه ايالات متحده، اظهار کرد که آمريکا بهشتاب در تلاش است تا حکومت ايران را به سبب «اعمال خشونت بيرحمانه عليه شهروندانش، به ويژه در مورد زنان و دختران» ناگزير به پاسخگويي کند.
مجري هميشه ثابت رسانه «ايران انترناشنال» هم به سرعت باد توئیت زد که: مژده، مژده! «سياستمداران دنيا ميخواهند با مردم ايران مستقيم حرف بزنند. نماينده پارلمان اروپا که بسيار جانبدار مردم است ديگر به فارسي توئیت ميکند... اين يعني ميخواهد مردم ايران بدانند در عرصه بينالملل از آنها چه ميگويد..»! به اين درجه از قاطعيت و حمايت بايد آفرين گفت.
در حاليکه بيش از دوماه است که امواج راديکال و انسانی انقلاب مردم ايران کل افکار عمومي مردم مترقي جهان را شخم زده و تحت تاثير خود قرار داده است، در حاليکه دنيا با اشتياق، حمايت خود را از اين انقلاب اجتماعي در ايران اعلام کرده است، ناگهان «کوه» قدرتهاي جهاني موش زاييد و «کميته مستقل حقيقت ياب» تشکيل دادند. موشي حقير با يک من ادعا و يک لشکر از هوراکشان حقيرتر از خود! دنيا دوماه است که دارد از انقلاب زنانه ايران و ديناميسم اين انقلاب اجتماعي سخن ميگويد و به اشکال مختلف شاهد حمايتهاي بيدريغ مردم متمدن و انسان دوست جهان از اين تحول عميق اجتماعي هستيم و بهدرست، همه انگشت اتهام را به سمت جمهوري اسلامي نشانه گرفتهاند، آنوقت سران قدرتهاي غربي بعد از دوماه چرتکه انداختن و بيرون آمدن از کاخهايشان، بادکنک «کميته مستقل حقيقتياب» متشکل از «متخصصان ورزيده» هوا ميکنند؟!! گويا «حقيقت» نزد سران دول غربي و سازمان مللشان هنوز روشن نيست!!! گويا روشن شدن حقيقت ميان حاکم و محکوم، ستمکار و ستمديده، سرکوبگر و سرکوب شده، زندانبان و زنداني، جنايتکار و قرباني، در نزد کلوپ فاسد حاکمان جهان نياز به تحقيق و تفحص «مستقل» دارد.
واقعيت اينست که هيچ انساندوستي براي محکوم کردن فاشيسم نيازي به تجربه کردن دوباره کورههاي آدمسوزي ندارد و براي اثبات کشتارهاي فاشيسم هيتلري نياز به «کميته مستقل حقيقتياب» نداشت. جنايتکار و قرباني در چشم مردم جهان کاملا معلوم و معرفه بودند. یا محکوم کردن کشتار دستهجمعي صدها هزار انسان آزاديخواه و سوسياليست در شيلي به دست نظام جنايتکار پينوشه به «کميته مستقل حقيقتياب» نياز نداشت. هيچ انسان متمدن و آزاديخواهي در محکوم کردن کشتار بيرحمانه فلسطينيان توسط ماشين جنگي دولت فاشيست اسرائیل نياز به دستگاه «حقيقتياب» دول غربي ندارد. هيچ فکر سالمي نيازي به «کميته مستقل حقيقتياب» در مورد کشتار نيمميليون کودک عراقي به دليل تحريمهاي اقتصادي دولت آمريکا در جنگ اول خليج ندارد. کدام جنبش فکري آزاديخواهانه با هدف محکوم کردن حمله نظامي به عراق، افغانستان، سوريه و ليبي دنبال دستگاه «حقيقتياب» ميگردد؟! کدام مکتب انساني با بازگرداندن وحوش طالبان به افغانستان دنبال دستگاه «حقيقتياب» دول غربي است؟! کيست که نداند قاتل جورج فلويد که بود و خروش ميليونها انسان در امريکا و اروپا عليه نماد بردهداري نياز به دستگاه «حقيقتياب» سازمان ملل دارد؟! در بريتانيا شهروندان به چشم خود ديدند که ثابت شدن دروغگويي و تبهکاري توني بلر در دادگاه منجر به حتي جريمه نقدي عبور از چراغ قرمز نشد. انتظاري بيشتر از اين از دول فخيمه غربي که خود دستي در جنايات عليه بشريت در عراق، سوريه، يمن، سومالي، يوگوسلاوي و .... دارند، خطاست.
مردم ايران حق دارند تلويزيونشان را به روي هارت و پورتهاي سران دول غربي خاموش کنند. مردم حق دارند که دست رد به سينه دشمنان حقيقت بزنند. انقلاب عظيمي که مردم ايران با زدن جرقه زنانه بر آن عليه جمهوري اسلامي تدارک ديدهاند، حاميان حقيقي و حقوقي خود را در صف بشريت متمدن و مترقي، در جنبش کارگري و سوسياليستي جهان امروز پيدا کرده است. حق و حقيقت در مورد آنچه در ايران امروز ميگذرد در کلوپ فاسد حاکمان جهان نمايندگي نميشود. اگر کسي در جستجوي حقيقت است بايد خط فاصل خود را از اين کلوپ و از سياست دول غربي در برخورد به تحولات ايران بکشد. اين همان کلوپي است که خميني و جريان اسلامي را به جان انقلاب ۵۷ ايران انداخت و صدها هزار انسان آزاديخواه و سوسياليست را سر بهنيست کرد. اين همان کلوپي است که «داعش» را به جان انقلابات بهار عربي انداخت. همان کلوپي است که طالبان را به مردم افغانستان قالب کرد. اين کلوپي است که يد طولاني در سازمان دادن دستجات مسلح قومي - مذهبي عليه زندگي شهري و بهخون کشيدن هر جنبش اعتراضي و ازاديخواهانه در جهان معاصر دارد.
اما اين روزها حال اعضاي اين کلوپ به شدت وخيم است. حقارت از صورت تکتکشان ميبارد. هورا کشيدن رسانههاي فارسي زبان و دستراستي در تجليل از سياست دول غربي در برخورد به آرمانهاي راديکال انقلاب ايران تنها حقارت خود را در برابر چشمان تيزبين مردم ايران به نمايش گذاشتند. «کميته مستقل حقيقتياب» قد و قواره واقعي دول غربي را نشان داد. بازتاب واقعي اين نمايش حقارت را بايد در دل همين کشورهاي اروپايي و از مشروعيت افتادن حاکميت دمکراسي پارلماني نزد شهروندان در اين جوامع دنبال کرد.