گفتگوی رادیو نینا با آذر مدرسی
آسو سهامی: طی سه ماهی که از خیزش انقلابی مردم ایران بر علیه رژیم جمهوری اسلامی و شروع یک انقلاب زنانه در ایران می گذرد و در حالی که در سرتاسر ایران شعار "آزادی برابری، حکومت شورائی" سر داده میشود و مردم فریاد می زنند "نه شاه می خواهیم نه ملا، قدرت به شورا"، آنطرف قضیه ما شاهد تلاش گسترده نیروهای راست و لابیستهای آن برای به اصطلاح جلب حمایت دول غربی از انقلاب مردم در ایران بودیم.
اخبار ملاقاتها و وعده سران دول غربی در میدیایی راست در بوق و کرنا دمیده می شود. نشست امنیتی هالیفاکس آخرین نمونه این نوع تلاشها است.
آذر مدرسی، همانطور که در مقدمه به آن اشاره کردم نیروهای راست مشغول لابیگری هستند، تا بقول خودشان حمایت دولتهای غربی را جلب کنند. شما فکر می کنید که تلاش لابیستهای نیروهای راست تا چه حد روی امیدواری مردم به پیروزی تاثیر گذاشته است؟
آذرمدرسی: بنظر من این تلاشها نه فقط تاثیر مثبتی در باز کردن یک افق روشن تر در مقابل مردم و امیدوارتر کردن آنها به پیروزی را به همراه نداشته، برعکس نگرانی از مخاطراتی که این نیروها برای انقلاب آتی ایران و انقلاب در جریان در ایران به وجود می آورند را بیشتر و بیشتر کرده است. بر خلاف تبلیغاتی که این نیروها و میدیای دست راستی می کنند که گویا مردم در ایران، برای به پیروزی رساندن انقلاب خود، چشم به حمایت دول غربی و تلاش لابیستهای نیروهای راست بسته اند، مردم ایران دارند با نگرانی زیادی به این توطئه ها نگاه می کنند و تک تک این تلاشها و تک تک این ملاقاتها را بعنوان تلاش و توطئه ای علیه انقلاب در جریان خود می بینند.
تا انجا که به عکس العمل مردم به این سیاست و توطئه ها برمیگردد، ما شاهد هستیم که هرچه این نیروها تلاش کردند جریانات راست و شخصیتهایش را بعنوان آلترناتیو مورد مطلوب مردم، آلترناتیوی که ظاهرا از داخل ایران دارد عروج می کند، هرچه تلاش کردند این تصویر را بدهند که مردم فریاد می زنند که "ما بازگشت به گذشته را می خواهیم"، "ما سلطنت و تاج و تخت می خواهیم"، "ما ورود آمریکا و رژیم چینج را می خواهیم" و ....، مردم با شدت بیشتری علیه این تصویر وارنه از خود ایستاد و تک تک این تلاشها را پس زد.
هر چه اینها خواست بازگشت به گذشته و بازگذشت "شاهنشاهی" را ار زبان مردم در ایران در بوق و کرنا کردند، شعار "نه شاه می خواهیم نه ملا" در ایران گسترده تر و همه گیرتر شد. هرچه بیشتر تلاش کردند که امید به ناتو، امید به دولتهای غربی را بیشتر کنند، مردم با بی اعتنایی از این تبلیغات گذشت و با شعارهایی چون "قدرت ما اتحاد ما است" آنرا پس زد. این سیاست تا همین حالا دو جواب روشن گرفته است. کارگران هفت تپه جواب دادند که "رهبر تراشی نکنید" و جوانان محلات در سنندج گفتند که ما دخالت دولتهای ارتجاعی در انقلاب خود را نمی خواهیم، گفتند نمی خواهیم ایران را به سوریه، عراق و افغانستان تبدیل کنید. اینها نه بزرگ خود را به نیروهای راست گفتند و باید منتظر بود که نه های بزرگتری را از سایر مراکز کارگری و از بخش وسیعتری از جامعه بشنوند.
افتضاح این لابیسیتهای پرو غربی حضورهیئتی در کنفرانس امنیتی هالیفکس بود. کنفرانسی که سالانه با حضور نمایندگان پنتاگون، نمایندگان سازمان سیا، نمایندگان نیروهای نظامی و امنیتی دول غربی و در راس آن و اساسا آمریکا برگزار میشود. سران و مشاورین پنتاگون و سازمان سیا و نیروهای نظامی و امنیتی دول غربی در این کنفرانس در مورد آینده جهان، کشورهایی که باید با دخالت در آنها یا انقلابشان را به خون بکشند و یا با دامن زدن به جنگ آن را نیست و نابود کنند، مشورت و بر مبنای آن دولتها تصمیم گیری میکنند. مثل عراق، سوریه، افغانستان، لیبی و اوکراین و ... نام کنفرانسی برای ناامن کردن جهان توسط دول غربی را "کنفرانس امنیت" گذاشته اند و انتظار دارند مردم متمدن دنیا این تبلیغات و ادعای شنیع را باور کنند. حضور در این کنفرانس امنیتی و مشاوره دادن به نیروهای پنتاگون و سازمان سیا به نام "تلاش دیپلماتیک" و "جلب حمایت انسانی و سیاسی از انقلاب ایران" یک شیادی و شعبده بازی علنی و آشکار است.
کسانیکه فکر می کنند می توانند به اسم دادخواهی از قربانیان دیماه ۹۶، دادخواهی از قربانیان آبان ۹۸، دادخواهی از قربانیان پرواز۷۵۲ و دادخواهی از صدها کشته شده سه ماه اخیر، دست پنتاگون و دولتهای غربی و ناتو را در ایران باز کنند، شعور سیاسی مردم در ایران را دست کم گرفته اند. مردم در ایران به این توطئه ها و به این مخاطرات با حساسیت و هوشیاری بالایی نگاه می کند، آنها را زیر ذره بین قرار می دهد و برای مقابله با آن خود را آماده می کند.
هر چه تلاش جریانات و نیروهای راست چه نیروهای پرو ناتو و چه نیروهای قومی که سعی می کنند رنگ قومی و مذهبی به مبارزات مردم ایران بزنند، بیشتر میشود، مردم بیشتر و بیشتر با دست رد زدن به این نوع "حمایتها"، با اعلام همبستگی بخشهای مختلف با هم، با اعلام اینکه قدرت باید در دست ما باشد و دست رد زدن به سینه مدعیان رهبری مردم، به آنها جواب می دهند. به همین دلیل هم هست که امروز که پروژه های رهبر سازی و آلترناتیو سازیشان شکست خورده است، دست از ادعای رهبری کردن اعتراضات برداشته اند و اعلام میکنند برای "صدای مردم در ایران شدن"، برای "جلب حمایت از مردم در ایران" باید مرکز "راهبردی" در خارج کشور را درست کرد. این هم یکی دیگر از شعبده بازی های است که با شکست سناریوی رهبر تراشی به آن متوسل شده اند.
به گفته خودشان این مرکز بنا به توصیه کاخ سفید و کاخ الیزه درست میشود و لازم و مهم نیست این مرکز و تشکیل دهندگان آن تا چه حد مطلوب یا مورد تنفر مردم در ایران هستند، مهم این است که ناتو، پنتاگون، دولت آمریکا و دولتهای غربی آنها را قبول کنند. همین به رسمیت شناخته شدن از طرف کاخ سفید و کاخ الیزه کافی است تا این مرکز متشکل از شخصیتهای راست پرو غربی بعنوان نماینده مردم ایران به دنیا معرفی و تحمیل شوند.
مردم با درس گرفتن از "حمایت" دولتهای غربی از انقلاب ۵۷ و تحمیل جریانی مذهبی و مرتجع به خود، به دقت به این تلاشها نگاه می کند و بر عکس نیروهای راست امیدش را به کنفرانس های مانند کنفرانس هالیفکس، و یا به کاخ الیزه و کاخ سفید گره نزده. مردم در ایران امید شان به مردم متمدن، به حمایت کنفدراسیون های کارگری، به اتحادیه های کارگری با میلیونها عضو که دائما همبستگی و حمایت خودشان را از مبارزه آزادیخواهانه مردم ایران اعلام می کنند، است. جوانان در ایران چشم امیدشان در داخل ایران به طبقه ای است که اگر به میدان بیاد زمین را زیر پای همه مرتجعین میلرزاند و جهان را زیر و رو می کند. مردم به این نیروها، به این نشستها و توطئه ها بعنوان مخاطرات جدی در مقابل خود نگاه میکند و در مقابل آنها دارد سد خود را می بندد.
آسو سهامی: همانطور که شما در صحبتهایتان به آن اشاره کردید تلاش غرب و راست این است که قدرت از بالا دست به دست شود و راست هم تلاش می کند که کیس ایران و اوکراین را بعنوان یک کیس برای مردم ایران تبدیل بکند. چرا؟ هدف راست از این کار چیست؟ آیا شما تشابهی بین کیس ایران و اوکراین می بینید؟
آذر مدرسی: خیلی جالب است نیروی که تا قبل از این اتفاقات و تا قبل از شهریور ۱۴۰۱ اعلام می کرد که "انقلاب خشونت است" و مردم را به پرهیز از انقلاب فراخوان می دادند، نیروهایی که انقلاب را فتنه می خواند و آن هم فتنه کمونیستها و چپ ها برای "نابودی" جامعه و "به خشونت کشاندن مبارزات مدنی" مردم ایران، امروز "انقلابی" دو آشته ای شده است و حتی حاضر نیست یک قدم از این انقلاب، از اینکه باید این انقلاب دائما در جریان باشد و نباید اجازه داد شعله آن خاموش شود و ... حرف می زنند. کسانیکه تا دیروز علیه انقلاب کفچرانی میکردند، امروز "انقلابیون دو آشته" تبدیل شده اند.
اما زمانیکه این "انقلابیگری" را کمی خراش بدهید متوجه میشوید که "انقلابی" که آنها می خواهند با انقلابی که مردم ایران می خواهند و در جریان است، فرسنگ ها فاصله دارد. "انقلابی" که آنها می خواهند انقلاب نارنجی نوع اوکراین است. از روز اول هم گفتد که "به اوکراین در سال ۲۰۱۴ نگاه کنید، مردم سه ماه مقاومت کردند، دولت را شکست دادند و غرب توانست نماینده فاشیست خود را در انجا به قدرت برساند". اینکه غرب با یک انقلاب نارنجی یک حکومت ارتجاعی را از کار برکنار کرد و حکومت ارتجاعی دیگر را سر کار آورند، نمونه سناریویی است که این نیروها برای ایران دارند. مدل "انقلابی" که اینها میخواهند همین است! تشابهی که آنها با اوکراین می بینند یا نمونه برداری که میکنند همین است! بی دلیل نیست که در خیابانهای اروپا و امریکا فریاد می زنند "پاینده ایران، پاینده اوکراین" و "رژیم چنچ برای ایران"! "انقلاب" اینها بوی ارتجاع میدهد. "انقلاب" اینها فقط اسمش انقلاب است وگرنه رژیم چینچی است که مدتهاست در دستور کارشان است و برای احقاقش تلاش می کنند.
استفاده این نیروها از قربانی شدن هزاران هراز نفر مردم بیگناه در اوکراین در یک جنگ ارتجاعی بین روسیه و غرب و دولت فاشیست زلنسکی، درست مثل استفاده ای است که جمهوری اسلامی از مصائب مردم فلسطین می کند. جمهوری اسلامی به دفاع از مردم فلسطین جریانات ارتجاعی را در فلسطین، تروریستهای اسلامی را در فلسطین تقویت می کند و اینها با اشک تمساح ریختن برای مردم اوکراین، فاشیستهای اوکراین را تقویت می کنند. اینها پروژه دخالت نظامی غرب در اوکراین را برای به خون کشیدن انقلاب ایران و راه به قدرت رسیدن خود میدانند و برای آن نقشه می کشند.
جالب است که این نیروهای مدافع دمکراسی و آزادی از اعلام اینکه مبارزات مردم در ایران برای خلاصی از جهنم اسلامی به مبارزات مردم افغانستان، به مبارزات مردم لبنان، و به مبارزات مردم عراق و مبارزات مردم فلسطین یک مبارزه برای خلاصی از ارتجاعی ریشه دار در منطقه است، ابا دارند. دلیل آن هیچ چیز نیست جز اینکه این کشورها مناطقی اند که غرب آنها را به جهنم تبدیل کرده است. اینها نیروهای پرو ناتو هستند که به اسم "انقلاب" و "دفاع از انقلاب مردم ایران" و به نام "همبستگی" با قربانیان یکی از جدالهای بین المللی، عملا از فاشیسم در اوکراین حمایت می کنند. یکی کردن کیس اوکراین و ایران، تلاش برای تبدیل ایران به خطری امنیتی برای اروپا و فشار به دول اروپایی به دخالت از نوع دخالت در اوکراین است. از این زاویه این تلاش مخاطره ای جدی برای جامعه و مبارزه مردم در ایران است.
نیروهای راست برای رسیدن به اهداف خود، به هر ابزاری دست می زند. روزی انقلابی اند و روزی رفرمیست، روزی خواهان رفرم و انتخاب اند و روزی نیست، روزی خواهان انقلاب مخملی اند و یا شورای مدیریت گذار می زنند، روزی فراخوان جمعی برای راهکاری یا راهبردی برای "رساندن صدای مردم ایران به جهان"! مردم ایران به چنین تفاله هایی نیاز ندارد.
جامعه ایران نیروهای انقلابی خود را دارد. چپ ها و کمونیستهایی را دارد که درد آن جامعه را فریاد می زنند. این جنبش تا امروز نشان داده چپ و رادیکال است. نان، رفاه، آزادی از لوله تفنگ های آمریکا یا حاکمان کاخ سفید و کاخ الیزه بیرون نمی آید. نمی توان این انقلاب آزادیخواهانه با خواست اداره شورایی را به انقلاب مخملی تبدیل کرد. آزادی از جنبشی راست، طرفدار سلطنت و یک مشت لابیست مرتجع بیرون نمیاد.
آزادی و رفاه و برابری، رهایی زن و خلاصی از آپارتاید جنسی با قدرت مردم متحد در شوراهای خود و در جدال رو در رو با جمهوری اسلامی به دست می آیاد.
اینها به این نتیجه رسیده اند که نمیتوانند این جنبش را از درون و در داخل ایران تسخیر کنند و مردم مرتبا آنها را پس می زند، تلاش می کنند در خارج جای پایی برای خود پیدا کنند. باید در مقابل این تلاش در خارج کشور هم ایستاد و بیشتر از همیشه رسوا و افشایشان کرد.
آسو سهامی: البته به قول شما جوابشان را در داخل گرفته اند و در واقع باید در خارج کشور به آنها هم جواب داد.
آذر مدرسی، دبیر کمیته مرکزی حزب حکمتیست (خط رسمی)، ممنون از اینکه دعوت ما را برای این برنامه قبول کردید.
آذر مدرسی: خیلی متشکرم و باز هم شب و روز خوبی را برای شما و بینندگان تان آرزو می کنم.