دوستان!
 
من هم مثل امروز شما در هنرستان صنعتی و دبیرستان های سنندج معلم بودم و یکی از بنیانگزاران کانون معلمان شهر که از نظر ساواک "سازمان امنیت رژیم شاه" ممنوع و غیرقانونی بود. قبل از این که به موضوع اصلی صحبتم با شما بپردازم، بگذارید یک تجربه برایتان بازگو کنم:

چند ماه قبل از قیام بهمن ۵۷ ایران، یک روز صبح معاون مدرسه پیش من آمد و گفت شنیده  که یکی از دانش اموزان دوره دوم دبیرستان با کلت کمری به مدرسه آمده و ما جرات نکردیم برویم و اسلحه را از او بگیریم و ترسیدیم ازاسلحه اش استفاده کند. معاون گفت مدیر مدرسه از او خواسته است که به ساواک زنگ بزند.
دستش را گرفتم و به دفتر مدیر مدرسه رفتیم و از او پرسیدم تو چنین حرفی را زدی؟ و خاطرنشان کردم که شایعاتی در مورد همکاری تو با ساواک وجود دارد. ولی من مدرکی دال بر این مساله ندارم. اما اگر تو این کار را بکنی و پای پلیس رژیم را به مدرسه بکشانی این مدرکی علیه تو خواهد بود. بنا بر این اینکار را نکن و حیثیت و حرمتت را نه تنها در این مدرسه بلکه در اموزش و پرورش وجامعه تباه نکن...
احساس شرم را در چشمان مدیر خواندم و مطمئن شدم او این کار را نمی کند. به او گفتم من میروم و مساله ان اسلحه را حل میکنم.

با معاون رفتیم و از دبیر کلاس آن دانش آموز خواهش کردیم او را پیش ما بفرستد. دانش آموزی که کلت را داشت بیرون امد. بهش گفتم کلتت را بده. تو باید بدانی که اسلحه آوردن به مدرسه بخاطر امنیت بچه ها جرمه و ممنوعه. قبل از این که حرفی بزنه یا جواب بده، لبه ی کتش را بالا زدم و کلت را از کمرش در آوردم. به او گفتم به کلاست برگرد و در این مورد به هیچکس هیچی نگو. اگر هم از تو پرسیدند انکار کن. وقتی مدرسه تعطیل شد بیا پیش من و قضیه اسلحه را حل می کنیم...
این را گفتم تا به شما معلمان عزیز آزادیخواه  در همه ی مدارس از دبستان تا دبیرستان و هنرستان ها بگویم که چه وظیفه ی مهمی برعهده دارید. مسوولیت جان و سلامت و امنیت دانش اموزان بر عهده شما است. اخبار و شایعاتی در مورد بعضی از مدیران مدارس و حتی معلمانی هست که دانش اموزان معترضی که مقنعه و روسری از سر بر میدارن یا تجمع می کنند را به پلیس می دهند. من یک فیلم از یکی از مدیران مدارس را دیدم که عکس و فیلم گوشی اش را به یکی از نیروهای نظامی نشان می داد.
شما دیدید و شنیدید که دخالت و حضور نیروهای سرکوبگر در مدرسه شاهد اردبیل چه فاجعه انسانی بوجود آورد. بچه ها را زدند، زخمی کردند، یکی از دانش  اموزان به نام اسرا را کشتند و یکی دیگر از بچه ها حالا در بیمارستانه و حالش خوب نیست.
خوب! مدیر این مدرسه و معلمانی که  اجازه دادند نظامیون وارد مدرسه شوند، مسوولیت سنگینی برعهده دارند. شرمی که هیچ وقت پاک نمی شود. رییس آموزش و پرورشی که بچه هارا برای نمایش مسخره ی خواندن سرود "سلام فرمانده" برد و با اعتراض دانش اموزان روبرو شد و برگشت، چرا بخاطر این کار مجرمانه از طرف معلم ها، از مدرسه بیرون انداخته نشد. چرا فضا و  محیط مدرسه برای سرکوب جانیان رژیم باز گذاشته شد؟ و چراهای دیگر.
 
دوستان!

دفاع معلمان از دانش آموزان درغیاب خانواده هایشان، یک وظیفه حیاتی است. حتی برتر و بالاتر از وظیفه تدریس و آموزش! این وظیفه را فراموش نکنید. کنار دانش آموزانتان باشید. نوجوانانی که سینه را سپر بلا برای به دست آوردن ازادی و حرمت و شادی نداشته شان کرده اند. مانع برداشتن مقنعه و روسری جهنمی حجاب اجباری دختران دانش آموز نشوید! بگذارید در مدرسه و در کنار شما احساس آزادی و آرامش کنند.
جامعه، شاهد مبارزه چند ساله معلمان در کانون هایشان برای حقوق حقه شان است و از شما حمایت کرده اند. معلمان مبارز زیادی به همین خاطر و بخاطر دفاع از شما هم اکنون در زندان های رژیم هستند. شما یک ازادی کوچولو در مدارس به بچه هایمان بدهکارید. حریم مدرسه را از هر گونه تهدید و زور و دخالت سرکوبگران و جاسوسانشان، حفاظت کنید.
مدیرانی که به دانش آموزان فشار می آورند که اعتراض نکنند و حجاب اسارتشان را بر ندارند و یا  اسامی شان را به پلیس جانی رژیم می دهند، پرونده سیاهی برای خود باز می کنند. بچه ها، خانواده هایشان و مردم بپاخاسته آن ها را نخواهند بخشید.

من به این مدیران بخت برگشته می گویم، خانم ها و آقایان! پیروزی جنبش ازادیخواهانه و برابری طلبانه ی ما قطعی است. شک نکنید.  آینده تان را خراب نکنید! باور کنید خیلی زود همین بچه های معترض و آگاه و حقخواه بهمراهی معلمان مبارز و شریف، مدیران خاطی را  از کرده شان پشیمان می کنند و از مدارس بیرون می اندازند. با پلیس همکاری نکنید. کنار معلمان و دانش آموزان ازادیخواه باشید و انسانیت تان را نجات دهید!