اپوزیسیون بورژوایی و راست و تشکل هایشان از فرشگرد، شورای مدیریت گذار، اصلاح طلبان پشیمان، جمهوری خواهان، مشروطه طلبان با نوستالژی حاکمیت شاهنشاهی و مترسک های اطراف رضا پهلوی، فدرالیست ها و قوم پرستان، ملیونی که طبقاتی بودن جامعه را انکار می کنند و میلیاردرها را با حاشیه نشینان شهرها یکی می دانند.... این ها همگی بعلاوه ی اسلام ناب محمدی شان دور سفره ای به نام "وطن" و "ملت" جمع شده اند و ورد اتحاد و همبستگی به گوش هم می خوانند. 
 
طنز تلخ اینجا است که این واماندگان و پس ماندگان عالم سیاست، اتحاد و همدلی و همسرنوشتی سراسری نیروهای جنبش انقلابی، کارگران، زحمتکشان حاشیه شهرها، زنان، جوانان، فرهنگیان و بازنشستگان را همبستگی ملی و وطنی به قیاس خود می پندارند و مدام در بوق می کنند. معلوم نیست چرا ساکنان بیت رهبری و سه قوه و ژنرال های سپاه و بسیج و ارتش و لواسان نشین ها جزو این ملت و وطن نیستند!  ”شاهزاده” که انگار خود اسم و هویتی ندارد که ندارد، ارتش و سپاه و بسیج را هم، وطنی می خواند و منتظرند تیمسارهای ارتش کودتا کنند و بهمراه برادران سپاه حساب بیت رهبری را برسند! مشکل این ها خامنه ای و بیت رهبری است، نه نظام دیکتاتوری سرمایه و سود و سرکوب!

اما حقیقت برای این قوم بورژوازی متوهم و وامانده تلخ است. چرا که خیزش سراسری مردم ایران نه وطنی و نه ملی و نه قومی و نه مذهبی است. نیروی خیزش مردم ایران، کارگران، زنان اسیر تبعیض و ستم جنسی، جوانان دختر و پسر بیکار و بی آینده و زحمتکشان حاشیه شهرها هستند. محور خیزش دی ماه ۹۶ و ۹۸ هم همین تشنگان و گرسنگان حاشیه شهرهای جنوب و شرق و غرب بودند.
اتحاد صفوف بورژوازی و سخنگویان و ژورنالیست های اجیرشان با همبستگی و اتحاد صفوف خیزش و جنبش انقلابی توده های کارگر و زحمتکش و گرسنه و بیکار و بی آینده یکی نیست و با هم هیچ سنخیتی ندارند.

تلاش مذبوحانه ی اپوزیسیون راست، موج سواری و دوختن کلاهی برای خود از نمد خیزش مردم است. این دسته ی بازرگانان و مفتخوران سیاسی و سر در آخور کاخ سفید و کابینه و مجلس لردهای انگلیس...، یک دوره دولت گذار هم برای خود تعریف می کنند تا سر ملت کلاه بگذارند و برای قبضه ی قدرت قانون اساسی احترام به نظام سرمایه و سود و اسلام "مدرن" نوع خودشان  را از آستین بیرون بکشند.
میدیای نوکر صف اپوزیسیون بورژوایی هم سنگ تمام می گذارند تا یاوه گویی هایشان را پوشش بدهند. میدیایی که از نام شورا می ترسد و هر نوشته و ایده ای که نام شورا را داشته باشد و شعار "مرگ بر ستمگر چه شاه باشد چه رهبر" را سانسور می کنند. درعوض شعار چند ده نفری در حاشیه اعتراضات "رضاشاه، روحت شاد" را شعاری مقدس و پشتوانه ی شاهزاده شان می نامند. 

تکلیف جنبش انقلابی زحمتکشان ایران با این دسته ی در ترشی خوابیده و در کمین کسب قدرت بر دوش مردم، روشن است.  شعار طبقه کارگر و زنان و انقلابیون ایران "آزادی، برابری، حاکمیت شورایی است". هر شعاری علیه جمهوری اسلامی و از جمله "زن، زندگی، آزادی" در راستای همان شعار ازادیخواهانه و برابری طلبانه است.
 
آیا از هیچ بورژوایی در اپوزیسیون و تشکل های کارتنی شان شنیده اید که از نظام پلید سرمایه داری و بردگی مزدی کارگر حرف بزنند؟ نه. وقتی ما از لغو کارمزدی و جامعه سوسیالیستی و ازادی و برابری می گوییم، رگ گردنشان کلفت می شود که نگویید. تفرقه نیندازید ما همه یک ملتیم و مقدسات مشترکی داریم. واقعا؟ بورژوازی کوچک و بزرگ، احزاب و تشکل ها شخصیتها،  اقتصاددان و تحلیلگر و ژورنالیست هایشان دو اصل مقدس دارند: یکی تقدس سرمایه و سود و دوم تقدس دین. گویا دین آنها با دین خمینی و خامنه ای و طالبان و داعش فرق می کند. در حالی که اصیل ترین دیندارها داعش، طالبان و نظام اسلامی ایران است.

ما به بورژوازی اپوزیسیون می گوییم که جنبش کارگران، زحمتکشان، زنان و جوانان ایران علیه این مقدسات ضد کارگر، ضد انسانی و ضد زن شما است. این جنبش با شما هیچ وجه مشترکی ندارد. دمکراسی و پارلمانتان کثیف ترین فریب مردم است! سلطنت طلبی دیگر از آن بدتر.

ما به شما یک حقیقت تلخ را می گوییم که هیچ رابطه ای بین شما بورژواهای دمکرات شده، که دارید گلو پاره می کنید و شعار سرنگونی می دهید، با شعار زحمتکشان جامعه ی ما، با اعتصاب سیاسی طبقه کارگر، تجمع، میتینگ و تظاهرات خیابان ، تصرف و کنترل محلات، اعتصاب و تعطیلی شهر، جز موج سواری و فریبکاری وجود ندارد.
زحمتکشان کارگر و زن و جوان و فرهنگی وبازنشسته و...، در جنبش همبستگی ملی و وطنی شما نمی گنجند.
در سنگرها و جبهه های نبرد طبقاتی و اجتماعی جنبش انقلابی در ایران قرار دارند.

این خیل بازرگانان سیاسی مدام اخطار می دهند که، "تفرقه نیندازید"، "همه با هم هستیم". "پرچم قشنگ شیرو خورشید شاهی را احترام بگذارید"، "یاوه های شاهزاده از سر وطن پرستی است"، "جمهوری اسلامی، اسلام واقعی نیست" و از این مزخرفات. حتی شعار "همه با هم هستیم" معترضان خیابان را معیاری برای "همه با هم بودن" کل اپوزیسیون مدافع سرمایه و سود و دین "مدرن اسلامی" خود می پندارند. ما می دانیم شما بورژواهای در کمین نشسته ی فرصت طلب و فریبکار، همه با هم هستید. گوشت همدیگر را بخورید استخوان همدیگر را نمی شکنید. اما اتحاد نامبارک شما برای طبقه کارگر و خیزش و جنبش انقلابی در ایران پشیزی نمی ارزد وخیری نمی رساند.

همه با هم بودن کارگران و زحمتکشان وزنان و جوانان انقلابی در خیابان به معنای همه با هم بودنشان با سرمایه داران و بانکداران و کارتل های اقتصادی و صاحبان املاک و مافیای بازار و لواسان نشین ها نیست. همه با همی ندارها علیه داراها است. همه با همی طبقات پایین علیه طبقات بالا و حکامشان است.

بورژواهای "انقلابی" شده در حالیکه از انقلاب بیشتر از جمهوری اسلامی می ترسند و چهل سال است یا در حاشیه جمهوری اسلامی و یا در کریدورهای دولتمردان و مجلس نشیان واشینگتن و لندن قرار دارند، علیرغم میل باطنی و منفعت طبقاتی شان،  از سر ناچاری نیم نگاهی به طبقه کارگر هم دارند، اما حضور این طبقه در جنبش و رهبری آن خبر خوشی برایشان نیست. شعار اداره شورایی طبقه کارگر برایشان کابوس است. فراموش نمی کنیم که،  اپوزیسیون بورژوایی، در مقابل جنبش سراسری و متحد و فارغ از ملیت و زبان و مذهب، شعار فاشیستی "تمامیت ارضی" شان را که در نفی ستم ملی از جمله در کردستان و تداوم آن است را زیر فرش کرده اند!
 
ما چیزی به نام قیام ملی که به گفته "شاهزاده" ارتش و سپاه هم در آن هست،  نداریم و نخواهیم داشت. درجامعه طبقاتی ایران یک طبقه که اکثریت و صاحب اصلی جامعه است و علیه طبقه سرمایه دار و حاکمیتش برخاسته است. یک جنگ طبقاتی تمام عیار از کارگر و زحمتکش و زن و جوان و حتی بچه های دبستانی و دبیرستانی زحمتکشان، علیه نظام دیکتاتوری سرمایه  در جریان است. جنگ کار و سرمایه، علیه بردگی مزدی. جنگ برای ازادی و رهایی زن و علیه ستم و تبعیض و سرکوب...، جنگی که در نفی بورژوازی حاکم و بورژوازی در هر رنگ و لباسی است. اپوزیسیون بورژوایی ملی گرا، شاهی، مجاهدینی، قومی و مذهبی و دمکرات های تشنه ی پارلمان، با هیچ تظاهر فرصت طلبانه به این جنبش نمی چسبد و به آن تعلق ندارد. خود را فریب ندهید! مردم بپاخاسته و آگاه شما را می شناسند.
 
مظفر محمدی- ۲۱ مهر ۱۴۰۱- ۱۳ اکتبر ۲۰۲۲