اخیرا یک آگهی از دبیرخانه کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) منتشر شده که ابراهیم علیزاده دبیر اول کومه له با سیامند معینی رهبر حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) و عمر ایلخانیزاده نماینده ی مرکز همکاری احزاب کردی، دیدار داشته و در مورد تشکیل یک جبهه واحد و نیروی نظامی مشترک گفتگو کرده اند.
با نگاهی به مناسبات شعبات مختلف احزاب ناسیونالیست کرد و تجارب کنگره ملی، کنفرانس ها و شاخ و شانه کشیدن هایشان علیه همدیگر در تمام این دوران، سناریوی جبهه واحد، توهمی بیش نیست. اما انصافا کل جناح های احزاب کردی در رقابت برای پذیرفته شدن از طرف جمهوری اسلامی وحدت کلمه و عمل داشته و هنوز هم دارند!
"مرکز همکاری احزاب کردستانی" از سه جریان حزب دمکرات کردستان ایران "حدکا"، کومه له های عبدالله مهتدی و عمر ایلخانیزاده، که قبلا سازمان مذهبی خه بات هم در این جبهه قرار داشت، صرفا یک ابزار در خدمت جریان اصلی ناسیونالیست کرد (حدکا) است. دو جریان دیگر به نام کومه له عملا در حاشیه حدکا قرار داشته، نه نیرویی به حساب می ایند و نه حدکا آن ها را جدی می گیرد.
از طرف دیگر تلاش کومه له (سازمان کردستان حکا) به همکاری و احتمالا تشکیل جبهه با پژاک جبهه دیگر احزاب کردستانی است.
ایجاد یک جبهه واحد از این دو طیف با توجه به اختلافات جدی بین پژاک و حدکا، محتمل نیست. حدکا پژآک را بعنوان یک حزب کردستان ایران برسمیت نمی شناسد و آن را شعبه ای از پ ک ک می داند. دشمنی آشکار حدکا در کنار حزب دمکرات بارزانی با پ ک ک هر گونه همکاری و اتحادی را با پژاک بعنوان شاخه ای از پ ک ک، غیر ممکن کرده است. در نتیجه، میانجیگری کومه له ی حکا برای متحد کردن این دو جناح " حدکا و پژاک" در یک جبهه ی واحد، بیهوده و آب در هاون کوبیدن است.
آنچه که قابل پیشبینی است این است که در تحولات آتی کردستان پس از سرنگونی جمهوری اسلامی ما شاهد جدال و کشمکش بین پژاک و حدکا خواهیم بود که به احتمال زیاد به جنگ نظامی بین این دو جریان تبدیل خواهد شد.
نزاع و جنگ قدرت بین حدکا و پژاک با دخالت مستقیم پ ک ک عملا به تقسیم مناطق مختلف کردستان هر جا نفوذ و نیرویی داشته باشند، می انجامد و هر کدام برای تصرف مواضع دیگری لشکر کشی خواهد کرد.
در این سناریو، کردستان به محل جنگ و جدال بین شعبات احزاب ناسیونالیست کرد تبدیل شده و سرنوشتی همانند کردستان عراق را رقم می زند. در کردستان عراق دو حزب اصلی ناسیونالیست کرد، اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان "بارزانی" در همه ی این سالهای حاکمیت شان جنگ های خونینی با هم داشته و عملا کردستان عراق را به دو بخش "زون" سبز و زرد تقسیم کرده و هر کدام در بخشی از کردستان حاکمیت حزبی و میلیشیایی خود را برقرار کرده و کلیه داراییهای جامعه را به تصرف در آورده اند.
اما کردستان ایران شباهتی با کردستان عراق و تقسیم مردم بین دو حزب حاکم ندارد. مردم کردستان ایران هم تجربه بیش از چهار دهه مبارزه متحدانه ی خود و همراه با جنبش های طبقاتی و اجتماعی سراسر ایران علیه دیکتاتوری مذهبی دارند و هم شاهد سرنوشت تلخ مردم کردستان عراق تحت حاکمیت دو حزب ناسیونالیست میلیشیایی هستند. در نتیجه، این مردم، به احزاب ناسیونالیست رقیب همدیگر"پژاک و حدکا" برای تبدیل این منطقه به میدان جنگ قدرت خود، فرصت نمی دهند.
جنبش کارگران و زحمتکشان وزنان و جوانان در کردستان ایران، جنبشی مغایر با قومگرایی، مذهب و ارتجاع و جنبشی ازادیخواه و برابری طلب است. سناریوی حاکمیت احزاب میلیشیایی شبیه کردستان عراق در کردستان ایران با سد جبهه ی کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان و روشنفکران مترقی مواجه خواهد شد.
به یقین می توان گفت که اکثریت مردم کارگر و زحمتکش زن و مرد کردستان ایران از قومگرایی و مذهب و ارتجاع بیزارند. در راس این جبهه ی مردمی، کمونیست ها، سوسیالیست ها و ازادیخواهان و برابری طلبانی قرار دارند که می توانند کردستانی آزاد و مرفه و امن را در ارتباط با جنبش های طبقاتی و اجتماعی در سراسر ایران، بسازند.
کومه له ی حکا هم بیهوده تلاش می کند پژاک را بعنوان جریانی گویا دوست مردم کردستان به جامعه معرفی کند. پژآک بطور واقعی شعبه ای از پ ک ک و تا همین امروز با تشکیل نهادی کارتنی به نام کودار اصلاح طلب مثل دیگر همپالگی هایش از جمله مهتدی و خالد عزیزی، منتظر پذیرفته شدن از جانب جمهوری اسلامی است. مصطفی هجری هم در ادامه همان سیاست، این روزها به شیوه شرم آوری از مردم انقلابی کردستان می خواهد از خشونت پرهیز کنند! هجری بر ادعای خامنه ای که مردم بپاخاسته را اغتشاشگر می نامد، صحه می گذارد.
کومه له ی حکا با گره زدن سرنوشت خود به احزاب ناسیونالیست و قومی، عواقب سیاسی فاجعه بار و غم انگیزی برای خود رقم می زند. کومه له بهمراه احزاب ناسیونالیست هیچ شانسی برای به دست آوردن گوشه لحاف قدرت ندارد و به جریانی بی اراده در حاشیه جنگ و نزاع های این احزاب تبدیل و زیر دست و پایشان له می شود.
کومه له می توانست و شاید هنوز هم می تواند راهش را و حسابش را از احزاب ناسیونالیست و قومی جدا کند و بعنوان جریانی شرافتمند و دوست مردم نقش ایفا کند و به شوراهای مردمی که خود نام می برد، وفادار باشد. در این صورت شانس این را دارد که در جنبش انقلابی قرب و احترامی داشته باشد. شانس ادامه کاری کومه له در کردستان و اگر بخواهد مثمر ثمری باشد، پرهیز از مشروعیت دادن به احزاب کردی و ایستادن در کنار جنبش انقلابی جاری و جبهه ی کارگران و سوسیالیسم در کردستان است.
ما به پتانسیل و ظرفیت ضد کارگر، ضد کمونیسم، ضد زن، ضد ازادیهای بی قید و شرط سیاسی و لمپنیسم احزاب ناسیونالیست و قومی آگاهیم و مخاطرات ان را جدی می گیریم. حدکا، خالد عزیزی را در رهبریش دارد که بیشرمانه گفته است: " بگذار کرد به دست کرد اعدام شود"! این لمپن سیاسی درحالی که خود و حزبش هنوز یک روستا را در تصرف ندارد، طناب دار را برای اعدام مخالفین خود در رویای تبهکارانه ی حکومت کردی، برپا کرده است.
بعلاوه، زخم گلوله های سلاح ناسیونالیسم کرد به سرکردگی "حدکا" بر بدن کمونیست ها از رهبر کارگران کوره پزخانه تا کمونیست های سازمان پیکار در بوکان و رفقا و همرزمان ما در کومه له ی ان دوران، هنوز در قلب ما و هر انسان ازاده ای در کردستان خونریزی می کند. ما این جنایات را نه بخشیدیم ونه فراموش کردیم.
در کردستان، کمونیسم و سوسیالیسم از نفوذ و اتوریته زیادی در میان مردم و در طول بیش از چهار دهه مبارزه کمونیستی و دفاع از معیشت و امنیت و ازادی و حرمت انسان و برابری زن و مرد برخوردار است.
ما کمونیست ها با اتکا به شوراهای مردمی، سد محکمی در مقابل دودوزه بازی احزاب ناسیونالیست در جنبش انقلابی کنونی و قلدری و یکه تازی حدکا و پژاک در کردستان پس از جمهوری اسلامی، خواهیم بست. ما این فرصت را از ناسیونالیست ها برای برقراری حاکمیت میلیشیایی احزاب به سیاق کردستان عراق، خواهیم گرفت.
کارگران و زحمتکشان وزنان و جوانان کردستان با اتحاد در شوراهای محلات، شهرها، کارخانه ها، دانشگاه ها و مدارس، صف مستقل خود را از احزاب ناسیونالیست و قومی و مذهبی تشکیل می دهند. کمونیسم ما و اتحاد کارگران و مردم در شوراهای مردمی، امید کردستان ازاد و برابر در کنار طبقه کارگر و زحمتکشان ایران با سرنگونی جمهوری اسلامی است. ما این را تامین و تضمین می کنیم.