سیل خروشان زنان و مردان آزادیخواه ایران در ده روز گذشته جهان را به تماشا كشاند و مشعلی بزرگ در در كل خاورمیانه در دفاع از حق زن را برافراشت.  قدرت و توان این جنبش كه با مرگ مهسا امینی چون آتشفشانی سر برآورد و جامعه ایران را تماما در بر گرفت، علاوه بر جمهوری اسلامی كل ارتجاع منطقه را هراساند. در این ده روز در بیش از صد و بیست شهر ایران و دهها دانشگاه تجمعات و تظاهرات های بزرگ برپا شد كه خواست مشترك آن برابری زن و مرد و خلاصی از نکبت حکومت اسلامی بود. مردم آزادیخواه در جهان، همه نهادهای انسان دوست، همه انسانهای مدافع آزادی زن به اشكال مختلف با صدایی رسا حمایت خود را از جنبش حق زن در ایران اعلام كردند و صحنه های قابل ستایش در دفاع از مردم آزادیخواه ایران و در دفاع از آزادی زن  به نمایش گذاشتند.
 
خیزش این دوره مردم آزادیخواه ایران، ادامه خیزشهای دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ در شكل متكامل تر، همه جانبه تر، سازمان یافته تر و رادیكال تری بود. این خیزش بر شانه اعتصابات وسیع كارگری در همین دوره اخیر ایستاده است كه با پرچم اداره جامعه به صورت شورایی قد علم و سیمای سیاسی ایران را عوض كرد. این خیزش مرحله ای نوین از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. جنبشی كه با پرچم برابری و رهایی زن، علیه همه بنیادهای حكومت ایران به میدان آمد، جامعه را حول برابری زن و مرد، علیه قانون، فرهنگ و سنت عقب مانده و مرد سالار متحد کرد، چهره ایران را تغییر داد و جمهوری اسلامی را بیش از پیش به پرتگاه نزدیك كرد.
 
دستاوردهای تا كنونی
 
این خروش انقلابی زنان و مردان برابری طلب، تا هم اكنون دستاوردهای گران بهایی را برای جامعه ایران و بشریت آزاده و خصوصا زنان به ارمغان آورده است. روسری و حجاب به عنوان سمبل تحقیر و بی حقوقی زن، سمبل و هویت حکومت اسلامی، كنار رفت و دو فاكتو به حاكمیت تحمیل شد. به سختی بتوان بعد از این اعتراضات حجاب و روسری را دوباره به زنان تحمیل كرد. این واقعیت و خواست الغای گشت ارشاد، جمهوری اسلامی را با یك چلنج بزرگ روبرو كرد و بالایی ها را مجبور به "تدبیر" كرد. جامعه دیگر نمی پذیرد این نیروی آتش به اختیار یا هر نیروی دیگری شب و روز در خیابان و كوچه و مراكز كار، زنان و دختران را به جرم "بی حجابی"، "بد حجابی" و نوع لباس و... شكار كند. روسای مملكت ناچارا اعلام كردند پرونده مرگ مهسا را رسیدگی و به جامعه جواب می دهند. روز قتل مهسا امینی به عنوان روز عروج جنبش حق زن، به عنوان روز نه به حجاب در تاریخ ایران ثبت شد. خواست الغای قوانین ضد زن، خواست برابری زن و مرد در صف وسیع مردم آزادیخواه و در جدالی جسورانه و مستقیم در همه شهرهای ایران پرچم اعتراضات بود و مهر خود را بر تحولات آتی ایران كوبید. حرمت و احترام زن در جامعه بالا رفت و مردسالاری و افكار عقب مانده را عقب نشاند. این جنبش نه تنها میخی بر تابوت جمهوری اسلامی بود، بلكه و بعلاوه بر جریانات مذهبی از فرقه مجاهد خانم رجویی تا انواع باندهای مذهبی سنی و شیعه مانند سلفی ها مهر باطل زد. توطئه حاكمیت و رسانه های آن علیه این جنبش سراسری و رادیكال به نام "كشف اسلحه در غرب ایران و كردستان برای ارسال به تهران و..." و تلاش برای انشقاق در این جنبش و زمینه جداكردن كردستان و مردم استان های دیگر از همدیگر، مرده متولد شد و مهر ملی زدن و تقسیم این جنبش به ملیت و مذهب و مناطق مختلف و جنبش های ناسیونالیستی علیرغم تلاش حاكمیت و امید گروه های قومی و سوپر ناسیونالیست ها مهر باطل خورد.
 
این اعتراضات به جهانیان نشان داد كه حقوق زنان جهانشمول و تقسیم ناپذیر است. همین حقیقت توجه ویژه جهانیان به بلوغ سیاسی جنبش حق زن در ایران، به ماگزیمالیستی بودن مطالبات این جنبش، و ریشه های عمیق آن در مردم آزادیخواه ایران جلب كرد. این سرمایه مهم و بزرگی برای طبقه كارگر و جنبش آزادیخواهانه مردم ایران در پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی و بعد از آن است.
 
این اعتراضات مستقیما پایه های نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داد و این حكومت را از نظر ایدئولوژیك، فرهنگ و سنت خلع سلاح كرد. این جنبش، عظمت و ماگزیمالیسم آن، كل جریانات اسلامی در خاورمیانه را دچار ترس و نگرانی كرد و به جنبش حق زن در این منطقه اعتماد به نفس بیشتری داد. صدای برابری طلبی زنان در ایران در دنیا شنیده شد، در افغانستان، پاكستان، عراق و كردستان عراق، لبنان و كشورهای عربی كه ضدیت با حقوق زن از بنیادهای نظام آنها است، جرقه ای زد و این جنبش را زنده و به هم وصل كرد.
 
دامنه و عظمت این جنبش در خود ایران حاكمیت را وادار به عقب نشینی كرد. سخنان رئیسی در روز چهارشنبه ششم مهر و اعلام اینكه روی حكومتش برای هر "اصلاحات در اجرای قانون" باز است و اعتراض "مسالمت آمیز" را تحمل می كنند، مستقل از هر ریاكاری، بیان فشار این جنبش بر حكومتی است كه بر پایه آپارتاید جنسی، بی حقوقی كامل زن و زن ستیزی استوار است. این انعكاس صدای جنبشی است كه دشمنانش مجبورند در مقابلش كوتاه بیایند و عقب بنشینند به امید اینكه نظام را حفظ كنند. رئیسی و همه مقامات حكومتی ایران رهبران اسید پاشیدن به چهره زنان و تجاوز به كودكان تحت نام قانون و اسلام و صادر كنندگان دستور قتل و اعدام ده ها هزار زن و مرد آزادیخواه اند كه امروز زیر فشار جنبش برابری طلبانه طبقه كارگر و زنان و مردان آزادیخواه به این روز افتاده اند. این پیشروی جنبش ماست و این را باید به رسمیت شناخت و تثبیت كرد.
 
تثبیت موقعیت كنونی و قدم های بعدی
 
این جنبش ادامه دارد و راه خود را هموار خواهد كرد. این جنبش فازی جدید از جنبش سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. این جنبش ماهیتا چپ و آزادیخواهانه است و مستقیما به جنبش كارگری و حق طلبی كارگر و جنبش سوسیالیستی این طبقه وصل است. تثبیت موقعیت كنونی ابتدا در گرو به رسمیت شناختن دستاورهای كنونی آن و ایستادن بر سكوی پیروزی های تاكنون برای برداشتن قدم های بعدی است.
 
بعد از این اعتراضات نباید اجازه داد هیچ نیرویی جرات کند دست روی زنان و دختران به نام نوع لباس و رفتار بلند كند. هیچ نیروی مرتجعی از گشت ارشاد تا هر نیروی جایگزینی نباید امكان پیدا كند كه در زندگی شخصی زنان و مردم دخالت كند. هیچ محله ای نباید به جولانگاه دستجات مسلح و مزاحم، واحدهای گشت و پلیس و نیروی اطلاعاتی، تفتیش و خانه گردی و دستگیری و شكار انقلابیون تبدیل شود. دستگیری و زندان به جرم مخالفت و اعتراض و بیان و عقیده متفاوت جرم است. همه كسانی كه در این دوره دستگیر شده اند و همه زندانیان سیاسی باید آزاد شوند و این رسما و علنا به عنوان خواست عمومی لازم است در همه تجمعات و میتینگ و اعتراضات بیان شود.
 
ما نه تنها برای پیشروی های دیگر كه بعلاوه برای حفظ موقعیت كنونی در مقابل جمهوری اسلامی باید دستاوردهای خود را دو فاكتو تحمیل و عملا اجرا كنیم. در همه محلات كار و زندگی، در مدرسه و دانشگاه، در شهر و روستا لازم است ارگان های اعمال اراده و نمایندگی خود را سازمان دهیم. شوراهای كارگری و هر سازمانی كه كارگران می خواهند در مراكز كار، شوراهای مردمی در محلات، شوراهای دانشجویی و... با انتخاب از پایین و به عنوان مجریان تصمیمات مردم محل، مركز كارگری و... بهترین سلاح  ما برای حفظ اتحاد تاكنونی و گسترش آن است. اینها نهال های اعمال قدرت مردم آزادیخواه در جنگ امروز و  در فردای سرنگونی و اعمال قدرت از پایین در مقابل نسخه های مهندسی شده نیروهای ارتجاعی و ضد كارگری برای اعمال حاكمیت بر ما به نام مردم ایران و از بالا است.
 
روسای حكومت همراه با عقب نشینی خود تهدید می كنند كه برای دستگیرشدگان پرونده تشكیل می دهند و "عاملین اغتشاش و تحریك كنندگان" یا "لیدرهای" آنها را محاكمه و به اشد مجازات می رسانند. باید این تهدیدات را جواب داد و صادركنندگان آن را از کرده خود پشیمان كرد. این روزها شاهد هستیم مقابل زندان های جمهوری اسلامی تجمع خانواده زندانیان در جریان است. این چند روز هزاران زن و مرد، دختر و پسر جوان را دستگیر كرده اند. باید مقابل زندان ها محل تجمع و اعتراض وسیع برای آزادی همه زندانیان سیاسی باشد. قوه قضائیه و مقامات حكومت باید متوجه شوند اعدام كردن هر تك نفر و احكام سنگین صادر كردن علیه دستگیرشدگان درست مانند قتل مهسا امینی، ایران را به میدان توفان اعتراضات مردم آزادیخواه تبدیل می كند.
 
جنگی كه باید پیروز شود!
 
جامعه ایران وارد دوره ای جدید از حیات سیاسی خود شده است. سیاست در ایران حول ارتجاع حاكم و در مقابل طبقه كارگر، جنبش حق زن و همه مردم آزادیخواه و برابری طلب، قطبی شده است. طرفین این جدال می دانند برد و باخت هر كس در این جنگ به عوامل زیادی بستگی دارد و اما هر دو طرف در اینكه این جنگ واقعی است تردیدی ندارند. ما باید در این جنگ پیروز شویم، ما كارگران، زنان و آزادیخواهان تاكنون در میدان های متنوعی جنگیده ایم، كشته داده ایم، زندان رفته و شكنجه دیده ایم، گرسنگی و فقر، بی حرمتی و بی حقوقی را به نسل اندر نسل ما تحمیل كرده اند. نصف ما به جرم زن بودن رسما و قانونا شهروند درجه دو محسوب شده ایم. جدال ما اكنون بعد از دیماه و آبان و بعد از هزاران اعتصاب و اعتراض كارگری، بعد از هزاران اعتراض بازنشسته و معلم و جوان و زنان و ...، وارد مرحله ای جدید شده است. دوره مقاومت و دفاع به دوره تعرض به ارتجاع تبدیل شده است. این تحول با اعتراضات در دفاع از حق زن، جامعه را متوجه قدرت و توان عظیم جنبش ما كرد و دشمنان ما ترس مرگ بر همه وجودشان پدیدار شده است.
 
اكنون نوبت ماست كه تعرض كنیم و قدم به قدم حكام را به مرگ نزدیك كنیم و نیروی خود را چون ارتشی منظم با سازمان و رهبری و همه ارگان های آن برای جنگ نهایی آماده و به میدان آوریم. رهبران این جنگ، فعالین كمونیست و رهبران هوشیاركارگری در كارخانه، در میان جنبش حق زن، در محله و شهر و دانشگاه و ....، آنها كسانی هستند كه هم اكنون در جدال با بورژوازی ایران و حكومتش می كوشند سنگرهای جدیدی فتح و موقعیت خود را بهبود و موقعیت دشمن را تضعیف كنند. این رفقا باید به عنوان فرماندهان لایق به توان و نیروی خود نگاه كنند، نیروی دشمن را ببینند و برای تفوق بر آن، شرایط به میدان آوردن صف میلیونی خود را بسنجند و تاكتیك و سیاست را بر اساس آن اتخاذ كنند.