مهم ترین اتفاقی که در روزهای اخیر در جنبش کارگری افتاد، پیروزی بازنشستگان کارگری تامین اجتماعی در تحقق مطالباتشان بود. با وجودی که هنوز فاصله مزد و معیشت پر نشده است، اماعقب‌نشینی دولت در مقابل اراده کارگران بازنشسته دستاورد و تجربه‌ای موفق در مبارزات کارگری است. تجربه این اعتراضات نشان داد که اتحاد صفوف هر بخش کارگری و پیگیری و تصمیم جمعی برای مطالبات خود، می تواند نتیجه بخش باشد.
اما مبارزه و تجمعات اعتراضی کارگران و مزدبگیران در یک ماه اخیر تنها به بازنشستگان تامین اجتماعی محدود نشد. مرداد ماه امسال شاهد ده ها مورد اعتراض کارگران در بخش های مختلف صنایع و خدمات بود. در این مدت  کارگران گروه ملی فولاد اهواز، کارکنان و بازنشستگان مخابرات، اپراتورهای توزیع برق منطقه‌ای، کارگران شهرداری ها، کارگران شرکت‌های صنعتی و بزرگی چون داروگر و تولی‌پرس... ، پرستاران و کادر درمانی، گروهی از کارگران پروژه‌ای در مجتمع‌های نفت و گاز...؛ تجمعات اعتراضی را سازماندهی کردند.

درمیان مطالبات متعدد کارگران، پرداخت معوقات مزدی، بیمه‌ای و تامین امنیت شغلی، پایان دادن به اخراج ها و تعدیل، افزایش دستمزدها و مستمری ، سلامت و درمان و ایمنی محیط کار،  خاتمه دادن به برخورد سرکوبگرانه و امنیتی با فعالین کارگری در راس خواستهای کارگران است.
 
طی یک ماهه اخیر صدها کارگر شاغل در پروژه های نفت و پتروشیمی های در مناطق جنوبی دچار گرما زدگی شده و چند کارگر هم جان خود را از دست دادند. شوراي عالي حفاظت فني و بهداشت کار ترکیبی از وزیر و معاون و مفتخوران حکومتی دارد و وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی رئیس آن است! کارگران خواستار تقلیل ساعت کار به 6 ساعت و کم تر در روز و تعطیلی مدت زمانی که گرما سلامتی کارگران را تهدید می کند، هستند. در مقابل شرایط خطرناک و ناامن محیط کار، پیمانکاران ارزشی برای جان کارگر قائل نیستند. کار سخت و طولانی در هوای گرم و طاقت‌فرسا، صدها کارگر را راهی بیمارستان کرده و هیچ پیمانکاری حاضر به تعطیل کردن کار تحت هیچ شرایطی نیست. گرمای شدید تابستانی در جنوب کشور، همزمان با الزام به استفاده از تجهیزات مقابله با ویروس کرونا، تابستان ۹۹ را به جهنم واقعی برای کارگران تبدیل کرده است. پس از گذشت بیش از دو ماه از اعتراضات سراسری معلمان، گروهی از فعالان معلمان در بازداشت به سر می‌برند. فضای امنیتی و تهدید و ارعاب همچنان بر سر کارگران و معلمان سایه افکنده و تشدید شده است.

با نگاهی به فراز و نشیب های جنبش کارگری می بینیم، اولا هر میزان اتکا به اتحاد جمعی، تصمیم گیری جمعی و استقامت و پایداری در مقابل تهدیدات امنیتی،  کارفرما و دولت را مجبور به عقب نشینی و تن دادن به خواستهایی از کارگران و دیگر زحمتکشان حقوق بگیر کرده است. دوما اعتراضات گسترده اما پراکنده و بدون ارتباط با هم و حتی بدون اتحاد درونی جمعی، به نتایج مطلوب نمی رسد. 

کارگران می پرسند، چرا دولت سرمایه داران در حالیکه تورم بالای صد درصد است، تن به ترمیم دستمزد کارگران حداقل بگیری که زیر هفت میلیون تومان درآمد دارند نمی‌دهد و تازه حق مسکن ۶۵۰ هزار تومانی ماه‌ها بلااجرا مانده است، چرا همسان‌سازی و افزایش حقوق بازنشستگان و رتبه بندی معلمان را این همه کش داده و می دهند! آخر کار با  تورم بیش از صد درصدی، افزایش حقوق شد ۳۸ درصد. افزایش ۳۸ درصدی نهایت یکی دو میلیون یا شاید سه میلیون تومان به دریافتی هر بازنشسته‌ی کارگری بعد از سی سال جان کندن و پای خطوط تولید ایستادن اضافه شده است. یا در مورد پرستاران، بعد از ۱۵ سال تلاش و مبارزه، از ابتدای امسال مدام در رسانه‌ها تبلیغ کردند که حق و حقوق پرستاران اعاده شد و تعرفه‌گذاری اجرایی می‌شود حالا سازمان نظام پرستاری می‌گوید سقف عایدی تعرفه‌گذاری فقط ۳ میلیون تومان است. این در حالی است که وقتی می خواهند منافع خواص را افزایش دهند با یک نامه ساده، کارانه پزشکان را صد در صد  از 60 میلیون به 120 میلیون تومان افزایش می دهند! بجز اقلیتی از پزشکان شریف که مسوولیت انسانی را بر کسب سرمایه از قبل کار پزشکی ترجیح می دهند بقیه علاوه بر کارانه ی دولتی مبالغ هنگفتی را از جیب و سفره خالی کارگران و زحمتکشان هم به دست می آورند. این مبالغ نجومی را با حقوق ناچیز پرستاران مقایسه کنید. پرستار تحصیلکرده که در صف مقدم بیماری‌ها و خطر برای نجات جان مردم می‌جنگد، فقط ۳ میلیون تومان افزایشِ تعرفه‌گذاری اختصاص می دهند. پرستاران، انسان های شریف و زحمتکشی  که در جریان کرونا کار کردند، بعد از اتمام قرارداد 49 روزه بیکار شدند و در این مدت هم تعدادی از این پرستاران جان خود را از دست دادند.

پاسخ چراها روشن است. کل سرمایه نقدی و ثروت جامعه از تولید و صنایع و معادن و مسکن... در دست اقلیتی مفتخور، دزد و فاسد صاحب سرمایه و قدرت و اسلحه است. در روزهای گذشته در صفوف دولتی ها فاش شد که  تخلفات صورت گرفته در مجتمع فولاد مبارکه  که رقمی بالغ بر ۹۲ هزار میلیارد تومان بود که در مقابل چشمان جامعه فلاکت زده و غرق در گرداب فقر و نداری و تنگدستی و در حالی که بیش از هفتاد درصد جمعیت کشور به زیر خط فقر مطلق رانده شده اند و وامانده از تامین احتیاجات اولیه خود هستند، به جیب نظامی ها، حوزه ها و دستگاه امنیتی و قضایی و دستگاه خرافات پراکنی صدا و سیما رفته است. در شرایطی که در هر دوره ای به بهانه ورشکستگی این صنعت دسته دسته کارگران اخراج و دستمزدهایشان پرداخت نمی شود. این تنها یک قلم از هزاران اختلاس و دزدی و  فساد در کشوراست. سرمایه داران و دولتشان هم آشکار با دزدی و اختلاس و هم پنهان با استثمار طبقه کارگر و تولید ارزش اضافه، سود سرسام آوری را به سرمایه خود می افزایند و انباشت می کنند.  

جمهوری اسلامی درعرصه اقتصادی بدون برنامه و فلج است. این را دوست و دشمن اذعان دارند. حکام سیاسی و نظامی به طرق مختلف وحشتشان را از عاقبت سیاسی روندی که هیچیک راهی برای توقف آن سراغ ندارند، ابراز می کند. سیاست بهره کشی از طبقه کارگر و غارت داراییهای جامعه و تحمیل استبداد و سرکوب، نظام ورشکسته اقتصادی و سیاسی سرمایه داران حاکم بر ایران را نجات نمی دهد و به بقا و ثبات آن کمک نمی کند. برعکش هر روز آتش خشم ده ها میلیون مردم کارد به استخوان رسیده را شعله ورتر می کند. اوضاع بحرانی اقتصاد ایران، استبداد و اختناق سیاسی و حاکمیت ارتجاعی اسلام کثیف برحیات مدنی و فرهنگی مردم جایی برای تمکین به حکومت باقی نگذاشته است. به حکم شرایط عینی اقتصادی و سیاسی، طبقه کارگر و مردم ایران بطور کلی دیگر قابل ارعاب نیستند. علیرغم عربده کشی های نظامیان و آخوندهای تا خرخره غرق در فساد و بچاپ  بچاپ، روز گوشمالی این اوباش به سرعت و بسیار زودتر از آنچه خود تصور می کنند فرا می رسد.

در بين طبقات و اقشار انقلابى جامعه، طبقه کارگر يگانه طبقه متحد و متشکل و با منفعت مشترک و تا به آخر انقلابى و پيگيرترين و آشتى‌ناپذيرترين مبارز علیه جمهوری اسلامی سرمایه داران است.
در صفوف طبقه کارگر، کارگران نفت از قدرت بالایی برخوردار است. کارگران نفت تکان خورده اند. همه جایگاه کارگر نفت در اقتصاد ایران را می دانند. همه، حتی دشمنان طبقه کارگر در هیات کارفرما ودولت، موقعیت کلیدی کارگر نفت در راس جنبش کارگری ایران را می شناسند. کارگر نفت همچنان در چشم همه "رهبر سرسخت" مبارزه برای آزادی و رهایی در ایران است.

اهرمی که طبقه کارگر می تواند و باید در دست بگیرد، جنبش مجامع عمومی منظم کارگری است. جنبشی که پيکر اصلى شوراى واقعى است. تصميم‌گيرى‌هاى کارگران در مبارزه طبقاتی و مبارزه برای رفاه و ازادی بايد به مجامع عمومی احاله شود. شوراهای کارگری است که سقف و سطح معیشت جامعه را تعیین می کند. سطح دستمزدها، ساعات کار، بیمه بیکاری و بازنشستگی را. تعیین می کند.  در غیاب مجامع عمومی منظم کارگری، انجمن های صنفی عملا در پیگیری مطالبات  و در مقابل فشارهای کارفرما و دولت ناتوان هستند.

جنبش مجمع عمومى هر جا و در میان هر بخش کارگری پا بگیرد، خواست سراسری دستمزدها به تناسب تورم و نیاز خانواده کارگری، بیمه بیکاری و دیگر مطالبات رفاهی و آزادى فعالین و رهبران زندانی، تامین و تضمین می شود. جنبش مجامع عمومی منظم کارگری کابوس کارفرماها و دولت و راه پیروزی بی برو برگرد برای طبقه کارگر است.  جنبش مجامع عمومی منظم کارگری، کلید ابراز وجود طبقه کارگر بعنوان یک طبقه مستقل و ابزار قدرت کارگری در مصاف های اقتصادی و سیاسی با سرمایه داران و دولتشان است. کارفرماها و بورژوازی حاکم و در اپوزیسیون در مقابل طبقه کارگر مستقل، متحد در مجامع عمومی و شوراها و مسلح به آگاهی سوسیالیستی و کمونیسم و حزب سیاسی اش، خلع سلاح است. 

جبهه های نبرد نهایی در جنبش انقلابی مردم ایران را طبقه کارگر و کمونیسم اش با فعالین و رهبران عملی و محافل کارگران سوسیالیست و کمیته های کمونیستی کارگری،  ترسیم می کند. طبقه ای که در راس این جنبش قرار می گیرد و پیروزی را تامین و تضمین می کند!