طبقه کارگر ایران، امروز در آستانه ی تحولی انقلابی و خیزش طبقاتی قرار گرفته است. کارگران تا به امروز هزاران فقره اعتراض، تجمع، تحصن و اعتصاب را پشت سر دارند. طبقه کارگر یک دوره شوراهای کارگری زمان قیام را در تجربه ی خود دارد.
کارگران صنعت  نفت با وجودی که در مراحل اولیه ی اعتراضات، تظاهرات های توده ی و تحولات انقلابی علیه رژیم شاه  شرکت نداشتند، اما شروع اعتصاب سراسری و بستن شیرهای نفت نظام سلطنت را فلج کرده و زمینه ی پیروزی جنبش انقلابی را فراهم نمود. با سقوط سلطنت، کمیته های اعتصاب در صنعت نفت و یخشهایی از صنایع دیگر به شوراهای کارگری تبدیل شدند و کنترل تولید را در دستور خود گذاشتند. شوراهایی که تا سال ۱۳۶۱ در مقابل جمهوری اسلامی مقاومت کردند. با شروع جنگ ایران و عراق و نابودی بخش بزرگی از تاسیسات نفتی از طرفی و تعرض دولت ارتجاعی جدید به شوراهای کارگری و دیگر سازمان های چپ و حمله به کردستان، شوراها سرکوب شدند.
مبارزه طبقاتی به شکل اعتصابات یک دهه اخیر در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی ها، هپکو،  فولاد اهواز، شرکت نیشکر هفته تپه و...، در حال پیشروی است و  نظام کاپیتالیستی را به چالش جدی کشیده است. امروز در تداوم اعتراض‌ و اعتصاب بخش های مختلف طبقه کارگر،  کارگران صنعت نفت، گاز و پتروشیمی ها آهسته اما استوار، میرود تا تجربه ی سالهای اول انقلاب ۵۷ را بار دیگر رقم بزند  و گلوی نظام کاپیتالیستی ایران را بفشارد. کاسه صبر کارگران از شرایط فلاکتبار جامعه  لبریز شده و کمرشان زیر بار درآمد ناچیز و هزینه های سرسام آور زندگی و تورم و گرانی سازماندهی شده توسط دولت سرمایه داران به نام جراحی اقتصادی، خم شده است.
مدتی است اعتراض و اعتصابات کارگری در صنعت نفت، با اعتصاب کارگران پیمانی پروژه های نفت و گاز در مناطق جنوب برای افزایش دستمزدها و ۲۰ روز کار و ۱۰ روز مرخصی شروع شده است. اکنون و در ادامه ی اعتراضات پیشین، بار دیگر کارگران صنعت نفت، گاز و پتروشیمی ها و همزمان صنعت فولاد اهواز، به میدان آمده اند تا مطالباتشان را به کرسی بنشانند.  فساد در خصوصی‌سازی واحدهای صنعتی، قراردادهای موقت، نداشتن امنیت شغلی، حوادث مرگبار کار و نامتناسب بودن دستمزدها با گرانی و تورم افسار گسیخته، از جمله مسائل مورد اعتراض جنبش کارگری در ایران است.
در بیانیه های اخیر کارگران آمده: "افزایش دستمزد فقط مطالبه ما کارگران نفت نیست، می‌دانیم که همه کارگران، معلمان، بازنشستگان و حقوق بگیران جامعه معضل کمر شکن معیشتی دارند و گرسنگی خانواده هایمان را تهدید می کند. پس ما به بیشترین حمایت ها از همدیگرنیاز داریم".
جامعه چشم انتظار رهبری واحد جدال طبقاتی است. معلمان، بازنشستگان و مبارزه ی زنان علیه تبعیض جنسی دهه ها است با رژیم دست و پنجه نرم می کنند. اما عرصه ای که نظام سود سرمایه را به خطر می اندازد و دولت سرمایه داران را خلع سلاح می کند، جنبش کارگری است.
امروز خردجمعی که اسم رمز مجامع عمومی منظم کارگری است پیش پای  طبقه کارگر بطور کلی قرار گرفته است. فعالین و رهبران عملی به این شکل اتحاد کارگری توجه جدی کرده اند. اما هنوز بجز در هفت تپه بطور عملی برای دامن زدن و گسترش جنبش مجامع عمومی منظم کارگری و سنت شورایی گام های جدی برداشته نشده است. این بزرگ ترین کمبود درجنبش کارگری است. طبقه کارگر تا کنون توانسته چند دهه زنجیر شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر بر دست و پای خود را پاره کند. طبقه کارگر امروز به یمن سال ها تلاش کارگران هفت تپه، الگوی شورایی بر پایه مجامع عمومی را در کارنامه دارد. طبقه کارگر در مقابل انتخاب سرنوشت سازی قرار گرفته است. جنبش مجامع عمومی منظم کارگری درمیان همه ی بخش های طبقه کارگر و همه صنایع بزرگ و کوچک، می تواند توازن قوا را به نفع خود، به نفع جامعه و به ضرر کارفرماها و دولت تغییر دهد. بعلاوه اتحاد طبقاتی کارگری در مجامع عمومی و هیات های نمایندگی منتخب کارگران، نه تنها مطالبات طبقه کارگر را به کرسی می نشاند، بلکه به حامی و پشتیبان جنبش های اجتماعی دیگر، معلمان، بازنشستگان، پرستاران و جنبش زنان تبدیل می کند. شعار "کارگر نفت ما رهبر سرسخت ما" می تواند بار دیگر به شعار جنبش های توده ای تبدیل شود. جامعه، جایگاه و قدرت طبقه کارگر را به دلیل اینکه شاهرگ حیات سرمایه داری و دولت یعنی اقتصاد و تولید را در دستان خود دارد و می تواند هر دولتی را به تسلیم کشانده و به زانو در آورد،  برسمیت می شناسد.
 
کانون ها، انجمن ها و گروه های مجازی
ما می دانیم و خود کارگران شرکت نیشکر هفت تپه به این واقعیت واقفند که تلاش شان برای احیای سندیکا به نتایج ملموس نرسید. شاید هنوز این تلاش وجود دارد که ایرادی ندارد اما دورنمایش روشن نیست.
در نتیجه ی اعتراضات سال قبل، در پارس جنوبی و در میان حدود ۱۵ هزار کارگر عسلویه و اطراف، تلاش برای تشکیل سندیکا، کانون و انجمن های مستقل صورت گرفت، اما این تلاش ها هم به نتیجه نرسید. در مقابل، ما شاهد انواع و اقسام انجمن ها، کانون ها و گروه های مجازی...، هستیم. بوجود آمدن این گروه ها هم بخودی خود ایرادی ندارد و مفید هم هست. اما نه سندیکا و نه  گروه های مجازی با هر اندازه دوستداران و شرکت کنندگانش، نمی تواند جای تشکل و اتحاد قدرتمند واقعی کارگران در مجامع عمومی و حضور رهبران و نمایندگان واقعی "نه مجازی" در میان کارگران را پر کند. چه بسا توهم به ایجاد سندیکای مستقل و شیوه و روش های مجازی در تداوم خود، تشکل واقعی و حضور رهبران و شرکت مستقیم توده ی کارگران در مجامع عمومی و دخالت مستقیم شان در سازماندهی مبارزه را به تاخیر می اندازد.
 
مجامع عمومی منظم کارگری
مجامع عمومی ظرف و ابزار تعیین کننده ی اتحاد کارگران و مدرسه ی آموزش دخالت مستقیم کارگران در سرنوشت مبارزه و الگویی سر راست و غیر قابل کنترل و دخالت کارفرما و دولت در آن  است. چه کسی و چه نیرویی می تواند تجمع بزرگ همه ی کارگران در مجمع عمومی را مانع شود؟ چه نیرویی می تواند این شکل اتحاد و انسجام کارگری را بر هم زند و به سرکوب و دستگیری اقدام کند. کارفرما و دولت با هر تعرض به شرکت کنندگان در مجمع عمومی کارخانه و تعقیب و بازداشت هر عضوی از مجمع با تشکیل مجمع بعدی در فردای آن روز روبرو خواهند شد. آیا نیروی سرکوب کارفرما ودولت می تواند همه ی اعضای مجمع را بازداشت کند؟ ایا دولت و کارفرما می تواند کمیته یا هیات کارگری منتخب مجمع را منحل یا ممنوع اعلام و یا تعقیب و بازداشت کند؟ نه. چرا که در فردایش باز مجمع عمومی هیات دیگری را جایگزین می کند. این شکل اتحاد معنی عملی "خرد جمعی" است. معنی عملی تامین اراده  و اتحاد جمعی است. این میزان پتانسیل و قدرت عملی را هیچ  نوع تشکل و کانون و انجمن وگروه مجازی و حتی سندیکای کارگری ندارد. این که امروزهفت تپه علیرغم فشارها و تهدیدها و سرکوب های عظیم دولت و کارفرما، سر پا ایستاده است تنها و تنها از برکت اقدام جمعی، اتحاد جمعی و خرد جمعی در مجامع عمومی کارگران این شرکت است. کل جامعه شاهد تمرکز دولت و بسیج همه ی نیرو و همه ی نهادهایش از مجلس و قوه قضاییه و صدا و سیما و نیروهای سرکوبش علیه اعتراضات و مطالبات کارگران هفت تپه، بوده و هست. اما اتحاد و رهبری عملی و حضور کارگران در مجامع عمومی این بخش از طبقه ما را سربلند نگه داشته است. این که هفت تپه چقدر مطالباتش تامین شده یا نه، این قدرت کارگری را کمرنگ نخواهد کرد. جدال و کشمکش طبقاتی تا زمانی که طبقه سرمایه دار حاکم است، چه در هفت تپه و چه دیگر صنایع کلیدی بزرگ و کوچک ادامه خواهد داشت.  طبقه کارگر از هفت تپه و رهبرانش و مبارزاتش و ایستادگیش و اتحادش در دخالت مستقیم و جمعی همه ی کارگران در مبارزه می آموزد. این الگویی است که در میان طبقه کارگر قابل تکثیر است. با تحقق جنبش مجامع عمومی منظم در میان طبقه کارگر، ما شاهد پیشروی ها و پیروزی های شگفت انگیز این اتحاد کارگری خواهیم بود.  
اکنون صدای پای کارگران نفت و گاز و پترو شیمی ها می آید. این بخش بزرگ ترین صنایع کشور اگر به مجامع عمومی منظم و سنت شورایی مسلح شود، پوزه ی هر کارفرما و پیمانکار و هر نیرویی که بخواهد دست به سرکوب بزند را به خاک خواهد مالید. شک نکنید!
جای ایران خودرو با ده ها هزار کارگر که پس از صنعت نفت بزرگ ترین بخش صنعت و بیشترین تعداد کارگران را در خود جمع کرده است، در جدال طبقاتی برای معیشت و زندگی بهتر و علیه استبداد خالی است. 
با این امید که جویبارهای جدال طبقاتی به رودخانه خروشانی برای زیرو رو کردن نظام ضد انسانی سرمایه داران و دولتشان تبدیل شود.
وکارگری از پتروشیمی ها می گوید: "ما دست از کار کشیدیم تا حداقل کسانی که بیشترین سود را از این صنایع می‌برند، بدانند ما نباشیم، کار آن‌ها لنگ است." این را سرمایه دارها و دولت شان می فهمند. ما را می خواهند تا از گرده مان کار بکشند و سود انباشت کنند. هدف نهایی طبقه ما بیرون کشیدن مالکیت بر زمین و مسکن و معادن و صنایع و نعمات جامعه از گلوی این زالوها و انگل های مفتخور است. طبقه کارگر خود مالک محصول کار خود است. طبقه کارگر، جامعه و جنبش هایش را برای این هدف، برای اجتماعی کردن تولید و صنایع و همه نعمات موجود در خدمت جامعه، دور خود جمع می کند. فروریزی نظام تبعیض و ستم و استثمار و سرکوب با قدرت اتحاد طبقه کارگر و حمایت و همراهی دیگر جنبش های رادیکال اجتماعی، جامعه ای آزاد و برابر و مرفه را بشارت می دهد. جامعه ای که برابری کامل زن و مرد، کم ترین و برقراری سوسیالیسم و آزادی واقعی انسان، بیشترین دستاوردش است.