"ما كارگران فولاد، علیه ظلم و بیداد، می جنگیم می جنگیم"، یكی از شعارهای اصلی كارگران گروه ملی فولاد اهوازدر تجمعات اخیر است. كارگران فولاد در دوره اخیر، تاریخی از اعتراض و مبارزه، از اعتصاب و تجمعات مختلف در فولاد، در مقابل ادارات دولتی و از جمله استانداری خوزستان را در پرونده خود دارند. كارگران در این دوره و خصوصا در پنج سال گذشته همه راههای ممكن از نامه نگاری به مقامات و ارگانهای حكومتی، شكایات از بی حقوقی خود و علیه كارفرما و مقامات محلی و اجحافاتی كه علیه آنها اعمال شده در نزد مقامات بالای جمهوری اسلامی از بیت رهبری تا دولت و مجلس و قوه قضائیه را آزمایش كرده اند.سرانجام كارگران فولاد به بی نتیجه بودن این مسیر و متكی شدن به نیروی خود روی آوردند. اعتصابات وسیع كارگران فولاد، تجمعات بزرگ و كوچك آنها، سخنرانی فعالین و نمایندگان آنها، باز كردن فضا برای هر كارگری كه سخنی برای گفتن به همكاران خود داشته و برگزاری مجامع عمومی كارگری در این دوره و متكی شدن به تصمیمات جمعی، از جمله تجارب كارگران فولاد است.
اكنون نیز كارگران فولاد بعد از بارها مراجعه به مقامات حكومتی و اعلام خواست و مطالبات خود، نهایتا چیزی جز مشتی قول و قرار و وعده سرخرمن و حرف مفت، نصیب كارگران نشد. اما این كل ماجرا نیست و همزمان كارفرما و مقامات حكومت از تهدید و ارعاب، توطئه و دسیسه های مشترك، توطئه حراست علیه اعتراضات كارگری و اخراج عملی تعدادی از كارگران معترض، "کسر ۲۰ساعت اضافه کار از اشخاص شرکت کننده دراعتراضات كارگری" كوتاهی نكردند. علاوه بر این عده ای از مقامات كارفرمایی و مهره های حاكمیت پا را از این هم درازتر و تلاش كردند با بهانه های واهی شورای اسلامی در فولاد را زنده و به كارگران تحمیل كنند. كارگران علیه این تعرضات بیشرمانه در یك هفته گذشته بارها در مقابل استاندای خوزستان تجمع كرده اند و این تجمعات هنوز ادامه دارد. كارگران تاكید كرده اند كه تا تحقق مطالبات خود به هیچ قیمتی كوتاه نمی آیند. كارگران فولاد از جمله خواهان، "راه اندازی خطوط تولید، باز کردن کارت تردد همکاران، پرداخت حق بدی آب و هوا و بعلاوه اجرای طرح طبقه بندی مشاغل" هستند.
همچنانكه در تجربه طولانی كارگرن فولاد نمایان است و امروز در تجمعات و سخنرانی كارگران و نمایندگان آنان تاكید میشود، طبقه كارگر و از جمله كارگران فولاد برای بیرون كشیدن سهم كوچكی از محصول كار خود از حلقوم كارفرمایان و دولتشان، در سراسر ایران در جنگ است. این جنگ اگر از جانب بورژوازی و حكومتش بوی خون و جنایت و توحش عریان میدهد، از طرف طبقه كارگر و در مقابل این بربریت، جنگی مقدس برای رهایی، برابری، رفاه، امنیت، سعادت، بازگردندان حرمت به این طبقه، است. این جنگ از جانب حاكمیت، جنگی برای به تسلیم کشاندن طبقه ای به زندگی برده وار، به گرسنگی و تباهی جسم و روح خانواده و كودكان اش است. جنگی به قیمت زیر پا گذاشتن حرمت و كرامت كارگر در خدمت سود بیش و بیش تر طبقه سرمایه دار و حكومتش است. كارگران فولاد تصمیم گرفته اند بجنگند و بی حرمتی و تسلیم و استیصال و گرسنگی را تحمل نكنند و پیروز شوند. این تصمیم و تلاش كارگران فولاد قابل احترام، ارزشمند و مورد دفاع همه بخشهای طبقه كارگر و همه مردم محروم و آزادیخواه به وسعت ایران است. این تصمیم تنها راه حفظ حرمت و كرامت انسانی و تامین نان شب خانواده كارگری است. طبقه كارگر برای تامین یك زندگی شرافتمندانه هیچ راهی جز جنگیدن و تلاش متحد علیه جهنمی كه نامش را زندگی گذاشته اند و عده ای مولتی میلیاردر سرنوشت یك طبقه چند ده میلیونی از نیروی كار و صاحبات واقعی جامعه را رقم میزند، نیست. این جنگ باید به نفع طبقه کارگر تمام شود!
پیروزی در این جنگ در گرو اتحاد و عزم توده كارگران به ضرورت پیروزی این جنگ است، چیزی كه بورژوازی ایران و حكومتش هیچ توهمی در مورد آن ندارند. چیزی كه بارها در اعتصابات و تجمعات كارگران در بسیاری از مراكز از جمله فولاد تاكید شده است. ما در این جنگ هیچ و مطلقا هیچ منفعت مشتركی با حاكمیت از خامنه ای و بیتش، تا دولت و مجلس و قوه قضائیه، تا همه كداخدایان خودگمارده  ریز و درشت آن از آخوند محل تا بالاترین مقامات مذهبی و...نداریم. عدم توهم و اگاهی كامل به این حقیقت و به این دشمنی طبقاتی است كه خامنه ای و روسای بلند بالای حكومت را به صحنه رانده است تا از نیروهای خود بخواهند دست به ماشه در این جنگ شركت كنند و ما را شكست دهند. ما هم نیاز به تامین این بی توهمی در صف خود داریم و این بزرگترین ابزار توفیق ما در این جنگ است. ما راهی نداریم جز زدودن همه ابهامات، تردید ها و توهمات، انشقاقات و خرافات در صفوف خود و ایجاد اتحاد حول نیاز خود برای تامین زندگی و به این اعتبار پیروزی در این جنگ.
حاكمیت توان ایستادن در مقابل ما را ندارد اگر نیروی ما بی توهم باشد، اگر نیروی ما به این قناعت برسد كه این جنگ واقعی ما و تنها راه بقا و تامین زندگی شرافتمندانه و مرفه است. ما باید بدانیم كه صف ما و طبقه ما در مقابل بورژوازی و حكومتش، مستقل از اینكه چه رنگی داریم، با چه زبانی تكلم میكنیم و كجای این كره خاكی متولد شده ایم و به چه مذهب و ملیتی ما را منتسب میكنند و جنسیت ما چیست، همگی به یك خانواده بزرگ كارگری با منافع و سرنوشت مشترك تعلق داریم.
تجربه اعتصابات تا كنونی در ایران و تجربه كارگران فولاد و هفت تپه كه یك دوره مبارزات ارزشمند و متحد را در كنار هم پیش بردند، نشان داد و ثابت كرد كه نمیتوان منتظر اجازه دولت و كارفرما برای حق تشكل شد. خود آنها و بسیاری از مراكز كارگری دیگر در دل اعتراضات خود به مجامع عمومی و دخالت همه كارگران در سرنوشت خود، در همه تصمیم گیریها، متكی شدند. این مهم و حفظ اتحاد كارگران، رمز پیروزی ها و دستاوردهای تاكنون كارگران از جمله در فولاد و هفت تپه است. امروز هم كارگران فولاد خوشبخانه این تجربه را تمرین میكنند و به آن متكی هستند.
اعتراضات اخیر در فولاد در دوره ای اتفاق می افتد كه هر روزه شاهد اعتراض و اعتصاب كارگری در مراكز مختلف هستیم. جایی نمانده است كه صدای اعتراض جمعی كارگران به استثمار و بی حقوقی بلند نشده باشد و زمین را زیر پای كارفرمایان و دولت شان داغ نكرده باشد. فولاد، هفت تپه، كارگران نفت و گاز و پتروشیمی ها، هپكو و معادن و آذر آب، شركت واحد و قطار و برق و آب و شهرداری ها و صدها و صدها مركز دیگر، هر روز در گوشه ای و در میدانی در حال جنگند. مطالبات همه بخشها بلااستثنا بهبود و افزایش دستمزد و پایان فقر و گرسنگی و بعلاوه علیه استبداد سیاسی است.
در این جدال هنوز جای صف متحد و منطقه ای و سراسری ما خالی است. این سالها البته تلاش زیادی برای حمایت بخشهای مختلف طبقه كارگر و مردم محروم از اعتراض و مبارزه كارگران مختلف و اقشار محروم انجام گرفته است. نمونه بارز این حمایت همراهی و اعلام همبستگی كارگران فولاد و هفت تپه با همدیگر بود. امروز نیز كارگران هفت تپه اعلام داشته اند كه حامی رفقای خود در فولادند. این هم پیمانی و همبستگی طبقاتی گرانقدر است و باید تعمیم یابد. امروز بیش از همیشه جنبش كارگری به حمایت و همبستگی وسیع و فرا محلی، به همبستگی و حمایت گرم منطقه ای و سراسری نیاز دارد.
باید بی اما و اگر بدانیم كه آینده ما و پیروی ما در مقابل كارفرمایان و جمهوری اسلامی زمانی حتمی و مسجل است كه ما نیز همبسته و در كنار هم و با به میدان آوردن نیروی طبقاتی خود وارد این جدال شویم. تامین این مهم روی دوش كارگران آگاه، رهبران و فعالین جنبش ما و همه كسانی است كه به این حقایق آگاه و برای پیروزی میجنگند و نقشه ای آگاهانه را در مقابل خود گذاشته اند. این كار كمونیستهای این طبقه، كار رهبران و فعالین دوراندیش و آگاه طبقه كارگر است. امروز هیچ دلیلی ندارد كه حاكمین كارگران معدن را با سركوب جنایتكارانه به عقب برانند، كارگران مبارز را از فولاد اخراج كنند، خواست و مطالبات كارگران پروژه ای را به فراموشی بسپارند، هر روز توطئه ای را در هفت تپه سازمان دهند و دهها اعتصاب و اعتراض بزرگ و كوچك كارگری را با تهدید، با فریب و حقه بازی و با وعده های دروغین جواب بدهند، صدا كارگر معترض و معلم و بازنشسته و حامی كارگر را روانه زندان كنند و هنوز ما نتوانیم در این نبرد با هم و كنار هم و در صفی واحد بجنگیم. امروز بیش از هر زمانی این امر ممكن و بعلاوه ضروری و حیاتی است. باید پا پیش گذاشت و این سد را شكست. كارگران سوسیالیست، رهبران و فعالین كمونیست طبقه كارگر و محافل و شبكه های آنها، پیشقراولان این گام مهم و حیاتی هستند. آنها چشم و گوش طبقه كارگرند. آنها فرماندهان جنگی هستند كه فولادی ها روی آن تاكید میكنند. پیروزی در این جنگ در گرو دخالت هوشیارانه این صف است. این وظیفه مهم و انسانی روی دوش ما است. باید با نقشه این جنگ را پیش برد و نیروی سراسری خود را به میدان آورد. این جنگ مقدس است!
طبقه کارگر برای یک زندگی انسانی، برای خلاصی از استثمار و بردگی مزدی، برای تضمین آینده ای مرفه و سعادتمند، برابر و آزاد برای خود و نسل آتی اش راهی جز پیروزی در این جدال ندارد. برای این پیروزی باید متحد و متحزب شد، باید در حزب کمونیستی خود متشکل، متحد و متحزب شد.
 
۲۷ ژوئیه ۲۰۲۲