اعتراضات در سریلانکا همچنان ادامه دارد. موج وسیعی که این اعتراضات در سراسر کشور پیدا کرده است، تا بحال رئیس جمهور را فراری داده و "نه" محکمی به هرگونه جایگزینی این و آن عضو هیئت حاکمه را به همراه داشته است.
در طی مدت نسبتا کوتاهی، تلاش های بورژوازی برای نشان دادن رئیس جمهور و خانواده اش در حکومت بمثابه "تنها" میوه ناباب حاکمیت، دود شد. اعتراضات در ادامه خود، به توهم زدایی عمیقی در جامعه دامن زد و اجازه نداد تا بورژوازی تمامی مشکلات مردم را به ناکارآمدی شخص رئیس جمهور گره بزند. و به این ترتیب فاتحه هرگونه "اصلاحات در بالا" و وصله و پینه کردن ها در میان هیئت حاکمه خوانده شد. مردم ناراضی خواهان تغییرات اساسی شده اند و حاضر نیستند تا به حاکمان فرصت دهند تا زمام امور را بار دیگر بدست گیرند. در واقع، با هر عقب نشینی حاکمان، مردم با اعتماد به نفس بیشتری علیه اعمال سیاست "تغییر از بالا" به میدان آمده اند و خواهان کنار رفتن تمامی همکاران و همراهان حکومت در کابینه و مجلس و غیره شده اند.
گسترش ابعاد خواسته های مردم برای تغییرات اساسی در عرصه های گوناگون جامعه بگونه ای است که با وجود سانسور عمومی غالب، میدیای رسمی و بین المللی مجبور به انعکاس شعارهای معترضان چون، "دروغ های سیاستمدارن دیگر اثر ندارد" و یا "فساد = نظام حاکم" و یا "جنگ ما، علیه این نظام" و ... شدند. علاوه بر اعتصابات پی در پی کارگران در بسیاری از صنایع و مراکز اصلی، از ترانسپورت و کشاورزی، ، پوشاک، بهداشت، و غیره، هر روز بر تعداد معترضان از کارمندان شرکت ها، معلمان، دانشجویان، و دیگر اقشار جامعه افزوده می شود.
اعتراضات جاری متشکل از صف مردمی است که نتیجه سیاست های حکومت برای تبدیل سریلانکا به "سنگاپور جدید" را با گوشت و پوست خود تجربه کرده اند. مردمی که تحقق این رویاهای بورژوازی حاکم را، که تنها بر اساس نیروی کار ارزان کارگر ساخته و پرداخته شده است، تجربه کرده اند. آنها دیده اند که در حتی شرایط وخیم اقتصادی، در حالیکه از بودجه های بهداشت و تحصیل و خدمات اجتماعی کاسته شده است، سهم ارتش و نیروهای نظامی همچنان افزایش یافته است. آنها دیده اند که در کشوری که همین بی حقوقی کارگر، آنرا به یکی از مراکز عمده سرمایه گزاری های شرکت ها و زنجیره های عظیم جهانی تبدیل کرده است، بنابر آمار رسمی، یک نفر از هر چهار نفر در فقر مطلق بسر می برد، و قیمت های مایحتاج مردم با تورم ۱۲۰ درصدی، امکان دسترسی به حداقل های زندگی را غیر ممکن ساخته است.
آنچه مسلم است این است که جمعیت میلیونی معترض و در میدان، برای تامین معیشت خود، علیه فساد و سیاست های حکومتی صف بسته است تا خود را از این وضعیت ناهنجار نجات دهد. همین درد و خواست مشترک است که با به حرکت درآمدن اکثریت وسیع جامعه حول معیشت و رفاه، یکباره تمامی سیاست های تفرقه انداز در جامعه، حول ملیت و مذهب و ... به زباله دانی انداخته شده است و مردم را در یک صف واحد و متحد در کنار یکدیگر قرار داده است. همین مبارزه علیه بی حقوقی همگانی است که با وجود فرسنگ ها فاصله جغرافیایی، "بهار سریلانکا" را در ادامه "بهار عربی" شکل داده است.
در عین حال، البته که این درجه از بدهکاری حکومت "گوتابایا راجاپاسکا" و "رانیل ویکرماسینگه"، و نابسامانی اقتصادی نمی تواند ابتدا به ساکن شکل گرفته باشد. اوضاع امروز سریلانکا حاصل رقابت و دعوای قدرتهای اقتصادی جهانی، از آمریکا و صندوق بین المللی پول و بانک های تجاری تا خزانه داری روسیه و بانک های چین است. بن بستی که برای مردم سریلانکا روز به روز مسجل تر می شود که بورژوازی سریلانکا و قطب های جهانی برای حل مشکل اقتصادی موجود مطلقا هیچ پاسخی ندارند. در ثانی، قبول شرایط هر کدام از قطب های جهانی سرمایه منوط به تحمیل شرایط سخت تری برای مردم سریلانکا خواهد بود. به عبارتی دیگر، کسب هرگونه امکانات و اعتبارات از قطب های جهانی، بدون تحمیل ریاضت اقتصادی شدیدتر به مردم این کشور میسر نیست.
در بستر این شرایط است که مبارزه جاری مردم در ادامه خود، شرایط جدیدی را در مقابل مردم این کشور قرار خواهد داد. در این مبارزه مردم سریلانکا تنها نیستند و بشریت آزادیخواه نه تنها در این منطقه، بلکه در سراسر دنیا، چشم به پیروزی های بیشتر این اعتراضات عمومی دوخته اند. بهار سریلانکا، می تواند این پیشروی ها را با کنار زدن نظم حاکم بورژوازی و دولت و مجلس آن، و برپایی حکومت مردم بر مردم در شوراهای مردمی ممکن و تضمین کند.