متن نوشتاری سخنرانی در هفتە حکمت
کلن- آلمان ٤ ژوئن ٢٠٢٢
من هم به نوبه خودم از تشکیلات کمیته آلمان حزب کمونیست کارگری حکمتیست (خط رسمی) تشکر می کنم برای سازماندهی این جلسه و شناساندن تفکرات و آثار منصور حکمت و ممنوت از فرصتی که به من دادند تا در اینجا صحبت کنم. اگر به تفکرات و بحث های منصور حکمت مراجعه کنیم میبینیم خصوصیات گسترده انقلابی گری در آن دیده می شود چه از لحاظ فکری و چه از لحاظ سیاسی، مجموعه ای مسائل سیاسی بزرگ، در منطقه و جهان در جریان بود و مخصوصاً در کشورهای جهان سوم آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا، در دهها کشور که در آن حزب کمونیستی موجود بودند ولی متاسفانه هیچ کدام از آن احزاب نمایندگی کمونیسم و جنبش کارگری را نمی کردند، در آن تاریخ بود که منصور حکمت در بحث های خود اشاره کرد که اینها نماینده کمونیسم نیستند و اگر به آن تاریخ نگاهی بکنیم میبینیم که در تاریخ سیاسی این احزاب شاید هزاران انسان جان خود را بخت کردند به منظور به ثمر رساندن کمونیزم در این کشورها، اگر به عراق و ایران نگاه بکنیم در عراق احزابی مثل حزب شیوعی عراق موجود بود درایران حزب توده و یا اکثریت یا چریک فدایی وجود داشتند، این احزاب تاریخ شناخته شده ای در جامعه ایران دارند وهزاران کادر جان خود بخت کردند زیر نام کمونیزم و برای تحقق آزادی و برابری مبارزه کردند متاسفانه هیچ کدام نماینده واقعی کمونیسم نبودند. تفکرات و خلاقیت منصور حکمت همانگونه که گفت اینها نمایندگی مارکسیسم را نمی کنند و بلکه در واقع نمایندگان جنبش بورژازی ملی را به عهده دارند. وقتی این موضوع را به شیوه های علمی مطرح کرد از آن به بعد راه برای کمونیسم کارگری روشن شد تا کمونیسم کارگری و دیگر احزاب کمونیسم کارگری همان راه دیگر احزاب را پیش نگیرند و دیگر جنبش های بورژوازی نتوانند زیر نام کمونیزم، کارگران را برای رسیدن خود به قدرت قربانی کنند. ما انواع و اشکال جنبش های ملی و قومی را می بینیم، ترکیه یکی از کشورهایی است که ما شاهد فداکاری های بزرگی از طرف کمونیست ها در این کشور بودیم، در همه کشورها، ترکیه یکی از این کشورهاست سرمایه داری در آن رشد کرده است.
یکی از وظایف جنبشهای بورژوایی که زیر نام کمونیزم مبارزه کردند این بود که به کارگران میگفتند که الان وقت مبارزه طبقاتی نیست، بلکه باید برای رهایی وطن زیردست امپریالیسم مبارزه کنید، زمانی است که باید کشور خود را از زیردست امپریالیسم و استعمار نجات دهیم. من بخشی از صحبتهایم این است که این مسائل را در تاریخ سیاسی خود به چشم دیدم. نمونه های برجسته آن این بود سال ۱۹۹۶ با یکی از کادر های حزب کمونیست کارگری ایران، زمانی که منصور حکمت زنده بود و حزب کمونیست کارگری ایران بسیار قدرتمند بود من به نمایندگی از حزب کمونیست کارگری عراق و او نیز به نمایندگی از حزب کمونیست کارگری ایران با دیگر سازمانهای چپ و کمونیست در یونان ارتباط برقرار می کردیم و تلاش می کردیم حزب را و تفکرات کمونیسم کارگری را به آنها بشناسانیم. یکی از آن احزاب یک حزب ترکیه ای بود و حزب قدرتمندی بود و زمانی فعالیت های پارتیزانی بسیار بزرگی در ترکیه انجام داده بودند. وقتی ما در این مورد صحبت می کردیم که ما اکنون به انقلاب کارگری اعتقاد داریم می خواهیم در جامعه ایران و جامعه عراق انقلاب کارگری سازماندهی کنیم، آنها در جواب گفتند که ما اکنون به این مورد فکر نمی کنیم، هنوز ترکیه در دوران عقب مانده فئودالی و به مراحل سرمایهداری نرسیده است و این در حالی بود که آن زمان ترکیه در اوج پیشرفته سرمایه داری بود، همان موقع این رفیق ما از من خواست که ازش بپرسم اگر این طور است پس این همه ساختمان های بلند، این همه کارخانه که در استانبول و آنکارا وجود دارد از کجا آمده است و چه کسانی آنرا درست کردند، یعنی زندگی در آن کشور چگونه به پیش می رود اگه کارگر وجود ندارد اگر قوانین نظام سرمایه داری در آن کشور حاکم نیست. ما در صحبت هایمان به این نکته اشاره کردیم که نماینده خط کمونیسم کارگری و منصور حکمت هستیم و نوشتههای او مبنای کار سیاسی ماست و منصور حکمت به شیوه های علمی ثابت کرده است که این دوره، دوره سرمایه داریست و تمام کشورها در مرحله سرمایه داری قرار دارند و وظیفه کارگران در این دوره برپا کردن انقلاب سوسیالیستی و انقلاب کارگریست.
اینها یک نمونه از آن بود، به حزب شیوعی عراق برگردیم ، من منظورم از نمونه آوردن از این احزاب اینست که این متد چه فاجعه ای بر سرکارگران آوردند و ده ها کادر و اعضای خود و یا انسانهای شریف وطبقه کارگر را به اسم کمونیسم و سوسیالیسم قربانی اهداف خود کردند. به همین دلیل به نظر من این یک انقلاب فکری گسترده منصور حکمت بود. از همینجا فراخوان من به این نسل جدید این است اگر می خواهد از خصوصیات و ویژگی های انقلاب سر در بیاورد و آن را بشناسد لازم است به نوشته های منصور حکمت مراجعه کند. آثاری همچون اسطورە بورژوازی ملی و مترقی، به نظر من این یک موضوع مارکسیستی و علمی و حتی اقتصادیست برای هرکسی که بخواهد از مارکسیسم و از کشمکش های بین طبقات در طول تاریخ و مبارزات طبقاتی جامعه چگونه طی می شود و به کجا میرسد، بسیار مهم است که باهاش آشنا شوند و از این توهم خلاصی یابند که متفکرین بورژوازی ایجاد کرده اند. مثلا اکنون به بودجه سالیانه حکومت های بورژوایی نگاهی بیندازیم، مخصوصاً در کشورهای غربی میلیون ها دلار هزینه می کنند، در دانشگاه ها سرمایه گذاری می کنند تا تفکرات ارتجاعی و و دروغ پردازی را ترویج دهند. کتمان حقایق کشمکش و مبارزات طبقاتی و اینکه در جامعه یک مبارزه طبقاتی وجود ندارد. دو طبقه اجتماعی موجود است و تمام هدف آنها کتمان این حقیقت است بر همین مبنا میلیون ها دلار هزینه میکنند، میلیون ها دلار به خبرگزاری ها و فیلسوفان شان اختصاص می دهند تا ثابت کنند که مبارزه طبقاتی در جامعه وجود ندارد، بلکه کشمکش احزاب و کشمکش افکار وجود دارد در بین توتالیتاریسم و دموکراسی، مابین لیبرالیسم و دیگر خطوط متفاوت جامعه، به نظر من اینا همەاش توهم است و لازم است دوباره تاکید کنیم که افکار منصور حکمت یک راه روشنی است که انسان را از این توهمات نجات می دهد. مثلاً در یک مقطع می گوید به بهانه حفظ اتحاد خلق ها در برابر امپریالیسم، از کارگران می خواستند که منفعت طبقاتی خود را فراموش کنند و از ایجاد صفوف متحد خود در انقلاب چشم پوشی کنند و از تاکتیک و استراتژی که در خدمت منافع طبقاتی باشد بگذرند. یعنی کارگر در آن دوره و حتی اکنون هم بخش زیادی از این احزاب هنوز در اینباره نقش دارند. برای مثال، حزب شیوعی عراق آخرین دستاوردش این است که رفته با یک آیت الله سنگر گرفته و ائتلاف سیاسی تشکیل داده است، رفته با مقتدا صدر ائتلاف کرده است. بعد از ۷۰ سال مبارزه و جانبازی کردن دهها کادر و انسان مبارز به سمت یک آیتالله ضد کمونیست، ضد کارگر و ضد هر اخلاق انسانی برگردی و ائتلاف تشکیل دهی.
تفاوت کمونیسم کارگری با انواع کمونیست ها چیست؟ به نظر من، او روی این نکته تاکید می گذارد، نه اینکه خودش مارکسیسم باشد و از سر طرفداری از مارکسیسم، تفاوت این کمونیسم را با دیگر کمونیسم های بورژوایی شرح دهد، بلکه او به شیوه های علمی این تفاوت ها را بیان می کند. آنها مارکسیسم را برعکس کردند، ارتباط بین فکر و جامعه، می گوید بخش اعظم سوسیالیست ها فکر میکنند که فکر انحراف پیدا کرده به همین دلیل است که این جریانات سوسیالیست به این راه رفتند. مثلاً انحراف در تئوری دارند و در نتیجه انحراف در پراکتیک هم خواهند داشت. او می گوید به این شکل نیست، آنها از اساس و پایه طبقات و جنبش کارگری را مبنای کار خود قرار نداده اند، به همین دلیل پراکتیک سوسیالیستی و کارگری نداشته اند، بلکه در عمل پراکتیک پوپولیستی را مبنا قرار داده اند. مثلا تلاش برای صنعتی کردن کشور ها در جهان سوم و کشورهای آفریقایی یا کشورهای آسیایی. مثلا اگر یک حزب کمونیستی وجود داشت، هدفشان این بود که کشورشان پیشرفت کند و صنعتی شود. در آن دوره تئوری های متفاوتی وجود داشت، مثلا تئوری پیشرفت صنعتی، در کشورهای عربی هم به این شکل بود. هرچند اکنون این تئوری ها به حاشیه رفته اند. به این دلیل که افق سیاسی روشنی نداشتند. انواع و اقسام بهانه داشتند، چرا؟ چون خودشان نماینده انقلاب سوسیالیستی و کارگری نبودند و پرچم دیگر جنبش ها را به دست گرفته بودند. مثلاً رهایی از دست امپریالیسم. این یکی از تز های انقلابی منصور حکمت است. یکی از خصوصیات انقلابی منصور حکمت موضوع برخورد انسانی به موضوعات، حتی مدرنیسم در او و تحزب سیاسی در کشمکش های سیاسی، اگر کسی به تاریخ سیاسی منصور حکمت نگاه کند، در مقاطع مختلفی کە انشعاب هایی رخ داد، همیشه مخالفینش به منصور حکمت حمله کردهاند و راه هایی را در پیش گرفته اند که اشتباه بوده است. همیشه منصور حکمت تاکید میکرد که این شیوه کار در کشمکش های سیاسی یک شیوه کار عقب افتاده است. مثلاً طرف انشعاب کرده است ولی به جای اینکه جواب سیاسی داشته باشد و دلایل استعفا و انشعاب خود را توضیح دهند، اقدام به توهین و هتک حرمت منصور حکمت کردند. منصور حکمت همیشه روی این نکته تاکید داشت که وقتی مشکل سیاسی داری باید جواب سیاسی بدهی. برای مشکلات سیاسی باید جواب سیاسی داشته باشی، نه اینکه حرمت و شخصیت انسان ها را خورد کنیم. یکی دیگر از خصوصیات برجسته او، تاکتیک درست در سخت ترین شرایط است. مثلاً در جنگ کومله و دموکرات، حکمت دگرگونی که به وجود آورد این بود که از سنت احزاب ناسیونالیستی که همیشه سعی می کنند از طریق اسلحه مشکلات خود را حل کنند و قدرت نظامی خود را بر منطقه اعمال کنند، دوری گزیند. کومله هم قطعا تحت تاثیر این شرایط قرار گرفته بود، ولی منصور حکمت کومله را از این سنت ارتجاعی دور کرد. وظیفه تو رقابت با حزب دموکرات نیست وظیفه تو تلاش برای انقلاب اجتماعی و گسترش تفکر کمونیستی است. متاسفانه اکنون بخشی از همان افرادی که به دلیل این سیاست درست منصور حکمت از این جنگ نجات یافتند و اکنون زنده اند، اکنون در جبهه ناسیونالیسم قرار دارند و مشغول توهین و بی حرمتی به منصور حکمت هستند، در حالیکه اگر این سیاست منصور حکمت نبود الان آنها زنده نبودند. ولی این سیاست درست و این عمل انقلابی منصور حکمت زندگی صدها کادر و عضو کومله و حزب کمونیست ایران را در آن دوره نجات داد. نمونه دیگر مسئله عدالت و قانون است و مثالی می آورد که در آن زمان کومله دادگاه داشت، دادگاهی کردن مسئولین رژیم که در جنگ اسیر می شدند. کسانی که از طرف کومله دستگیر می شدند، دادگاهی می شدند. فردی به اسم بیژن حکمت که در مجله ای به اسم سازمان حقوق بشر که آندوره در پاریس چاپ میشد، می نویسد که دادگاه های کومله حقوق بشر را پایمال میکنند. در آن زمان منصور حکمت این بحث را مطرح می کند که دادگاه ها و قوانین همینطوری به وجود نیامده اند، بلکه یک بکگراوند طبقاتی دارند. در کشورهای سرمایه داری، دادگاه ها، قوانین در خدمت منافع سرمایه داری قرار دارد و در ادامه توضیح می دهد که دادگاه های کومله در نهایت انسانیت و با رعایت کامل حقوق بشر در برخورد با اسیران جنگی ایجاد شده اند و اگر دادگاهی هم برگزار شده تمامی حقوق متهمان به کاملی رعایت شده است. مدرنترین و انسانی ترین برخوردها با اسیران شده شده است و در ادامه توضیح می دهد که دادگاه ها مستقل از طبقات نیستند، بلکه طبقات بر اساس منافع خود قوانین را پایه گذاری میکنند.
ممنون از شما، بی شک برای شناساندن افکار و مباحث منصور حکمت زمان بسیاری می برد و شاید با چند کتاب هم نتوان آنرا پوشش داد و من تنها توانستم این چند نکته را یادآوری کنم.