کمتر کسی هست که با یک بررسی اجمالی پی به عمق رذالت طرح های ضد انسانی دول بورژوایی از ایران و افغانستان و ترکیه تا آمریکا ، انگلیس، آلمان، فرانسه و ... نبرد. از جمله این طرح ها مصائب و معضلاتی است که بر زندگی میلیون ها نفر از ساکنین کره زمین تحمیل کرده اند. جنگ، ویرانی، کشتار دسته جمعی، آوارگی، خانه خرابی و سیه روزی، نزاع های خونین، جدال سیستماتیک سیاسی -اقتصادی بین قدرتها که سر سوزنی ربط به ساکنین کره زمین و بشریت متمدن و مدرن ندارد، همه "نعماتی" است که قدرتهای جهانی و متحدین شان برای بشریت به ارمغان آورده اند. در این میان یکی از وحشیانه ترین تعرض های قدرتهای جهانی به آوارگان جنگی و پناهندگان را شاهد هستیم. مردم آواره ای که از بمباران بمب افکن های حامل دمکراسی، از موشک های باندهای قومی و مذهبی، از قمه طالبان و ..... جان سالم به در برده اند.
معنی زمینی و واقعی طرح ها و پروپاگاند رسانه های دولت ها از شرق تا غرب تحت لوای به اصطلاح حمایت از حقوق شهروندان، رسیدگی به مسائل حقوق بشری، چیزی نیست جز سازمان دادن تعرض وحشیانه دیگری به بشریت. بشریت شاهد است که چگونه از کریدورها و اجلاس های سران قدرت های منطقه و جهان، از لابلای "توافقات در دفاع از دمکراسی" و "تعهدات مشترک در دفاع از حقوق بشر"، بوی خون و مرگ بیرون میزند که نفس را در سینه های هر انسان شریف و آزادیخواهی حبس میکند.
سران قدرتهای "حافظ تمدن جهانی" تلاش میکنند مانند همیشه تعرض به آوارگان جنگی، پناهجویان و پناهندگان را در اوج وقاحت و افسار گسیختگی با فرمول شیرین "حقوق بشر" به خورد جامعه بدهند. همگی، از حاکمیت هائی مختنق و دیکتاتوری مثل ایران و ترکیه تا اجلاس های سران دولت های غربی برای حقوق بشر، در پیشبرد سناریوی حمله به آوارگان اصول مشترکی دارند. از جمله شروع به بسترسازی ذهنیت عمومی جامعه و آمار و تصویرسازی برای سرشکن کردن و انداختن تقصیر مشکلات جامعه به گردن آوارگان و پناهندگانی که خود این دولت ها مسبب خانه خرابی و آوارگی شان شده اند، با این تصور که بتوانند سناریوهای کثیف ضد انسانی شان را به جامعه حقنه کنند .
در این دوره در میدیای دست راستی به وفور شاهد پوشش اخباری مبنی بر افزایش شمار پناهندگان و آوارگان در جهان بودیم، اخباری با ژست های دلسوزانه برای آوارگان جنگی و حفظ امنیت آنها در مقابل "قاچاقچیان انسان" البته بدون ذکر مسببین واقعی آوارگی میلیونی در دنیا، از عبور خط قرمزها و بحران پناهجوئی خبر میدهند که "آمار پناهجویان و آوارگان از مرز صد میلیون نفر گذشت."
فیلیپو گراندی، کمیسر عالی آژانس پناهندگان سازمان ملل، این آمار را دلسرد کننده و همزمان هشداردهنده دانسته و گفت: "این رکوردی است که هرگز نباید به دست میآمد."
ناگفته نماند که سازمان ملل، همان سازمانی است که میلیونها پناهجو و آواره را با آگاهی و تصمیم هماهنگ با اتحادیه اروپا در ترکیه و یونان رها کرد و سرنوشت آنها را به دست دولت اردوغان و ترکیه سپرد و اکنون سالهاست این آوارگان دستمایه معامله و تحقیر و بیحقوقی قرار دارند که به ابعاد این فاجعه انسانی نیز برخواهم گشت.
در ادامه این سازمانهای "حقوق بشری" با پُزی حق به جانب به آمار سرایی می پردازند که "برای نخستین بار در جهان بیش از صد میلیون نفر به دلیل درگیری، خشونت، نقض حقوق بشر و تعقیب مجبور به فرار از خانه و کاشانه شان شدهاند. این افراد بیش از همه به دلیل درگیریهای جدید یا ادامه درگیریهای قبلی در کشورهایی مانند اتیوپی، بورکینافاسو، میانمار، نیجریه، افغانستان و کنگو مجبور به فرار شدهاند. حمله روسیه به اوکراین در فوریه سال جاری باعث آواره شدن هشت میلیون نفر داخل مرزهای اوکراین و فرار شش میلیون اوکراینی دیگر به خارج از این کشور شد."
در پس پرده این ژست های حقوق بشری اما هشدارهای جدی نهفته است، برای نمونه در این مورد هشدار میدهند که با موج جهشی ۱۱۵ درصدی روبرو شده ایم، از کمیساریای عالی پناهندگان تا اداره آمار کمیسیون اروپا (یورواستات) این هشدارها را هر روز با تمام رسانه هائی که در اختیار دارند اعلام میکنند.
" جهش ۱۱۵ درصدی شمار متقاضیان پناهندگی به اتحادیه اروپا، افغانها دوم شدند. شمار پناهجویانی که در ماه مارس گذشته نخستین درخواست پناهندگی خود را به یکی از ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا ارائه کردند به ۷۳ هزار و ۸۵۰ نفر رسید که در مقایسه با ماه مشابه سال گذشته ۱۱۵ و در مقایسه با فوریه امسال ۳۵ درصد بالاتر بود."
این هشدارها نه برای تلاشی در دفاع از جان و امنیت قربانیان جنگ های دست ساز "جامعه بین المللی" بلکه برای برنامه ریزی سرکوب این موج از بشریت آواره است. به روسا و دفاتر بنگاه های معاملات خون و جان بشری شان در اروپا و دیگر کشورها اعلام میکنند که جهنمی که در جهان ساخته اید را با به رسمیت شناختن دستاوردهای حقوق بشری نمی شود جمع کرد و باید برای تعرض به این موج آوارگان راهکارهای دیگری البته نه بشری بلکه شری برگزید و مدیریت کرد.
برای اثبات این ادعا نه قسم حضرت عباس بلکه کافیست دم خروس شان را نشان داد. در همین دوره ای که همه این نهادها در حال اشک تمساح ریختن برای به اصطلاح حقوق بشر و معضلات آوارگان هستند، شاهدیم که جملگی قدرت های منطقه در ابعاد وسیعی در حال پیاده سازی حمله سیستماتیک و هدفمند برای فشار حداکثری یا اخراج و بازپس فرستادن آوارگان به کشورهای مبدا خطر هستند یا با انتقال و تبعید آوارگان تبعیدگاه هائی که خارج از چهارچوب قوانین حقوق بشری خودشان اند، هستند. سخنگویان حکومت های غربی در اوج گستاخی در رسانه ها ظاهر شده و در باب اجرای قوانینی برای تعرضی جدید به آوارگان و پناهجویان سخن میگویند.
رئیس پلیس مرزی بلاروس و مراکش از ایجاد دیوار یا حفاظ های آهنی و نیروی گسترده تر برای تعرض به آوارگان سخن میگوید، امثال ترامپ و احزاب دست راستی آمریکا با طرح ایجاد دیوارکشی بین مرزها ظاهر می شوند.
خانم پریتی پاتل وزیر دست راستی دولت محافظهكار بریتانیا ادعا میکند که: "ما دولتی هستیم که به همراه شرکایمان راهحلهای جدید و نوآورانه برای معضلات جهان پیدا میکنیم"! سپس از قانون محروم کردن پناهجویان از تمام امکانات و حمایتهای دولت، مجازات ۵ سال زندان سخن میگوید و چندین پرواز چارتر را برنامه ریزی میکنند که با آن صدها پناهنده را به تبعیدگاه رواندا در مرکز آفریقا منتقل کنند.
حکومت ایران ابتدا با طرح نمایشی و چند روزه "ثبت اتباع افغانی"، که اساسا نمایشی برای بسترسازی برای تعرض بود، ظاهر می شود و بعد با اجرای تحمیل فلاکت و گرسنگی به آنها اعلام میکند از فروش نان به افغانی ها معذوریم و در برخی استانها اجاره مسکن به افغانی ها را جرم اعلام میکند و نهایتا در طی یکی دو هفته گذشته بیش از ۷ هزار آواره را به افغانستان بازگردانده است.
در این میان دولت ترکیه با سیاست دوگانه "اخاذی و اخراج آوارگان" بازی میکند، از طرفی هر زمان در معاملاتش با غرب و اروپا به تنگنا برسد دیوار کوتاه پناهجویان و آوارگان را به عنوان اهرم فشار دارد و از طرفی شروع به تعرض و نابودی بخش عظیمی از آوارگان افغانستان کرده است. بر اساس آمار رسانه های دولتی "ترکیه روزانه ۲۵۰ مهاجر غیرقانونی را از کشور اخراج میکند و در چند ماه گذشته جمعا ۱۵ هزار و ۲۲۴ پناهجو را از خاک ترکیه اخراج کرده است". در این میان سازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر آن در مقابل فرستادن هزاران نفر به جهنم افعانستان، به کشوری که در آن زندگی انسانی ممنوع است، نیمی از جامعه رسما و قانوناً بشر محسوب نمیشوند و هر صدای مخالفی با قمه و گلوله و طناب دار پاسخ میگیرد، خفه خان گرفته اند! سران "محترم" هفت کشور صنعتی در نشست خود در کنار اشک تمساح ریختن برای آوارگان اوکراینی، لام تا کام در مورد فاجعه انسانی بازگرداندن فراریان از جهان طالبان به افغانستان و فرستادن پناهندگان به رواندا حرفی نمیزنند!
اما فاجعه تنها مسئله اخراج پناهجویان نیست. حتی پناهجویانی که در کمپ های آوارگان و پناهجویان، تحت نظارت به اصطلاح حقوق بشر هستند هر روز مرگ را زندگی میکنند و در شرایط فقدان امکانات رفاهی، بهداشتی، خوراکی، پوشاک، داروئی، درمانی و پزشکی به اسارت گرفته شده اند. در چنین شرایطی اگر پناهجو یا آوارگانی تلاش کنند که این جهنم خارج شوند نیز سرنوشت های هولناک و مرگباری را از طرف دولت های اروپایی در پیش رو خواهند داشت و بهطور غیرقانونی و بدون ثبت وضعیت زندانی شده یا در اشکال وحشیانه ای مورد شکنجه و اذیت و تعرض قرار میگیرند. نمونه خشونت های غیر قابل تصور را در مرزهای لیتوانی و بلاروس و اسپانیا، یونان و غیره را جهانیان شاهد بودند و بر خلاف ژست حقوق بشری اروپا و امریکا و قدرتهای جهانی میبینند که چگونه اجساد ۴۶ نفر از مهاجران و آوارگان در یک تریلی در ایالت تگزاس آمریکا، رها شده بودند یافت شد، چگونه پناهجویان در نوار مرزی اسپانیا با تعرض پلیس از دو طرف مرز روبرو میشوند و در اثر ضرب و شتم و ازدحام 60 انسان در عرض دقایقی کشته میشوند و صدها مورد دیگر که میتوان مثال زد تا جائی که صدای سازمان عفو بین الملل نیز مجبوراً درآمد.
اما این تصویری است که بورژوازی جهانی تلاش دارند از دنیا و ارزشهای انسانی حاکم بر آن بدهند اما بشریت متمدن و آزادیخواه و هر انسان شرافتمندی اعلام میکند که تعرض به آوارگان و پناهجویان، معامله و گروکشی از آنها تحت هیچ شرایطی پذیرفتنی نیست و در برابر آن سکوت نخواهند کرد. اعلام میدارند که آوارگان و آوارگی صدها میلیون انسان در سراسر جهان محصول کشمکش، جدال و جنگ های قدرتهای جهانی است و مسبب و همین حکام منطقه و جهان عامل و آمر و پدید آورنده اصلی سیه روزی و ترک خانه و کاشانه و از دست دادن جان خانواده ها و عزیزانشان هستند. بشریت آزادیخواه و مترقی میگوید که این آوارگان قربانیان جنایات جنگی دولت های غرب و شرق، حکام منطقه و دنیا هستند و در برابر بده بستان و دستمایه معامله قرار دادن آنها و یا هر سازمان دادن هر نوع تعرضی به آنها سکوت نخواهند کرد. همانگونه که در دفاع از آوارگان از مرزهای یونان تا ممانعت از پروازهای انتقال و تبعید پناهجویان در بریتانیا و غیره شاهد این امر بودیم.
مردم شرافتمند جواب رد به تمامی طرحهای دولت های منطقه میزنند و مهر بی اعتباری و دورغین بودن تبلیغات رسانه های میناستریم در خصوص مسائل آوارگی و پناهجوئی را زده اند و اعلام می کنند که اگر بانیان سیه روزی دنیا دست بکار شده اند تا تعرض دیگری را سازمان دهند بشریت هم متحد و همصدا خواهد شد تا مستقیم و با اراده خود برای نجات همنوعانش به میدان بیاید. حکام دنیا هر روز خطر و سنگینی قدرت این صف متحد و آزادیخواه را احساس میکند. امروز دیگر رابطه حاکمین با پائین جامعه معادله قطب بندی هائی جدی است که در آن ژستهای "حقوق بشری "، "دمکراسی غربی" و دسیسه ها و سناریوی سیستم های حکام از هیچ اعتبار و ارزشی برخوردار نیست.
مردم دنیا اعلام میکنند که پشت ادعای بشر دوستی و آمارهای آوارگان از جانب قدرتهای جهانی، دولت ها و سازمان هایشان فقط نیرنگ و ریا و دروغ نهفته است و تنها برای فرار از پذیرش مسئولیت در برابر فضاحت و خانه خرابی است که مسبب مستقیم آن هستند. دولت هائی که مسئول ویرانی شهر و خانه و کاشانه میلیونها انسان و فراری شدن شان از کابوس و وحشت جنگ هستند و از طرف دیگر با دیوار و سیم خاردار و پلیس و گلوله و خون پاشیدن و یا با معامله بر سر جان و زندگی پناهجویان یا اعزام به تبعید گاه ها با ته مانده زندگی قربانیان خود بازی میکنند.
مردم در برابر تمام این قدرتهای رو به زوال صف بسته اند. مردم در آلمان درها را به روی آوارگان جنگ سوریه باز کردند و مردم در بریتانیا علیه فرستادن پناهندگان به رواندا صف بستند. تقابل جنبش بربریت و توحّش قدرتهای جهانی با جنبش آزادیخواهی، انسانی و برابری خواهی است! برای مهر باطل زدن به تمامی این سیاستها و طرح های ضد بشری و غیر انسانی، تنها راهی که در پیش روی جهانیان قرار دارد تقویت و اتحاد با این جنبش است. جنبشی که امروز شعله های خشم و نفرت اش از ساختار موجود دامن گیر تمامی قدرت های منطقه ای و جهانی شده.
۳۰ ژوٸن ۲۰۲۲