مدتها است دیگر فقر و بیکاری، تورم و گرانی مشخصه "کشورهای جهان سوم"، "درحال توسعه" در آسیا و افریقا و امریکای جنوبی نیست. سالها است زندگی زیر خط فقر به واقعیت زندگی میلیونها انسان در قلب "جهان متمدن" و بزرگترین قدرتهای صنعتی جهان تبدیل شده است.
در سال ۲۰۲۰ نزدیک به ۱۵ درصد مردم امریکا، یعنی ۴۰ میلیون نفر، در فقر زندگی میکردند و سالانه چند ده میلیون به این تعداد اضافه میشوند. در اروپا در همین سال نزدیک به ۲۴ درصد مردم یعنی ۱۲۰ میلیون نفر در فقر و محروم از خدمات اجتماعی زندگی میکردند. کاهش طول عمر در مناطق کارگری در انگلیس طی یک دهه، طولانی تر شدن فاصله طول عمر میان مناطق کارگرنشین و مناطق اعیان نشین انگلیس به۲۰ تا ۲۷ سال، گرسنگی میلیونها کودک، بی خانمانی و انتخاب بین گرما یا غذا، واقعیت امروز زندگی میلیونها انسان در قدرتهای بزرگ اقتصادی جهان است. امروز دیگر فقر، گرانی، بیکاری، گرسنگی و مرگ فقط چهره سیاه خاورمیانه و افریقا نیست. فقر مشخصه جهانی است که کاپیتالیسم به بن بست رسیده و پوسیده در آن حکمفرمایی میکند. جهان بازار آزاد، جهان تحمیل فقر به نام "رشد اقتصادی"، جهان تناقض سعادت میلیاردها انسان با نظم حاکم بر زندگی شان، جهان آزادی غر زدن اما ممنوعیت دست بردن به تغییر آن. جهانی که در آن پا به پای گسترش فقر و فلاکت، صنعت تولید اسلحه یکی از پر رونق ترین دوره های حیات خود را داشته و صاحبان آن میلیاردها دلار به جیب زده اند. جهانی که در یک سوی آن جنگ، کشتار، آوارگی و قحطی از مردم قربانی میگیرد و در سوی دیگر آن تورم، گرانی، بیکاری! قربانیان در هر دو سو طبقه کارگر و مردم محروم، تولید کنندگان ثروت، گردانندگان واقعی جامعه اند.
امروز جنگی به وسعت کره زمین در جریان است، جنگ میلیاردها انسان علیه وضع موجود. جنگ بر سر رفاه و سعادت، بر سر آزادی و امنیت، نه فقط بر سر یک تکه نان، که بر سر بهره مندی از همه امکانات رفاهی. جنگی که یک سر آن در تهران، اهواز، بیروت، استامبول، بغداد و سر دیگر آن در لندن، بروکسل، نیویورک و پاریس است. این جنگ برای همه رفاه، برای همه سعادت، برای همه آزادی است که اعتصاب کارگران فولاد، هفت تپه، نفت و گاز و... در اهواز، تهران، خارک و شوش را به اعتصابات کارگری در بریتانیا، بروکسل، پاریس و برلین وصل میکند. حلقه اتصال تهران به لندن و پاریس جنگ و مقابله طبقه کارگر با به نابودی کشاندن زندگی اش توسط نظم متعفن کاپیتالیستی است.
این جدال طبقه کارگری است که در ایران، برزیل، ترکیه و.... با خطر نابودی فیزیکی روبرو است و در بریتانیا، آلمان و فرانسه و ... شاهد شدیدترین تعرض ها برای بازپسگیری آخرین دستاوردهای جنبش کارگری و سوسیالیستی و رانده شدن به موقعیت بردگی مطلق است.
این جدال نمیتواند مهر چپ و سوسیالیستی بر خود نداشته باشد. جدال بر سر حق کارگر، بر سر حق زن، بر سر آزادی، بر سر رفاه، علیه جنگ، علیه فقر، جدال برای عدالت، رفاه، اعتراض به استثمار و بردگی مزدی، اعتراض به تبعیض و نابرابری و ... همیشه مهر چپ و سوسیالیستی برخود دارد. این طبقه ای است که زمین را زیر پای بورژوازی در جهان به لرزه در آورده است. هراس از این طبقه و سوسیالیسم آن است که بورژوازی در قدرت و اپوزیسیون را در بریتانیا، در ایران، آلمان، امریکا و .... برای سرکوب و عقب راندن آن متحد کرده و میکند.
بی دلیل نیست کمونیست بودن "اتهام" کارگر معترض، بازنشسته، معلم، دانشجو، زن و مرد آزادیخواه در ایران است و "مارکسیست" بودن "اتهام" رهبر کارگران راه آهن بریتانیا. اگر در ایران بازجوی وزارت اطلاعات اولین سوالش از کارگر، معلم، دانشجو و هر زندانی سیاسی این است که "کمونیستی؟!"! بی دلیل نیست بورژوازی در هر رنگ و لباسی و در هر گوشه ای از جهان کمونیست بودن را نه فقط جرم که خطری جدی علیه نظم کاپیتالیستی، از اسلام زده اش تا دمکراسی پارلمانی، میداند. حق دارند بترسند. حق دارند احساس خطر کنند.
شغل "شریف" بازجوی اطلاعات جمهوری اسلامی در بازجویی از اسماعیل بخشی، نماینده کارگران هفت تپه، را در بریتانیا، مجری دست راستی برنامه خبری در "مصاحبه" با رهبر کارگران اعتصابی راه آهن بریتانیا به عهده میگیرد. هر دو نماینده کارگری باید جواب "اتهام" کمونیست و مارکسیست بودن را در بازجویی های خود بدهند. در ایران دیکتاتور زده و در بریتانیای دمکرات، جرم دو نماینده و رهبر کارگری، کمونیست و مارکسیست بودن و تلاش برای به زیر کشیدن حکومت است! اولی در زندان و زیر شکنجه بازجویی شده و بعد پشت دوربین برده میشود و دومی مستقیم در بازجویی- مصاحبه تلویزیونی باید جواب این "اتهام" را بدهد!
امروز اینکه طبقه كارگر در همه دنیا راه نجات خود را در سوسیالیسم میبیند، را دیگر دشمنان آگاه و ضد كمونیست این طبقه چه در ایران و چه در "بریتانیای كبیر" سرراست بیان میكنند. ترس از كمونیسم امروز در همه و با هر اعتصاب و اعتراض كارگری توسط طبقه حاكم بیان میشود. این دوره دوره جواب به معضلات عظیم جهانی و جواب به بربریت كاپیتالیستی است. جواب از جانب طبقه ای كه نیاز به كمونیسم و نیاز به جواب ماركسیستی در جدالش با نظام كاپیتالیستی خود را به ما و طبقه ما تحمیل كرده است. نیازی كه همه دشمنان رنگارنگ طبقه كارگر جهانی را از آمریكا، انگلستان، آلمان تا ایران و چین و تركیه را هراسانده است.
طبقه کارگر در ایران، عراق، فرانسه، بریتانیا، برزیل و .... برای دستیابی به رفاه و آزادی، برای به پیروزی رسیدن نیازمند عروج کمونیسمی رادیکال و کارگری اند. کمونیسمی که امروز نسیم آن در ایران به وزش درآمده و میرود طبقه کارگر در ایران را به نقطه امیدی نه فقط برای مردم در ایران که برای طبقه کارگر جهانی تبدیل کند.